امریکا سال گذشته رسما با اعلام یک راهبرد دفاعی جدید اعلام کرد قصد دارد با هدف مهار نظامی چنی تمرکز بیشتری بر حوزه شرق آسیا و اقیانوس آرام داشته باشد.
فارین پالیسی اشاره می کند که سیاست جدید افزایش حضور نظامی در منطقه به درخواست ژنرال جیمز ماتیز سرفرمانده نیروهای امریکایی در منطقه خلیج فارس انجام شده اما وی در درخواست خود به این نکته توجه نکرده است که هیچ نشانه ای از قریب الوقوع بودن جنگ بین ایران و امریکا وجود ندارد.
فارین پالیسی اشکال دوم این راهبرد را در آن می داند که ممکن است در دراز مدت قابل تداوم نباشد. این منبع امریکایی می نویسد: «پس از آن که پنتاگون اعلام کرد قصد دارد نیروی هوایی و دریایی بیشتری را برای ایجاد بازدارندگی در برابر ایران به منطقه خلیج فارس اعزام کند، این سئوال مطرح شد که آیا مسئولان نظامی آمریکایی خواهند توانست در درازمدت به چنین سیاستی در برابر ایران که مشکلی «دیرپا» توصیف می شود ادامه دهند».
به عنوان نمونه فارین پالیسی با اشاره به محدودیت تعداد ناو های هواپیمابر امریکا می نویسد: «آمریکا برای ادامه حضور خود در آب های منطقه کشورهای عربی به منظور اجرای ماموریت دشوار مهار ایران، باید 6 تا 7 ناو هواپیمابر خود را به صورت دوره ای در این منطقه به خدمت بگیرد. به این منظور لازم است جدول زمانی دقیقی برای حضور متناوب ناوهای هواپیمابر در منطقه تهیه شود به ویژه آن که نیروی دریایی آمریکا فقط 10 ناو هواپیمابر در اختیار دارد و ناو هواپیمابر جدید یو اس اس جرالد فورد زودتر از سال 2015 وارد خدمت نخواهد شد. حتی پس از آن نیز تعداد کل ناوهای هواپیمابر آمریکا 11 فروند خواهد بود. به این ترتیب فقط 4 یا 5 ناو هواپیمابر برای اجرای ماموریت های نظامی آمریکا در آبهای دیگر مناطق جهان از جمله در منطقه اقیانوس آرام باقی می ماند در حالی که نیاز به حضور گسترده تر آمریکا در این منطقه به شدت احساس می شود».
چهارمین مشکل از دید فارین پالیسی این است که درخوات مکرر ماتیز برای اعزام ناوهای هواپیما بر به خلیج فارس در واقع اعترافی است به اینکه استراتژی امریکا در عراق و افغانستان شکست خورده و این کشورها نمی توانند به عنوان میزبانی مناسب برای نیروهای زمینی امریکا در نظر گرفته شوند.