فارس، در حالی که هفته دوم رقابت های لیگ برتر به پایان رسیده اما خبرهای خوبی از گوشه و کنار فوتبال ایران به گوش نمی رسد و هنوز موتور این فوتبال روشن نشده کاسه صبر برخی هواداران لبریز شده است. بهتر است صحبت رک و بی پرده ای با هواداران داشته باشیم به خصوص آن دسته از هوادارانی که به شدت کم حوصله شده اند و همه چیز را در نتیجه گرفتن می بینند و بس. البته برخی می گویند عده ای از این هواداران هم خط می گیرند که اگر اینگونه باشد فقط باید تاسف خورد.
هنوز در هفته دوم هستیم اما در اهواز، تهران و کرمان چنان شعارهایی داده می شود که گویی چه اتفاقی افتاده است. چه می شود درحالی که استقلال فرصت جبران نتیجه را دارد به یکباره همه چیز فراموش و نام بازیکنی فریاد زده می شود که فصل قبل در حساس ترین روزها، این تیم را ترک کرد و یکی از عوامل مهم افت استقلال شد. البته شاید هواداران استقلال بابت رفتاری که قلعه نویی در قبال مجیدی انجام داد ناراحتند و به همین دلیل نام او را فریاد زدند اما حتی اگر موضوع این باشد، نمی تواند توجیه مناسبی باشد.
این بدعت غلط را فصل گذشته هواداران پرسپولیس در ورزشگاه کاشتند. هوادارانی که در همان بازی اول استیلی را مات کردند و عرق سرد را بر پیشانی سرمربی وقت سرخپوشان نشاندند. از همان روزها بر پایه یک تصمیم احساسی و یک قانون نانوشته غلط "علی دایی" به نماد اعتراض تبدیل شد و همین سکوهای نامتعارف عاملی برای سقوط پرسپولیس شد. این رفتارهای غلط تا این فصل ادامه یافت و به تیم های دیگر هم تسری پیدا کرد. حالا امسال فرهاد مجیدی به نماد اعتراض تبدیل و به علی دایی جدید فوتبال ایران تبدیل شده است.
در کرمان چه خبر است؟ مگر قاسمپور مربی بدون کارنامه ای است که هواداران کرمانی شروع به سر دادن شعارهایی می کنند که جز به هم ریختن تمرکز تیم و سرمربی فایده ای ندارد؟ تا به حال علاقمندان به فوتبال در کرمان به این فکر کرده اند که چرا فوتبال کرمان مدتی است دچار افول شده و آیا نمی خواهند به خود آیند و دست از این حاشیه ها بردارند؟
در اهواز هم اتفاق هایی رخ داده است. در اولین بازی خانگی فولاد برخی از هواداران این تیم آنچنان شعار سر داده اند که آدمی فکر می کند فولاد در بازی یکی مانده به آخر یک مسابقه حساس را از دست داده و تا سقوط یک قدم فاصله دارد.
این چه رسمی است که هواداران ایرانی یاد گرفته اند؟ این بی صبری و کم تحملی از کجا نشات می گیرد؟ پرسپولیس هم حتما شانس آورد در بازی اول خانگی تماشاگرانش را نداشت و گرنه این تیم هم روزگار بهتری از استقلال نداشت.
این قصه البته سر درازی دارد. وقتی شخصیتی مثل علی پروین با سال ها تجربه و کوله باری از تجربیات تلخ و شیرین تاب نمی آورد و در اولین باخت فصل پرسپولیس برآشفته می شود و ژوزه را زیر سوال می برد چرا باید توقع داشته باشیم آن دسته از هوادارانی که چشم به دهان چنین افرادی دوخته اند تحمل داشته باشند و منطق را رعایت کنند.
در دو هفته ای که گذشته تنها هوادارانی که حتی به هنگام باخت هم تیم خود را تشویق کردند هواداران گهر زاگرس بودند که در بازی با راه آهن بازیکنان و تارتار سرمربی تیم را تشویق کردند و در آبادان نیز از معدود دفعاتی بود که وقتی نفت به پرسپولیس باخت هواداران، تیم بازنده خود را تشویق کردند.
حالا که این هواداران چنین کارهایی می کنند کاش فدراسیون فوتبال قانونی را در کنار همه قانون هایی که تولید می کند، در نظر می گرفت و به همه باشگاه ها ابلاغ می کرد که تعویض مربی تا چند هفته ممنوع است بلکه آن دسته از افرادی که می خواهند از هواداران سوءاستفاده کنند و سکوها را به نفع خود تغییر دهند، دستشان کوتاه شود.
سخن آخر اینکه، هوادار عزیز این رسم حمایت و علاقه مندی نیست. هوادار واقعی واقعیت ها می بیند و حتی حق اعتراض در زمان مناسب خودش را دارد اما حق تصمیم گیری و بر هم زدن آرامش تیم را ندارد.