تقلاي اصلاح طلبان براي بازگشت به فضاي سياسي و انتخابات با اعتراض موتلفان آنها در
ميان اپوزيسيون و حاميان فتنه سبز مواجه شده است. اين در حالي است كه يكي از اصلاح
طلبان حاميان كروبي تصريح كرده اصلاح طلبان چاره اي جز نوشيدن جام زهر و عدول از
برخي ادعاها و مواضع ندارند.
شبكه بالاترين در مطلبي به قلم يكي از حاميان كروبي (سايت سياست در سايه) نوشت:
برخي از دوستان نمي دانم به چه دليل نمي خواهند اصلاح طلبان دوباره به صحنه برگردند
و در زماني كه بيش از گذشته ما نيازمند اتحاد هستيم متاسفانه مي شنويم عده اي چوب
لاي چرخ اصلاحات مي كنند بدون اينكه واقعيت هاي جامعه و معذوريت هايي كه جبهه
اصلاحات دارند را درك كنند و مدام با عينك بدبيني به مسائل نگاه مي كنند. جناب آقاي
عبدي اخيرا مقاله اي را كه در جرس منتشر كردند از اين دست نگاه هاي غيرمنصفانه است
ايشان بفرمايند كه كجا اصلاحات دچار دوگانگي راهبردي شده است تا ديگران هم متوجه
شوند؟ اصلاح طلبان در سه سال گذشته ضربه اي كه از خود تحريمي ديده اند خيلي بيشتر و
مخرب تر از فوائد آن بوده است.
نويسنده با بيان اينكه «تقسيم كار ميان جنبش سبز و اصلاح طلبان از اساس اشتباه است
چرا كه جنبش سبز شاخه اي از اصلاحات است» اضافه كرد: به قول استاد بزرگوار آقاي
انصاري كه گفتند اين بار نوبت اصلاح طلبان است، اين موضع بهترين و راهبردي ترين
موضع براي اصلاح طلبان است و زماني كه بزرگان ما تصميم خود را براي شركت در
انتخابات گرفته اند با اظهارنظرهاي بي مورد نبايد در مسير اصلاح طلبي خلل ايجاد كرد
ما مي توانيم با تكيه بر ظرفيت هاي قانون اساسي و نيرو هاي عظيم وفادار و حامي
اصلاح طلبان در داخل و نظر مساعد دولت هاي خارجي و بويژه غرب نسبت به اصلاح طلبان
از اين رهگذر و فرصت تاريخي استفاده كنيم.
وي مي افزايد: براي اينكه از تبليغات سوء اقتدارگرايان در امان بمانيم و به جايگاه
قبلي دست پيدا كنيم چاره اي نداريم جز اينكه از برخي از ادعاها و شعارهاي قبلي خود
عدول كنيم و به همان اصلاحات قبل از انتخابات سال 88 رجوع كنيم هر چند مي دانم كه
اين كار براي بزرگان ما بسيار سخت و دشوار است و به مثابه جام زهريست كه ناگزير
بايد يك نفر آن را سر بكشد و سرزنش ها و دلخوري هاي نيروهاي درون سازماني و شماتت
رقبا و دشمنان بيرون سازماني را نيز به جان بايد خريد تا بتوانيم آب رفته را به جوي
بازگردانيم.
همزمان منتجب نيا در مصاحبه با ايسنا گفته است: تلاش مي كنيم حزب اعتمادملي بتواند
درون نظام، به نظام و ملت و انقلاب خدمت كند.
منتجب نيا اظهار داشت: تلاش ما براي آغاز فعاليت حزب اعتمادملي اين است كه روزنامه
رفع توقيف و سايت رفع فيلتر شود، تا حزب بتواند درون نظام و در چارچوب اساسنامه خود
به نظام، ملت و انقلاب خدمت كند. حزب اعتماد ملي با برخي گروه ها و احزاب اصلاح طلب
از اين جهت متفاوت است كه، اعلام انحلال نشده است و بارها از سوي وزارت كشور و
كميسيون ماده 10 احزاب اعلام شده است كه حزب اعتماد ملي مي تواند فعاليت كند.
اما بر خلاف اين مواضع، اغلب رسانه هاي حامي فتنه سبز، طي روزهاي اخير اصلاح طلبان
را به خاطر تلاش براي تغيير فاز و خروج از بن بست مورد حمله و تخطئه قرار داده اند.
سايت كلمه كه از سوي شوراي هماهنگي سبز (اردشير اميرارجمند ) به روز مي شود، مدعي
«پروژه توليد اصلاح طلبان بدلي از سوي حكومت» شد و به اصلاح طلباني كه مايل به حضور
در انتخابات هستند حمله كرد. كلمه ضمن حمله به برخي احزاب اصلاح طلب، نوشت: شركت در
يك بازي انتخاباتي از قبل تعيين شده، چيزي جز نقض غرض نيست.
كلمه، اصلاح طلباني چون جهانگيري، عارف، انصاري و نجفي را كه خواستار حضور در
انتخابات شده و بعضا از آنها به عنوان نامزد ياد شده، به عنوان افراد بدلي كه بين
جنبش سبز اختلاف افكني مي كنند ياد كرد.
در اين ميان وب سايت راديو زمانه در تحليلي خاطرنشان كرد: شانس موفقيت جنبش سبز با
استفاده از فرصت انتخابات بسيار اندك است. حاكميت اراده اصلاحات ندارد. شانس ايجاد
فرصت در انتخابات پيش رو بسيار اندك است در حالي كه عواقب منفي آن مانند عميق تر
شدن شكاف در اردوگاه دموكراسي خواهان و سرخوردگي هاي بيشتر را نمي توان دست كم
گرفت.
علي كشتگر از سران گروهك فدائيان خلق نيز از طريق سايت گويانيوز به اصلاح طلباني
چون محمد و محمدرضا خاتمي حمله كرد و نوشت: برخي اصلاح طلبان در هماهنگي با حاكميت
درصدد دور زدن موسوي هستند. بايد ديد آقاي محمدرضا خاتمي چگونه وكالت آن هزار نفري
را كه نظام به آنها حساس است و بايد گوشه نشيني اختيار كنند به دست آورده كه از طرف
آنها قول مي دهد؟ آيا آنها همان اعضاي حزب مشاركت و سازمان مجاهدين و دفتر تحكيم و
امثال كروبي و موسوي و تاج زاده نيستند؟
رضا خاتمي اخيراً گفته بود: «ما مي آئيم تضمين مي كنيم كه مثلاً اگر نسبت به اين
پانصد نفر، هزار نفر حساسيت وجود دارد ما قول مي دهيم اين ها در انتخابات شركت
نكنند. اما بقيه را بگذاريد بيايند».
كشتگر در واكنش به اين قبيل مواضع مي نويسد: برخي از اصلاح طلبان درصدد كوتاه آمدن
از مطالبات حداقلي و پايين آوردن سطح آن هستند، حاكميت مي خواهد عده اي اصلاح طلب
در انتخابات شركت كنند، كساني كه با سران فتنه يعني موسوي و كروبي و زندانيان تعيين
تكليف كرده و حساب خود را از آنان جدا كرده باشند. هدف از اين نقشه تبديل اصلاح
طلبان به شريك كوچك و تحقير شده و نابود كردن جنبش سبز از راه ايجاد شكاف و تفرقه
در ميان فعالان اين جنبش است. براي عملي كردن اين نقشه بايد عده اي از اصلاح طلبان
حساب خود را از موسوي، كروبي و ساير زندانيان سياسي (سران فتنه) جدا كنند. به نظر
مي رسد كه حاكميت براي پياده كردن اين نقشه به مواضع دو پهلو و لغزنده محمد و محمد
رضا خاتمي اميد بسته است. محمد خاتمي هر چند كه هنوز مواضع خود را براي شركت اصلاح
طلبان در انتخابات رياست جمهوري سال آينده علني نكرده، اما تجربه زمامداري 8 ساله
آقاي خاتمي، برداشت تسليم طلبانه و منفعلانه او را از اصلاح طلبي به نمايش گذاشت.
كشتگر در پايان نوشت: آقايان خاتمي وقتي كه هم دولت و هم مجلس را در اختيار داشتند،
تسليم حاكميت شدند، حالا با تلاش براي تبديل نشدن به زائده كوچكي از قدرت چه دردي
از دردهاي ما را دوا خواهند كرد.
گويانيوز در تحليل ديگري با اشاره به اخراج اصلاح طلبان از حاكميت و پرداخته شدن
هزينه اين اخراج از سوي حاكميت نوشت: حاكميت چرا بايد بعد از پرداخت آن هزينه،
دوباره بپذيرد كه اصلاح طلبان به قدرت برگردند.
اين رسانه وابسته به اپوزيسيون افزود: مي تواند با گذاشتن شرط «موضع گيري در مقابل
فتنه» كه اين روزها از زبان برخي عناصر نظام مطرح مي شود ترك ايجاد شده در بدنه
جنبش سبز را كه با رأي دادن خاتمي نمايان شد به شكافي عظيم بدل كند. با وجود چنين
شرطي در واقع اصلاح طلبان بدون لجن مالي كردن خود نمي توانند در انتخابات شركت
كنند. در چنين شرايطي هر گروهي از اصلاح طلبان كه بخواهند در انتخابات شركت كنند
ناچار به موضع گيري در برابر عملكرد گذشته و «فتنه 88» و به تبع برانگيختن واكنش
سبزها خواهد شد. اصلاح طلبان نبايد سبب خودسوزي سياسي در جنبش سبز شوند.
همچنين شبكه بالاترين در نوشته اي تصريح كرد: چند وقت پيش آقاي خاتمي صحبت از
تندروي برخي نيروها در داخل و خارج كرد ولي معلوم نيست مفهوم تندروي مد نظر آقاي
خاتمي چيست؟ يا عده اي شركت نكردن و تحريم انتخابات را انفعال دانستند آيا واقعاً
تحريم انتخابات انفعال بود؟ شركت در انتخابات با وضعيت فعلي خودكشي سياسي است.