سال 2006 جنگ 33 روزه لبنان و رژیم اشغالگر قدس درگرفت که تحلیل گران این جنگ را جنگ نیابتی ایران و آمریکا می دانند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ این جنگ دارای ابعاد گوناگونی بود اما گذشته از ابعادی که در گزارش های گذشته بررسی شد یکی از نقاط قوت حزب الله داشتن رهبر معنوی و قدرتمندی چون سید حسن نصر الله بود.
سیدحسن نصرالله به عنوان یكی از شخصیتهای ممتاز جهان اسلام و عرب و با درخشش و نفوذ و تأثیرگذاری گستردهاش، به پدیدهای ویژه در منطقه تبدیل شده است.
بسیاری بر این باورند كه این توفیق مرهون شخصیت خاص او به عنوان رهبر قویترین جنبش مقاومت علیه اسرائیل است؛ رهبری محبوب، مردمی، مقاوم، انقلابی و مورد احترام، رهبری كه تجربهی سیاسی قابل توجه و دیدگاه فراگیر و یكپارچهای دارد و خواستار قیام و وحدت و آزادی است.
دبیركل حزبالله در جنگ 33 روزه با تشخیص دقیق و بهنگام و با مدیریت صحیح بحران، بسیار فراتر از توقعات و پیشبینیهای معمول نسبت به خود ظاهر شد.
سید حسن نصرالله در روند جنگ چنان رژیم صهیونیستی را زمین گیر کرده بود که در عملیاتی دست به ربودن وی زدند اما در اینجا نیز ضعف سیستم های اطلاعاتی موساد رو شد و فردی که مشابهت اسمی با سید حسن داشت را ربودند که این خود باعث مفتضح شدن چهره اسرائیل شد.
ناتوانی آنها در دستیابی به سید حسن، شكست جبران ناپذیری را بر ارتش شكستخوردهی اسرائیل تحمیل كرد.
این ناتوانی در شرایطی آشكارتر شد كه صهیونیستها تنها صِرف احتمال حضور دبیركل حزبالله در مركز فرهنگی ضاحیه در جنوب بیروت، بیش از 23 تُن بمب و موشك را با هواپیماها و كشتیهای جنگی خود در این منطقه فروریختند تا بتواند رهبری مقاومت را نابود كنند
هرچند این تنها اقدام اسرائیل علیه سید حسن نصرالله نبود در روند جنگ برای آنکه روحیه نیروهای مقاومت را تضعیف کند اعلام می کند که سید حسن نصرالله شهید شده است در پی این اقدام بالافاصله دبیر حزب الله در شبکه تلویزیونی المنار حاضر می شود و از این سناریو پرده برداری می کند و برای اثبات قدرت نیروهای مقاومت از همان جا دستور حمله به ناوچه اسرائیل را صادر می کند این اقدام وی ضربه مهلکی بر بدنه رژیم صهیونیستی بود.
سید حسن نصر الله در همان ابتدای جنگ با اعلام موضع رسمی حزب الله دال بر ادامه مقاومت علیه رژیم اشغالگر قدس معادلات بین المللی را تغییر داد وی رسما در سخنانی که شبکه تلویزیونی المنار آن را پخش کرد گفت: پیروزی در نبرد همه جانبه با دشمن صهیونیست در راه است.
سید حسن نصرالله، خطاب به صهیونیست ها گفت: به زودی در خواهید یافت که رژیم شما تا چه اندازه احمق است و توان تشخیص اوضاع را ندارد... اکنون معادله خویشتنداری پایان یافته است، معادله حیفا در مقابل بیروت پایان یافته، شما جنگی نامحدود خواستید و ما اکنون وارد نبردی نامحدود شده ایم که به حیفا و فراتر از آن خواهد رسید. دوره ای که تنها فرزندان ما کشته می شدند، تنها خانه های ما ویران و تنها ملت ما آواره می شد، گذشت.
نصرالله در پی اظهارات مقامات صهیونیستی که مژده جنگ نامحدود می دادند گفت: شما جنگی نامحدود خواستید، پس ما نیز از آن استقبال می کنیم، رژیم شما خواست که اصول بازی تغییر کند، پس ما نیز اصول بازی را تغییر می دهیم... شما نمیدانید با چه کسانی می جنگید، شما با فرزندان محمد( ص)، علی (ع)، حسین (ع) و اهل بیت و اصحاب رسول الله روبرو هستید... شما جنگ نامحدود را با قومی انتخاب کردید که به تاریخ، تمدن و فرهنگ خود افتخار می کند و از قدرت مادی، امکانات، تجربه، عزم و اراده و شجاعت برخوردار است.
وی در ادامه می افزاید: این جنگ دیگر نبرد برای مبادله اسیران نیست، آن چه امروز می گذرد، واکنش به عملیات مقاومت در اسارت گرفتن دو نظامی صهیونیست نیست، بلکه اسراییل میخواهد با ملت، مقاومت، دولت، ارتش و نیروهای سیاسی حامی مقاومت تسویه حساب کند که شکست تاریخی را بر این رژیم تجاوزگر که به شکست عادت نداشت، وارد کرد.
صهیونیست ها به جنگ همه جانبه دست زده اند تا انتقام شکست خود را در سال دو هزار در لبنان بگیرند.
این سخنان روح تازه ای در نیروهای مقاومت ایجاد کرد.
وی در روند این جنگ 33 روزه دائما با مردم که حامیان اصلی مقاومت بودند سخن می گفت و هر بار در آنها انرژی مضاعف برای ایستدگی ایجاد می کرد؛ خانوادههای شهری و روستایی لبنانی كه فرزندانشان را روانهی جنگ كرده بودند، به همراه میلیونها نفر از مردم دنیا كه حوادث لبنان را دنبال میكردند و با برپایی تظاهرات و جمعآوری كمكهای انساندوستانه به ندای سید حسن لبیك میگفتند، همگی منتظر بودند تا او را در صفحهی تلویزیون ببینند تا امید و نیرو بگیرند و مژدهی پیروزی را از او بشنوند: «چه بگویم به شما؟ آیا كلمهای هست كه بتواند مقداری از شجاعتها و مقاومت شما را وصف كند؟ فقط به شما بگویم كه من و برادرانم به فدای شما و فدای اشكها و زخمها و ایستادگی شما».
این بُعد سخنرانیها و حضور رسانهای سید حسن، هنگامی آشكار شد و اوج گرفت كه فرماندهان ارتش و ساكنان اسرائیل را خطاب قرار داد: «نظرسنجیها نشان داده كه حرفهای مرا بیشتر از مسئولین خودتان باور دارید. این بار من به شما میگویم [...] بهزودی مشخص خواهد شد كه دولت جدید و رهبران جدیدتان چقدر احمق و نادان هستند كه نمیتوانند مسائل را درست ارزیابی كنند».
سید حسن این سخنان را در فضایی ایراد میكرد كه رهبران اسرائیل به ساكنان سرزمینهای اشغالی وعدهی پیروزی قدرتمندانه بر حزبالله و بازگرداندن دو اسیر اسرائیلی را میدادند و شایعات دروغهای رسانهای آنان همه جا را پر كرده بود؛ دروغهایی مثل نابودی قدرت موشكی حزبالله، دستگیری صدها تن از نیروهای مقاومت و اشغال دهها روستا در جنوب لبنان. البته همهی این دروغها پروژهی جنگ روانی صهیونیستها بود.
البته تمام این سخنرانی ها زیر فشار صهیونیست ها انجام می شدبه طوری که "غسان بن جدو" رییس دفتر شبکه الجزیره در خاطرات خود می نویسد: من رابطه شخصي و نزديكي با "سيد حسن نصرالله" دبيركل حزب الله لبنان دارم و ايشان از دوستان بسيار خوب من هستند از همين رو در طول جنگ 33 روزه، ايشان مرا به عنوان نماينده شبكه الجزيره براي مصاحبه با خود انتخاب كرد.
"بن جدو" در ادامه افزود: رفتن براي انجام آن مصاحبه زندگي مرا به خطر انداخت زيرا سيد حسن خود مستقيما آن جنگ را فرماندهي مي كرد و اين امر موجب شده بود كه صهيونيست ها به شدت به دنبال وي باشند از همين رو ممكن بود كه در زمان مصاحبه زندگي ما به خطر ميافتاد، اما من به دليل علاقهاي كه به سيد دارم آن را پذيرفتم.
رئيس دفتر شبكه الجزيره در بيروت همچنين افزود: تمام دستورات در طول جنگ را خود سيد حسن صادر ميكرد و حتي در مورد زمان هر حمله و نوع موشك يا سلاحي كه بايد استفاده ميشد را نيز خود سيد به تنهايي تصميم ميگرفت. يادم ميآيد كه حتي دستور زدن ناوچه دريايي را در چه لحظه اي صادر كرد.
"غسان بن جدو" در ادامه گفت: زمان انجام مصاحبه من با سيد حسن را هيچ كس از كاركنان شبكه الجزيره نميدانستند مگر كسي كه آن مصاحبه را فيلمبرداري و مونتاج كرد.
وي در ادامه افزود: روز سيام جنگ دفتر نخست وزيري رژيم صهيونيستي با من تماس گرفتند و تهديد كردند كه اگر شبكه الجزيره بيش از اين براي حزب الله و سيد حسن تبليغ كند، دفتر اين شبكه مورد حمله موشكي قرار خواهد گرفت.
"بن جدو" گفت: البته بلافاصله پس از اينكه مصاحبه من با سيد حسن نصرالله پخش شد، سازمان اطلاعات و امنيت صهيونيستي (موساد) با من تماس گرفت و مرا تهديد كرد.
وي در پايان گفت: كار براي من در لبنان خيلي سخت تر از كار در ايران است زيرا لبنان كشور طوايف و مذاهب است اما جمهوري اسلامي ايران يك كشور واحد و يكپارچه است.