«خودتان را قدر بدانيد؛ اين راه را قدر بدانيد؛ ارتباطتان، ارتباط دلهاى پاك و بىآلايشتان را با خدا روزبهروز قوىتر كنيد؛ از خداى متعال مدد بخواهيد. اين احساس مسئوليتى كه در شما هست، اين احساس مسئوليت را روزبهروز بيشتر كنيد و مثل نقطه مشتعلى كه اطراف خود را مشتعل و نورانى ميكند، در محيط خود اثر بگذاريد. هر جا هستيد، در محيط خانواده، در محيط كار، در محيط درس، در محيط جامعه، روى اطرافيان تأثير بگذاريد. روزبهروز لطف خداى متعال گسترش بيشترى پيدا خواهد كرد و خداى متعال دست لطفش را از سر شما ملت عزيز، انشاءاللّه تعالى بر نخواهد داشت.»
به حق فرموده امام خامنهاي درباره همت آنان به تمامي صدق مينمايد.
سفيران كار و تلاشند و به امر مولا و رهبرشان آمدهاند تا براي رفع محروميت
گام بر دارند. دانشجوياني كه از اندك زمان فارغ از كتاب و درس به سراغ
مناطق كمبرخوردار و بيبهره ميروند تا حضورشان بشود مظهر مجسم آيههاي
قرآن. آسيه ديدار يكي از دانشجوياني است كه همراه گروه جبهه جهادي منتظران
خورشيد از قرارگاه محروميتزدايي شهيد نورعلي شوشتري همراه گروه بود. براي
آشنايي بيشتر با او و حركتهاي جهادي به گفتوگو نشستهايم كه از نظرتان
ميگذرد:
خودتان را به طور كامل معرفي كنيد. آسيه ديدار، اهل كاشان و دانشجوي رشته شيمي.
فعاليتهاي جهادي خود را از كجا آغاز كرديد؟چرا؟ اگر
منظور، اين نوع فعاليتهاي جهادي مثل اردوهاي جهادي است، امسال سال اولم
بود كه اين توفيق نصيبم شد كه با گروه منتظران خورشيد آمدم زبرينگ.
چرا عضو گروههاي جهادي شديد؟ فعاليتهاي جهادي و مخصوصاً اردوهاي جهادي رو لازم ميدانستم. مسلماً در قالب گروه و تيم اين فعاليت انجام ميشد باكيفيتتر بود.
شما در قالب چه كميتهاي در منطقه سيستان و بلوچستان شروع به فعاليت كرديد و چه اهدافي را دنبال ميكنيد؟ كميته
آموزش. هدف اصلي ما كمك علمي به دانشآموزان اين مناطق بود كه اكثراً به
دليل تحصيل غيرحضوري مشكلاتي در يادگيري مفاهيم اصلي داشتند و علاوه بر اين
ارتباطگيري دانشآموزان با دانشجويان و افزايش انگيزه پيشرفت علمي در
دانشآموزان اين مناطق كه انصافاً استعداد خوبي دارند كه اگر اين روحيه و
حس خودباوري در آنها تقويت شود منجر به تلاش مضاعف خودشان و درخشش علمي
خواهد شد. البته در اين كميته در حد توان زماني به مباحث روشهاي صحيح
مطالعه دروس و برنامهريزي و... نيز پرداخته شد.
به نظر شما برگزاري اردوهاي جهادي چه تأثيري در محروميتزدايي دارد؟ اردوهاي
جهادي نقش سابقون رو دارند در محروميتزدايي و ايجاد شرايط از بين بردن
محروميتها كه مانع رشد و شكوفايي انسانهاي مناطق محروم است اما گروههاي
جهادي آغازگر محروميتزدايي در بخشهايي از مناطقي هستند كه عازم شدهاند
اما ادامه اين راه در تمامي بخشها و شاخهها به عهده مردم و مسئولان منطقه
است. گروههاي جهادي خواهران عموماً به از بين بردن محروميت در جنبههاي
فرهنگي و ديني و علمي و... كه به دليل عدم آگاهي و كمبود امكانات است،
ميپردازند.
حضور فعالان جهادي و اقدامات محروميتزدايي در مناطق كمبرخوردار چه تأثيري در ميان مردم و به ويژه نسل جوان خواهد داشت؟ تأثير
اصلي در جا انداختن دو مفهوم «توانستن» و «شدن» است. مردم و نسل جوان بايد
باور كنند كه اگر تلاش كنند هم ميتوانند و هم ميشود. نه اينكه چه مردم
مناطق ديگر و چه مردم خود مناطق محروم فكر كنند محروميتي اگر هست، نبود
امكاناتي اگر هست، بايد براي هميشه بماند و اصلاً نميشود از بين برد يا
نميتوان. مگر اينكه صورت مسئله را پاك كنند و از آنجا به شهري با امكانات
بالا بروند يا حتي همه كار را از دولت توقع داشته باشند. بايد ببينند كه با
همت افراد مخصوصاً جوانان و با انجام حتي كارهاي كوچك توسط فرد فرد يك
گروه ميتوان نتيجههاي بزرگي را در مدتي ايجاد كرد. بايد روحيه رخوت را
كنار گذاشت و همت كرد. نبودن چيزي دليل بر اين نميشود كه نبايد باشد يا
نميتواند باشد. بايد روحيه تلاش را از امثال حضرت علي(ع) گرفت. اين منطق و
روحيه اسلام است.
اردوهاي جهادي تا چه حدي در اشتغالزايي مؤثر خواهد بود؟ در
كميته آموزش ما بيشتر سرمايهگذاري علمي براي آينده علمي كه مؤثر در
اشتغالزايي آينده است انجام ميداديم و اشتغالزايي به مفهوم ايجاد شغل در
حال را نداشتيم. تنها از نيروهاي قويتر علمي ميخواستيم كه در زمانهاي
خارج از اردو كمكرسان علمي دانشآموزان ديگر باشند و خودشان را معلم
ديگران بدانند.
آيا با دولتي شدن اين حركتهاموافقيد؟ به
نظر شما اثرگذاري حركتهاي جهادي در سايه فعاليتهاي خودجوش مردمي بيشتر
است يا با ورود سازمانهاي دولتي؟ فعاليتهاي خودجوش مردمي البته با
حمايتهاي دولت بايد صورت بگيرد.
با چه تفكري ميتوان جوانان را به فرهنگ جهادي جذب كرد؟ تفكر
و فرهنگ جهادي كه تفكر اسلام است. بايد تأثير اين فرهنگ جهادي در تكتك
ابعاد زندگي درست به جوانان نشان داده شود. نياز ما به اين روحيه جهادي
تبيين شود. اينها درست انجام شود هر انساني را فطرتاً جذب ميكند. نه اينكه
صرفاً به كلمه جهاد و فرهنگ جهادي اشاره كرد. بايد اين فرهنگ را تشريح كرد
و با مصداقهايش توضيح داد. بايد به نياز خود فرد و كشور ما كه بخشي مهم
از جهان اسلام است به اين فرهنگ اشاره كرد. از طريق آموزش و پرورش. از طريق
رسانه و از طريق دوستيها و ارتباطات بين مردمي.
به نظر شما گروههاي جهادي چه آسيبي را براي خود يا مردم مناطق محروم ميتوانند به همراه بياورند؟ آسيب
اصلي وقتي است كه فقط جهادگران كار كنند و نيروهاي خود روستا مشاركت نكنند
يا حتي وظيفه اصلي كاري رو به عهده نگيرند. اين باعث ميشود كه باز آنها
خودشان را توانا نبينند و ما را متفاوت با خودشان و حضور ما را ملزم
بدانند. آسيب ديگري كه شايد بعضي از گروههاي جهادي بتوانند ايجاد كنند به
وسيله فرهنگشان است. جهادگر به نظر واقعاً بايد فرهنگش فرهنگ اسلام باشد.
سادگي و قناعت داشته باشد. بايد دقت كند كه اين مدت خواه و ناخواه الگويي
براي يك جمع ميشود. نوع پوشش، نحوه صحبت كردن، رفتارهاي كوچك حتي لهجهاش
در افراد اثرگذار است. اينكه اهالي تشويق شوند به لهجه اصلي خودشان صحبت
كنند. براي پوشش خودشان ارزش قائل باشند و تغييرهاي منطقهاي پوشش و. . را
برتري ندانند خيلي كمك به روحيه خودباوري ميكند. چون اكثراً اينها را
ميخواهند در برابر ما تغيير بدهند جهادگر بايد تشويق كند نه كه راحتي خود
را بپسندد و بيلهجه صحبت كردن آنها را با سكوتش تشويق كند. بايد باور كند
كه اين هم جزو جهادش است. باور كنيد چون از زبان خود اهالي شنيدم و اينكه
وقتي به لهجه خودشان صحبت ميكنند چه حس غروري ميكنند به اين نكات و حتي
عنوان لهجه تأكيد ميكنم. چون شايد پوشش بيشتر توسط جهادگران توجه شود يا
حتي خود جهادگران از پوشش محلي استفاده كنند اما لهجه و اينكه سعي كنند كه
جهادگران تلاش كنند لهجه اهالي را متوجه شوند خيلي كم توجه ميشود. جهاد
براي جهادگر آسيب ندارد، يك نعمت است. فرصتي كه خدا نصيبش ميكند كه شايد
تنها يك بار باشد.
اصولي را كه گروههاي جهادي بايد به آن پايبند باشند را چه ميدانيد؟ به
نظرم اصول مهم اسلامي كه بايد گروه قائل باشد: جهادگران در بين اهالي بايد
واقعاً حس بزرگي نكنند. گاه و بيگاه ياد خودشان بياورند كه اگر علمي
دارند، توانايي دارند، از خداست و الان هم خدا زمينهاي براي خدمت برايشان
باز كرده پس به كسي فخر نفروشند؛ حتي در دل خودشان و شاكر خدا باشند به
خاطر اين موقعيت و از هر لحظه و از هر تواني استفاده كنند براي كمكرساني و
البته جانب اعتدال را نگه دارند چون اگر از روي دلسوزي كاري بيشتر از حد
عقلانياش انجام بدهند ضررش بيشتر از نفعش است و تأثير منفي در روحيه اهالي
دارد. بين خود جمع جهادگري هم كه مشخص است، خلوت و تنهايي خودش با خداي
خودش كه جاي خود دارد. آدم گاهي از تلاشش نااميد ميشود. فكر ميكند اثري
ندارد. چون كار كم خودش را ميبيند. بايد دلش به لطف خدا قرص باشد. به بركت
خدا به كارش. به اينكه تو يك نفري اما يه گروه الان اينجاست. خدا هم هست.
تأثيرات اردوهاي جهادي و حضور شما به عنوان يك فعال جهادي در اين مناطق چه تأثيري بر شخص شما خواهد داشت؟ تأثير
اصلي كه متأثر از نيت ماست. به نظرم هر گونه نيتي داشته باشي به آن ميرسي
اما سود با آن بود كه نيتش خالص براي رضايت و تقرب خدا بود كه واقعاً
ميرسد. نزديكي خودش را به خدا وقتي آنجاست حس ميكند و اين طعم لذتش باعث
ميشود كه بعد از اردو هم سعي كند كه آن رابطهاش را با خدا حفظ كند. مابقي
تأثيرات اردوهاي جمعي آن هم با بچههايي كه دغدغه خدمت دارند كه شايد در
خيلي از اردوهاي ديگر هم باشد اما تفاوت اصلي در پررنگ بودن وجه جهاد
اردوهاي جهادي است كه بايد بگذري از همه چيزت. حتي از خودت.
ورود نيروهاي بومي در اردوهاي جهادي را تا چه ميزان مناسب ميدانيد؟ بسيار.
صرفنظر از آسيبهاي حضور، ما تنها در چند روز از سال در اين مناطق حضور
داريم اما نيروهاي بومي هم بيشتر و هم بهتر ميتوانند خدمترساني كنند. اين
حضور باعث ميشود كه روحيه خودباوري اهالي بيشتر رشد كند. چون ميبينند كه
از خودشان يا از همين شهرهاي مناطق اطراف خودشان دارند فعاليت ميكنند و
باور ميكنند كه خودشان هم ميتوانند و مهم اين است كه باور كنند توانايي
خودشان را نه اينكه مدام در منظرشان اين باشد كه ما فرق داريم با خودشان و
تنها بودن ما يا فعاليتي كه ما ميكنيم چه نظارتي و چه حضوري به نتيجه
ميرسد و خودشان عملاً نميتوانند كاري كنند.