فارس، بعضی از فرماندهان جبهه به آموزش رزمی اهمیت زیادی میدادند از جمله آنها میتوان از شهیدان محمد ابراهیم همت و شهید رستگارمقدم نام برد.
این نقل شهید همت رو برای اولین بار از زبان سردار شهید تخریب حاج ناصراربابیان شنیدم که از قول این شهید میگفت:"اگر 100تومان به من بدهند و بگویند خرج عملیات کن، من 90 تومان اون رو خرج آموزش میکنم و 10تومان خرج خود عملیات". شاید در نگاه اول این جمله ساده و پیش پا افتاده باشد اما اگر کمی دقت کنیم به درایت و دور اندیشی صاحب این کلام باید آفرین گفت.
فرماندهانی که در جنگ به امر آموزش و تربیت رزمی نیروهای تحت امرشان اهمیت دادند توانستند با حداقل تلفات ماموریت خود را انجام دهند. شهید حاج کاظم رستگار فرمانده لشگرسیدالشهدا (ع) نیز توجه فراوانی به امر آموزش داشت، بخصوص آموزشهای تخصصی جنگ و عنایت ویژه ای به آموزش رزم بچه های تخریب داشت و بعد از عملیات خیبر و اتفاقاتی که در روند عملیات افتاد این حساسیت بیشتر شد و در دیدارهای متعددی که با فرماندهان و بچه های تخریب داشت به آنها گوش زد میکرد که هر چه میتوانید درکنارتربیت معنوی، آمادگی رزمی خود را هم بالاببرید.
شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده گردان تخریب لشگر سیدالشهداء(ع) این امر فرمانده محبوب خود را به جان خرید و یکی از نیروهای لایق و توانمند خود را براین کار گمارد.
شهید حاج ناصر اربابیان از تابستان سال 63 درکنار شهید نوریان به امر آموزش بچه های تخریب پرداخت و با بهره گیری از تجارب عملیاتها رزمندگانی را تربیت کرد که تا آخرین روز جنگ گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) را یاری نموده و در ماموریت های عملیاتی لشگر10 سیدالشهداء(ع) قوت قلب فرماندهان بودند.
شهید ناصر اربابیان/ فرمانده گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) |
شهید حاج ناصر دست پرورده شهید علی کفایی فرمانده تخریب لشگر حضرت رسول(ص) بود و همیشه از حماسه دلاوری او در عملیات والفجر یک یاد میکرد و میگفت:
علی وقتی دید زمان برای بریدن سیم های خاردار در داخل کانال نیست و دشمن هوشیار شده و تاخیر در بازگشایی معبر تلفات را بالا میبرد، اژدر بنگال (لوله ای پر از مواد منفجره که برای باز نمودن معبر و انبوه سیم خاردار از آن استفاده میکنند) را داخل حجم سیم های خاردار فرو برد و چاشنی نارنجک را داخل آن قرار داد و ضامن را کشید و مسیر را برای رزمندگان باز کرد و خود قطعه قطعه شد.
عملیات بدر/ زمستان 64/ شهیداربابیان اولین نفرسمت چپ/ شهیدنوریان نیز در تصویر دیده میشود |
شهید اربابیان در عملیات بدر یاری کننده بچه های تخریب در انهدام دژهای جزیره مجنون بود. در عملیات عاشورای 3 با همکاری شهید سید امین صدر نژاد تله های انفجاری فراوانی را برای استفاده در عملیات آماده کرد که در عملیات از آن استفاده شد و از دشمن تلفات زیادی گرفت.
تجربه عملیاتی شهید ناصر در آموزش غواصان تخریب که برای عملیات والفجر8 مهیا میشدند به کار آمد تا بچه های تخریب بتواند به سلامت از اروند خروشان عبور کرده و از میان انبوه سیم خاردار و هشت پرهای متعدد و بشکه های فوگاز معبری امن برای عبور رزمندگان باز کنند. توانمندی شهید ناصر در برنامه ریزی برای مین گذاری مقابل دشمن در دفع پاتک های متعدد در جاده فاو -ام القصر و اطراف کارخانه نمک موثر بود به طوری که دشمن را از دست یابی به مواضع رزمندگان نا امید ساخت.
اطلاعات رزم عملیاتهای سیدالشهداء(ع)، کربلای 1، 2 و اصرار دشمن در مسلح کردن زمین عملیات، شهید ناصر را برآن داشت که در آموزش بچه های تخریب، روی عبور از موانع بیشتر دقت کند و برای عبور از سیم خاردارها که به صورت طولی دشمن در مقابل مواضعش استفاده کرده و داخل آن را با انواع مین مسلح کرده بود چاره اندیشی شود.
زمستان 64/ رودخانه کارون/ آزمایش موشک رعد/ شهیدان اربابیان، پوررازقی، زعفری |
آموزشهای آبی خاکی در آبان و آذر سال65 نوید عملیات در آبگرفتگی را میداد و اضافه شدن مواد منفجره و تمرین انفجار دژ و جاده و خاکریز حکایت از سخت بودن کار داشت. استفاده از کمربندهای انفجاری برای انفجار درختان نخل و رها کردن آنها روی آبراهههای جزیره ام الرصاص از ابتکارات شهید ناصر بود و او همه توان خود را خرج کرد که نیرویی تربیت کند که آمادگی این کار بزرگ را داشته باشد.
شب عملیات کربلای 5 در کنار شهید سید محمد زینال الحسینی فرمانده گردان تخریب ل10 سیدالشهداء(ع) قرار گرفت و با توجه به شناختی که از توانمندی بچه ها داشت در گزینش نیروها برای ماموریت ها موثر بود و خود نیز ماموریت انفجار دژی را پذیرفت که با انهدام آن مسیر تردد قایق ها برای حمله به دژ شلمچه در منطقه عملیاتی لشگرسیدالشهداء(ع) باز گردید.
تخریب ل10 با توجه به ماموریت های متعدد در عملیات کربلای 5، تکمیلی کربلای 5 و کربلای 8 در منطقه شلمچه همچنان توانمند و پا به کار جلوه میکرد. تمامی گردان های عمل کننده برای بازسازی و استراحت عقب رفتند اما تخریب همچنان در خط مقدم حضور داشت .
معمولا اتفاق میافتاد که در ماموریت ها، گردان های تخریب از سایر تیپ ها و لشگرها نیروی تخریب چی به کمک میگرفتند اما برای تخریب ل10 سیدالشهداء(ع) به جهت توانمندی کادر آموزشی و شخص شهید اربابیان در تربیت نیروهای مورد نیاز برای عملیات این نیاز احساس نشد.
قبل ازعملیات کربلای یک/ فرماندهان ل10/ شهیداربابیان نفراول نشسته ازسمت چپ |
بهار سال 66 عملیات در جنوب متوقف شد و یگانهای عملیاتی برای عملیات به غرب کشور نقل مکان کردند و لشگر10 سیدالشهداء(ع) در پادگان امام علی (ع) در شهر سنندج مستقرشد. چون عملیات در منطقه کوهستانی بود باید نیروها برای زدن معبر در کوهستان آماده میشدند و باز شهید اربابیان آموزش را بر اساس کار در کوهستان و مناطق شیب دار سازماندهی کرد و ظرف کمتر از یک ماه گردان به آمادگی کامل برای عملیات رسید و عملیاتهای نصر4 و بیت المقدس 2 به انجام رسید. تیرماه 66 و در عملیات نصر4 شهید سید محمد زینال الحسینی فرمانده گردان تخریب ل10سیدالشهداء(ع) به شهادت رسید.
این گمان از سوی مسوولین لشگر میرفت که با شهادت ایشان توان عملیاتی گردان کم شود. لاکن با تلاشهای شهید حاج قاسم اصغری و شهید اربابیان خلا نبود شهید سید محمد برطرف شد.
بهار65/ موقعیت الوارثین/ شهید اربابیان در کنار شهید زینال الحسینی |
عید سال 67 ماموریت عملیات در منطقه شاخ شمیران به لشکر سیدالشهداء(ع) محول شد و غواصان تخریب با گذشتن از دریاچه سد دربندی خان عراق توانستند معبری در پشت مواضع دشمن باز نموده و رزمندگان را برای حمله به دشمن عبور دهند. بعد از این عملیات بود که سنگر بچه های تخریب در زیر ارتفاع " تیمورژنان" و مقر آنها در شهر بیاره عراق توسط هواپیماهای بعثی بمباران شیمیایی شد که در این حمله ناجوانمردانه 13 تن از رزمندگان تخریبچی شهید و نزدیک 50 نفر نیز مجروح شدند که شهید حاج ناصر اربابیان از جمله مصدومین این حمله بود که از ناحیه چشم، پوست و ریه به شدت آسیب دید و در بیمارستان لقمان و بقیه الله تهران بستری شد. شدت صدمات به حدی بود که می بایستی ماه ها در بیمارستان بستری و تحت نظر باشد اما این عزیز با همان حالت مصدومیت در حالیکه چشمانش به شدت به نور حساس شده بود و از سوزش تاولها و سرفه های پی درپی رنج میبرد در اردیبهشت ماه سال 67 مجددا به جبهه برگشت و در مین گذاری روی ارتفاعات مشرف به شهر ماووت شرکت کرد.
سال 67 سال سرنوشت سازی برای جبهه ها بود از یک سو دشمن با کمک استکبار جهانی با تمام توان به مواضع ما در جبهه یورش برد و از طرف دیگر جنگ شهرها قوت گرفت و رویارویی امریکا با جمهوری اسلامی در منطقه با حمله به سکوهای نفتی و زدن هواپیمای مسافربری آغاز شد. اواخرتیرماه 67 بود که دشمن بعثی از جبهه شرهانی و فکه برای هجوم به خاک کشورمان و تهدید شهرهای شوش، اندیمشک و دزفول عملیات خود را آغاز کرد و ابتدا با بمباران شدید هوایی و گلوله باران منطقه، مقاومت نیروهای ارتشی مستقر در خطوط پدافندی در این دو جبهه را شکست و از سمت فکه تا تپه های "برغازه "محل استقرار یکی از تیپ های ارتش جلو آمد و از طرفی مقر اصلی تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) که به موقعیت الوارثین شهرت داشت در سر راه پیشروی دشمن قرار داشت. بچه ها تخریب در مقر، با فرماندهی شهید اربابیان آماده میشدند تا با مین گذاری مقابل دشمن و عملیاتهای انفجاری جلوی دشمن را سد کنند و شهید اربابیان صبح روز 22 تیرماه 67به همراه یکی دیگر از رزمندگان تخریب با موتور سیکلت برای شناسایی دشمن از طریق جاده فکه اقدام میکنند که در محل استقرار تیپ پدافند کننده در منطقه که به دست دشمن افتاده بود با انبوهی از تانک و نفربر مواجه میشوند و در مسیر برگشت با سربازان دشمن روبرو شده و درحالیکه روی جاده با موتورسیگلت در حرکت بود از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار میگیرند و بعد از طی مسافت کوتاهی به علت خونریزی شدید و ضعف موتور از حرکت می ایستد.
دشمن برای دستگیری ایشان اقدام میکند اما همراه ایشان موفق میشود از چنگ دشمن فرار کنند و بعد از 4 ساعت پیاده روی، خود را به مقر الوارثین برساند.
خردادماه سال 67/ چندروز قبل ازسقوط جزیره مجنون |
غروب روز 22تیرماه 67 دشمن از مواضع خود عقب نشینی کرد و بچه های تخریب با حضور درمنطقه موتور سیکلت را در وسط جاده سالم پیدا کردند که کنارش خون زیادی ریخته بود و جای چرخهای نفربری که حکایت از انتفال ایشان به مواضع دشمن میکرد. بچه ها تمام خاک های منطقه را که احتمال دفن ایشان میرفت وارسی کردند اما اثری از این عزیز نیافتند. هیچ کس جز زمین داغ فکه نمیدانست با فرمانده دلاور ما چه کردند تا اینکه درخردادماه سال1380 آن پیکر مطهر به آغوش میهن اسلامی ما بازگشت و در گلزارشهدای بهشت زهرا ء(س) قطعه سرداران(29) –ردیف 18-شماره 9 درجوار امیر سرافراز ارتش جمهوری اسلامی سپهبد شهید علی صیاد شیرازی آرام گرفت .
*راوی:جعفرطهماسبی