سايت شبهه(x-shobhe.com) در پاسخ به اظهارات زيبا کلام که گفته بود:«ما مديون شمشير آغامحمدخان و چكمههاي رضا شاهيم»، و خدمات بسیاری به ایران کرده است! نوشت:
در اینجا دو مقوله مطرح است: یکی «آقای زیبا کلام» و دیگری گفتهی او مبنی بر «احساس دین نسبت به رضاخان و آغا محمدخان و امثالهم و خدمات آنها»؟ وارد مقولهی اول نمیشویم. چرا که ایشان به طور کلی جملات ضد و نقیض بسیار دارند. اساساً سقوط یک جامعه شناس یا اهل فلسفه هنگامی است که احساس کند حتماً باید چند جملهی «ژورنالیستی» هم بگوید تا خبر ساز شود!
اگر به کلیهی مصاحبه یا مناظرههای «زیبا کلام» توجه کنید، سعی دارد همیشه [حتی در مقابل موافق خود] یک حالت جبهه و پرخاش داشته باشد و حتی گاه با حالت تمسخر صحبت کند. مرتب روی صندلی خود عقب و جلو میرود، روی میز خم میشود، به حالت تمسخر عقب کشیده و به یک طرف صندلی لم میدهد ... و در آخر هم نمیتواند منظور خود را درست بیان نماید. به اینها در اصطلاح اداها یا «فیگور»های ژورنالیستی میگویند که اگر چه متأسفانه در میان برخی از اساتید علوم سیاسی، جامعهشناسی، ارتباطات و برخی دیگر از شاخههای علوم انسانی باب شده است، اما اصلاً برازندهی یک مدعی اندیشمندی یا استادی دانشگاه نیست. اگر به همین گفتگوی ایشان (1) نیز دقت کنید، آخرش معلوم نمیشود که میخواهد چه بگوید؟!
اما دربارهی مقولهی دوم:
الف – ریشهی احساس مدیونی به رضاخان یا آغا محمد خان و یا ...:
چنان چه قرآن کریم متذکر میشود «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ - اى مردم! شما محتاج به خداييد و خدا تنها بىنياز و ستوده است (فاطر - 15)»، همهی مردم این نیازمندی ذاتی را درک میکنند و هر کسی که در داشتههای خود بیاندیشد، خود را مدیون غیر میبیند، چرا که میداند و میبیند که بالذاته فقیر است و هیچ ندارد و آن چه دارد از غیر به او رسیده است. اما تشخیص خیر و مبدأ صدور خیر، منبع فیض، منعم و معطی در انسانها متفاوت است و ریشهی همهی هدایتها و انحرافات نیز همین است. یکی خود و جامعه را مدیون خدا، پیامبر، اهل بیت (ع)، اسلام، قرآن، علما، شهدا، مجاهدین فی سبیل الله، اساتید واقعی، خدمتگزاران صادق در هر کاری و ...، میبیند، یکی دیگر خود را مدیون آمریکا و انگلیس میبیند و یکی دیگر نیز خود را مدیون چکمهی رضاخان و شمشیر آغا محمدخان میبیند و ...! و چون منعم یا عامل و باعثی جز او نمیشناسد، گمان مینماید که لابد همگان مدیون او هستند و یا باید باشند. لذا اگر ایشان چنین گفته که «ما مديون شمشير آغامحمدخان و چكمههاي رضا شاهيم»، وضع حال خود را بیان نموده است. خوب لابد ایشان و همفکرانشان وقتی به داشتههای خود توجه کردند، مبدأش را آن دو ظالم یافتند و نسبت به آنها احساس دین کردهاند. اما دلیل نیست که بقیه نیز به خاطر صدور شناسنامه یا پل ورسک چنین بینش، احساس و دینی نسبت به یک نوکر انگلیس و آلمان و ... داشته باشند. ایشان مدعی است که هویت ملیاش را از رضاخان دارد. خوب لابد راست میگوید و ریشهی هویت ملی ایشان چنین است. اما سایر ایرانیها از هویتی به قدمت بیش از سه هزار سال برخوردار هستند. در هر حال زاویهی دیدها و نیز عمق نگرشها متفاوت است.
ب – خدمات رضاخان، آغا محمد خان و امثالهم:
از آن جا که هر چه هست خلق خداوند کریم است و از او نیز جز خیر محض صادر نمیگردد، نوع بشر هر چه نعمات الهی را ضایع و یا تبدیل به نقمات نماید، باز شر مطلق وجود ندارد و در هر شری نیز خیری نهفته است. چنان چه خداوند متعال در مورد شراب [که اگر در شکم کسی باشد و او بمیرد، بدون سؤال و جواب به جهنم واصل میشود] میفرماید که خیرها و ضررهایی دارد و البته گناه و ضررش بیشتر است:
«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما...» (البقره – 219)
ترجمه: از تو حكم شراب و قمار را مىپرسند بگو در آن دو گناهى است بزرگ و [نیز] منافعى است براى مردم، اما اثر سوء آن دو بيش از منافع صورى آنها است ... .
حداقل خیر رواج شرابخواری، دایر نمودن قمارخانهها و فاحشهخانهها، تشکیل باندهای مافیایی سرقت و جنایت ... و هر فساد دیگری این است که برای دو جناح مخالف و موافق ایجاد اشتغال میکند. عدهای سر کار میروند تا فساد و فحشا راه بیاندازند و عدهای نیز سر کار میروند تا با آنها مبارزه کنند.
نبود «شر مطلق»، حربه و ابزار خوبی به دست تبلیغاتچیهای سیاستمداران ظالم شده است. آنها برای این که ظلم ظالمین را پوشش دهند و اذهان عمومی را منحرف کنند، به جنبهی خیر هر موضوعی نگاه میکنند و بدون توجه و اشاره به هزینهي گزافی که جامعه و ملت برای آن خیر جزئی متحمل شده و پرداخت کرده است، در مقابل هر هجمهی ظالمی میگویند: «بالاخره او هم خدمات بسیاری داشت» و از همین باب وارده شده و این نتیجه را القاء میکنند که «پس ما باید خیلی هم ممنون آنها باشیم و مدیون آنها هستیم». این ترفند در وادی سیاست و حکومت، بیش از عرصههای دیگر مورد بهرهوری قرار میگیرد.
به عنوان مثال: اگر بگویید که فلان شهردار، رانت و رشوه خواری را در مملکت نهادینه کرد، بودجهی بیتالمال را در راه منافع شخصی و حزبی خود مصرف کرد، به خاطر اخذ عوارض و آن هم به طریق قانونی و غیر قانونی شکل شهر و شهروندی را چنان بهم ریخت که دست کم تا یک قرن دیگر نیز قابل اصلاح نیست و ...، میگویند: البته او نیز خدمات بسیاری داشت. ببنید چقدر درخت کاشت و فضای سبز ایجاد نمود؟ یا چندتا ماشین جمعآوری زباله به جای فرغون وارد نمود. البته راست هم میگویند. اما به قول مقام معظم رهبری، «باید دید که این خدمات به چه قیمتی تمام شده است؟». فرق است میان شهرداری که مثلاً ده میلیارد تومان صرف مکانیزه کردن جمعآوری زباله و یا ایجاد فضای سبز مینماید، با شهردار دیگری که همین خدمت را به قیمت ده میلیارد تومان به اضافهی فرهنگ رانت، رشوه، دزدی، حزببازی و ... انجام میدهد. و یا فرق است میان رئیسجمهوری که به رأی مردم قدرت را به دست میگیرد و با امکانات همین مملکت و مردم گامی در جهت سازندگی بر میدارد، با رئیس جمهوری که او نیز با رأی مردم آمده و با امکانات موجود خدماتی ارائه میدهد، اما احساسش این است که کشور ملک شخصی او و آقازادههایش است و در فکر ایجاد حکومت موازی و سپس تغییر حکومت است. حال آیا میتوان گفت که چنین شهردارها یا رئیسجمهورهایی هیچ خدمتی نکردهاند؟! خیر. بلکه بسیار هم خدمت کردهاند، اما خدماتشان به هزینههای مالی، فرهنگی، سیاسی و ... که تحمیل کردهاند و ضررهایی که رساندهاند نمیارزد. فایدهی آنها درست مانند فایده شراب است در مقابل ضررهایش.
بدیهی است که با این دیدگاه توجیهگرانه، همه خدمت کردهاند و میکنند. حتی میگویند: هیتلر نماینده خدا بود و با کشتار خود خدمت بزرگی به تنظیم فزونی و تعادل جمعیت در جهان نمود! در چنین دیدگاهی، بیشترین قشری که باید ممنون، مدیون و حتی پابوس هیتلر باشند، همین صهیونیستها در سطح بینالملل هستند. چرا که اگر یهودی کشی و هلوکاست دروغین واقعیت هم داشته باشد، سبب شده تا امروز به بهانهی کشتار آنها در آلمان و به دست هیتلر، فلسطین را در قلب سرزمینهای اسلامی به صهیونیستها بدهند. در چنین دیدگاهی، آیا خدمات صدام و طالبان و القاعده به آمریکا کم بوده است؟ جنایات فرمایشی آنان سبب گردید تا بهانهای برای اشغال نظامی عراق و افغانستان برای آمریکا فراهم گردد. پس لابد مردم آمریکا باید ممنون این دو جانور وحشتناک و خونآشام باشند.
همین دیدگاه و یا در واقع ترفند، وسیلهای شده که «شیطان پرست»ها که جیره خواران و مبلغین آشکار و نهان «فراماسون» هستند بگویند: شیطان مأمور خدا بود و خدمات بسیاری کرده است و اساساً موجودی بسیار مقدس است. در هر حال اگر شما دشمن شیطان هم باشید، میتوانید مدعی شوید که شیطان سبب شناخت مؤمن از کافر، مشرک و منافق است و اساساً دشمنی با او سبب رستگاری انسان میگردد. پس خدمات بسیاری ارائه داده است.
بدیهی است که خدمات چکمههای «رضاخان» و یا «شمشیر» آغا محمدخان که اندیشمندانی چون آقای زیبا کلام و امثال ایشان را مدهوش و مدیون خود ساخته است نیز از همین نوع است. به عنوان مثال: رضا خان چون گمان میکرد هیتلر جهان را تسخیر خواهد کرد و خود نیز مایل بود از خفت سابقهی نوکری انگلیسها که میدانست دیگر تاریخ مصرفش برای آنها تمام شده خلاص شود، رو به آلمانها نمود و آنها نیز ایران را پل پیروزی فرض نموده و برای ایجاد سهولت در نقل و انتقال نیروهایشان به سمت روسیه، چند ایستگاه راهآهن و نیز تونل [البته با پول خودمان] در ایران احداث نمودند.