مشرق، در حالی که حدود یک ماه از پایان جشنوارهی کن میگذرد، اما ماجراهای تلخ این جشنواره و سینمای ایران همچنان ادامه دارد. بعد از سیل انتقادات رسانهها به کاروان بزرگ مدیران اعزامی به کن و نیز اعتراض به اکران فیلم ضد دفاع مقدس و ضد ایرانی «یک خانوادهی محترم» -به کارگردانی مسعود بخشی- به عنوان نمایندهی سینمای ایران در جشنوارهی کن، مشخص شد که دستاورد سینمای ایران از جشنوارهی کن، فقط اتلاف بیتالمال، سفر خارجی تعدادی از مدیران سینمایی به سواحل نیس و البته یک آبروریزی بینالمللی برای سینمای ایران بوده است. اما در روزهای اخیر با افشای حقایق تازهای از کن 2012 توسط یکی از مدیران سینمایی، از ابعاد تازهی جدیدترین آبروریزی بینالمللی سینمای ایران رونمایی شد.
چند روز پیش، هاشم میرزاخانی -مدیرعامل انجمن سینمای جوان و از مدیران اعزامی به کن در یک نشست خبری از ملت ایران به سبب اکران فیلم «یک خانواده محترم» - که به گفتهی او فیلمی موهن و تمسخرآمیز نسبت به شهدا و امام خمینی (ره) بود- در جشنوارهی کن عذرخواهی کرد و گفت: «زمانی که این فیلم در جشنوارهی کن به نمایش درآمد، من از شدت خجالت هر دقیقه بیشتر در صندلی فرو میرفتم و به عنوان یک ایرانی پیش از آنکه چراغها روشن شود از سالن خارج شدم تا بیش از این مورد توهین قرار نگیرم.»
هاشمخانی در ادامه به علت سکوت خود و دیگر مدیران سینمایی در این مدت اشاره نمود و افزود: «قرار بود در همان دوران برگزاری جشنواره مصاحبهی کاملی درباره این فیلم انجام شود، اما به این نتیجه رسیدیم که این مصاحبهها و واکنش به نمایش این فیلم، سبب خواهد شد تا یک خانواده محترم در کن جایزه بگیرد.» اما تلخترین نکتهای که میرزاخانی در این نشست خبری به آن اشاره کرد، واکنش توهینآمیز تماشاگران در هنگام اکران این فیلم در کن بود. «متاسفم که بگویم در پی نمایش «یک خانوادهی محترم» در جشنوارهی کن، کشور عزیزمان ایران هو شد.»
میرزاخانی حقایق به شدت تلخی از اکران این فیلم در کن و تمسخر کشورمان توسط تماشاگران خارجی را افشا نموده است تا این آبروریزی بین المللی سینمای ایران ابعاد بیشتر و تأسفآورتری به خود بگیرد. جالب آنکه پیش از این محمد آفریده –تهیهکنندهی فیلم- از واکنش مثبت تماشاگران خارجی به فیلم «یک خانوادهی محترم» خبر داده بود. البته این واکنش مثبت چندان هم دور از ذهن نیست؛ چرا که با توجه به تأمین نیمی از هزینهی فیلم «یک خانوادهی محترم» توسط اسپانسر فرانسوی، احتمالاً آنها با دیدن نتیجهی کار و وهن تمام ارزشهای یک ملت، از عدم اتلاف یوروهای پرداختی خوشحال بودهاند!
این در حالی است که رجانیوز طی گزارشی با عنوان «وهن خانوادهی شهداء؛ همه قصهی فیلمی که سیمافیلم به کن برد!» ، با افشای جزئیاتی از داستان فیلم «یک خانوادهی محترم» -تنها نمایندهی سینمای ایران در بخش دو هفته کارگردانان جشنوارهی کن- به اعتراض به این فیلم موهن و سرمایهگذار اصلی آن –سیمافیلم- پرداخت.
به دنبال انتشار این گزارش مسئولین سیمافیلم مشارکت مالی خود در این پروژه را تکذیب کردند و مدعی شدند که حمایت سیمافیلم از فیلم «یک خانوادهی محترم» حمایت معنوی بوده است!
این ادعای سیمافیلم در حالی عنوان میشد که پیش از این محمد آفریده - تهیه کنندهی «یک خانوادهی محترم»- در گفتگو با فارس، از پرداخت اقساط مبلغ قرارداد توسط سیمافیلم خبر داده بود: «اواخر سال گذشته (بهمن یا اسفندماه) برای درخواست قسط بعدی به سیما فیلم مراجعه کردیم که جناب آقای رحیمزاده گفتند یک نسخه راف کات باید ارائه شود. نسخه اولیه را که کامل نبود ارائه دادیم و با حضور آقای رحیمزاده فیلم را دیدیم. نکته عمدهای مطرح نشد و احساس کردم فیلم مسئلهای ندارد.» بدیهی است که این اذعان به مراجعه برای دریافت قسط بعدی توسط تهیهکنندهی فیلم، خود تأییدی است بر حمایت مالی سیمافیلم و صداوسیمای جمهوری اسلامی از فیلم موهن «یک خانواده محترم».
اما جالبتر آنکه بعد از اعتراضات پرشمار به این فیلم -که عموماً نه از جانب مدیران دولتی و یا سینماگران طیف انقلابی که از سوی سینماگران مثل «علی معلم»، «همایون اسعدیان»، «محسن علیاکبری» و ... صورت میگرفت، محمد آفریده –تهیه کنندهی فیلم- در مصاحبهای با خبرگزاری مهر این انتقادها را جبههای، دور از انصاف و نوعی تبلیغات رسانهای دانست و اعلام کرد که «منتظر زمانی مناسب برای نمایش این فیلم برای جمعی از مدیران و منتقدان با حضور مسعود بخشی هستم تا در این شرایط با در نظر گرفتن جوانب انصاف صحبت درباره این فیلم انجام شود.»
چند نکته
1-آقای آفریده اگر تا این حد به محتوای فیلم خود ایمان دارد، این فیلم را در سالنی با حضور «خانوادهی شهدا» به ویژه «خانوادهی شهدای دانشآموز» اکران نماید تا مشخص شود که غیرت این خانوادهها به او و «مسعود بخشی» اجازه خواهد داد تا از این سالن سالم بیرون بیایند یا نه!
2- دقیقاً همان نسخهای از فیلم پخش شود که در جشنوارهی کن نیز به نمایش درآمده است. طبیعی است حضور برخی از مدیران یا سینماگران حاضر در کن، میتواند مطابقت فیلم با نسخهی جشنوارهی کن را به راحتی مشخص کند.
گفتنی است که فیلم «یک خانوادهی محترم» روایتگر زندگی یک خانوادهی شهید است. مطابق داستان فیلم، فرزند دوازده سالهی این خانواده بعد از اینکه با پدر درگیر میشود و از او یک سیلی جانانه نوش جان میکند، آنقدر سرخورده میشود که تصمیم میگیرد به جبههها برود و همان جاها هم به شهادت میرسد! جالب آنکه در نمای بعدی، در یک تصویر آرشیوی حضرت امام (ره) را میبینیم که مشغول صحبت با رزمندگان است و به صورت کاملاً اتفاقی، همهی رزمندگان دور و اطراف او نوجوانان کم و سن سال هستند! به عبارت دیگر، کارگردان فیلم به صورت هوشمندانهای این مفهوم را القا میکند که اکثر شهدای کم سن و سال دفاع مقدس، تحت تأثیر یک بحران عاطفی کودکانه و خیرهسریهای خاص سن بلوغ راهی جنگ شدند!
در ادامهی فیلم (البته به صورت فلاش بک) میبینیم که پدر شهید بعد از شهادت پسرش، همسر داغدارش را به آسایشگاه روانی میفرستد تا خود با زن دیگری ازدواج کند! در این میان آرش، یکی از فرزندان این خانواده، به فرانسه میرود و مشغول تحصیل میشود. حالا با گذشت بیست و دو سال، آرش (با بازی بابک حمیدیان) در کسوت یک استاد دانشگاه از فرانسه به ایران برمیگردد و اوضاع "سیاه و کثیفی" که کارگردان از ایران زمین به تصویر کشیده است را از نزدیک رصد میکند. در واقع، او از «بهشت فرانسه» وارد ماجراهای خانوادهای میشود که بقیهی اعضای خانواده هم در شرارت و پلیدی و رانتخواری دست کمی از پدرشان ندارند. تنها فرزند معقول این خانواده، همین آرش است که مقیم فرانسه بوده و در این وطن آشفته بزرگ نشده است! لطفاً به این نام «فرانسه» و تصویر مثبت ایرانی مقیم فرانسه دقت کنید و بعد به یاد بیاورید که این فیلم تولید مشترک ایران و فرانسه است. البته توصیه میکنیم اصلاً ذهنتان به این سمت که «یک خانوادهی محترم» ممکن است سفارش فرانسه به یک مثلاً ایرانی برای تخریب خانوادهی شهدا باشد، منحرف نشود!
بگذریم از اینکه این فیلم بیشتر در هواداری از بعثیهاست تا رزمندگان ایرانی و آنچه که از فتح خرمشهر به مخاطب (بخوانید مخاطب اروپایی) نشان میدهد، التماس تعدادی عراقی مجروح و یک عراقی دو نیم شده به سربازان خشمگین ایرانی است! و نیز بگذریم از آن سکانس تاکسی که بیانات مقام معظم رهبری در حال پخش است! و آن بخش پایانی که به راهپیمایی بیست و پنج خرداد 88 اشاره میکند. بگذریم! همین که این فیلم به خانوادهی شهدا تا این حد توهین میکند، برای ما در قضاوت نهایی کافی است. فقط میماند یک سوال. چرا یک ایرانی باید چنین فیلمی بسازد؟