در مکتب انبیاء علیهم السلام و در اندیشه پیروان حقیقی آنها تربیت پذیر بودن انسان یک مسئله حل شده و پذیرفته شده است، حکومت جبر مطلق بر خلقت و تربیت انسان و اینکه سرنوشت انسان از قبل در پیشانی او نوشته شده باشد بطوری که هیچگونه تغییری در آن راه نداشته باشد، مردود است. این طور نیست که چه بخواهیم چه نخواهیم گرگ زاده گرگ می شود و کاری از ما ساخته نیست. آفرینش و موجودات آن همچون ساعت کوک شده و رها شده هم نیستند که اراده و فعالیت آنها هیچ تاثیری در روند تربیت و رشد آنها نداشته باشد. انسان در تعین سرنوشت خویش و تربیت فرزندان و جامعه خود سهیم است. مقوله تربیت را می توان تشبیه به یک شرکت سهامی کرد که عوامل و پارامترهای زیادی در آن نقش دارد. البته نقش عوامل تاثیر گذار به یک اندازه نیست بستگی به قدرت اراده و ظرفیت ایمان افراد و جایگاهی که در ساختار نظام اجتماعی و در اداره آفرینش به آنها داده شده، متفاوت می شود. ما نه همه کاره در تربیت هستیم و نه هیچ کاره. در غیر این صورت بعثت انبیاء، آمدن کتابهای آسمانی و موضوع پاداش و عقاب در عالم پس از مرگ، تحلیل درستی پیدا نخواهد کرد. لذا مسئولیت ها و بالتبع پاداشها و عقابها در آخرت در قبال یک تربیت خوب یا یک تربیت بد به اندازه سهم تاثیر هاست.
ضرورت توبه و برگشت از اعمال بد گذشته و تلاش برای جبران آنها در همه ادیان الهی مورد تاکید قرار گرفته است تا نشانگر اراده و اختیار انسان برای تحول در سرنوشت خویش باشد، توبه یک انقلاب ژرف در مسیر حرکت انحرافی انسانی است که تصمیم گرفته خود را به گونه ای دیگر و در نظام دیگر قرار دهد. در طول تاریخ هم نمونه های روشنی از توبه های نصوح داریم و هم نمونه های زیادی از انسانهایی که بر خلاف همه شرایط محیطی و خانوادگی و تنها با تکیه بر اراده و ایمانی پولادین توانستند قدرت انتخاب و توان انسان را برای تربیت صحیح به نمایش بگذارند.
در فضای بسیار آلوده زندگی یزید ابن معاویه، پسری به نام معاوية تربیت می شود که با اراده ای مثال زدنی همه لذائذ و خوشی های حکومت نتوانست او را از راهی که انتخاب کرده بود باز دارد. معاویه در فضای مسموم اطلاعاتی که بر علیه اهل بیت ایجاد شده بود به حقیقت پی برد و على بن ابى طالب را شايسته خلافت دانست و از عملکرد پدر و جدش بیزاری جست و حاضر نشد بار گناه آنها را به دوش گیرد. در جواب مادرش که باو گفت كاش كهنه حيضى مي شد گفت: من نيز همين آرزو را داشتم زیرا؛ ديگر نمي فهميدم خداواند آتشى دارد كه با آن هر معصيت كار را و هر كس حق ديگرى را بگيرد، عذاب مي كند. به خانه رفت و در را بست و کسی را اجازه ورود نداد. بعد از بيست و پنج شب زندگى در حالی که بيست و يك سال داشت دار فانی را وداع گفت، قبر او در دمشق و نام او در تاریخ نماد تربیت پذیر بودن آدمیزاده است. معجزه اختیار و انتخاب و تربیت پذیری را در زمان معاصر می توان در زندگی شهید مهدی آنیلی مشاهد کرد، تک پسر خانواده ای ثروتمند که همه امکانات مادی برایش فراهم بود اما راه دیگری را انتخاب کرد تا آیتی بر قدرت انسان برای غلبه بر محیط و اراده های دگر اندیشان باشد، آنیلی با همه مسمومیتی که از ناحیه پدر و مادر، دوستان، محیط پرورشی و اطلاعات بر او تحمیل شده بود، تحت تاثیر معارف قرآن و انوار مقدس اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و در فضای انقلاب اسلامی تربیت جدیدی به خود گرفت و تا سر حد از دست دادن جان خود از اعتقاداتش دفاع کرد.
خدای متعال و اولیاء گرامش در جاهای مختلف، سفارش به خودسازی و طهارت نفس و تربیت فرزندان نموده اند تا انسان را برای استفاده از سهمیه خود در راستای تغییر و تحول هستی تشویق کرده باشند. اگر انسان هیچ کاره بود این همه آیه و روایت چرا؟!
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها [1] خدای بزرگ قسم به جان آدمى و آن كه آن را آفريده و منظّم ساخته می خورد که هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده است. تا انسان قادر بر کاری نباشد خدای حکیم چنین سفارشی نمی کند و چنین سوگندی یاد نمی کند.
هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
خدای مهربان رسول خودش را فرستاد تا آياتش را بر مردم بخواند و آنها را تزكيه و تربیت نماید.[2]
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني صَغيراً
و بالهاى تواضع خويش را از محبّت و لطف، در برابر پدر و مادر فرود آر و بگو: پروردگارا! همانگونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده[3]
امام علی علیه السلام در سفارشات خود به امام حسن مجتبی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند:
«إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْه»
دل نوجوان مانند زمين خالى است، هر بذرى كه در آن افشانده شود مىپذيرد.
پیغمبر اکرم می فرمایند:
من ربّى صغيرا حتّى يقول: لا إله إلّا اللَّه لم يحاسبه اللَّه. هر كه طفلى را تربيت كند تا لا اله الا اللَّه گويد خدا از او حساب نخواهد.
در جای دیگر داریم:
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: «ما نحل والد ولدا من نحل، أفضل من أدب حسن» هيچ تحفهاى بهتر از ادب نيكو نيست كه پدر به فرزند بدهد.
مرحوم شیخ صدوق در امالی می نویسند:
رَأَيْتُ جَابِراً مُتَوَكِّئاً عَلَى عَصَاهُ وَ هُوَ يَدُورُ فِي سِكَكِ الْأَنْصَارِ وَ مَجَالِسِهِمْ وَ هُوَ يَقُولُ عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبَى فَقَدْ كَفَرَ يَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ أَدِّبُوا أَوْلَادَكُمْ عَلَى حُبِّ عَلِيٍّ فَمَنْ أَبَى فَانْظُرُوا فِي شَأْنِ أُمِّه
جابر آن صحابی بزرگ عصاكشان در كوچه و محافل انصار ميگرديد و مىگفت: على خير البشر است هر كه ابا كند كافر است. اى گروه انصار، فرزندان خود را بدوستى على بن ابى طالب تربیت کنید، هر كه قبول نکرد نگاه به مادرش کنید که حتما مشکلی داشته است.[4]
قال رسول الله صل الله علیه و آله: أدبوا أولادكم على ثلاث خصال، حب نبيكم، و حب أهل بيته، و قراءة القرآن فان حملة القرآن فى ظل اللّه يوم لا ظل إلا ظله مع أنبيائه و أصفيائه[5] فرزندان خود را سه گونه خصلت بياموزيد:
1- دوستى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله
2- علاقهمندى به اهل بيت او
3- تلاوت قرآن كريم؛ زیرا؛ حاملان قرآن در روز قيامت، همراه با پيغمبران و برگزيدگان او در سايه حمايت الهى قرار مىگيرند، آن روزى كه سايهاى جز سايه او وجود ندارد.
این آیات و روایات نورانی و صدها آیه و روایت دیگر روی تربیت پذیری و هدایت پذیری انسان دست گذاشته اند زیرا معتقدند انسان موجودی تغییر پذیر است و هر تغییری را نیز می توان مدیریت، هدایت و مهندسی کرد. اگر مومنین اقدام به این کار کنند منتجه به نفع آنها خواهد بود اگر مشرکین و منافقین پیشگام شوند محصول به نفع آنها خواهد بود. تربیت تعطیل بردار نیست چنانچه تغییر و توسعه جامعه انسانی نیز تعطیل بردار نیست اگر توسعه نظام اجتماعی بدست صالحان بیفتد آن را در جهت پرستش حضرت حق هدایت می کنند اگر بدست دیگران بیفتد در جهت پرستش دنیا، چنانچه به راحتی می توان نتایج توسعه جوامع غربی را پس از سالها تلاش و سرمایه گذاری مشاهده کرد و با آمار و ارقام محصولات غمبار آن را فهرست نمود.
در حوزه تکامل و تربیت تاریخ که در اندیشه ما بدست مبارک انبیاء علیهم السلام مدیریت می شود، تلاش طاقت فرسای آن بزرگمردان هستی مسیر تاریخ را از انحراف نجات داد. اگر نبود فداکاریها و زحمات آنها معلوم نبود بشریت در کدام سیاه چاله تاریخی مدفون شده بود. به هر حال، هم تکوین، هم تاریخ، هم جامعه و هم فرد تربیت پذیر و هدایت پذیر است اما هر کدام در عین اینکه قواعد مخصوص و فرجه زمانی ویژه و مربی خاص بخود را دارند، نسبت به هم تاثیر و تاثر دارند.
.....................................
[1] . سوره شمس آیات 7،8،9
[2] . سوره جمعه آیه 2
[3] . سوره اسرا،آیه 24
[4] . امالى شيخ صدوق، ترجمه كمرهاى، مجلس هيجدهم
[5] . كنز العمال ج 8 ص 278