اگر چه نام محتشميپور بعد از انتخابات سال 88 بيشتر سر زبانها افتاد اما او داراي سابقهي مسئوليتي زيادي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بوده است. اما نكتهي حائز اهميت اين است كه ايشان هم مانند بسياري ديگر از همپيالههاي خود در گذشتهاي نه چندان دور، داراي مواضعي خلاف موضعگيريهاي امروزشان بودهاند. درست است كه امروزه ديگر حناي اين حضرات رنگي ندارد و ماهيت نفاقگونهي اين جماعت بر همگان روشن شده اما بازخواني چرخشهاي 180 درجهاي او و امثال او ميتواند درس عبرتي باشد براي نسل جوان جامعه. براي مثال محتشميپور در تاريخ 8 تير 65 درجمع مديران استان اصفهان سخناني گفتهاند كه دقيقا مغاير با عملكرد سالهاي اخير است. او چنين ميگويد:
«ما در شرايط بسيار بحراني به سر ميبريم زيرا از يك طرف توطئههاي خارجي و از طرفي با مسائل جنگ مواجه هستيم و اگر مشكلات و سختي وجود دارد بايد با همت خود كوشش نماييم باري از دوش مردم بر داريم زيرا ثواب كار و سختي در صبر و مقاومت در مشكلات است. وي سپس با اشاره به بيانات امام گفت: ما بايد آنچه را امام برايمان ترسيم ميكند پياده نماييم و اين فرامين بايد بدون قيد و شرط اجرا گردد و هر كس بخواهد جلوي اين خط و فرامين امام بايستد ملت آن را كنار خواهد گذاشت و ما بايد اجازه ندهيم حتي يك نفر از مديران اجرايي كشور كه تفكراتشان بر خلاف امام است در مديريت كشور دخالت نمايند و صحبتهاي امام براي همه ما حجت است و لازمالاجراست و اين دستورات بايد در همه ابعاد اجتماعي، اقتصادي و سياسي اجرا شود و ما ملزم به اجرا هستيم و اين همان ولايت فقيه است كه ما معتقد به آن هستيم.»
با همهي اينها اما جناب محتشميپور سخن درستي گفتهاند. كه هر كس در مقابل خط امام بايستد ملت او را كنار خواهند گذاشت. و اتفاقا تنها و تنها جناب آقاي محتشميپور، به همين دليل است كه مردم شما و دوستانتان را كنار گذاشتهاند. چرا كه آنان خط امام و معناي همان ولايت فقيهي را كه شما گفتيد خيلي بهتر از شما ميدانند و در عمل هم نشان دادهاند كه جز به امام و آرمانهاي او،نه به شما و نه به هيچ احد الناس ديگري دل نبستهاند.