سايت گل- «آندرانیك تیموریان میگوید استقلال را دوست دارد، ولی وقتی میبیند پول نیست از تیم جدا میشود. عرق و تعصب به پیراهن باشگاه نسبت به دهه ما قابل قیاس نیست.»
اين جملات را از زبان خيليهاي ديگر اگر ميشنيديم (كه زياد بوده و زياد هم شنيدهايم) لابد طعم نوستالژي ميداد و حسرت خوردن براي سالهايي كه تعصب به پيراهن باشگاه با واحد ريال سنجيده نميشد. اما وقتي امير قلعهنويي با اين جملات به بازيكنان امروزي حمله ميكند، بيشتر از هر چيز پيشينه خود او را به خاطر ميآوريم و بد جوري بوي «تناقض» و «مظلومنمايي» را از ميان واژههايش استشمام ميكنيم.
امير قلعهنويي قهرمانترين مربي حال حاضر ليگ برتر، همان كسي است كه بعد از رسوايي سال 85 و حذف استقلال از ليگ قهرمانان آسيا در حالي كه به عنوان رئيس سازمان فوتبال در اين باشگاه فعال بود، استقلال را ترك كرد تا يك سال بعد در قامت سرمربي مس كرمان روبهروي اين تيم بايستد و بهخاطر پيروزي يك بر صفر مقابل استقلال مشتهايش را گره كند. او آنقدر به پيراهن آبي تعصب دارد كه استقلال را به عنوان سومين تيمش طي سه فصل اخير انتخاب كرده است! امير با جابجاييهاي فراوانش طي اين سالها نشان داده هر كجاي ليگ برتر كه شرايط مالي بسامانتري برقرار باشد سراي اوست و ميتواند با تعصب به رنگ پيراهن و به عشق هواداران آن تيم براي قهرماني بجنگد و حتي در راه رختكن براي آنهايي كه پيراهن آبي به تن دارند خط و نشان بكشد!
او صاحب اين توانايي هست كه با تيم سپاهان قهرمان ليگ شود و به بهانه اختلاف سليقه با مديرعامل وقت استقلال، شديدترين كريها و درگيريهاي لفظي را با تيم سابقش به اجرا دربياورد. اما وقتي اوضاع مالي باشگاه اصفهاني كمي دچار تزلزل ميشود اين باشگاه را هم ترك كرده و اين بار تعصب را با رنگي ديگر و در شهري ديگر معنا كند. زندگي او يادآور قافلهسالارهاي دوران قديم است كه وطن مشخصي نداشتند و كارشان صرفا به مقصد رساندن قافلهها بود، هر بار از يك مبدا و هر بار به يك مقصد.
آندو رفت قطر، همان جا كه تو رفته بودي
«دوران مربيگري قواعد خاص خودش را دارد كه با قواعد دوران بازيگري متفاوت بوده و تعصب و وفاداري در اين دوران به شكل ديگري معنا ميشود.» با تكيه بر همين بهانه، شايد مقايسه آنچه از امير گفتيم با آنچه او درباره بازيكنان امروز استقلال به زبان آورده قياس معالفارق به نظر برسد. پس بياييد براي روشنتر شدن ماجرا نقبي هم به دوران بازيگري قلعهنويي بزنيم. به همان دههاي كه او ميگويد عرق و تعصب به پيراهن باشگاه طي آن دوران قابل قياس با امروز نيست.
در نيمه اول دهه 60 امير قلعهنويي بازيكن تيم شاهين تهران بود. همان تيم سفيدپوشي كه هوادار آنچناني نداشت اما بازيكنان متعصبي داشت كه با تكيه بر آموزههاي مكتب ريشهدار شاهين، شانهبهشانه استقلال و پرسپوليس ميساييدند. شاهين سال 65 استقلال را در نيمهنهايي رقابتهاي باشگاههاي تهران شكست داد و با شكست 1-0 مقابل پرسپوليس در فينال به عنوان دوم تهران رسيد. سال بعد دوباره آنها مدعي قهرماني بودند. تساوي 0-0 مقابل استقلال و برد 2-0 مقابل پرسپوليس (با دو گل كريم باوي) طي دو هفته متوالي آنها را به يكي از مدعيان اصلي قهرماني تبديل كرد. اما بهيكباره كوچ نابهنگام ستاره و مركز ثقل اين تيم در خط مياني شاهين را با افت شديدي روبهرو كرد و سفيدپوشان از كورس قهرماني خارج شدند.
ستارهاي كه در حساسترين روزهاي وسط فصل تيم شاهين را به مقصد ليگ قطر ترك كرد كسي نبود جز امير قلعهنويي كه امروز آندو را به جرم تكرار همين عمل مواخذه ميكند. جالب اينكه انتقال آندو تيموريان در روزهايي رخ داده كه فوتبال ما حرفهاي است و تغيير پيراهن معنايي كاملا متفاوت با دوران بازيگري امير دارد. به خصوص كه آندو فقط يك سال بازيكن استقلال بوده و متهم كردن او به بيتعصبي كمي دور از ذهن به نظر ميرسد. اما قلعهنويي پيراهن شاهين را در روزهايي از تنش خارج كرد و به پول عربها پاسخ مثبت داد كه هنوز در ايران كسي ياد نگرفته بود براي پول هم ميشود فوتبال بازي كرد.
***
شايد آن قطري كه امير قلعهنويي 25 سال پيش به مقصدش پرواز كرد و شاهين را از پرواز انداخت، كشور ديگري بوده و اين قطري كه امروز ميزبان آندرانيك شده كشور ديگري است! وگرنه چه دليلي دارد ژنرال استقلال، سربازانش را از خوردن رطبي منع كند كه خودش هم روزگاري از همان ارتزاق ميكرده است؟!