به گزارش كيهان، گنجي همچنين نوشت: «موسوي برخلاف خاتمي از جنبش سبز سخن مي
گويد و از عنوان اصلاح طلبي استفاده نمي كند. هويت سازي موسوي براي جنبش
سبز متفاوت از كاري است كه خاتمي كرده و مي كند.»
وي اضافه كرد:
آقاي موسوي به خوبي دريافت كه بالا كشيدن فتيله دفاع از آيت الله خميني در
چراغ جنبش سبز باعث فرار جمع زيادي از دلبستگان به اين جنبش خواهد شد. او
برخلاف خاتمي اين فتيله را پايين كشيده است. مسئله موسوي، مسئله انتخابات
نيست. او خودش هم مي گويد مسئله ما انتخابات نيست. هويت سازي او براي جنبش
سبز، هويت سازي سالادي است. سالاد سبزيجات يا سالاد ميوه ها. همه با حفظ
هويت خويش در اين تركيب متكثر متنوع حضور دارند، نه فقط معتقدان به اسلام
و انقلاب و جمهوري اسلامي، نظام و خط امام.
گنجي كه پيش از اين به
انكار امام زمان(عج) پرداخته توضيح نداده كه چگونه مي توان هم فتيله
شعارهاي خط امام را پايين كشيد و مخالفان خط امام را بركشيد و در عين حال
طرفداران خط امام و اسلام و انقلاب را هم با خود داشت.
او در عين
حال با اشاره به 3 ديدار موسوي و خاتمي در مهر 88، تير 89 و مهر 89 مي
نويسد: گزارش اين 3 ديدار جالب است. در گزارش هاي منتشر شده هيچ سخني از
جنبش سبز وجود ندارد. بعيد است موسوي چنين خواسته باشد. به احتمال زياد،
او بوده كه از ذكر نام جنبش سبز در گزارش ديدارها چشم پوشي كرده است.
خاتمي و موسوي در سومين ديدار «بر تداوم هماهنگي ميان اصلاح طلبان در همه
زمينه ها تاكيد كردند». به اين ترتيب در گزارش جلسه مشترك از عنوان اصلاح
طلبان به جاي سبزها استفاده شده است.
آنچه در اين تحليل مغفول
مانده، بن بست و مرگ فتنه سبز است و نيز ملامت هايي كه خاتمي متوجه موسوي
كرده مبني بر اين كه راديكاليسم خياباني شماها، سرمايه و اعتبار اصلاح
طلبان را به باد داد.
همزمان با مقاله گنجي، سايت خودنويس تصريح كرد: «جنبش سبز ديگر وجود خارجي ندارد و رهبران آن را ترس از مرگ كشت».!
اين
سايت ضدانقلابي تاكيد مي كند: سران سبزها را ترس از مرگ كشت. اكنون ديگر
جنبش سبز وجود خارجي ندارد و از تعدادي انگشت شمار سبز باقي مانده كاري
ساخته نيست. مضافا اين كه به لحاظ ايدئولوژيك هم از آن منطقي كه شريعتي مي
گفت «در اين مكتب يك نفر انسان هم، مسئول است» خبري نيست.
يادآور
مي شود آشفتگي روحي و تشكيلاتي فتنه گران طي هفته هاي اخير رو به شدت
گذاشته و از جمله به دنبال 2 مقاله سايت گويا نيوز (به قلم گنجي) در تاكيد
بر اين مطلب كه بنابر اظهارات كساني چون تاج زاده، عبدي، رمضان زاده و
بهزاد نبوي، تقلب در انتخابات و پيروزي موسوي واقعيت ندارد، به اين
سردرگمي ابعاد بيشتري بخشيده است.
سايت گويانيوز براي كاهش آسيب
مقاله هاي گنجي چند مقاله انتقادي را هم چاپ كرد. در يكي از اين مقالات
آمده است: آقاي گنجي مدتي است مبتلا به زياده گويي شده، كشدار مي نويسد و
به راه رفتنش بر اعصاب كساني مي انجامد كه اعصابشان، از بيان گنجي هم ضعيف
تر است(!)
گويا نيوز در مطلب ديگري تلاش كرد اظهارات تاج زاده،
رمضان زاده، بهزاد نبوي و عبدي در رد «تقلب» را زير سؤال ببرد، بنابراين
به رغم شجاع معرفي كردن اين افراد نوشت: ادعاي بيشتر بودن آراي احمدي نژاد
چنان صريح، مصرانه و بي محابا از سوي گنجي مطرح شده كه گويا منظور اصلي وي
از سخنراني و مقاله اش در واقع طرح همان ادعا بوده است. واقعا از گنجي كه
خود در مدت زيادي با بازجوهاي جمهوري اسلامي درگير بوده، اين نتيجه گيري
ها عجيب و باورنكردني است. او نمي تواند نداند كه بازجوها چه شگردهاي
پيچيده اي را به كار مي برند.
گويا نيوز در تحليل خود كه متضمن
تحقير كساني چون بهزاد نبوي و عبدي و تاج زاده و رمضان زاده است مي نويسد:
قول آزادي با وثيقه معمولا در مورد زندانياني چون تاج زاده، رمضان زاده و
نبوي صورت مي گيرد. آيا واقعا گنجي فكر مي كند اظهارات آقاي تاج زاده مبني
بر اين كه «براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم، مي دونم كه تقلب نشده،
ممكنه يكي دو ميليون عقب جلو بشه ولي ما نتيجه رو باختيم»، نظر واقعي
اوست. نه تنها بر آقايان تاج زاده و رمضان زاده و نبوي كه مطمئنا چندين
ماه تحت شكنجه هاي وحشتناك ]!؟[ بوده اند هيچ خرده اي نمي توان گرفت بلكه
بايد اين مردان شجاع را ستود كه تا موقع به زبان آوردن اين گفته ها، اين
قدر مقاومت كرده اند. آقاي عبدي هم مدتي پيش دستگير شد و به گفته خودش، پس
از انجام يك معامله ]!![ با بازجو از زندان بيرون آمد.
گويا نيوز
در مطلب سوم مدعي شد تقلب شكل ديگري داشته، اگرچه روز انتخابات تقلبي صورت
نگرفته باشد! واقعيت اين است كه از طرف كانديداهاي معترض به نتايج
انتخابات، هيچ دليل قابل استناد و مستدلي در خصوص تقلب در روز برگزاري كه
منجر به تغيير نتيجه و برنده انتخابات بشود ارائه نشد. تقلب در اصل
انتخابات و به عبارتي پيش از برگزاري انتخابات بود كه از 400 نفر ثبت نام
كننده، 4 نفر تاييد صلاحيت شدند.