مشرق، در دی ماه 1389 وزارت دفاع آمریکا از لغو روادید سفیر ونزوئلا در واشنگتن خبر داد. این تصمیم در پی بروز نزاعی دیپلماتیک میان دو کشور بر سر سفیر منتخب باراک اوباما در کاراکاس پایتخت ونزوئلا اتخاذ شد. اقدام واشنگتن به معنی اخراج سفیر ونزوئلا از آمریکا بود. هوگو چاوز در واکنش گفت: «آنها هر کاری بخواهند میکنند، اما آن شخص به عنوان سفیر اینجا نخواهد آمد. هرکسی که به عنوان سفیر اینجا میآید باید محترمانه رفتار کند. ونزوئلا کشوری است که باید به آن احترام گذاشته شود».
تقریبا پس از گذشت یک سال از این اتفاق در بهمن ماه 1390 اداره اطلاعات انرژی آمریکا اعلام کرد میزان صادرات نفت ونزوئلا به آمریکا طی ماههای اخیر به شدت کاهش داشته است و به دنبال این خبر در پی اخراج یکی از دیپلمات های ونزوئلا از آمریکا، هوگو چاوز دستور تعطیلی کنسولگری این کشور را در میامی صادر کرد. "لیویا آکوستا نوگرا" نماینده کنسولگری ونزوئلا در میامی از سوی مقامات امریکا متهم به طراحی حملات سایبری علیه دولت آمریکا شده و اخراج شد. دیپلمات ونزوئلا همچنین متهم به تلاش برای دستیابی به اطلاعات سری تاسیسات هستهای امریکا نیز شده است.
از سوی دیگر چاوز آشکارا در واکنش هایش به نقاط حساسی می پردازد که برای سیاست خارجی آمریکا اهمیت فوق العاده ای دارد. مثلا چاوز در یکی از سخنرانی های اخیرش عنوان کرد که دولت امریکا تهدیدی جدی برای جهان است و از سیاست دولتش مبنی بر خروج ذخایر طلای این کشور از بانکهای اروپا و آمریکا و انتقال به بانک مرکزی کاراکاس حمایت کرد. او همچنین با دفاع از ایران و برنامه هستهای این کشور؛ گفت: نگرانی واشنگتن از فعالیتهای هستهای ایران بیاساس است.
در این گزارش سعی در واکاوی بنیاد این تقابل ها از منظر سیاست خارجی ونزوئلا خواهیم داشت و نشان خواهیم داد که ونزوئلا به عنوان یک کشور در حال توسعه آمریکای لاتین چگونه توانسته است بدون ورود به عرصه نظامی و یا عملیات های خاص، فقط از طریق راهکارهای سیاست خارجی برای آمریکا و نظام سرمایه داری لیبرال در حدی دردسر ساز شود که عملا سیاست خارجی این ابرقدرت خود خوانده در برابر آن به مشکل بربخورد.
مشکل آمریکا با چاوز
مشکل اصلی نظام آمریکا با سیاست های هوگو چاوز این است که چاوز رئیس جمهوری ونزوئلا کاری کرده است که هیچ یک از رهبران آمریکای لاتین از زمان پایان جنگ سرد موفق به انجام آن نشده اند: برگرداندن نگرانی های امنیتی موجود در فضای غرب به سمت سیاست خارجی آمریکا.
دیپلماسی چاوز در مسیری قرار گرفته است که غرب آشکارا می بیند که ونزوئلا به راحتی می تواند از انقلابیون آمریکای لاتین حمایت کند؛ در فروش نفت به آمریکا مشکل ایجاد کند؛ از روسیه برای ایجاد یک پایگاه نظامی در کشورش دعوت کند و یا حتی تسلیحات اتمی به دست آورد. تمامی این موارد موجب نگرانی دستگاه سیاست خارجی آمریکا می شود زیرا که این نگرانی های امنیتی در یک دهه قبل وجود نداشتند. اما امروز توجه سیاستمداران آمریکا را به شدت به خود جلب کرده اند. در واقع توجه به این نگرانی های امنیتی، این خطر را ایجاد می کند که موثرترین ابزار سیاست خارجی ونزوئلا در به چالش کشیدن آمریکا دور از نظر بماند.
موثرترین ابزار سیاست خارجی ونزوئلا در به چالش کشیدن آمریکا
این ابزار استفاده از کمک مالی سخاوتمندانه در خارج است که با همراه سخنرانی های حمایت کننده از مردم فقیر از طرف چاوز انجام می گیرد. در حالی که سیاست آمریکا حول قدرت سخت و قدرت نرم می چرخد این سیاست چاوز را می توان دیپلماسی قدرت اجتماعی نام داد. مشابه با قدرت سخت و قدرت نرم، دیپلماسی قدرت اجتماعی این اجازه را می هد که کشور به کارگیرنده، هم پیمانانی را جذب کند اما از طریقی متفاوت. کشور به کارگیرنده دیپلماسی قدرت اجتماعی، ملت های دیگر را ضرورتا با هیاهو در مورد قدرت اقتصادی یا نظامی خود، آنچنان که در سیاست های سنتی قدرت سخت رایج است؛ تحقیر نمی کند.
همچنین ملت های دیگر ضرورتا به جذابیت های ایدئولوژیک و ارزش های کشور به کار گیرنده دیپلماسی قدرت اجتماعی، آنچنان که در به کارگیری قدرت نرم رخ می دهد؛ جذب نمی شوند. در عوض، دیپلماسی قدرت اجتماعی از طریق دادن آزادی عمل بیشتر در امور داخلی به دولتها، هم پیمان جذب می کند. این آزادی داخلی همبستگی های بین المللی نزدیکی ایجاد می کند. به عنوان یک ابزار سیاست خارجی، قدرت اجتماعی، راه خوبی برای رهبران دنیاست تا هم پیمان و حتی دوستان خارجی کاملی جذب کنند.
ونزوئلا را می توان یک به کارگیرنده آشکار ایجاد تعادل نرم در برابر آمریکا دانست. ایجاد تعادل نرم، در مناسبات بین المللی موضوع نسبتا جدیدی است که به تلاش کشور ها و کنش نظامی مختصر، برای خنثی کردن اهداف سیاست خارجی کشورهای قدرتمند دیگر اطلاق می شود. این کار نوعی از رفتار ایجاد تعادل سنتی است. در حالی که ایجاد تعادل سخت شامل تلاش هایی برای بازآرایی سیستم بین المللی است (برای مثال، پایان دادن به غالبیت یک ابرقدرت)؛ ایجاد تعادل نرم اهداف کمتر جاه طلبانه ای را دنبال می کند که اکثرا بر افزایش هزینه کنش برای طرف قدرتمند تمرکز دارد. از آنجا که اهداف خیلی مهم نیستند؛ این روش می تواند برای کشورهای ضعیف تر مخصوصا اگر بدانند احتمال تلافی کمی وجود دارد؛ جذاب باشد.
اکثر محققینی که مناسبات قاره آمریکا را مطالعه کرده اند بر این باورند که ونزوئلا ایجاد تعادل نرم را کاملا علیه آمریکا به کار گرفته است. از سال 2004 ونزوئلا تمامی علامت های معمول این جریان را بروز داده و به طور سیستماتیک از همکاری اجتناب کرده و با دیگر کشورهای هم فکر همچون بلاروس، کوبا و ایران متفق شده است؛ بر سر راه آمریکا در مجامع عمومی بین المللی مانع ایجاد کرده است (برای مثال سازماندهی یک کنفرانس موازی ضد آمریکایی متشکل از کشورهای قاره آمریکا در سال 2005)؛ بر خلاف خواست آمریکا پیشنهادهایی ارائه داده است (مثلا، ایجاد متفقین بولیویایی برای کشورهای آمریکای لاتین ALBA در سال 2006، که یک موافقت نامه تجاری است که از خصوصی سازی و لیبراسیون جلوگیری می کند)، همچنین چاوز گرفتاری های دیپلوماتیک فراوانی برای آمریکا ایجاد کرده است؛ مانند مذاکره با روسیه برای ایجاد پایگاه موشکی در ونزوئلا یا کوبا.
چاوز و ایجاد تعادل نرم
اصلی ترین نوآوری چاوز در رهیافت ایجاد تعادل نرم، سرمایه گذاری های سنگین در خارج بوده است. یکی از اهداف کاملا شناخته شده سیاست خارجی چاوز تعهد آشکار او به توسعه پیشرو به خصوص در بخش فقیر کشور و خارج از کشور است. در نتیجه، از سال 2004 چاوز مسافرت های بین المللی فراوانی انجام داده و به هر کشوری که ممکن بوده پیشنهاد ده ها مورد سرمایه گذاری و کمک مالی داده است که اکثر آنها هم به صورت کمک های توسعه ای انجام شده است. بر اساس اسناد سازمان ملل، سرمایه گذاری مستقیم ونزوئلا در خارج از کشور در سال 2006 بالغ بر 8 درصد سرمایه ثابت آن بوده است در حالیکه میانگین آن قبل از به قدرت رسیدن چاوز 3 درصد بود. اگر با نظام پولی دلار آمریکا سنجیده شود، سرمایه گذاری های خارجی ونزوئلا در کل آمریکای لاتین و کارائیب مقام چهارم را به خود اختصاص می دهد و حتی بالاتر از مکزیک و برزیل که دو قدرت اقتصادی بزرگ منطقه هستند قرار می گیرد.
سرمایه گذاری خارجی ونزوئلا، دارای دو ویژگی برجسته است. اول اینکه اکثرا توسط شرکت های دولتی انجام می گیرند و نه شرکت های خصوصی. این یک دلیل است که بودجه تخصیص داده شده به مسافرت خارجی کارمندان دولت در ونزوئلا از 30 میلیون دلار در 2006 به 45 میلیون دلار در سال 2008 افزایش یافت که نشان دهنده این است که آنها کارهای زیادی برای انجام دادن در خارج دارند. در اواسط سال 2008 چاوز به تنهایی 225 مسافرت خارجی داشته است در حالیکه میانگین این مسافرت ها قبل از به قدرت رسیدن او 22 مورد در سال بوده است.
دومین ویژگی این است که سرمایه گذاری ونزوئلا اکثرا بر روی پروژههای توسعه ای بوده است. هر معاهدهای که چاوز امضا میکند؛ به نظر می رسد که دارای یک هدف الزامی برای توسعه است. کارشناسان نفتی (Transparency International) و (Gustavo Coronel) تخمین می زنند که چاوز بین سال های 1999 تا 2007 در حدود 43 میلیارد دلار تعهد خارجی به عهده گرفته است. که شامل سرمایه گذاری مستقیم، سرمایه گذاری غیر مستقیم، سوبسیدها، وام و هدیه بوده است. به غیر از این، تقریبا 17 میلیارد دلار را نیز می توان حساب کرد که در سرمایه گذاری اجتماعی خرج کرده است.
بودجه اجتماعی صرف شده ونزوئلا
بودجه اجتماعی صرف شده ونزوئلا بین سالهای 2004 تا 2007 شامل بر اوراق بهادار متنوعی برای پروژه هایی از این دست بوده است: سوبسیدهای نفتی برای کوبا، به کارگیری اوراق اقتصادی آرژانتین برای معاف کردن آرژانتین از اجبار به پرداخت صندوق بین المللی پول، اعطای تسهیلات مالی به بولیوی، اعطای تجهیزات پزشکی به نیکاراگوئه، دادن سوبسیدهای نفتی به بیش از یک میلیون مصرف کننده آمریکایی، اعطای 20 میلیون دلار به هائیتی جهت سرمایه گذاری در آموزش، بهداشت، و خانه سازی، و سرمایه گذاری های چندین میلیون دلاری در ارتباط با چین و ایران برای پیشرفت برنامه های توسعه یا ایجاد بانک های توسعه ای.
همچنین کمک های چند وجهی هم به دولت های مختلف پیشنهاد شده است. برای مثال در مورد پتروکارائیب، یک شرکت ونزوئلایی شروع به فراهم کردن روزانه 200000 بشکه نفت و محصولات نفتی برای کشورهای کوچک کارائیبی با قیمت های مناسب کرده است. از سوی دیگر، برخی کمک ها مستقیما به شهروندان داده می شود. برای مثال هنگامی که یک کارخانه پلاستیک برزیلی در سال 2003 ورشکست شد؛ چاوز به کارگران اخراج شده کالاهای سوبسیدی داد و در عوض تکنولوژی تولید پلاستیک را به کشور وارد کرد.
در مناطق روستایی پرو، ونزوئلا از حدود 200 مرکز خدماتی حمایت مالی می کند که مورد تایید رئیس جمهوری پرو نیز می باشد. این مراکز به بومیان خدمات بهداشتی و آموزشی ارائه می دهند و اغلب پزشکان کوبایی در آنها کار می کنند. محاسبه دقیق کل این مخارج کار مشکلی است زیرا که سرمایه گذاری مخفی انجام می شود. فقط پترو کارائیب سالانه 1.7 میلیارد دلار سوبسید می دهد و کمک های ونزوئلا را توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در کشورهایی مانند استرالیا، بلژیک، دانمارک، نروژ، پرتغال، اسپانیا و سوئیس به صورت سهام وارد می کند. برخی گمانه زنی ها حاکی از آن است که سرمایه گذاری های انجام گرفته به بزرگی طرح مارشال بعد از جنگ جهانی دوم است. رهبران آمریکای لاتین می خواهند از چاوز توجه ویژه دریافت کنند و همچنین می ترسند که رویارویی با کسی که طرف دار فقرا به حساب می آید؛ ممکن است موجب شود چپگراها را علیه آنها به واکنش وا دارد.
در آمریکا، ونزوئلا برای شرکت CITGO آگهی تلوزیونی پخش می کند. مالک این کمپانی دولت ونزوئلا است. در این آگهی چنین گفته می شود که خانواده های آمریکایی فراوانی نفت دارای سوبسید را به عنوان "هدیه ای از مردم ونزوئلا" دریافت می کنند. هنگامی که در سال 2008 هائیتی دچار کمبود غذا شد؛ چاوز هواپیماهایی حامل 364 تن غذا با آنجا فرستاد در حالیکه برزیل، که اقتصاد بزرگتری است؛ فقط 18 تن تخصیص داد. در نوامبر 2007 در طی نشست اوپک، چاوز سعودی ها را از بابت عدم انجام کار کافی برای کمک به فقرا و مبارزه با امپریالیسم ملامت کرد.
ثمرات قدرت اجتماعی چاوز
تبدیل سیاست اجتماعی به ابزار نخست سیاست خارجی، برای ونزوئلا ثمرات بزرگی داشته است. به عنوان یک شاهکار تبلیغاتی، قدرت اجتماعی به چاوز این امکان را می دهد که دو نوع هم پیمان بین المللی جذب کند: دولت های دیگر از انتقاد وارد کردن به دولت ونزوئلا پرهیز می کنند؛ به خصوص اگر کمک نفتی دریافت کرده باشند و نیز روشن فکران چپ گرا به خصوص در اروپا از سیاست های چاوز حمایت خواهند کرد.
حتی قبل از رئیس جمهور شدن، چاوز از ادبیات ضد سرمایه داری استفاده می کرد و با افراد مخالف آمریکا در ارتباط بود. دولت هایی همچون کوبا و دولت نیروهای انقلابی کلمبیا (FARC) از جمله این گروه ها بودند. بعد از به دست گرفتن قدرت، حتی کمک های انساندوستانه ای که آمریکا در سال 1999 به ونزوئلا داده بود او را برای همکاری تشویق نکرد. آمریکا و ونزوئلا قبلا حتی در زمان های تنش نیز ارتباط صمیمانه ای داشتند. چاوز این وضعیت را تغییر داد و از آمریکا به عنوان دشمن اصلی کشورش نام برد و آن کشور را از بابت کودتای ناموفق علیه خودش در سال 2002 و یک سری اتهام دیگر سرزنش کرد.
چاوز و کارت برنده نفت و اقتصاد
ونزوئلا هفتمین صادر کننده بزرگ نفت به شمار می آید. ریاست بر یک دولت نفتی در میانه یک شکوفایی بازار نفت برای چاوز یک فرصت تاریخی ایجاد کرد تا قدرتش را در خارج از کشور تزریق کند. قیمت بالای نفت نه تنها مخارج دیپلماسی قدرت اجتماعی ونزوئلا را تامین کرد بلکه با نیازمند کردن کشورهای وارد کننده نفت به سوبسیدهای نفتی، تقاضا برای این دیپلماسی را هم به وجود آورد.
یک اقتصاد سیاسی بین المللی مطلوب نه فقط شامل قیمت خوشایند کالاها و منابع است بلکه فراهم بودن پشتیبان های اقتصادی را نیز در بر می گیرد. ونزوئلا در این مورد از پشتیبانی تجاری چین برخوردار نبود. در برابر عدم در دسترس بودن چین، ونزوئلا سیاست افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی و ایجاد رابطه عمیق با ایران و روسیه (نگران کننده تر از همه برای آمریکا) را در دستور کار خود قرار داد. ونزوئلا می داند که به تنهایی نمی تواند قیمت نفت را تنظیم کند. اما همکاری با ایران در اوپک و با روسیه در خارج از اوپک می تواند در این زمینه کمک کننده باشد. همکاری ایران-ونزوئلا می تواند منجر به افزایش قیمت نفت شود. ایران و ونزوئلا به ترتیب دومین و پنجمین تولید کننده بزرگ نفت در اوپک هستند و همکاری آنها با همدیگر باعث ایجاد قدرت کافی برای دور زدن تلاش های عربستان جهت ثابت نگه داشتن قیمت ها می شود.
همچنین، به عنوان بزرگترین خریدار اسلحه از روسیه، چاوز در روسیه نفوذ خوبی دارد و در آنجا سعی می کند دولت را به همکاری با اوپک برای ایجاد محدودیت در منابع تشویق کند. روسیه دومین وارد کننده بزرگ نفت در جهان است و در عین حال دارای 10 درصد از ذخایر نفتی جهان نیز می باشد. اگر روسیه با اوپک در محدودیت تولید نفت همکاری نکند؛ برای کارتل های نفتی فرصتی پیش خواهد آمد که تنظیم قیمت نفت را به عهده بگیرند. در نتیجه علاوه بر تبادل و توسعه تسلیحات، هدف اصلی ونزوئلا از رابطه با ایران و روسیه نه فقط ایجاد تعادل با آمریکا بلکه تاثیرگذاری بر بازار جهانی نفت است.
واماندگی آمریکا در برابر چاوز
دیپلوماسی قدرت اجتماعی تا زمانی که چاوز در قدرت باشد از بین نخواهد رفت. همچنین بعد از چاوز از جهان سیاست نیز حذف نخواهد شد. راهبرد قدرت اجتماعی در شکوفایی صادراتی آینده قابل تقلید است. به علاوه قدرت اجتماعی چاوز به راحتی قابل تکمیل شدن است. قدرت اجتماعی اگر در دست رهبران قوی تری باشد می تواند موجب نگرانی های امنیتی بزرگی برای آمریکا شود.
آمریکا با تمام قدرتش به نظر نمی رسد دارای استراتژی مقابله ای کارایی باشد. یک پاسخ با "قدرت سخت" مانند حمله اقتصادی یا نظامی ممکن است کار درد سر سازی باشد. توقف تجارت نفت در ونزوئلا، چنانکه برخی از افراد سخت گیر پیشنهاد می کنند؛ فقط از نظر سیاسی چاوز را که قبلا هم در مقابله با آمریکا موفق بوده قوی تر خواهد کرد. با این حال معتقدان به راه های ملایم نیز پیشنهاد بهتری برای حل موضوع ندارند. برای مثال توافقات سازنده نمی تواند چاوز را به صورت ناگهانی به طرف آمریکا سوق داده و از هزینه کردن اجتماعی بازبدارد.
مذاکرات چندجانبه هم جایی ندارد زیرا که هم پیمانی در مقابل رژیمی که سیاست خارجی اش بر اساس قدرت اجتماعی است یک دیدگاه غیر کارا است. پیشنهاد تجارت و دیپلماسی مجانی نیز کارگر نیست زیرا که دولت های غیر لیبرال به این زمینه ها اعتماد نمی کنند. تزریق قدرت نرم به ونزوئلا تاثیر کمی بر آن کشور یا هر جای دیگری که چاوز در آنجا سرمایه گذاری کرده است؛ خواهد داشت زیرا که لیبرالیسم، چیزی از تقاضا برای کمک های بی حساب و کتابی که ونزوئلا انجام می دهد را کم نخواهد کرد.
شاید چنین نتیجه گیری شود که پاسخ مناسب به قدرت اجتماعی تقلید از آن است. با این حال، تخصیص کمک های خارجی پاسخ درست نیست. شکی نیست که آمریکا می تواند کارهای بیشتری برای پیشبری توسعه در منطقه انجام دهد. اما کمک هایی بیش از کمک ونزوئلا به نظر غیر ممکن و احتمالا ضد تولیدی خواهد بود. آمریکا نباید آرزومند آن باشد که نیکوکار بزرگ دنیا باشد. و حتی اگر آمریکا مجبور به ولخرجی شود این کار تقاضا برای کمک های بی حساب و کتاب را کاهش نمی دهد و در نتیجه هنوز برای دیپلماسی قدرت اجتماعی ونزوئلا جایی خواهد بود. به علاوه برای رقابت با سیاست خارجی ونزوئلا فقط نیاز به هزینه کردن بیشتر نیست؛ بلکه تخصیص بلاشرط هم نیاز است که ممکن است با مقررات اساسی سیاست خارجی آمریکا مغایر باشد.
1- www.twq.com/09october/docs/09oct_Corrales.pdf
2- topsy.com/www.twq.com/09october/docs/09oct_Corrales.pdf
3- foreignaffairs.house.gov/110/cor071708.pdf
4- https://catalyst.library.jhu.edu/catalog/bib_4002541
5- www.brookings.edu/~/media/Files/.../dragoninthetropics_chapter.pd
6- rensmicrodiplomacy.com/tag/soft-power/
8- Tran, Mark (17 July 2008). "Obama no different to McCain, say Chavez". The Guardian (London). http://www.guardian.co.uk/world/2008/jul/17/venezuela.usa.
9- Kraul, Chris; Richter, Paul (26 June 2009). "U.S., Venezuela to restore full diplomatic ties". Los Angeles Times. http://articles.latimes.com/2009/jun/26/world/fg-us-venezuela26.
11- http://www.cananews.net/news/131/ARTICLE/41879/2009-09-12.htm