"روژه گارودی" فیلسوف فرانسوی که در دهه 1980 به دین اسلام گرویده بود در سن 98 سالگی درگذشت. آنچه در زیر میآید نگاهی به زندگینامه و افکار و اندیشههای این فیلسوف بزرگ است.
بیوگرافی
روژه گارودی ( roger garudy ) فیلسوف و سیاستمدار و نویسنده معاصر فرانسوی، در سال 1913 در شهر مارسی به دنیا آمد.
گارودی پس ازطی دوره دبیرستان، تحصیلات عالی خود در رشته فلسفه را تا اخذ درجه "اگرگاسیون" ( agregation ) ادامه داد. سپس به عضویت کمیته مرکزی حزب کمونیست فرانسه درآمد.
این فیلسوف فرانسوی طی سالهای 1945 و 1951 به عضویت مجلس موسسان فرانسه، در سال 1956 به نمایندگی مجلس ملی فرانسه و در سال 1959 به سناتوری مجلس سنای فرانسه انتخاب شد.
گارودی در سال1963 با نوشتن رسالهای تحت عنوان " فرضیه ماتریالیستی شناخت" ( connaissance teorie materialiste la ) موفق به اخذ درجه دکترای فلسفه شد. در سال 1959 به دانشیاری دانشگاه کلرمون فران ( clermont ferrand ) و در سال 1965 به استادی فلسفه دانشگاه "پواتیه" ( poitiers )منصوب شد.
گارودی قبل از این تاریخ، یعنی در سال 1956 به عضویت دفتر سیاسی حزب کمونیست فرانسه و سپس مدیریت مرکز مطالعات و تحقیقات مارکسیسم منصوب شده بود.
برقراری رابطه با متالهین کاتولیک و پروتستان
در همین دوره بود که گارودی با متالهین کاتولیک و پروتستان به خصوص "ژیراردی" ( girardi ) کشیش کاتولیک روابطی برقرار کرد که معتقد بود، مارکسیسم انسان را به فقر معنوی گرفتار کرده و به تدریج گرایشهای مذهبی در او بیدار شد.
در پی این تماسها و ارتباطات مستمر و مکرر بود که کتاب "آیا امروزه میتوان کمونیست بود؟" ( peut_ on etre communiste augourdhui )را در سال 1968 نوشت و به طرح این قضیه پرداخت که آیا ممکن است خداوند را به نحوی توصیف کرد که برای انسانها قابل درک باشد و مثلا او را سرچشمه افعال خلاقه انسان بدانیم؟
گارودی در کتاب "الگویی برای سوسیالیسم در فرانسه" که باز در همان سال 1968 آن به رشته درآورد و سپس منتشر کرد، ابراز خوشبینی و امیدواری بیشتری در باب ایجاد تفاهم بین دو طرز فکر مذهبی و کمونیستی کرده بود.
وی در کتاب "مارکسیسم در قرن بیستم" از این نیز فراتر رفت و تلاش کرد، نشان دهد که مارکسیسم میتواند ارزشهای مذهبی را در خود جذب کند. ولی حوادث چکسلواکی زندگی و افکار گارودی را بکلی دگرگون کرد.
گارودی از نقشی که رهبران حزب کمونیست فرانسه در مذاکرات خود با رهبران چکسلواکی به ویژه با "دوبچک" بازی کردند، آگاه بود وآنان را از تایید سیاست اتحاد شوروی سابق در اشغال چکسلواکی و از اتخاذ روش های استالینی در آن به سختی نکوهش کرد.
مورد بیمهری قرار گرفتن توسط کمونیستها
این موضع گیری شدید موجب شد، گارودی مورد بیمهری کمونیستها قرار گیرد، تا آنکه در فوریه 1970به طور رسمی او را از دفتر سیاسی حزب کمونیست فرانسه و سپس از عضویت حزب کمونیست اخراج کردند. ولی این امر او را از ادامه مطالعات خود درباره مارکسیسم و نیز مسیحیت و رفته رفته دیگر ادیان بزرگ باز نداشت.
به این ترتیب کتابهای "آزادی در تعلیق" و "مارکسیستها و مسیحیان رویاروی یکدیگر" را در سال 1968 منتشر کرد.
در سال 1969 "نقطه عطف بزرگ سوسیالیسم" و در سال 1970 کتاب "همه حقیقت" ( verite toute la ) را نوشت و در آن دلایل اخراج خود از حزب کمونیست فرانسه را بیان کرد.
ادامه تحقیق درباره ادیان دیگر
اما گرایشهای مذهبی هر روز در این فیلسوف نیرومندتر میشد و او همچنان به تحقیقات خود درباره ادیان بزرگ ادامه میداد و درجستوجوی حقیقت بود، حقیقتی که ورای حزب بازیها و سیاستبازیها و قدرتطلبیها نهفته باشد. او که مردی متفکر و فیلسوف بود، نمیتوانست کورکورانه افکار پیش ساخته را بپذیرد و ازآنها پیروی کند.
مخالفانش در فرانسه او را به بیثباتی در عقیده متهم کردهاند. ولی چگونه ممکن است مردی که نقد عمر بر سر مطالعه و تحقیق گذاشته و روزگاری دراز به تفکر درباره مکتبهای مختلف سیاسی و عقیدتی پرداخته و نزدیک به پنجاه جلد کتاب در زمینههای فلسفی و مذهبی و سیاسی پدید آورده است، بیثبات باشد؟
اگر گارودی نخست کمونیست شد، از آن رو بود که علاج دردهای بشری و بهبودی زندگی کارگران و زحمتکشان را در آن میجست. اما مشاهده کرد که پیروان این مکتب به اصطلاح طرفدار زحمتکشان، خود در عمل تجاوزگر و جهانخوار و ستم پیشهاند.
به مسیحیت درآمدن گارودی
پس، از مارکس و مارکسیسم روی گردانید و مسیحی شد. ولی ... این مسیحیان و شاهان بسیار مسیحی ایشان و کشیشان و پاپها بودند که جنایات بزرگ دو فاجعه تاریخ بشری یعنی جنگهای صلیبی و تفتیش عقاید مذهبی را مرتکب شدند و قتل عامهای "قسطنطنیه" و بیت المقدس و کشتارهای نسل برانداز بومیان آمریکا را مرتکب شدند و تلهای آتش "تورکمادا" را در اسپانیا بر پا داشتند و هزاران انسان را در آتش جنایات خود سوزاندند... و این مسیحیان بودند که در قرون گذشته اساس استعمار جهانی را پیریزی کردند و امروزه نیز با شیوههایی جدید و با تشکیل شرکتهای چندملیتی شیرهجان بینوایان را میمکند. پس اگر هم حقیقتی در مسیحیت نهفته باشد، این حقیقت رفته رفته مخدوش و مقلوب شده است.
روی گردانی از مسیحیت
از این رو گارودی از مسیحیت نیز روی میگرداند و در کتاب هشدار به زندگانی اعلام میکند که ما (غربیهای مسیحی) در حال کشتن فرزندان و نوادگان خود هستیم، زیرا شیوه رشد ما به بن بست یا مرگ انجامیده است.
در همین کتاب است که گارودی به تحقیق درباره ادیان بزرگ، مانند آئین مزدیسنی و هندوئیسم و دین بودا و آیین یهود میپردازد و سرانجام کمال مطلوب و ایدهآل خود را در اسلام و ارزشهای متعالی آن مییابد و سپس مسلمان میشود.
شگفتا! در روزگاری که بر اثر تبلیغات سوء و نیز برخی عملکردهای نامطلوب، مسلمانان جغرافیایی و سست ایمان گروه گروه از دین خارج میشوند، مردی دانشمند و دارای افکاری بلند که در میان هموطنان خود وجههای و حشمتی دارد، از همه آنها چشم میپوشد و به رغم اتهامها و برچسبها، مسلمان میشود.
نگاهی به دیدگاههای ضد صهیونیستی گارودی
گارودی معقتد بود که صهیونیستها به خاطر تسلط بر منابع و ذخائر غنی سرزمین فلسطین، اقدام به این جنایت بزرگ یعنی اشغال سرزمین مقدس فلسطین کردند. اگر چه حرکت صهیونیستها توسط سازمان ملل و حتی خود آمریکا محکوم شد، اما دولتمردان آمریکا همواره مخالفت جدی خود با اجرای مجازات علیه اسرائیل را ابراز کرده و میکنند.
وی میافزاید: آمریکا و صهیونیسم به دنبال منافع خود هستند و هرجا که منافعشان ایجاب کند، وارد عمل میشوند. کویت به خاطر چاههای نفتی که در خود دارد، شاید برای آمریکا هزار برابر از فلسطین مهمتر باشد و همه دیدیم که آمریکا و متحدانش چگونه ظرف چند روز تجاوز عراق به کویت را دفع کردند.
دیدگاه گارودی در قبال استعمار
گارودی درباره سیاستهای استعماری آمریکا میگوید: دیدهاید که کلینتون به اقتصاد کشورش میبالد، اما حقیقت این است که آمریکا از لحاظ اقتصادی وضعیت بسیار بدی دارد و به همین خاطر حاضر نیست از ذخائر، منابع و انرژی کشورهای اسلامی دست بردارد. بنابراین کشورهای اسلامی در سیاست گذاریهای خود، باید اقتصاد آمریکا و اسرائیل و متحدان آنها را نشانه بگیرند.
گارودی افزود: آمریکا و صهیونیسم همیشه تلاش میکنند که بازارهای جهان را قبضه کنند و کشورهای اسلامی باید سعی کنند با حفظ وحدت و یکپارچگی، تلاش استکبار جهانی را خنثی کنند.
دیدگاه گارودی درباره اسلام
وی درباره اسلام میگوید: اسلام جهانیترین دین جهان است، من که مسیحی بودم و مارکسیست بودم، به این خاطر مسلمان شدم که دین اسلام را جهانی و فراگیر یافتم. بنابراین ما مسلمانان باید با همدیگر به مبارزه با حاکمان انحصار طلب جهان برخیزیم.
انکار هولوکاست
در سال 1998 یک دادگاه فرانسوی روژه گارودی را برای انکار هولوکاست و افترای نژادی مجرم شناخت و به خاطر کتاب "اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل" ( Mythes fondateurs de la politique israélienne) که در سال 1995 آن را به رشته تحریر درآورده بود، 120 هزار فرانک فرانسه برابر با 40 هزار دلار جریمه کرد.
این کتاب با پذیرفتن دیدگاههای منکر هولوکاست "رابرت فاریسون" اظهار میکند که طی هولوکاست یهودیان در اطاقهای گاز کشته نشدند. این کتاب به سرعت به عربی و فارسی ترجمه شد. برای پشتیبانی از گارودی وکیل سودانی، Faruk M. Abu Eissa یک تیم حقوقی پنج نفره را گرد آورد تا از گارودی در محاکمهاش در پاریس پشتیبانی کنند. پس از آن این کتاب به 29 زبان زنده دنیا ترجمه شد و واکنشهای زیادی در رابطه با محاکمه وی به خاطر این کتاب صورت به دنبال داشت که همین نشانگر اهمیت کتاب است.
تحسین گارودی توسط رهبر انقلاب
خود گارودی معتقد بود: ترجمه این کتاب به زبانهای مختلف دنیا نشان دهنده علاقه مردم به مبارزه با اسرائیل است.
رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای (مد ظله) در نماز جمعه 23 اردیبهشت 1379 با اشاره به محاکمه و برخورد حکومت فرانسه با روژه گارودی که مدعی عدم کشتار یهودیها از سوی آلمان نازی شده بود، فرمودند: "شما کجا دیدهاید کسی بتواند در غرب علیه صهیونیسم حرفی بزند" و جسارت و جرات ایشان در در سخن گفتن علیه هولوکاست را تحسین کردند.
وی درباره گفتوگوی بین تمدنها و ادیان به ویژه مشترکات فکری و عقیدتی مسلمانان و مسیحیان اعتقاد داشت که شرط اساسی موفقیت گفتوگو بین دو طرف آن است که طرفین معتقد به خدا باشند. باید با الهام از دستورات خداوند که در قرآن کریم بیان شده است، به مشترکات خود با پیروان دیگر ادیان اهمیت دهیم. ما نمیتوانیم خود را منزوی کنیم، بلکه باید با استفاده ازمشترکات، سعی کنیم هرچه بیشتر به هم نزدیک شویم تا شاید به وحدت برسیم.