کد خبر: ۶۰۶۷۳
زمان انتشار: ۱۱:۳۵     ۲۴ خرداد ۱۳۹۱

چارقد: حوصله‌اش سر رفته. کانال‌های تلویزیون را تندتند عوض می‌کند. به قول استادمان وقتی شبکه‌ای نظر مخاطب را جلب نکند، باید دلت برای ریموت (کنترل تلویزیون) بسوزد! مدام می‌گردد تا بالاخره روی یکی از شبکه‌ها مکث می‌کند. عروسی است؛ بهترین جشن دنیا. البته شاید برای مردم ما!

نگاه می‌کند. هیچ‌کدامشان آشنا نیستند. فیلم سینمایی هم نیست. این‌ها هم که آدم‌های معروفی نیستند. برایش جذاب می‌شود. چشمش به عنوان «شما هم دعوتید» می‌افتد. بالاخره می‌فهمد عروسی چه کسی دعوت است؛ جعفر و معصومه، هموطن، ساکن تهران!

***

در فرهنگ ما -چه در دوره‌ی قبل از اسلام و چه بعد از آن- برابر کتاب‌های تاریخی و نقش‌برجسته‌های به‌جامانده، مردم برای حریم خصوصی خانوادگی ارزش فوق‌العاده‌ای قائل بودند و پوشش در بین مرد و زن به شکل کاملا تعریف‌شده‌ای وجود داشته است. با گسترش اسلام در سرتاسر این سرزمین و تلفیق شدن فرهنگ ایرانی با اسلامی، این امر بیش از پیش نمایان شد. با توجه به این تعاریف، تمام جشن‌ها، مهمانی‌ها و مواردی از این دست، بنا به شرایط خاص خود دارای نوعی قوانین است که بیش‌تر ما سال‌ها به آن پایبند بوده‌ایم و این امر نشان از اصالت فرهنگ و آداب و رسوم اجتماع ما دارد.

با اختراع وسایل ثبت تصویر و بعد از آن، تصاویر متحرک، تمام ابعاد زندگی انسان‌ها در سرتاسر جهان تحت‌الشعاع این مسئله قرار گرفت. با این تکنولوژی جدید، انسان‌ها توانستند لحظات تلخ و شیرین زندگی خود را به تصویر بکشند و برای یادگار حفظ کنند.

در کشور ما و البته در بعضی از نقاط دیگر دنیا، که بنا به خصوصیات مذهبی و فرهنگی، به نمایش درآمدن لحظات خصوصی افراد در معرض دید عموم، یک ضدّارزش به‌حساب می‌آید، جامعه این نوع فیلم‌ها را به فیلم‌های خصوصی و عمومی طبقه‌بندی کرده و مشکل تا اندکی برطرف شده است.

اما امروز، کنار خیابان‌های شهر که قدم می‌زنی، سی‌دی‌فروشِ کنار گذر، از جدیدترین جشن عروسی‌های بیرون ‌آمده از زندگی خواهر و برادران هم‌وطن و هم‌کیش تو خبر می‌دهد؛ از آخرین تصاویر استخر بانوان این سرزمین. گوشی‌های همراه مردم پر است از خصوصی‌ترین لحظه‌های زندگی آن‌هایی که شاید بیش‌تر از چند قدم با هم فاصله نداشته باشند.

***

چند صباح پیش، «پارک ملت» با اجرای محمدرضا شهیدی‌فرد، در میان آیتم‌های متعددی که پخش می‌کرد، قسمتی داشت که در آن، زوج‌های جوان را پای صحبت می‌نشاند و درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی و مراسم خواستگاری و… با آن‌ها و خانواده‌هایشان گفتگو می‌کرد.

کار جالبی بود. صحبت از شناخت دو نفر از هم‌دیگر و روندی را که برای رسیدن به یکدیگر طی کرده بودند و هم‌چنین معرفی روش برگزاری جشن عروسی در کشور. اما به‌خاطر ثابت بودن لوکیشن و نبود تنوع و توجه نکردن به مؤلفه‌های استاندارد جهانی برای جذب مخاطب، و در یک کلام، نبود ذوق هنری و کلیشه‌ای شدن، با استقبال چندانی روبه‌رو نشد.

حالا دست‌اندرکاران یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای، این موضوع را دستاویز تولید برنامه‌ای کرده‌اند که با پخش آن، مخاطبان زیادی را طی ۴ شب در هفته، پای گیرنده می‌نشانند: «شما هم دعوتید». نورپردازی و قاب تصاویر به طرز هنرمندانه‌ای با تنوعی از رنگ‌های مختلف، طراحی شده که بیننده یک آن فکر می‌کند که در حال تماشای زندگی یک زوج مشهور است.

این نمایش تلویزیونی، در معرفی ازدواج، بسیار موفق عمل می‌کند، اما موضوعی که مطرح می‌شود، طریقه‌ی نشان دادن داستان ازدواج دو کبوتر عاشق در فرمی بیگانه با شاخص‌های فرهنگی و دینی ماست.

نشان دادن مراسم جشن با پوشش‌های باز بانوان و مجلس رقص، ظاهر شدن نزدیکان زوج با چهره‌ی آرایش‌کرده در برابر دوربین و مهم‌تر از آن، نمایش عروس و داماد در حال رقص، گردش در طبیعت، آتلیه و ژست‌هایی که هر کدام برای گرفتن عکس می‌گیرند و…

«شما هم دعوتید» در واقع، کار همان سی‌دی‌فروش‌ها و بلوتوث‌بازها را پی گرفته، اما با این تفاوت که افراد با رضایت فیلم‌های عروسی خود را در اختیار این شبکه قرار می‌دهند.

انگیزه‌ی این زوج‌ها دریافت جایزه‌ی نقدی و یا مشهور شدن از طریق به‌نمایش درآمدن فیلم جشن عروسی‌شان بر روی آنتن بین‌المللی است؛ افرادی که بدون توجه به پیامدها و تأثیر این امر در فرهنگ جامعه، به آن مبادرت می‌ورزند و فرهنگ چندهزارساله‌ی کشور را به‌باد می‌دهند و رفته‌رفته این ضدّارزش را به‌عنوان یک ارزش نیک نهادینه می‌کنند.

حال باید دید که سازمان اجرایی کشور چه راه حلی برای مقابله با این پدیده در پیش می‌گیرد.

آیا برخورد پلیس با افراد متخلف، تنها پیشنهاد قابل اجرا برای مقابله با این موضوع است، یا راه حلی نوین و فرهنگی نیز وجود دارد؟ باید از متولیان رسانه‌ی ملی پرسید که چگونه می‌شود تولیداتی داشته باشیم از جنس پارک ملت، و حتی بهتر از آن، که با در نظر گرفتن سلیقه‌های مخاطب خویش، هم سنت‌ها و آداب و رسوم ازدواج ایرانی را عرضه کند و هم با سیاست‌های شبکه‌های ماهواره‌ای رقابت.

نمونه‌ی موفقی که می‌توان به آن اشاره کرد، ترانه‌ی عامیانه‌ی «بارون میاد جرجر» است که مهین جواهریان با خوش‌ذوقیِ تمام، آن را در قالب پویانمایی ارائه کرده؛ یک فیلم کوتاه ۹‌دقیقه‌ای که تمام یک موسیقی فولکلور میهنی را به بهانه‌ی آشنا کردن مخاطب با هویت ملی و نحوه‌ی برگزاری جشن عروسی، به‌تصویر می‌کشد. اما متأسفانه حتی همین اثر هم از رسانه‌ی ملی پخش نمی‌شود!

***

حالا دیگر نمایش تمام شده. به فکری عمیق فرو می‌رود. آیا واقعا کار معقولی است که جشن خصوصی ازدواجش را برای پخش به این شبکه بفرستد؟!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها