مقدمه
برای ورود به بحث لازم به طور خلاصه بدانیم که تنها شناخت ارزشهای اخلاقی صحیح، برای اقدام به عمل کافی نیست؛ چراکه ما ارزشهای زیادی را میشناسیم، اما به آنها عمل نمیکنیم. پس از بررسی علت این مساله به این نتیجه می رسیم که انگیزه اقدام به عملی اختیاری، میل و رغبت به آن عمل است و انسان باید به نحوی از انجام آن لذت ببرد.
در مرحله بعد برای روشن شدن این مسأله باید مفهوم لذت مورد توجه قرار گیرد. که با توسعه در مفهوم آن به این نتیجه می رسیم که اگر انسان ملایمت چیزی را با وجود خود درک کند حالتی برای وی پیدا میشود که نام آن لذت است. پس از آن با تحلیل مفهوم ملایم هم به اینجا می رسیم که ملایم یعنی چیزی که وجود ما به آن احتیاج دارد و اگر ما با آن ارتباط برقرار کنیم رشد خواهیم کرد. در مقابل، «منافر» چیزی است که برای ما ضرر دارد و اگر با آن ارتباط برقرار کنیم برای ما نقصی پیدا میشود و تنزل پیدا میکنیم.
پس از این تحلیلها نتیجه می گیریم که ارتباط با خدای متعال جلّتعظمته بالاترین لذتها را به دنبال دارد به شرط اینکه اولا قوه درک سالمی داشته باشیم و ثانیا مانعی برای این درک وجود نداشته باشد و ثالثا توجه خود را بر خداوند متعال متمرکز کنیم. هر قدر این توجه قویتر و تمرکز بر آن بیشتر باشد لذت بیشتری برای انسان حاصل میشود.هدف از همه این بحثها این است که برای انجام کارهای خوب انگیزه پیدا کنیم. اگر ما درک کنیم که کارهای خوب و نتایج آنها چه لذتی دارند انگیزه ما برای انجام آن اعمال بیشتر خواهد شد.
رابطه علم و عمل
پس از نتیجه فوق، مسأله دیگری مطرح میشود. ما با استدلالهای عقلی به طور اجمالی به این نتیجه رسیدیم که به غیر از لذتهای حسی، لذتهای دیگری وجود دارند که در سایه عبادت و اطاعت خدا برای انسان حاصل میشوند. سؤال این است که آیا ما با صرف علم به وجود چنین لذتهایی اقدام به عمل میکنیم؟ ما در زندگیمان تجربه کردهایم و میدانیم که امور لذتبخشی هست اما چندان اشتیاقی برای رسیدن به آنها نداریم.
صرف دانستن وجود لذت برای انسان تولید انگیزه نمیکند به خصوص اگر لذتی باشد که انسان اصلا مشابهاش را هم نچشیده باشد. در بعضی از نقاط دنیا میوههای لذیذی هست که اصلا نمونهاش در کشور ما نیست، اما دانستن این حقیقت چه قدر انگیزه میشود برای اینکه انسان به دنبال پیداکردن و استفاده از آن برود؟ این مسأله را میتوان به این صورت مطرح کرد که: چگونه علم میتواند منشأ اثر شود و ما را به سمت انجام عمل حرکت دهد؟
انواع انگیزهها و لذتها
در قرآن کریم و روایات در قبال انجام کارهای ارزشمند، به مؤمنان دو گونه وعده داده میشود؛ یکی وعده لذتهایی است که مشابه آنها را چشیدهاند و دیگری وعده لذتهایی است که از کیفیت آنها بیخبرند. بسیاری از مؤمنان همه کارهای خوبی که انجام میدهند به امید رسیدن به این پاداشهاست. البته تأثیر این معرفت مثل آن نیست که ما بالفعل از نعمتهای بهشتی بهرهمند شویم، اما این وعدهها هم بیاثر نیست.
بنده خودم در آفریقا در کشور کنیا در تابستان گرم، جوانی مسلمان و شیعه را دیدم که تمام سه ماه رجب، شعبان و رمضان را روزه میگرفت!قرآن مجید در مقام تحریص مردم برای انجام کار خیر وعده میدهد که در بهشت، خوراکها، شرابها و ... خواهید داشت. اینها لذتهایی است که نمونههایش را در دنیا چشیدهاند. ذکر این نعمتها زمینه میشود تا وجود نعمتهای بهتر و لذتبخشتر از اینها را هم درک کنند.
اما قرآن اموری را اثبات میکند - ما هم در جلسات قبل به حسب دلیل عقلی ثابت کردیم - که از سنخی دیگر و لذتهای بسیار بالاتری هستند (و رِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَرُ)1 و اصلا قابل مقایسه با این لذتها نیستند: «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًاوَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ * فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُون؛2 پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مىشود (و بهپا مىخیزند و رو به درگاه خدا مىآورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مىخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق مىکنند.
هیچ کس نمىداند و نمیتواند درک کند چه پاداشهاى مهمّى که مایه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، این پاداش کارهایى است که انجام مىدادند.» یا میفرماید: «لَهُم مَّا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ؛3 هرچه میخواهند و میل آن را دارند برایشان فراهم میکنیم، اما بیش از آنچه آنها میخواهند هم در نزد ما وجود دارد و به آنها میدهیم.»
ما نمیدانیم بیش از اینها (لدینا مزید) چگونه چیزهایی است، اما دانستن این حقایق فی الجمله مؤثر واقع میشود. در آیه هفدهم سوره سجده که تلاوت شد با تعبیر عجیبی میفرماید: هیچ کس نمیداند که خدا چه پاداشی برای آنها ذخیره کرده است و خداوند آن را پنهان کرده و علنی نیست. دیگران این لذت را درک نمیکنند، تنها آن کسی که آن لذت را میبرد خودش آن را میچشد. الحمدلله همه ما وعدههای الهی را باور داریم؛ باور داریم که نعمتهایی وجود دارد که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه به قلبی خطور کرده است.
این نوع لذت که هیچ نمونهای از آن را نچشیدهایم چه اندازه میتواند در ما انگیزه ایجاد کند تا اعمالی را انجام دهیم که ما را به این لذتها میرساند؟ آیا میتوان کاری کرد که ما نیز نمونهای از آنها را بچشیم تا انگیزه ما در میدان اینگونه اعمال بیشتر شود؟خوشبختانه اولیای دین فرمودهاند در همین عالم هم میتوان نمونههایی از آن لذتها را چشید.
آیهای که تلاوت کردم (فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم) نفرموده است که این پاداش حتما مربوط به آخرت است. شاید اهل آن در همین دنیا هم آن پاداشها را درک کنند. بنده در مقام تفسیر نیستم، اما شاید بتوان گفت: اطلاق این آیه شامل این دنیا هم میشود. صرفنظر از اطلاق این آیه و امثال آن، در برخی روایات تصریح شده که خداوند اولیایی دارد که در همین دنیا نمونه چنین لذتهایی را درک میکنند.
البته پاداش کاملْ مخصوص عالم آخرت است. آیا ما هم میتوانیم کاری کنیم که نمونهای از این لذتها را درک کنیم تا انگیزه و باورمان قویتر شود؟ به راستی چرا ما از درک چنین لذتهایی محروم هستیم؟ برخی ممکن است کم یا زیاد اهل نماز شب باشند – تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ درباره نماز شب است – اما چنین لذتی را درک نکردهاند، بلکه با خستگی و خوابآلودگی برای نماز شب از جا برمیخیزند.
از مرحوم آیتالله العظمی بهجت رضواناللهعلیه به طور شایع نقل شده است که ایشان فرمودهاند: «اگر سلاطین عالم میدانستند که نماز چه لذتی دارد حاضر بودند برای درک آن لذت دست از سلطنتشان بکشند.» برخی گمان میکنند نماز غیر از خستگی چیزی ندارد و برخی خیلی هنر کنند گمانشان این است که فایده نماز در حدّ ورزش است، اما قرآن میفرماید: فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم؛ آیا میشود ما بفهمیم نماز چه لذتی دارد؟ مقداری در این باره فکر کنیم ببینیم میتوانیم بفهمیم سرّ آن چیست.
شرایط درک لذتهای برین
با دقت در لذتهای حسی و لذتهایی که در دسترس ما هست، میتوان به پاسخ مساله نزدیک شد. ما از بسیاری از دیدنیها لذت میبریم، اما افرادی که نابینا هستند نمیتوانند آنها را ببینند تا از آنها لذت ببرند؛ اگر چشمشان معالجه و بینا میشد، دیدنیها را درک میکردند و از آنها لذت میبردند. وقتی گفته میشود انسان از مناظر زیبا، باغهای زیبا، گلهای زیبا و ... لذت میبرد سخنی دروغ نیست، اما شرط آن این است که چشم بینا داشته باشد.
همچنین بسیاری از اوقات، انسان با اینکه چشم سالم دارد به این معنا که چشم او اشکال فیزیکی ندارد، اما چون غباری روی چشم او یا روی شیء مرئی را میگیرد یا پردهای بین شخص و شیء مرئی قرار میگیرد از دیدن آن محروم است و از آن لذت نمیبرد؛ اگر مانع برطرف شود میتواند نگاه کند و از منظره زیبا لذت ببرد. گاهی مانع در چشم انسان است و گاهی هم بیرون از چشم است.
عین این تعبیرات در قرآن کریم آمده است، اما گاه به آنها توجه نمیشود یا گاهی متاسفانه گفته میشود این بیانات، تعبیرات شعرگونهای است! قرآن میفرماید: خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ4؛ طَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ5؛ پردهای روی چشم برخی از مردم است و طبعا نمیبینند، لذا لذتی هم نمیبرند. اگر این پرده ماندگار و ضخیم شود به تدریج انسان نابینا میشود: بَلْ هُمْ مِنْها عَمُون؛6 لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛7 فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ8.
آن پردهای که مانع دیدن حقایق لذتبخش میشود پرده غفلت است. لذا روز قیامت میگویند: «لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ؛9 تو از این حقیقت غافل بودی و ما در اینجا پرده از چشم تو برداشتیم غفلت تو پردهای بر حقیقت بود، اما در این عالم این غفلت برطرف شد و نتیجهاش این شد که چشم تو تیزبین شد.»
اشخاصی که در دنیا غافل بودهاند وقتی در قیامت حقایق را میبینند، میگویند: «رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ؛10 پروردگارا! آنچه وعده داده بودى دیدیم و شنیدیم؛ ما را بازگردان تا کار شایستهاى انجام دهیم؛ ما یقین داریم ما را برگردانید تا بر طبق یقینمان عمل کنیم» اما در جواب ایشان گفته میشود: هرگز! فرصت گذشت و از برگشتن خبری نیست.
نیز قرآن در وصف اینان میفرماید: وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبیلاً؛11 کسى که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است.» مقصودم این است که برای کسی که با ادبیات قرآن آشناست اینها تعبیراتی ناآشنا نیست.
با این تحلیل روشن میشود تنها داشتن قوه بینایی برای دیدن و لذت بردن از دیدنیها کافی نیست. باید قوه بینایی سالم باشد و مانع و حایلی بین شخص و شیء مرئی وجود نداشته باشد. در این صورت اگر انسان نگاه کند و توجه هم داشته باشد از دیدنیهای لذتبخش لذت میبرد.
بنابراین اگر بخواهیم از آن حقایق فوقالعاده و برتر در همین عالم هم بهرهمند شویم باید شرایط خودمان را بررسی کنیم و ببینیم آیا چشم ما سالم است یا نه؟ آیا مانعی روی آن افتاده است یا نه؟ آیا بین ما و آن حقایق حایلی وجود دارد یا نه؟ بعد از این همه آیا روی آن حقایق توجه و تمرکز داریم یا نه؟ بنده از برخی که به راستگویی آنها اطمینان دارم شنیدهام که: «ما وقتی به زیارت امام رضا یا سایر ائمه معصومین صلواتاللهعلیهماجمعین یا زیارت حضرت معصومه سلاماللهعلیها میرویم از زیارت ایشان سیر یا خسته نمیشویم.»
ایشان لذتی میبرند که حاضر نیستند از آن لذت دست بردارند. در مقابل، برخی افراد از خواندن یک زیارت چند دقیقهای هم خسته میشوند و میخواهند زودتر تمام شود! چرا؟ همه میدانیم که حضرت معصومه سلاماللهعلیها برکات فراوانی دارند و بوسیدن آستان ایشان شرافت بسیاری دارد، اما برخی چندان انگیزهای برای رفتن به زیارت ندارند. وقتی چشم ضعیف و کمسو باشد، پردهای روی آن باشد، یا بین ما و آن بزرگوار حاجب و مانعی باشد، و در نهایت توجه و حضور قلب نداشته باشیم لذتی هم نمیبریم.
اگر بخواهیم نمونهای از لذتهای برتر را در همین عالم درک کنیم باید سعی کنیم ابتدا چشم دلمان را سالم کنیم. برای این منظور باید به چشمپزشک معنوی مراجعه کنیم تا اگر عیبی در آن هست آن را برطرف کند. بعد از این باید سعی کنیم اگر آلودگی و حجابی روی چشم دلمان را گرفته است آن را برطرف کنیم، و در نهایت سعی کنیم توجهمان را به آن چیز لذتبخش متمرکز کنیم. نباید در هنگام خواندن زیارت دلمان هزار جای دیگر باشد. نباید در هنگام زیارت به فکر لذتهای دنیوی یا اختلافات خانوادگی یا حل مسأله ریاضی، فقهی، فلسفی و ... باشیم.
آنجا فقط باید به همان کسی توجه داشته باشیم که مشغول زیارتش هستیم. مناسب است که این راه را چند بار امتحان کنیم تا از نتایج آن بهرهمند شویم. آن کسی که تجربه کرده بود میگفت: زیارت اهلبیت علیهمالسلام به قدری برایم لذتبخش است که هیچگاه از آن سیر نمیشوم و اصلا دوست ندارم به سراغ کار دیگری بروم، اما به خاطر ملاحظاتی مجبورم زیارت را رها کنم و از حرم بیرون بروم. عدهای هم در نماز همین حال را دارند.
نمونهای از لذت واصلان
مرحوم آیتالله بهجت رضواناللهعلیه فرمودند: شیخ انصاری حشرهاللهمعاولیائه در یک روز تابستانی بعد از درس به منزل آمدند. ایشان از شدت گرمای نجف تشنه بودند و درخواست میکنند که مقداری آب برای ایشان بیاورند. در این فاصله که میروند از سرداب – محلی که برای خنک کردن آب از آن استفاده میکردهاند – آب بکشند و برای ایشان بیاورند، ایشان در همان گرما و با همان دهان خشک مشغول نماز میشوند. شیخ در نماز حال خوشی پیدا میکند و مشغول قرائت سورهای طولانی میشود.
آن قدر این نماز برای او لذتبخش میشود و آن را طول میدهد که آبی که برای او میآورند و کنار او میگذارند گرم میشود. شیخ مقداری از همان آب گرم تناول میکند و دوباره به عبادت مشغول میشود. اولیای الهی از عبادت خدا لذتی میبرند که درک آن برای انسانهای عادی مشکل است، چراکه چشم دلشان سالم است و پرده غفلت روی قلبشان را نگرفته و حجاب گناه بین ایشان و معبودشان فاصلهای ایجاد نکرده است. از این رو از انس با خدا آن چنان لذتی میبرند که با هیچ لذت دیگری قابل مقایسه نیست.
حاصل سخن اینکه اگر بخواهیم نمونهای از آن لذتهای برتر را بچشیم باید چشم دلمان را سالم کنیم. باید اعتقادات و ایمانمان سالم باشد، و غشایی از غفلت روی دلمان را نگرفته باشد، و حجاب گناه بین ما و معبودمان فاصله ایجاد نکرده باشد. اگر مرتکب گناهی شده باشیم توبه کرده، دل خویش را پاک کنیم. در نهایت هم باید تمرکز و توجه داشته باشیم. در این صورت نظیر آشپزی که نمک غذا را میچشد ما هم در همین عالم از آن دریای بیپایان چیزی میچشیم، اما درک خود دریا برای عالم آخرت میماند؛ چراکه این عالم ظرفیت بیش از این را ندارد.
پی نوشت ها:
1 . توبه، 72.
2 . سجده، 16 و 17.
3 . ق، 35.
4 . بقره، 7.
5 . توبه، 93 و نحل، 108 و محمد، 16.
6 . نمل، 66.
7 . اعراف، 179.
8 . حج، 46.
9 . ق، 22.
10 . سجده، 12.
11 . إسراء، 72.