کد خبر: ۶۰۲۲۲
زمان انتشار: ۲۰:۱۴     ۲۲ خرداد ۱۳۹۱

رجانیوز ـ طنز : امروز سالگرد حماسه 40 ميليوني مردم ايران در سال 88 است. اما در كنار اين مهم بد نديديم كه نگاهي كنيم به جنبش مغز پسته اي ها و حالا بعد از سه سال مروري داشته باشيم بر ويژگي هاي اين گروه:

1.جنبشي به سر گردگي آقا داماد

بر خلاف اكثر حركتها كه هميشه در آنها «پاي يك زن در ميان است»، در شكل گيري اين جنبش پاي يك داماد در ميان بود، البته نبايد از خوش رقصي هاي عروس خانم هم چشم پوشيد اما حقيقتاً ماه داماد چيز ديگري بود! جناب «داماد لرستان» با حضور خود درصحنه رونق بخش محفل شد و به تنهايي خوراك چند سال خنده ملت را جور كرد.

البته ناگفته نماند كه معرفي اين «داماد لرستان» ميسر نبود مگر با تئوري متفكرانه «روشنفكرترين زن ايراني» كه به تنهايي تمام نظريه هاي سياسي و اجتماعي را از زمان ماكياول به اين طرف زير سوال برد و ناخواسته دموكراسي غربي را به چالش كشيد.

2. دو دوتا ميشود بيشمارتا!

اين فقط دموكراسي نبود كه ويران شد، بلكه فيثاغورث و تالس نيز به خاك سياه نشستند. جنبش مغز پسته ای در ابتدا فكر مي‌كردند كه بيشمار يعني خيلي زياد. اينها در خيالات خودشان چنين مي انديشيدند كه بيشمار از يك ميليون بيشتر است، از 500 هزار بيشتر است... ديگر حداقل از 5 هزار كه بيشتر است! اما آقا داماد به همراهي عروس خانم با بر هم زدن اين تئوري هاي ماسوني، ترتيب جديد اعداد را اينچنين تعيين كردند: 0، 1، 2، 3، ...، 99، بيشمار، بيشمار و يك، بيشمار و دو،...

3. جنبشي مبتني بر قا...نون!

جريان سبز به شدت مبتني بر قانون بود. يعني آنقدر به شدت كه حتي مي توان از لفظ «تا دسته» براي اين پايبندي استفاده كرد! منتها خوب اين افراد همانطور كه تعريف هاي خودشان را از دموكراسي و رياضيات داشتند، به يك برداشت خاص از قانون هم پايبند بودند. براي مثال به چند تا از تفسيرهايي كه آنها از قانون داشتند توجه بفرماييد:

الف) تن دادن به يك قانون براي شركت در انتخابات، الزامي براي تن دادن به همان قانون براي اعتراض به نتايج انتخابات ايجاد نمي كند!

ب) همانطور كه ما قبل از انتخابات به قانون پايبند بوديم، قانون هم بايد بعد از انتخابات به ما پايبند مي بود؛ اين به آن در!

ج) قانون خيلي محترم است، اما چيزهاي محترم تري هم وجود دارد، مثل قِر و نون!

4. روشهايي به جاي انتخابات

تا قبل از اين كه جنبش سبز جهان را مفتخر به زايش خود كند، غلط مشهوري وجود داشت بدين معني كه انتخابات يعني تعيين نظر مردم با استفاده از شمارش آراء، اما اين جنبش در راستاي ارائه تعريف هاي جديد، تبيين جديدتري از انتخابات ارائه دادند كه ديگر لازم نبود با كلي دنگ و فنگ 400 هزار نفر آدم درگير انتخابات شوند و بعد راي ها را با بدبختي بشمارند و بعد هم وزارت كشور نتايج را ارائه كند. با ارائه اين تبيين، راهكارهاي جايگزيني پيش روي همه قرار گرفت:

الف) طنابكشي: در اين روش 10 نفر از طرفداران هر نامزد در ميدان اصلي شهر جمع شده و با طناب كشي رئیس جمهور را تعيين مي كنند. اگر تعداد نامزدها بيش از دو نفر بود رقابتها به صورت حذفي برگزار مي شود. اگر طناب درازتر و ميدان گنده‌تري پيدا شد مي توان تعداد شركت كنندگان را هي بالا برد!

ب) هر كي تك بياره: اين روش از بالايي هم بهتر است چون زحمت برگزاري همان مسابقه را هم ندارد. در اين روش نامزدها دور هم جمع شده و با تك آوردن رييس جمهور را معلوم مي كنند. اگر تعداد نامزدها دو نفر بود، عروس لرستان بعنوان «روشنفكرترين زن ايراني» نقش يار كمكي را ايفا خواهد كرد.

ج) مسابقه صندلي ها: در اين روش با اجراي مسابقه صندلي ها نامزدها يكي يكي حذف مي شوند تا نهايت يك نفر باقي بماند. نفر برگزيده بايد بنشيند روي صندلي و جلوي ميكروفون ها پيروزي خود را اعلام كرده و نسبت به صحنه گرداني ها هشدار دهد!

5. از هر استان يك همسر

البته در بالا به اين نكته اشاره شد اما واقعا مي‎ترسيم اگر در بندي جداگانه به اين مهم پرداخته نشود، «روشنفكرترين زن ايراني» سر پل صراط يقه‌مان را بچسبد و ول نكند. تئوري «داماد لرستان» در بطن خود حاوي نكاتي بود:

يكي اينكه علي رغم ظاهر جنبش سبز، اين طرح به شدت ضد فيمينيستي بود چرا كه ثابت مي كرد اگر كسي مي خواهد رييس جمهور شود بايد از همه استانها زن بگيرد. حالا فرض كنيد طرف، قبل از اينكه يك استان به دو استان تقسيم شود رفته يه زن گرفته تا رييس جمهور شود، حالا بايد چه خاكي به سرش كند؟ همسر قبلي جزو كدام استان جديد حساب مي شود و اين آقا بايد به عنوان داماد كدام استان در رقابت ها شركت كند؟!

نكته بعد اينكه اين تئوري تركيبات خانوادگي را بهم زد و مقام داماد را بالاتر از پسر قرار داد. چرا كه طبق اين نظريه مردم لرستان به پسر خودشان كه شخصي موسوم به كروبي بود، راي نداده اند و آمده اند به دامادشان راي دادند! و اگر اين نه پس چي؟!

6. سطل كه بوي جنبش مي دهند

خيلي از صاحبنظران معتقدند تاريخ زباله را مي توان به قبل از جنبش سبز و بعد از جنبش سبز تقسيم كرد. تا حالا در هيچ جنبش مردمي(حتي آنها كه واقعا بيشمار بودند) تا اين اندازه به زباله اهميت داده نشده بود. تنها يكبار در كتب تاريخي ذكر شده كه در انقلاب كبير فرانسه يكي از مبارزان آب دهانش را در يكي از سطلهاي زباله انداخته است و همين. اما در اين جنبش هرم مديريتي اينچنين تعيين شده بود:

1. سرويسهاي جاسوسي خارجي، 2. انواع اذناب داخلي، 3. سطل زباله، 4. ماه داماد لرستان و... .

در زير يكي از اشعاري را كه مبارزان مغز پسته اي در حين آتش زدن سطلهاي زباله مي خواندند مرور مي كنيم:

بوي گندت به كنار

ميكروبت هم بسيار

        ليك در آن دل پر از آشغال

هيچ ميداني تو

تا چه ميزان تو ز آرمان مرا جا دادي؟!

دم تو گرم كه باز

تو به اين جنبش ما پا دادي!

            من اگر برخيزم

            او اگر برخيزد

            ما اگر برخيزيم

  خوب مي شد ولي افسوس كه هيچ حالي نيست

                                             و بخاري كه ز ما برخيزد

جاي شكرش باقي است

لااقل دود ز تو برخيزد

اين نشاني است كه جنبش زنده است

لااقل اين نظرات بنده است

گرچه بهر خنده است!

           جاي كامبيز و فري و سارا

           جاي مژگان و نسيم و بهروز

كه لميده‌اند به زير خنكاي كولر

و كنند صفحه فيس بوكي و وبلاگ به روز

           تو رييس همه جنبش باش

           چقدر شعر؟

           شدم خسته... بسوز!
 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۷:۴۵ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۱
۰
۰
با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه. آقای 598 مرد گشنه هستن و کار از تن فروشی دختران از حمارات به افغانستان هم رسیده. به این رستم بگید غیرت چیز خوبی هست
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها