کد خبر: ۵۹۱۱۳
زمان انتشار: ۰۹:۴۲     ۱۸ خرداد ۱۳۹۱

روزنامه کیهان امروز پنجشنبه 18/3/91 در ستون اخبار ویژه خود نوشت: سخنان اخیر خاتمی نگران کننده است. او اعضای جنبش سبز را با اتهاماتی نظیر برانداز خطاب قرار می دهد.

شبکه صهیونیستی بالاترین ضمن انتشار این تحلیل نوشت: خاتمی جریان اصلاحات را تبدیل به یک جریان مرده سیاسی کرد. سخنان چند روز پیش او موجی از نگرانی را دامن زده است. او اکنون بی محابا اعضای جنبش سبز را با اتهاماتی چون برانداز می نوازد. در دیدگاه خاتمی که دوستانشان چون موسوی خوئینی ها، طرفداران عدم شرکت در انتخابات یا خارج نشین هستند و تکلیف شان معلوم است و یا داخل نشینانی هستند که به دنبال فریب اصلاح طلبان می باشند! «خودی ها» و «غیرخودی ها» بیش از پیش در کلام ایشان ظاهر شده، نقطه ای که جریان اصلاح طلب به رهبری خاتمی را به قبض روح کامل سیاسی نزدیک کرده و به مسلخ کشاند. اینها حرف های خاتمی است؛ «ما میدان را به دو دسته تحریمی داده بودیم، یک تحریمی های خارج از کشور که می گفتند انتخابات باید تحریم شود و اصرار داشتند که تحریم را به اصلاح طلبان هم نسبت دهند و دیگری جریانی در داخل که با نسبت دادن تحریم به ما درصدد ضربه زدن به بخش های باقی مانده از اصلاحات بودند.» راه ما این نبود آقای خاتمی!

 هاآرتص: ایران با زیرکی بر همه تنگناها غلبه کرده است

سرویس موساد پس از 10 سال تلاش مخفیانه، در برابر ایران و برنامه هسته ای آن شکست خورده است.

این مطلب را روزنامه صهیونیستی هاآرتص در تحلیلی به قلم آری شادیت منتشر کرد و نوشت: اسرائیل دوباره در طول دهه گذشته در برابر برنامه هسته ای ایران به شدت شکست خورده و اکنون ممکن است برای بار سوم سرش به سنگ بخورد.

تحلیل گر هاآرتص نوشت: سر و صدا کردن های جنجالی دولتمردان اسرائیلی در سال های اخیر درباره برنامه هسته ای ایران و بیان خطر از آن، نتیجه معکوسی در ارتباط با میزان حساسیت شهروندان در این رابطه داشته و اسرائیلی ها دچار رخوت و بی تفاوتی شده و عظمت چالش ناشی از مقابله با ایران را درک نمی کنند.

به باور شاویت، «حمله به ایران می تواند فاجعه بار باشد؛ حتی اگر حمله موفقیت آمیز پایان یابد و به یک جنگ سراسری منطقه ای منجر نشود، باز تا ابد و تا قیامت، دشمنی و خصومت میان ایران با اسرائیل باقی خواهد ماند. راهکار دیگر، چشم انتظاری اسرائیل برای نجات از سوی آمریکاست که تنها در حد خیال پروری است و فعلا پایه و اساسی درواقعیت ندارد، چه بسا که شکست های آمریکا (در ارتباط با برنامه هسته ای) در پاکستان و نیز ناکامی های آمریکایی در ارتباط با کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران، می تواند گواهی بر این امر باشد که در مقطع نیاز، آمریکا خود را به آب و آتش نمی زند تا با برنامه هسته ای این کشورها مقابله جدی کند».

هاآرتص تصریح کرد: مقابله گسترده اسرائیل با برنامه هسته ای ایران از ده سال پیش بر دوش موساد نهاده شد و از همان آغاز نیز یک ماموریت بالاتر از خطر و محال می نمود. به رغم برخی موفقیت های ظاهری، اسرائیل در این رویارویی ناکام شده است؛ بارزترین گواه این شکست، وجود موشک های دورپرواز و نیز مواد و تجهیزات کافی در دستان جمهوری اسلامی ایران است.

آریل شاویت نوشت: قول و قرارهای جامعه جهانی نیز برای جلوگیری از توانایی هسته ای ایران، همگی شکست خورده است و گرچه راهکارهای تنبیهی سیاسی و اقتصادی، اثراتی بر اقتصاد و انزوای ایران گذاشته اما در یک کلام، باید گفت که غرب در برابر جمهوری اسلامی ایران شکست خورده و سران ایران توانسته اند که بر همه تنگناها غلبه کرده و نشان دهند که آنها زیرک تر از طرف های مقابل خود بوده اند.

هاآرتص معتقد است: با وجود وضعیت دشوار بوجود آمده برای اقتصاد ایران و همه موانعی که بر سر راه برنامه هسته ای ایران نهاده شد، جمهوری اسلامی ایران آنچه را که غرب درصدر آن، اسرائیل «خطوط قرمز» می نامید، پشت سر نهاد و تا به آستانه مبدل شدن به توانایی هسته ای پیشرفت کرده است و لذا باید اذعان کرد که سال ها مقابله سیاسی-اقتصادی با ایران شکست خورد. هر چند موساد اقدامات حیرت انگیزی انجام داد و سال ها برنامه هسته ای ایران را با تاخیر روبرو کرد، اما در تحقق ماموریت نهایی اش ناکام است.

هاآرتص در پایان تاکید کرده است: «دیگر خرگوشی باقی نمانده است که شعبده باز آن را از کلاهش برای مجازات سیاسی و اقتصادی ایران بیرون آورد».

فارین پالیسی: تکبر نمی گذارد آمریکا از شکست مقابل ایران درس بگیرد

یک هفته نامه آمریکایی معتقد است موضع کاخ سفید در قبال برنامه هسته ای ایران از سر تکبر است اما چنین روشی در مقابل ایران موفق نخواهد بود.

مجله فارین پالیسی در تحلیلی به قلم استفن والت نوشت: تکبر آمریکا در مواجهه با ایران جواب نمی دهد. شواهد نشان می دهد که مذاکرات آتی در مسکو نیز احتمالاً شکست خواهد خورد، همچنان که در بغداد تفاهمی حاصل نشد. از نگاه استراتژیک می توان بحران را به آسانی توضیح داد و آن اینکه ایران هرگز حاضر نیست از حق خود در زمینه غنی سازی چشم پوشی کند و اصرار غرب در این باره باعث ناکامی مذاکرات خواهد شد.

این تحلیلگر بنیادکارنگی با بیان اینکه طرفین می توانند در زمینه توقف غنی سازی 20درصد به توافق برسند، می افزاید: با این وجود جای تعجب است که آمریکا چرا چنین توافقی را نمی پذیرد، در حالی که بدین ترتیب می تواند از احتمال حرکت ایران به سمت ساخت سلاح اتمی کاست.

و این در حالی است که طرف های مذاکره ایران در گروه 1+5 و همچنین اسرائیل صاحب هزاران کلاهک اتمی هستند.

استاد دانشگاه هاروارد در تحلیل فارین پالیسی بر سوابق جنگ افروزی آمریکا و رژیم صهیونیستی و کارنامه کاملاً پاک ایران در این زمینه تصریح می کند: آمریکا از جنگ جهانی دوم حداقل در 8 جنگ نقش مستقیم داشت و در موارد متعددی در کشورهای دیگر دخالت نظامی کرده اما ایران فقط یک بار درگیر جنگ شده که آن هم دفاع از خود در برابر حمله ارتش صدام بوده است.

فارین پالیسی نوشت: در طول 10 سال اخیر آمریکا و متحدانش هشدارها، تهدیدها و قطعنامه های متعددی را برای منصرف کردن ایران از ادامه غنی سازی تصویب کرده اند. 10 سال پیش که این تهدیدها شروع شد ایران هنوز حتی یک سانتریفیوژ برای غنی سازی در اختیار نداشت. اما اکنون هزاران سانتریفیوژ در مراکز هسته ای ایران مشغول غنی سازی هستند و ایران توانسته مقداری اورانیوم غنی شده ذخیره کند. تجارب یک دهه گذشته نشان می دهد که این روش برخورد نتیجه ای ندارد. ولی مشکل این است که مسئولان سیاست خارجی آمریکا ظاهراً هنوز این نکته را درک نکرده اند و هنوز هم از سر تکبر حرف می زنند. این روش دیکته کردن تاکنون مقابل ایران جواب نداده و احتمالاً پس از این هم جواب نخواهد داد.

در همین حال روزنامه وال استریت ژورنال درباره مقاومت مقتدرانه ایران در مقابل زورگویی های غرب نوشت: رفتار ایران در مقابل غرب همانند رفتار کوسه با صید خود است. جان کیفنرگزارشگر نیویورک تایمز درباره اولین تلاش های آمریکا برای مذاکره در سال 1981 نوشت؛ مذاکرات با اعتقادات مذهبی سرسخت آیت الله خمینی مواجه شده است. او مبارزه با آمریکا را مبارزه با کفر می داند و می گوید مردم ما آماده شهادتند و تحریم ها را به هیچ می گیرند.باید آیت الله فقید را تحسین کرد زیرا شجاعت لازم برای پایبندی به اعتقاداتش را داشت و غرب را نیز خوب می شناخت. رژیم او نیز همین گونه عمل می کند. ایران با غرب رفتار کوسه با صیدش را می کند، یعنی رفتاری آمیخته با هیجان و در عین حال نفرت و انزجار از این که می داند طرف مقابل جرئت اقدام علیه او را ندارد.

این روزنامه افزود: ایران نه تنها درخواست تعطیلی تأسیسات زیرزمینی غنی سازی در فردو و فرستادن مواد هسته ای به خارج را رد کرده، بلکه اعلام کرده که درست عکس این درخواست ها را انجام خواهد داد یعنی سانتریفیوژهای بیشتری را در فردو نصب کرده، غنی سازی را گسترش خواهد داد و به بازرسان سازمان ملل اجازه بازرسی سایت های نظامی مشکوک را نخواهد داد.

پاسخ غرب چه بوده است؟ با دور دیگر مذاکرات در ماه آینده در مسکو موافقت کرده است بنابراین آنچه را که ایرانیان می خواستند از این مذاکرات به دست آورند، به آنها داد یعنی زمان. آنها به خاطر باورهایشان می جنگند و آمریکا و غرب را دشمن می دانند.

 تازه واردهایی که صدای ابن الوقت سابقه دار را درآوردند!

علیرضا نوری زاده پس از سالها همکاری با شماری از اصلاح طلبان جوش آورده و آنها را به رگبار ناسزا بست.

وی در برنامه موسوم به خانه پدری ضمن اسم بردن از برخی شبه اصلاح طلبان نظیر کدیور و عبدی و...، اصلاح طلبان را ابن الوقت و دورو و مزدور خوانده است. شبکه بالاترین با اشاره به اظهارات کم سابقه نوری زاده نوشت: او تا به امروز در برابر اصلاح طلبان بسیار محتاط و دست به عصا بود و اگر انتقادی هم می کرد لااقل اسم نمی آورد. آنقدر شور بود که خان نیز فهمید. نوری زاده صبور و بردبار و محتاط نیز لب به گلایه گشود از این جماعت دورو و ابن الوقت که بانگ دموکراسی خواهی شان گوش فلک را کر کرده ولی در پشت صحنه جیره خوار هستند چه کرده اند این اصلاح طلبان با علیرضا نوری زاده که لب به شکایت گشوده و صدایش اینگونه درآمده است؟ اینها که نوری زاده نام می برد قرار است برای ما آزادی بیاورند؟ باید اغتشاشید به این دموکراسی و آزادی که طاقت فریبا داوودی مهاجر بدون حجاب را نیز ندارد چه کرده این کدیور با آن دروغ بزرگ تلویزیونی اش با علیرضا نوری زاده که صدایش اینگونه درآمده است؟! اصلاح طلبان را بهتر بشناسیم.

سایت خودنویس (وابسته به نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست فراری نشریات زنجیره ای اصلاح طلب) نیز با اشاره به سخنان نوری زاده نوشت: نوری زاده پس از مدت ها سکوت و احتیاط، نام عبدی و کدیور و تعداد دیگری از آنها را برد و مورد نقد گزنده قرار داد. او قبلا از ذکر نام پرهیز می کرد و می کوشید جانب احتیاط را رعایت کند مبادا جمهوری اسلامی از آن آتشی علیه اپوزیسیون بیفروزد. او تلاش کرد تا آنها را که به نام اصلاح طلب وارد جامعه اپوزیسیون شده اند از تیررس انتقادات دور نگاه دارد. البته این تلاش وی، تایید اصلاح طلبان نبود؛ بلکه فرصتی بود که به آنها داده شد تا خود را با اپوزیسیون خارج هماهنگ کنند اما تعدادی از آنها نه تنها از این فرصت استفاده مثبتی نکردند بلکه با استفاده منفی از این فرصت اقدام به فعالیت برخلاف منافع اپوزیسیون نمودند. اینجاست که نوری زاده دیگر سکوت را جایز نشمرد و هر آنچه را باید گفت، گفت. او از کنفرانس اخیر واشنگتن آغاز می کند و آن را خطرناک تر از خود رژیم می داند.

خودنویس اضافه کرد: آنچه که در گفتار علیرضا نوری زاده بسیار مهم می نماید پوزش وی است، آنجا که می گوید پوزش می خواهم به دلیل آنکه آدم هایی که لیاقت عرضه شدن را نداشتند را عرضه کردم و عهد می بندم که بعد از این چنین نکنم. نوری زاده در این برنامه علنا از کدیور به عنوان یک خیانتکار در حق ملت ایران نام می برد که حتی به شعار مخالفان ایران نیز خیانت کرده و آن را تحریف نمود. [ادعای اینکه سبزها در خیابان می گفتند «هم غزه، هم لبنان» و نه شعار «نه غزه، نه لبنان»!] وی در پایان می گوید از این پس مرا با جمع تضادها، عقده ها و حقارت ها کاری نیست.

گفتنی است بعد از شکست فتنه سبز، برخی از مدعیان اصلاحات که ننگ پادویی برای آمریکا و اسرائیل را بر پیشانی خود حک شده و غیرقابل پاک شدن می دانستند تلاش کردند از متحدان قبلی خود نظیر منافقین و سلطنت طلب ها و مارکسیست ها و... فاصله بگیرند که این حرکت آنها از سوی گروه های یاد شده خیانت! تلقی گردیده و باعث شد تا اصلاح طلبان را ابن الوقت و «رفیق نیمه راه»! بنامند.

وقتی تن شازده کوچولو خیلی داغ بود!

آخرین بازمانده ذکور خاندان پهلوی از نظر قلت حافظه با ماهی گلدفیش قابل مقایسه است که حجم حافظه اش 3 ثانیه بیشتر نیست.

داریوش سجادی (از همکاران نشریات زنجیره ای در دوره اصلاحات و مدیر شبکه ماهواره ای تعطیل شده هما) درباره دروغ بافی و کم حافظگی های رضا ربع پهلوی نوشت: آخرین بازمانده ذکور خانواده پهلوی از حیث حافظه می تواند تداعی گر ماهی «گلدفیش» باشد! اشتهار «گلدفیش» قلت حافظه اش در میان جمیع جانداران روی زمین است. به گفته زیست شناسان همه حجم حافظه «گلدفیش» تنها سه ثانیه است و بعد از سه ثانیه مخزن حافظه این آبزی کاملا پاک می شود.

سجادی می افزاید: اظهارات رضا پهلوی در مصاحبه با رادیو فردا مبنی بر اینکه «... همواره تلاشم بر این بوده است که به هر طریق ممکن از یک سناریوی جنگ و حمله نظامی به کشورمان اجتناب شود»، به نوعی قابل مقایسه شدن ایشان با ماهی «گلدفیش» از حیث قلت است. آقای رضا پهلوی در حالی امروز این گونه سخن می گوید که ظاهرا فراموش کرده بعد از الدورم بلدورم جورج بوش پسر و اعلام نبرد جهانی اش با تروریسم جهانی و «هرکه با ما نیست با تروریست هاست» و لشکرکشی اش به افغانستان، در مورخه 13 دسامبر 2001 طی مصاحبه با تلویزیون VOA گفت «سر فتنه در ایران است» و خواستار در اولویت قرار گرفتن ایران در جنگ اعلام شده جورج بوش با تروریسم شد.

وی می نویسد:این در حالی بود که در همان تاریخ گروه ها و افراد مخالف در خارج از کشور علی رغم عمق بغض و کینه شان با جمهوری اسلامی وقتی با حمله نامتعارف و کور ارتش ایالات متحده به افغانستان مواجه شدند هرگز حاضر نشدند خصومت خود با جمهوری اسلامی را وجه المعامله بمباران هیستریک ارتش آمریکا بر روی خاک کشور و پدران و مادران و فرزندان خود کنند. چنانچه «جنگ ستیزی امروز» آقای پهلوی با «جنگ طلبی دیروز» ایشان را با تسامح بتوان به حساب حافظه «گلدفیشی» ایشان گذاشت! در آن صورت تنها می توان امیدوار بود با توجه به فقد فرزند ذکوری دیگر در این خانواده و با مختومه شدن پرونده خانواده پهلوی ها بعد از «رضا پهلوی»، از آن به بعد بتوان «خیانت ژنریک» در کنار فقد حافظه تاریخی این خانواده را تنها در موزه های عبرت تاریخ ملاحظه کرد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها