فارس، از بیسیگاری و خماری اندیشههایشان زیر آواز میزنند، مفت میگویند و مفت میخورند و مفت میفروشند عقایدشان را، باران خیالی روی عشق ننگینشان ضرب گرفته است، عقیده سیاه خود را سوت میزنند و ما فقط در گوشمان پنبه گذاشتهایم، آری امشب هم گذشت و کسی او را نکشت، کسی که خود را، وطن را، مادر را و خدا را نشناخت، از شدت شرب زیاد مرتد شد و دین و ایمانش را به زنجیر کشید در کابینه کریستین وولف و نتانیاهو گنبد مردانی را ریشخند کرد که اگر پلک فرو بندد جهان در ظلمات فرو خواهد رفت.
حرمت شکست اشکهایی را که خونبهای شکنجه و خفقان بود، تا انسانیت را زیر سؤال برد و فریاد بیداری را پشت هجویاتش پنهان کند، غافل از اینکه در کشوری که خورشید میدرخشد، فانوس معنایی ندارد.
حال مرگ پایان زندگی بیهوده و عبث اوست، او که دل بر ضریح اندیشههای ناپاک گره زد و جیبهایش را از سنگریزههایی که به پاداش فروختن غیرت و آبروی هموطنان و دین و ایمان مادران سرزمین پدریش بود، پر کرده است.
حال چه کس تو را از قهر خدا نجات خواهد داد، سیگار گوشه لبت که هر دم تو را در آغوش مرگ میکشاند و حفرههای ریههایت را میتراکند، چه کس تو را از غضب الهی آسوده و امن رد خواهد کرد، مشروب روی میزت که سیاهی رنگش شمارش معکوس زندگیت را یادآوری میکند.
به کجا رسیدهای از بوسیدن دستان سگهای پادشاهان فاسق و تبهکار و از چاپلوسی شیطان؟ برای این مقصود بیمقصد، شیطان را بر گردن خویش سوار کردی؟
برای شکستن حرمت مادر، حرمت آفتاب، دل از ضریح عشق بریدی و بر ضریح جهل و سیاهی گره زدی.
تو که حراج گذاشتی اندیشههایت را و دلقک شدی با کلاه جهل و چشم چپ شیطان، تو که سند مرگ ابدیت را امضا زدهاند، بگو به کدام مرام خواهی مرد، تو که آفتاب فردا را نادیده گرفتی و تسبیح از هم پاشیده شده عشق را کنار آرامش صبح و خواب آسوده شبهای کودکیت ندیدی.
حال تو بر تلهای از خاکستر ایستادهای، بر باتلاقی از مرگ که هر لحظه تو را فرا خواهد گرفت و آن گنبد که برای نابودی قداستش به هر در زده بودی، همچنان در مشایعت آفتاب دلبری میکند و از اشاعه نور طلاییاش دنیایی را از ظلمات نجات میدهد.
پا بر تیغ بکش و دستمال سیاه دلت را بر هر سرابی که برای نجاتت میبینی، بر هر روزنه نور خیالی تکان بده، سرت از خیره شدن به آسمان گیج خواهد رفت و چشمانت واله، انتظار روشنی را میکشد، آیا کسی هست تو را یاری کند؟
وسوسه ممکن تو را به ناممکن کشانید، معبد عشق را دیدی و به میخانهها راهی شدی، خود را به فراموشی سپردی و از هستی حذر کردی، آری حال چشمان شیطانی تو تا ابد حبس جهل و تاریکی است و در سیاهی شب ختم میشود.
آیا کسی بر مزارت خواهد گریست، آیا آنان که برایت کف و سوت میکشیدند، یارای نجات تو از آتش غضب الهی را دارند، وای بر اقبال سیاه و طالع شومت، خودت را عارف دانستی غافل از اینکه این اندیشه عرفانی نیست که تو را راه برده، بلکه این زوال است که پاپیچ تو شده است، آری حال جشن مرگت برپاست و حتی خاک هم از در آغوش گرفتن تو کراهت دارد، تو خواهی مرد آنسان که اذان عشق گوش جهان را نوازش کند و مؤذن در آن لحظه سه بار اسم پروردگار را به بزرگی میستاید و میخواند:
"مثل الذین اتخذو من دونالله اولیا کمثل الذین العنکبوت اتخذت بیتا وان الوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانو یعلمون"
مثل آنان که خدا را فراموش کرده و غیر خدا را به دوستی گرفتند حکایت خانهای است که عنکبوت بنا کرده است، اگر بدانند سستترین خانهها خانه عنکبوت است.
* امروز، روز امتحان افرادی است که دم از مسلمانی میزنند
دستانمان سست و ایمانمان سست، زیرکانه اندیشههایمان را به سخره گرفتهاند و ما همچنان خیره بر دهانشان واماندهایم، خود را پاک باخته اهلبیت (ع) میدانیم و شیعه، از مسلمانی و ایمانمان که دم میزنیم باد در گلو میاندازیم و سینه سپر میکنیم.
اما ای آنان که گوهر وجودتان را به سوهان سختیها و مرارتها صیقل دادهاید، ای آنان که به انتظار فرصتی برای پیمودن راه پدران شهیدتان نشسته بودید، آیا روز موعد فرا نرسیده است، این همان دشمنی است که روزی به خانههایمان هجوم آورده بود و اکنون پای اندیشه و ایمانمان را به میدان کشیده است و سیرت پلیدش را پشت صورت شیطانی کافران و نالایقان و گمراهان مخفی نگاه داشته است، آیا وقتش نرسیده است که سلاح پدارنتان را که برای بالیدن بر شجاعتشان بر دیوار اتاق آویزان کردهاید، بردارید و به جنگشان بروید و خون ناپاکشان را بریزید.
شاید هنوز باورتان نشده است که دشمن در کمین است، حال از مولای دهم گفتهاند و اگر دهانشان را مهر و موم نکنید، ناموس مسلمین را به سخره خواهند گرفت.
شما که خود را اسوههای صبر و پایداری میدانید، چگونه هجوم جنایتکاران به ارزشها را میبینید و صورت نمیخراشید، چگونه انسانهایی که برای از دست رفتن عقایدشان به سوگ نشستهاند را میبینید و دم نمیزنید.
آری چه سیاهند دلهایی که از این همه شرارت نمیسوزند و چه پاکند دلهایی که در اوج مظلومیت باز هم از نور ایمان و عشق به خدا لبریزند و یک لحظه از حرکت به سمت خداوند باز نمیایستند.
ای مسلمانان، ای آزادگان جهان، آسوده منشینید، کنج راحت و ساحل سلامت اختیار نکنید، فرصتی باقی نیست قامت ببندید که دشمن هنوز در کار فتنهگری است، هنوز طوفان سیاه و ظلمانی ستمکاران، دلهای زلال و سبز اهلبیت پیامبر (ص) را به شلاق جور و ستم میکوبد.
بجوشید، بخروشید، مترسید و بایستید که خورشید فجر نزدیک است و دست یافتنی و خدا پشتیبان و مژده دهنده پیروزیتان است.
* شاهین نجفی هم از دید اسلام و هم سایر ادیان مرتد است
نویسنده و ترانهسرای اصفهانی در گفتوگو با خبرنگار فارس در اصفهان، اظهار داشت: شاهین نجفی خواننده موهن و مرتد ایران که با اقدامات هتاکانه خود به مقدسات شیعه خشم مسلمانان را برانگیخت و پس از اعلام حکم ارتداد او توسط مراجع، جوایزی برای اجرای حکم اعدامش اختصاص داده شد، اینک در مخفیگاه خود آهنگ جدیدی را با عنوان "ایستاده مردن" وارد فضای مجازی کرده است، و به نوعی میتوان گفت وی با حمایت افراد پشت پرده، دست از اهانت به اعتقادات شیعه بر نمیدارد و این بار با استفاده از کلمات رکیک به خداوند متعال توهین کرده است.
وی افزود: شاهین نجفی در این آهنگ خدا را به چیزهای پست قسم میدهد و خداوند را در عین بزرگی کوچک و حقیر جلوه میدهد، این خواننده مرتد در آهنگ ایستاده مردن خودش را آزاده میداند که در عین مظلومیت میمیرد.
این شاعر و ترانهسرا با انتقاد از سکوت هنرمندان و مسئولان کمکاری آنان در مقابل اعمال هتاکانه این خواننده مرتد بیان داشت: زمانی که توهین تکرار شود عادی میشود و این توهین به اعتقادات نباید عادی شود و مرتب به تکرار بینجامد.
وی ادامه داد: هنرمندان ما باید باورها و اعتقاداتشان را به زبان هنر که بدون مرز است بیان کنند و در مقابل این اعمال قبیح به وسیله زبان هنر مقاومت کنند نه اینکه سکوت به عمل آورند.
فیاض بیان داشت: نجفی ظرف دو هفته توانسته در خفا ترانهای را به همراه موسیقی آگوستیگ و صدای زنده تنظیم کند و در فضای مجازی برای دانلود قرار دهد و این امر نشاندهنده این است که نجفی به طور حتم توسط عوامل پشت پرده حمایت میشود که وی را در اعمال قبیحانهاش حمایت میکنند و بر آلبومهای او سرمایهگذاری کردهاند.
وی اضافه کرد: اعمال این خواننده مرتد در حال تکرار است، به عنوان نمونه شاهین نجفی سال 89 در آلبوم سال خون تراکی را با نام مهدی داشت که به مقام مقدس امام عصر (عج) توهین میکرد اما در آن سال از سوی هیچ مقامی مورد انتقاد واقع نشد، در صورتی که بسیاری از اهالی هنر موسیقی و ادبیات به آن اعتراض کردند.
این نویسنده برنامههای رادیویی، در ادامه گفت: عدهای از طرفداران شاهین نجفی نوع موسیقی او را پستمدرن اعلام میدارند در صورتی که موسیقی مدرن ما هنوز راه به جایی نبرده است که موسیقی پستمدرن به میدان آید.
وی عنوان کرد: نکته قابل تأملی که وجود دارد این است که نجفی قصد داشته است در این آلبوم ترانههای خود را به قرآن شبیهسازی کند، به عنوان مثال در جاهایی که قسم را در ابتدای ترانه میآورد، قصد توهین به قرآن را دارد.
فیاض تصریح کرد: این عمل وی از سوی تمام مسلمانان جهان محکوم است و اگر از دید یک فرد غیر مسلمان هم به این آلبوم نگاه کنیم، میبینیم توهین به مقدسات در تمامی ادیان مورد اعتراض و خشم است و این فرد با کلام و ترانه خود تنها قصد توهین را داشته است.
وی اذعان داشت: عدهای دیگر از طرفداران نجفی آلبوم او را بیان مسائل اجتماعی ایران میدانند، اما باید به آنها پاسخ داد بسیاری از هنرمندان از معضلات اجتماعی که نه در ایران بلکه در همه جوامع وجود دارد سخن میگویند اما هیچکدام از آنها توهین به مقدسات نمیکنند.
این ترانهسرا و نویسنده اظهار داشت: نکته قابل تأمل دیگری که در آلبوم نجفی وجود دارد این است که این آلبوم با طرح گرافیکی و از روی هدف و نقشه از پیش طراحی شده وارد میدان شده است و به طور حتم از سوی عوامل خارجی مورد حمایت بوده است.
وی عنوان کرد: نجفی در کلام خود از کلمات ایروتیک استفاده میکند، پس وی قصد اعتراض نداشته است و تنها هدف وی توهین به مقدسات است.
فیاض در پایان اشاره کرد: نجفی در آلبومش از یارانهها، بنزین و سایر عوامل اجتماعی حرف میزند تا توهین به مقدسات و بیحرمتی را رپ اجتماعی عنوان کند و هتک حرمت خود را بپوشاند و این امر کاملاً روشن است که نجفی از سوی غرب حمایت میشود و رواج هم جنس بازی و روابط نامشروع را در بین جوانان ایرانی هدف قرار داده است.
گزارش از مریم سرلک