روزنامه همشهری نوشت:
مهماندار وظیفهشناس قطار کیف حاوی 123 سکه بهار آزادی و مقدار زیادی طلا را پیدا کرد و آن را به صاحبش برگرداند.
صبح
روز 18 اردیبهشت ماه امسال، وقتی قطار تهران- مشهد در ایستگاه مشهد توقف
کرد و مسافران ایستگاه را ترک کردند، مهمانداران قطار مطابق معمول مشغول
بررسی واگنها شدند تا قطار را برای بازگشت به تهران آماده کنند. افشین
فیضیبخش، یکی از مهمانداران جوان قطار بود که هنگام بررسی یکی از واگنها،
با مشاهده کیف کمری کوچکی که در گوشهای افتاده بود، به طرف آن رفت.
مرد
جوان وقتی در کیف را باز کرد با مشاهده تعداد زیادی سکه بهار آزادی و
شمشهای کوچک و دستبندهای طلا در داخل آن، شوکه شد. او پس از پیدا کردن کیف
بهدنبال صاحبش گشت اما وقتی او را پیدا نکرد کیف را به قسمت اشیای گمشده
ایستگاه راهآهن تحویل داد و بعد از امضای صورتجلسه، منتظر ماند تا صاحب آن
پیدا شود.
چند ساعت از ماجرای پیدا شدن کیف پر از طلا گذشته بود که
مرد جوانی نگران خود را به قسمت اشیای گمشده ایستگاه راهآهن رساند. او
ماجرای گم شدن کیفش را توضیح داد و وقتی فهمید که یکی از مهمانداران قطار
کیف را پیدا کرده و آن را تحویل قسمت مربوطه داده است، از خوشحالی شروع کرد
به گریهکردن. مرد جوان که یکی از طلافروشهای مشهد است ماجرای گم شدن کیف
را چنین توضیح داد: برای خرید طلا و سکه راهی تهران شده بودم و یکی از
همکارانم هم وقتی فهمید عازم تهران هستم مقدار زیادی پول به حسابم ریخت تا
از تهران برایش خرید کنم.
او ادامه داد: بعد از رسیدن به تهران 123
سکه بهار آزادی به همراه 31رشته دستبند زنانه و تعدادی شمش کوچک طلا به
ارزش 250میلیون تومان خریدم و همه آنها را در کیف کمری کوچکی که داشتم
گذاشتم و کیف را در چمدانم قرار دادم، سپس راهی راهآهن شدم و با نخستین
قطار به سمت مشهد حرکت کردم. وقتی به مقصد رسیدم و قطار را ترک کردم
چندساعتی در شهر گشتم تا کارهایی را که داشتم انجام دهم و پس از آن به خانه
رفتم.
بعد از استراحتی کوتاه تصمیم گرفتم طلاهای دوستم را جدا کنم
اما وقتی سراغ کیف کمری رفتم، هر چه گشتم اثری از آن پیدا نکردم. در این
هنگام با خودم گفتم که شاید کیف را در قطار گم کردهام و سراغ بخش اشیای
گمشده راهآهن رفتم. وقتی فهمیدم که مهماندار وظیفهشناس کیفم را پیدا کرده
و صحیح و سالم آن را تحویل گرفتم، از خوشحالی سر از پا نشناختم و در تماس
با این مرد از او تشکر کردم.
مهماندار جوان قطار، وقتی خبر پیداشدن
صاحب طلاها را شنید از اینکه توانسته بود فردی را از نگرانی درآورد خوشحال
شد و گفت: با اینکه خودم نیاز مالی شدیدی دارم و 2 ماه است حقوق دریافت
نکردهام اما بعد از پیدا کردن طلاها هیچوقت وسوسه به سراغم نیامد و به
تنها چیزی که فکر میکردم پیدا کردن صاحب آنها بود.