خاتمی!ما را خفه کردی! از مطهری یاد بگیر!

جام نیوز، اظهارات اخیر سیدمحمدخاتمی مبنی بر اینکه "خود را داخل نظام می داند" با واکنش منفی سایت های ضدانقلاب همراه شده است.

در همین رابطه، یکی از کاربران "بالاترین" نوشت: «این پست را سوم خرداد نوشته بودم ولی منتشرش نکردم. امروز که مجدداً خاتمی تیتر شده [...] منتشرش می کنم. و البته خاتمی چنان بدون تغییر و صلب است که هر متن کهنه ای دربارۀ او همیشه تازه است، چه یک هفته پیش نوشته شده باشد و چه 12 سال پیش. چون من خودم 12 سال پیش هم همین نظر را نوشته ام.»

در متن یادداشت این کاربر بالاترین که عنوان "خاتمی «قطره عسلی» که به جای مری، پریده توی نای ملت و باعث سرفه های کشنده است!" را بر پیشانی دارد، آمده است: «دیروز دوم خرداد بود. روزی که لقمه ای عسل ناب را در حال فروبردن بودیم. اما هنوز شیرینی به ذائقه مان نرسیده، آن اتفاق دهشتناک افتاد؛ درشت ترین و شیرین ترین قطرۀ این لقمۀ لذیذ [سیدمحمدخاتمی] نه از راه طبیعی مری به سمت معده، که با جهیدن به راه نای مان و مسدود کردن راه تنفس مان، چنان ما را وادار به سرفه های وحشتناک کرد و می کند که 16 سال است یکریز سرفه می کنیم... و سیدمحمدخاتمی کماکان بر نیمه راه نای تنفس مان خوش آوازی می کند و سرفه مان را تداوم می دهد به خفگی نهایی!»

نویسنده ادامه می دهد: «سیدمحمدخاتمی که قرار بود لقمۀ خوشگواری باشد برای لذت و انرژی و زیبایی و تداوم حیات خوش مان، نه فرو می رود در شش مان و حیات مان را به پایان می برد و نه برمی گردد به مسیر مری و رفتن به معده و هضم و دفع. یک لنگه پا در همان میانه ای که پریده در سال 76 ایستاده لجوج و بی عمل و کور. یک روز حرف می زند و روزی دیگر ساکت است اما در هر دو حالت به ما یادآوری می کند که کماکان راه تنفس مان را بسته است و خیالی برای یکسویه شدن ندارد برای خلاصی مردم ایران از خفگی اش!»

کاربر بالاترین می افزاید: «در تازه ترین اعلان موجودیتی که سیدمحمدخاتمی کرده به بهانۀ همین دوم خردادی که راه تنفس ما را به سرفه ای همیشگی انداخت... بر مبنای روایت هر دو گروه موافقان و منتقدان خاتمی که هردو نیز از دوستداران مخلص او هستند و بوده اند و به محضرشان شرفیاب شده اند، ایشان نسبت به نظام حرف زده اند و به "داخل نظام بودن خودشان و اصلاح طلبان" تأکید مؤکد کرده اند و از آن دفاع کرده اند. اما مشکل کار خاتمی جای دیگری است. آن مشکل این است که ایشان همانگونه که از هیچ یک از مفاهیم مورد استفاده و تبلیغش مثل "جامعۀ مدنی" ، "آزادی" ، "مردم سالاری دینی" و... برداشت و تعریف روشن و علمی و مصداقی و عملیاتی نداشته و ندارد و پاسخ هیچکس را نداده و نمی دهد، در مورد "نظام" هم همین مشکل بنیادی را دارد. خاتمی مشخص نمی کند که منظورش از نظام چیست؟ آیا منظورش همان تعبیری است که [آیت الله] مصباح یزدی و حسین شریعتمداری و غلامعلی حدادعادل و ایثارگران و پایداری و اطرافیان [آیت الله] خامنه ای دارند که "نظام" را نام مستعار و دومی برای آیت الله خامنه ای می دانند؟! یا نه، منظور خاتمی از نظام، جمهوری اسلامی ایران است که یکی از ارکان آن هم "ولایت مطلقۀ فقیه" در رأس آن است؟»

نویسنده در انتها با تمجید از رفتار سیاسی "علی مطهری" می نویسد: «برای اینکه نمونه بدهم و ایشان [خاتمی] را از قیقاج رفتن همیشگی و سرگردان بازبدارم، اشاره می کنم به موضع گیری های علی مطهری در مقابل اصل ولایت فقیه قانون اساسی. او که با جسارتی مثال زدنی اولین عنصر سیاسی -هم مؤثر و هم اصولگرا- بود که مورد طرد و نفی و لعن واقع شد؛ یک حرف فعال سیاسی زد و احترام موافق و مخالفش را برانگیخت. چطور است که اصلاح طلبان مذهبی -به ویژه سیدمحمدخاتمی- 16 سال است از گفتن جمله ای مشابه حرف علی مطهری عاجز مانده اند؟ من خیلی به آقای خاتمی التماس حقیقی در دنیای مجازی کرده ام که دست از سیاست بشوید و در نقش مورد علاقه اش که روشنفکری و خطیب اخلاقی بودن است جدیت کند، ولی او بی رحم ترین آدم خوب و متواضع و دوست داشتنی است که بدترین بلاها را به سر مردمان کشورش آورده و می آورد و خواهد آورد با ورود در "سیاست"ی که به قول خودش "کارِ گِل" است و مربوط به فعله ها!»