برخی روزنامههای صبح امروز سرمقالههای خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.
* رسالت
روزنامه
رسالت درسرمقاله خود با عنوان "ثابت کرد خدا برای بنده اش کافی است"به
قلم محمد کاظم انبارلویی آورده است:در آستانه پنجاهمین سالگرد گرامیداشت
قیام الهی ۱۵خرداد هستیم.
روزی که آن را باید نقطه عطف در تاریخ ایران و جهان تلقی کرد.
در
این روز صدای مردی در آسمان ایران چون رعد پیچید و ارکان نظامهای پوسیده
قرن ما را به لرزه درآورد.او منادی توحید، عدالت و آزادی در عصر مابود.
او یک مصلح جهانی و بیدارگر بزرگ اسلامی بود و مسلمانان و آزادگان جهان را به تقوا و عدالت و مقاومت در برابر ستمکاران فراخواند.
امام
خمینی(ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی و موسس جمهوری اسلامی است و توانست به
فاصله گذشت ۱۵سال از قیام ۱۵خرداد، انقلاب اسلامی را در ۲۲بهمن ۵۷ به ثمر
برساند.
دشمنان او از همان ابتدا برای سقوط حکومت الهی ای که برپا
کرده بود روز شماری میکردند ، ابتدا یک ماه، ۲ماه، و ۶ماه و سپس یکسال و
دوسال تعیین میکردند و روی آن شرط بندی مینمودند! اما او با اقتدار تا
پایان حیات عزت بخش خود انقلاب را در میان توفانهای جنگ داخلی و خارجی
هدایت کرد و روز به روز نیرومندتر از گذشته انقلاب را صیانت می فرمود.
دامنه فتوحات ظاهری و باطنی او قابل احصاء نیست . او در جنگ فاتح بود و در صلح، فتوحاتش بیشتر!
از خصم کله شق و بی مغز او یعنی شوروی اکنون اثری باقی نیست.
صدام
که به نمایندگی شرق و غرب با جمهوری اسلامی میجنگید به ذلیلانه ترین وضع
ممکن نابود شد. سران عرب که همپیمان با صدام با ملت ایران میجنگیدند، دچار
تیر غیب بیداری اسلامی شدند.
دنیای لیبرالیسم که سلطه جهانی سرمایه داری را پایان تاریخ میدانست امروز خود را در آغاز فروپاشی میبیند. جنبش
وال
استریت کیان سرمایه داری غرب را تهدید میکند و آنها هنوز راهی برای برون
رفت از بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیدا نکرده اند .
کفار،
منافقان و مشرکین لحظه شماری میکردند تا امام از میان امت برود و انقلاب
هم همراه او به تاریخ بپیوندد اما او انقلاب را به بزرگمردی سپرد که پرورش
یافته مکتب خود اوست و چون کوه در برابر شرارت و دشمنی های سخت و نرم
ایستاده است. امروز بیش از دو دهه از رحلت امام (ره) می گذرد ، اما اوپس از
مرگ ، حیاتی دوباره یافت و نام او ماندگارتر شده است. اگر بخواهیم مجاهدت
امام خمینی(ره) در پنجه انداختن به قدرتهای جهانی را در یک جمله تفسیر کنیم
این است که او ثابت کرد؛ ذات اقدس الله برای بنده خالص او کفایت
می کند . نیاز به هیچ چیز و هیچکس نیست . - الیس الله به کاف عبده - (سوره زمر، آیه۳۶)
او
به ملت ما و ملت های جهانی ثابت کرد در طریق آزادی و رهایی از طواغیت تکیه
بر خداوند کافی است . اگر حمایت و پشتیبانی او را داشته باشیم از هیچ کس
نباید بترسیم. نیازی به شرق و غرب نیست.
امروز بیش از دو دهه است
که سکان هدایت کشتی انقلاب پس از امام در دست کسی است که جانش را در مکتب و
اندیشه امام شستشو داده است و شجاعانه و با اقتدار در همان مسیر، بدون یک
کلمه بیش و کم حرکت می کند . کارآمدی ، شجاعت، روزآمدی، تقوا، عدالت و
تدبیر مولایمان در این دو دهه در مدیریت انقلاب زبانزد عام و خاص و محافل
جهانی است. نسل ما افتخار چنین پیشوایی را دارد.
طی نیم قرن اخیر
ملت ما هیچگاه به میزان فوق العادهای اینگونه سرافراز و مفتخر نبوده
است. طی نیم قرن اخیر کشور ما به این میزان پر قدرت و نیرومند نبوده است.
امروز آوازه دانشمندان ایران مرزهای جغرافیایی کشور را در نوردیده و آنها در محافل علمی جهان مطرح هستند.
امروز
اقتدار ارتش ما و سپاه ما و نیروهای انتظامی ما به قدری است که خواب راحت
را از چشم دشمنان اسلام و تبهکاران ، ربوده و فضایی کاملا امن و امان برای
مردم فراهم کرده است.
امروز به برکت علما و مراجع بزرگوار و توسعه حوزه های علمیه، فضایی معنوی و الهی در کشور حاکم است.
امروز
دانشگاههای کشور قلههای علم ودانش را یکی پس از دیگری میپیمایند و برای
نظام و مردم هرروز اخباری خوش دارند. امروز ما از برکات یک نظام الهی
برخورداریم که همه مدیون فداکاری و زحماتی است که امام بزرگوار ، بنیانش را
از ۱۵ خرداد ۴۲ گذاشتند و امروز بار این ماموریت خطیر به دوش مقام معظم
رهبری است. مردم قدر نعمت انقلاب را میدانند و برای حفظ آن از جان و مال
خود دریغ ندارند.
*آفرینش
روزنامه آفرینش درسرمقاله
خود با عنوان "ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده..."به قلم حمیدرضا عسگری
آورده است : طرح "امنیت اجتماعی" یک بار دیگر از سوی مسولان ذیربط مورد
توجه قرار گرفته و در غالب آن با افرادی که پوشش نامناسب دارند، حمل
کنندگان سگ، غرفه داران بد حجاب در نمایشگاه های مختلف،... و فروشندگان
کراوات!! برخورد می شود. در محافل مختلف رسانه ای و گفتگوهای اجتماعی هرگاه
که بحث از پوشش، مد و آرایش جوانان به میان آمده، کارشناسان بحث الگوهای
اسلامی یا ایرانی را پیش می کشند و با یک فخر فروشی خاص اعلام می کنند که
ما از پتانسیل های فرهنگی فراوانی در این زمینه برخورداریم. اما هیچگاه
نمونه و آدرسی از این پتانسیل ها ارائه نمی دهند.
ما مدام از
تبلیغات ماهواره ای که لوازم آرایشی مختلف را به خورد جامعه می دهد، شکوه
داریم و آن را خوراک غرب برای جهان سوم می دانیم؛ که درست هم هست. اما
تاکنون در دو دهه گذشته یک نمونه جایگزین که بتواند عطش فرهنگی جوانان را
برطرف سازد معرفی نکرده ایم. نگاه شعارگونه به این قضایا سبب شده تا هیچ
گاه ازخود نپرسیم آیا اسلام و ایران مد آرایشی دارد یا خیر؟ و فقط هرگاه از
ناهنجاری های فرهنگی به تنگ می آییم در بوق و کرنا فریاد می زنیم که چرا
از الگوهای اسلامی ایرانی استفاده نمی کنیم.
در جواب باید گفت که
آری، اسلام مد آرایشی دارد و حتی نسبت به فصل های سال تنوع رنگ لباس را
سفارش کرده است، درمورد آرایش مو، ابرو، ناخن، نوع و رنگ کفش هم الگوهای
مشخص دارد، اما اشکال و عدم کارآمدی آن به این سبب است که این الگوها بسیار
سنتی است و از سوی نهادهای فرهنگی ما مطابق نیازهای روز بازسازی نشده است.
غرب تمامی مدهای تبلیغاتی خود را از ساعت، لباس، کفش، لوازم آرایشی و حتی
لوازم ورزشی را در قالب فیلم های سینمایی یا تیزرهای تبلیغاتی باحضور
خوانندگان، بازیگران و مانکن های معروف جهانی از طریق ماهواره برای جامعه
ما می فرستد و جوان ما تاحد بسیاری تحت تاثیر این تبلیغات قرار می گیرد. تا
اینجای کار، ما از سوی غرب در امر جذب فرهنگی مغلوب شدیم... از سوی دیگر
ما مشاهده می کنیم که در فیلم های سینمایی ، سریال ها و برنامه های زنده
تلویزیون داخلی نیز بازیگران، خوانندگان و مجریان ما از ساعت، لباس و کفش
با برندهای خارجی استفاده می کنند و حتی مدل مو و آرایش ظاهری آنها مطابق
با الگوهای غربی است.
آیا با این تفاسیر می توان انتظاری غیر از جذب
جامعه به مدها و الگوهای غرب زده داشت؟! کار از جای دیگری خراب است و ما
مشکل را در سطح خیابان ها و تفرج گاه ها جستجو می کنیم و چاره آن را برخورد
مستقیم می دانیم. یا بعضاً شاهد برخوردهایی از سوی نهادهای نظارت کننده
هستیم که هیچ دلیل منطقی و عقلانی برای آن متصور نیست. مثلاً جمع آوری
کراوات ها از مغازه های لباس فروشی!!.آیا کراوات نماد بی بندوباری است؟
کدام معضل فرهنگی ما به وسیله جمع آوری کراوات ها حل خواهد شد؟ اصلا مگر
استفاده از کراوات مشکلی شرعی دارد که با جمع آوری آن رفع مشکل شود. اگر
واقعاً کراوات با شریعت اسلامی تعارض دارد چرا اطلاع رسانی در مورد منع
استفاده از آن از سوی مراجع ذی صلاح صورت نمی گیرد؟ اگر هم مشکلی ندارد
براساس کدام قانون مدونی به خیابان ها می ریزند و با فروشندگان و استفاده
کنندگان کراوات برخورد می کنند. این قبیل اقدامات جامعه را نسبت به عملکرد
دستگاه های برخوردکننده بدبین میکند و سوژه ای به رسانه های خارجی می دهد
تا به ما انگ تحجر بزنند.
بعضاً تبلیغ نمایشگاه های مدلباس های
ایرانی اسلامی را دیده اید یا سری به آنها زده اید. قضاوت کنید چقدر از این
نمایشگاه ها بازدید می شود و چقدر این مدها توانسته مردم را به خود جذب
کنند. براساس مشاهده شخصی و گفتگو با خانم های بازدید کننده از این
نمایشگاه ، عنوان شد که آیا از مدل های ارائه شده راضی هستید و به عنوان یک
خانم حاضرید این لباس ها را بپوشید؟ درجواب پاسخ داد که پوشیدن این لباس
ها در جامعه باعث تمسخر خواهد شد! . هیچ یک از بازیگران سینما و افراد در
رسانه ملی به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارهای الگوسازی و ترویج فرهنگ
سالم، از این لباس ها و مدهای ارائه شده استفاده نمی کنند، بعد ما توقع
داریم جوانان جذب این مدل ها شوند!.
واضح است که ما نتوانسته ایم
مطابق با سلایق جامعه و نیازهای روز پیش رویم و الگوهای کارآمد و جذاب
ارائه دهیم. این مشکل چیزی نیست که بتوان با برخوردهای مستقیم و منع دستوری
مردم از مدل های تبلیغاتی آن را حل کرد. البته نظارت و رها نکردن جامعه
امری لازم و ضروریست اما باید اقداماتی ریشه ای و بلند مدت برای آن اندیشید
تا یک منبع غنی فرهنگی وسازنده را به جامعه ارائه دهیم تا جایگزین الگوهای
غربی گردد.
* مردم سالاری
روزنامه مردم سالاری
درسرمقاله خود با عنوان "رویدادهای ماه رجب و خرداد "به قلم سیدرضااکرمی
آورده است:۱- ماه رجب و خرداد ماه به فاصله اندک، در کنار یکدیگر قرار
گرفته و هریک رویدادهای ویژه و امتیازات ویژه دارند. ماه رجب با خود ولادت
امام پنجم و نهم و امام اول را دارد و شهادت امام دهم و امام هفتم را.
مبعث
پیامبر خاتم و شروع نهضت حسینی را در خود تعبیه نموده است. ماه رجب مراسم
اعتکاف را دارد که اردوی تربیتی است، آن هم در اردوگاه مساجد که امام خمینی
فرمود:«مساجد سنگرند» همراه با روزه و تلاوت قرآن و شب زندهداری و دعا و
اشک و ناله وندبه وتوبه. ماه رجب وفات قهرمان کربلا حضرت زینب را با خود
دارد و ولادت علیاصغر امام حسین(ع) که سند مظلومیت امام معرفی شده است. ۲-
ماه خرداد با خود در نیم قرن اخیر شمسی رویدادهای بهتآور دارد، که از
جمله آزادسازی خرمشهر پس از اشغال ۱۹ ماهه توسط صدامیان عراقی میباشد،
خرمشهری که بندر بود، جمعیتی داشت، بندر آن پر از کالا بود، خرمشهری که در
طول چهارصد سال اخیر چندین مرتبه توسط بیگانگان اشغال شده بود؛ در کمترین
زمان پس از شروع عملیات «الی بیتالمقدس» این شهر سقوط کرد. هفده هزار نفر
کشته شدند و معادل آن اسیر شدند و غنائم بسیار به دست ایرانیان افتاد. صدام
و طرفداران وی در بهت سنگینی قرار گرفتند و امام خمینی(ره) رحمته الله
علیه فرمود: خرمشهر را خداوند آزاد «فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم» کرد،
تا غرور و عجب در سلحشوران جبههها پدیدار نگردد. ۳- در خرداد ماه ۴۲ حادثه
دستگیری امام خمینی را داریم که پس از دستگیری وی، در شهرهای قم، ورامین و
تهران قیام اعتراضی به وجود آمد و مردم دست خالی به صحنه آمدند و به
دستگیری امام اعتراض نمودند. شاه به علم نخست وزیر، فرمان به قصد کشت داد و
بسیاری از معترضان را در قم و پیشوای ورامین و تهران کشتند و به اعتراض
مردم، پایان دادند. حادثه ۱۴ خرداد ۶۸ و درگذشت امام خمینی(ره) رحمتالله
علیه را داریم که روزی تلخ و جانکاه بود و تشییع شکوهمند پیکر امام از
مصلای شهران به بهشت زهرا را داشتیم. تهران برای معمار انقلاب اسلامی در ۲
روز«۱۲بهمن۵۷ و۱۶ خرداد۶۸» سنگ تمام گذاشت که در تاریخ باقی خواهد ماند
مردم روز ۱۲ بهمن از فرودگاه مهرآباد تا بهشتزهرا و در ۱۶ خرداد ۶۸، از
مصلای تهران تا بهشت زهرا پیاده امام را بدرقه نمودند. ۴-رویدادهای ماه رجب
و ماه خرداد تقویم تاریخند و با خود تحلیل تاریخ را دارایند که در تاریخ
اسلام «نقل و نقد و نتیجه» را با هم باید دید و در کنار تقویم تاریخ،
تبیین« وانزلنا الیل الذکر تبیین للناس مانزل الیهم» را باید داشت و سپس
تحلیل را «ولعلهم یتفکرون»، که درس خشک نباشد و زندگی و سازندگی را در
نتیجه آن مشاهده نمود. راستی چگونه شد مردم شهرهای قم، ورامین و تهران در
۱۵ خرداد ۴۲، به صحنه آمدند و با خون خود، به ولایت فقیه و ولیفقیه رای
دادند و پس از ۱۵ سال مبارزه با رژیم شاهنشاهی، به هدف یعنی براندازی نظام
استبدادی و موروثی پهلوی خاتمه دادند و در سال ۵۸، نظام جمهوری اسلامی
ایران را تاسیس نمودند و اکنون ۳۳ سال از آن تاسیس میگذرد و شکوهمندانه و
استوارانه در برابر توطئهها و تحریمها ایستادهاند. راستی چگونه شد مولود
کعبه و داماد پیامبر و منصوب خداوندی در غدیر خم، در اوج مظلومیت قرار
گرفت و توسط خودی لجوج وسطحی «عبدالرحمن بنملجم» از خوارج به شهادت
رسید. مبعث شکوهمند رسول خدا را پس از «۱۴۴۶ قمری» به تحلیل بنشینیم و
دریابیم که بعثت در امروز دنیا چه حرف نویی دارد و جهان ۷ میلیارد نفری از
بعثت پیامبر اعظم چه می خواهد و رسالت پرچمداران اسلام ناب محمدی در ایران و
علوی و فاطمی و حسنی و حسینی و مهدوی چیست؟ مطالعه تاریخ را با ملاحظه و
نظر همراه سازیم تا عبرتها را بیابیم و الگوها معلوم شود که «لقدکان فی
قصصهم عبره لا ولی الالباب» .
* جمهوری اسلامی
روزنامه
جمهوری اسلامی درسرمقاله خود با عنوان "امام بیاعتنا به دنیا" آورده
است:در بیست و سومین سالگرد رحلت امام خمینی رضوانالله تعالی علیه، درخشش
بیشتری از انوار وجودی رهبر فقید انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام جمهوری
اسلامی سراسر منطقه و جهان اسلام را فرا گرفته و هر روز شعاع این درخشش
بیشتر میشود.
کسی نمیتواند تأثیر چشمگیر آرمانهای امام خمینی بر
قیامهای مردمی در کشورهای عربی و شمال آفریقا، که در یکسال و نیم گذشته
موجب سقوط ۴ دیکتاتور شد، را نادیده بگیرد. هر چند عدهای تلاش میکنند
عناوین دیگری برای این حرکت خودجوش مردمی که هر روز ابعاد جدیدی مییابد
اختراع کنند، ولی تردید نمیتوان کرد که آنچه در این منطقه از جهان رخ داده
مصداق روشن "بیداری اسلامی" است و امام خمینی الگوی تودههای مردمی است که
علیه استبداد و ظلم و استکبار قیام کردهاند.
اگر ملتهای بپاخاسته
شمال آفریقا و خاورمیانه عربی از رهبری همچون امام خمینی برخوردار بودند،
سرنوشت انقلابهای آنها بسیار سریعتر در جهت آرمانها و ارزشهای مورد
نظرشان رقم میخورد و آسانتر از گردنهها و پیچ و خمها عبور میکردند و
به نقطه مطلوب میرسیدند. با اینحال، راهی که مردم در پیش گرفتهاند علیرغم
تمام نشیب و فرازها ادامه خواهد یافت و چهره سیاسی جهان اسلام را دگرگون
خواهد ساخت. دیکتاتورها، در عین حال که مقاومت میکنند، چارهای غیر از
زوال ندارند. حرکتی که آغاز شده، توقف پذیر نیست و تا رسیدن به نتیجه نهائی
ادامه خواهد یافت.
اکنون به بهانه بیست و سومین سالگرد عروج
بنیانگذار بیداری اسلامی باید به این سؤال پاسخ داد که رمز موفقیت امام
خمینی چه بود؟ تا کسانی که میخواهند راه این سرآمد عصر حاضر را ادامه
دهند، شناخت درستی از آن داشته باشند. این رمز به ویژه در دوران زمامداری و
مدیریت کشور که دوران بعد از پیروز شدن بر دشمن و به نتیجه رساندن انقلاب
است مورد نظر میباشد.
از میان علم، اخلاص، مردم داری، سیاست،
شجاعت، قاطعیت و بیاعتنائی به زرق و برق دنیا که امام خمینی به میزان
بالائی از همه آنها برخوردار بودند، بیاعتنائی به دنیا در دوران مدیریت
کشور و زمانی که قدرت را در اختیار داشتند، مؤثرترین عامل برای موفقیت
ایشان در انجام صحیح وظایف بود. تا لحظه پیروزی بر دشمن، عواملی همچون
شجاعت و قاطعیت و علم و... کارساز و ضروری هستند، ولی همین ویژگیها
میتوانند در دوران قدرت عواملی برای تبدیل شدن شخص صاحب قدرت به دیکتاتور
باشند و تمام زحمات دوران مبارزه را بر باد بدهند. تنها عاملی که میتواند
مانع سرکشی و طغیان یک زمامدار انقلابی شود، بیاعتنائی او به دنیا و تسلیم
توجیهات نفس اماره نشدن به هنگام قدرتمند بودن است. کسانی میتوانند به
این نقطه از کرامت انسانی برسند که از تهذیب نفس برخوردار باشند. اگر انسان
غیرمهذب به قدرت برسد، همان قاطعیتی که تا قبل از پیروزی بر دشمن ظاهری از
عوامل مؤثر در پیروزی او بود، به عاملی بزرگ برای سرکوب بیامان مخالفان و
توسل به زور به جای منطق تبدیل خواهد شد و او را به وادی بیانتهای
زورگوئی و قلدری و دیکتاتوری خواهد کشاند.
اینکه امام خمینی توانست
تا آخرین لحظه زمامداری، بر قلبها حکومت کند و از طریق عدل و انصاف و
مردمداری خارج نشود و با رعایت موازین شرعی به مدیریت کشور ادامه دهد، به
دلیل بیاعتنائی او به دنیا بود و این بیاعتنائی به دنیا نیز ثمره تهذیب
نفس بود. درست به همین دلیل بود که امام خمینی در طول ۱۰ سال رهبری بعد از
پیروزی انقلاب اسلامی همواره مسئولین نظام جمهوری اسلامی را به دو چیز
توصیه میکردند؛ تهذیب نفس و پرهیز از دنیاطلبی.
عمدهترین سفارش
امام خمینی به اولین رئیسجمهور نظام جمهوری اسلامی ایران این بود که فریب
زرق و برق دنیا را نخورد. در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری بنی صدر، آنچه
در بیانات امام خمینی برجستگی داشت این بود که "حب الدنیا رأس کل خطیئه"
شیفتگی در برابر دنیا اصلیترین عامل به خطا رفتن است. آنچه موجب سقوط بنی
صدر شد نیز همین شیفتگی در برابر دنیا و فریب قدرت را خوردن بود. این خطر،
چیزی نیست که به بنی صدر اختصاص داشته باشد، هر کس که به ریاست و قدرت برسد
ولی نتواند نفس اماره خود را مهار کند در چنگال این خطر خرد خواهد شد.
همه
میتوانند با توسل به توجیهاتی که برای خودشان مقبول است ولی برای دیگران
قابل پذیرش نیست، خود را فراتر از تسلیم شدن در برابر زرق و برقهای دنیائی
بدانند و ادعا کنند هرگز تسلیم نفس اماره نخواهند شد، اما این ادعاها در
بسیاری موارد با واقعیت منطبق نیست. یکی از معیارها برای اینکه هرکس بتواند
خود را در این میدان پرخطر بیازماید اینست که ببیند در برابر مدح و
ستایشها چگونه است. امام خمینی در برابر تعریف و تمجیدهائی که از ایشان
میشد بلافاصله عکس العمل نشان میدادند و در انظار عام با صراحت اعلام
میکردند از این میترسندکه این تمجیدها را باور کنند و خود را غیر از آنچه
هستند بپندارند و گرفتار سقوط در چاه حب نفس شوند. عکس العمل سریع در
برابر سخنان آقای فخرالدین حجازی نماینده وقت مجلس شورای اسلامی و آیتالله
مشکینی رئیس وقت مجلس خبرگان رهبری، نمونههای روشنی از این سیره پسندیده
امام خمینی است، ویژگی مهمی که در ایشان نهادینه شده بود و وجود ایشان را
از بیاعتنائی به دنیا پر کرده بود.
این از شگفتیهای وجود امام
خمینی است که از یکطرف برای آباد کردن دنیای مردم، تمام موجودیت خود را به
صحنه آورد و به خطر انداخت و از طرف دیگر با تمام ظرفیت وجودی خود در مقابل
دنیازدگی ایستاد و حتی برای لحظهای فریب دنیا را نخورد. این، همان خصلتی
است که امیرالمؤمنین را به آن میشناسیم و امسال سالگرد رحلت امام خمینی با
سالروز میلاد خجسته آن حضرت مقارن شده است.
امروز، جهان اسلام به
چنین رهبری نیاز دارد، رهبری که حتی ملتهای غیرمسلمان نیز برای رها شدن از
قید و بندهائی که قدرتمندان دنیازده و قلدر بر دست و پای آنها زده اند، به
آن نیاز دارند.
* شرق
روزنامه شرق درسرمقاله خود
با عنوان "علی(ع) حامی عدالت و آزادی"به قلم فاضل میبدی آورده است:نمیدانم
آیا اسطورهای کردن رهبران دینی و اسوههای بشری که میتوانند با الگو
بودنشان بشریت را در این جهان به سمت هدایت سوق دهند تا چه میزان کار درستی
است؟ شاید یکی از خسارتهایی که بر جامعه مسلمین وارد شده از این ناحیه
باشد که رهبران، این آیین الهی و انسانی را از کوچه و بازار و میان مردم
بودن برکنده و به سوی آسمانها بردهاند و از دست بشر خارج کردهاند.
بیجهت نیست هنگامی که کفار قریش از پیامبر اکرم معجزات غیربشری میخواستند
و درخواستهای فرازمینی داشتند، قرآن در پاسخ به آنان میگفت «ماهذا الی
بشرا رسولا» یعنی سعی کنید با پیامبر رابطه انسانی برقرار کنید بهگونهای
که او برای شما در این جهان برای زندگی بهتر، الگو قرار گیرد. ما بر این
باوریم که حضرت علی(ع) پس از پیامبر اسلام بهترین و مهمترین الگو و اسوه
نه تنها برای مسلمانان بلکه برای تمامی آزادیخواهان و عدالتطلبان جهان
است. اگر کسی غیردینی هم بیندیشد و تنها برای تحقق ارزشهای انسان در شکل
غیردینی آن تلاش کند، علی(ع) نیز میتواند برای او الگو قرار گیرد؛ زیرا دو
ارزش عدالت و آزادی که علی(ع) بر آن پای میفشرد در هر مکتبی قابل دفاع
است و هرکسی در این جهان در پی این دو فضلیت است. بزرگترین شاخصه امام
علی(ع) عدالت در عرصه حکومتداری و سیاستمداری است. مهم اینکه این عدالت
را نه تنها برای پیروان خود که برای همه آدمیان میخواهد و تا آنجا در تحقق
عدالت اصرار میورزد که نمیگذارد مخالفان او از این حق محروم شوند و در
ساعت آخر عمر از فرزندانش میخواهد تا در حق قاتل او به عدالت عمل شود و
حاکمان تاریخ را به این جمله کوتاه آموزش میدهد که «ملاک السیاسه العدل».
در
سالروز تولد این امام همام، که امید است برکت آن همه جامعه مسلمین را
مبارک کند، باید دید چرا این عدالتی که بنیان و اساس مکتب حضرت علی(ع) را
تشکیل میداد در تاریخ حکومتداری مسلمین فراموش شده و غالبا در حد شعار
باقی ماند و در عمل جامعه مسلمین با ستمهای حاکمان مواجه شد و اگر کسی
حکومتگران را به دلیل ترک عدالت انتقاد کرد، با او از درگیری و برخورد بر
آمدند. از لحاظ علمی باید گفت از نگاه برخی حاکمان عدالت به مثابه یک روش
تلقی میشد، یعنی عدالت تا آنجا قابل دفاع تلقی میشد که بنیان حکومت را
نلرزاند. اگر اجرای عدالت با بقای حکومت منافات داشت باید عدالت را به پای
سیاست قربانی میکردند. روشی که معاویه در اسلام دنبال میکرد و در غرب،
روح فلسفه ماکیاولیسم را تشکیل میداد. روشن است که اگر عدالت به عنوان یک
روش تلقی شود، در میان مردم و در عمل فراموش میشود. در حکومت و سیره امام
علی(ع) عدالت به عنوان یک ارزش تلقی میشد لهذا خود قربانی عدالت خویش
شد.ویژگی دیگری که از سیره امام علی باید آموخت مبارزه آن حضرت با بدعتها و
خرافات و غالیان بوده است. بودند کسانی که میخواستند شخصیت امام را
فرابشری نشان دهند. شاید حضرت (ع) شدیدترین برخورد را با آنها داشت. در
کنار ترویج غلو، سودجویان دیگری بودند که بنای بدعتگذاری در دین را
گذاشتند و اسلام را تا آنجا ترویج میکردند که مانع منافع آنان نباشد.
بیشترین شکوه و شکایت آن حضرت تا پیش از رسیدن به خلافت وجود بدعتهایی بود
که در جامعه مسلمین به نام دین پیدا شده بود و در مقابل، سنتهای پیامبر
رو به کمسویی و نابودی میرفت. منظور از بدعتها تغییر در رکعات نماز و کم
و زیاد کردن ایام روزه و تحریف در حج نبود، بلکه منظور از بدعت، ستمهایی
بود که تحت عنوان دین صورت میگرفت و بیشتر آن در عرصه بیتالمال و
نابرابریهای اقتصادی بود. لهذا امام علی(ع) پس از رسیدن به خلافت مهمترین
خطبه خویش را در این زمینه ایراد کرد. طبیعتا کسی که بخواهد در عرصه
اجتماعی و اقتصادی، جفا روا دارد و جامعه را به تبعیض و تفاوتهای فاحش
بکشاند نخست اسباب خودرایی را فراهم میکند. در روزگار پیش از خلافت حضرت
علی(ع) چنین روشی صورت گرفت و اموال مسلمین به دست کسانی افتاد که به تعبیر
حضرت: «همچون شتران گرسنه که در فصل بهار علفهای بهاری را میچرانند،
میخوردند.» دردمندانه باید گفت که در این روزگار از امام علی(ع)
بهگونهای برخی سخن میگویند که هیچ دغدغهای برای کاهش درد بشریت نداشته و
تنها برای عبادت و جنگیدن زندگی میکرده است. خوب است از عدالت امام و از
حقوق مردم در نگاه علی بیشتر گفته شود.
* حمایت
روزنامه
حمایت دریادداشت خود با عنوان "بهانهتراشی دشمنان" آورده است:سوریه در
حالی به عرصه تقابل میان مردم و دولت با دشمنان سوریه مبدل شده است که هر
روز تحولی جدید در این کشور در حال شکل گرفتن است. از نکات قابل توجه در
این عرصه آن است که دشمنان سوریه شامل غرب، صهیونیستها، برخی کشورهای عربی و
ترکیه هر روز بهانهای جدید برای دخالت بیشتر در سوریه ایجاد میکنند. هدف
نهایی آنها این است که سوریه را در مرحلهای قرار دهند که از یک سو از
درون با فروپاشی همراه گردد و از سوی دیگر سازمان ملل مجوز دخالتهای گسترده
در این کشور را صادر نماید در حالی که چین و روسیه نیز نتوانند با آن
مقابله کنند. در این چارچوب آنها سناریوهای متعددی را اجرا میکنند. بخشی
از طرح آنها را اعزام ناظران بینالمللی برای نظارت بر آتش بس و به زعم
آنها مقابله با تحرکات ارتش سوریه تشکیل میدهد. محور دیگر را تحرکات
گروههای تروریستی در نقاط مرزی تشکیل میدهد. براساس این سناریو با بردن
بحران به نقاط مرزی در بخش ترکیه، استقرار نیروهای ترکیه را توجیه میکنند و
در بخش لبنان نیز آنها برآنند تا حوزه نفوذ یونیفل را گسترش دهند. ربایش
لبنانیها توسط گروههای تروریستی و نیز ایجاد فضای ناامنی در شمال لبنان
برگرفته از این سناریو است. کشتارهای دسته جمعی مردم نظیر آنچه در دوحه روی
داد بخش مهمی از این توجیه گراییها برای اعمال فشار بر سوریه میباشد که
در شورای امنیت به دلیل مخالفت چین و روسیه ناکام ماند. نکته مهم دیگر
رویکرد به ادعاهایی مبنی بر تحرک گروههای تروریستی در سوریه برای دست یابی
به سلاحهای شیمیایی است. این ادعا در حالی مطرح شده که محل تسلیح این
گروهها پادگانهای ارتش سوریه عنوان شده است. محافل رسانهای و سیاسی غرب و
صهیونیستی در فضاسازی جنجالی علیه سوریه نسبت به دست یابی گروههای
تروریستی به سلاحهای شیمیایی ارتش هشدار دادهاند سلاحهایی که با ادعای
آنها از ایران به سوریه رفته و مقصد آنها نیز حزب الله است. این فرافکنی
فریبکارانه در حالی صورت گرفته که دشمنان سوریه با ادعاهای بشردوستانه
برآنند تا سازمان ملل را علیه سوریه به تحریک و آن را به اجرای طرحهای
جدید علیه سوریه متقاعد سازند. هدف آنها افزایش بازرسان در سوریه با عنوان
مقابله با سلاحهای شیمیایی است. نکته قابل توجه آنکه این پروندهسازی علیه
سوریه در حالی صورت گرفته که آنها تلاش میکنند همزمان ایران و لبنان را
نیز متهم سازند تا جهت گیری علیه مقاومت را تکمیل کرده باشند. بررسی روند
تحولات سوریه نشان میدهد که دشمنان این کشور برآنند تا سوریه را در فضایی
از زنجیرهای از پروندهها قرار دهند در حالی ته تمام آنها یک هدف واحد را
پیگیری میکنند و آن زمینه سازی برای دخالت نظامی در سوریه است. آنها
برآنند تا در کنار توجیه اقدامات خصمانه علیه سوریه، شرایط را برای تکرار
سرنوشت لیبی در این کشور فراهم آورند در حالی که بهانه آنها کمک به مردم و
امنیت بینالملل است. به عبارت دیگر آنها با احیای پرونده افغانستان، عراق و
لیبی برآنند تا سوریه را آماج حملات خود قرار داده و نابودی بخشی از جبهه
مقاومت را رقم زنند هرچند که پیوند میان ملت و نظام سوریه این حربه را با
ابهامات بسیاری همراه ساخته است.
* دنیای اقتصاد
روزنامه
دنیای اقتصاد درسرمقاله خود با عنوان "پویا جبل عاملی"به قلم پیرامون
دستورالعمل تازه چک آورده است:طبق قانون، فردی که چکی را امضا میکند باید
به میزان مبلغ آن پول در حساب جاری خود داشته باشد. به عبارت دیگر طبق
قانون، چک تاریخ بردار نیست.
اما به دلایلی هنجار در اقتصاد ایران
آن شده که با درج تاریخ موخر برای چک، عملا این سند تجاری کاری را که قرار
است سفته به عهده بگیرد، انجام میدهد. در واقع سفته سندی تجاری است که طی
آن صادرکننده سفته تعهد میکند مبلغ معینی را در زمان معین به گیرنده سفته
بپردازد که این دقیقا همان کاری است که چک در اقتصاد امروز ایران انجام
میدهد. اینکه چرا سفته فراگیر نشد و چک با تاریخ موخر به جای آن نشست
عوامل مختلفی دارد که از آن جمله میتوان به مالیات صدور سفته و قوانین نه
چندان سفت و سخت آن در برابر چک اشاره کرد.
اما جالب آنجاست که در
دنیای امروز هر دوی این اسناد آرام آرام منسوخ شدهاند. دیگر امروز
بانکداری الکترونیک از دو کارت بدهی (Debit) و اعتباری (Credit) برای رفع
نیاز افراد استفاده میکند. کارت بدهی در حقیقت همان کار چک (به معنای
قانونی آن) را انجام میدهد و خرید خود را با پول نقد انجام میدهد؛ یعنی
اگر چک به عنوان ابزاری برای حملونقل پولهای کلان مورد استفاده قرار
میگرفت، حال این کارتهای بدهی هستند که این وظیفه را به عهده دارند. از
سوی دیگر، اگر فردی خریدی انجام داده و میخواهد پرداخت آن را به تاخیر
اندازد به جای استفاده از سفته، از کارت اعتباری خود استفاده میکند که از
سوی بانک صادر کننده کارت، فرد سقفی برای خرید ماهانه دارد، بدون آن که
نیاز به داشتن پولی باشد و تا انتهای ماه بعدی میتواند بدهی خود را به
بانک بازگرداند، بدون آنکه بهرهای برای این اعتبار بدهد. اما نکته آنجاست
که اگر افراد بدهی خود را به بانک در سر موعد نپردازند، جریمههای صعودی
بسیار بالایی را متحمل میشوند و اگر در انتها قادر به بازپرداخت مبلغ و
جریمه آن نشوند، آن گاه علاوه بر جرمی که انجام دادهاند، با ورود نام آنها
به سیستم متمرکز بانکها و لیستهای سیاه، عملا آنان دیگر نمیتوانند به
هیچ شکلی از سیستم بانکی اعتبار بگیرند و حتی در مواردی از خدمات بانکی
محروم میشوند.
به نظر میرسد که دستورالعمل جدید حساب جاری نیز
همسو با این جهتگیری در اقتصاد دنیا، قصد دارد که سیستم بانکی را از زیر
فشار چکهای برگشتی و بدهیهای افراد به بانکها، رهایی دهد. توجه کنید که
بر مبنای قانون، چک نباید برگشت بخورد زیرا این نشان دهنده آن است که
صادرکننده چک در زمان نوشتن آن پول در حساب خود نداشته است و همین نوشتن چک
غیر قانونی بوده است.
با این وجود حتی اگر از این مورد بگذریم، به
نظر میرسد که سیستم بانکی برای جدا کردن افراد بدحسابی که اقتصاد را به
مخاطره میاندازند پیش از این باید وارد گود میشد و حال با دستورالعمل
جدید گام مفیدی را در جهت شفاف کردن اقتصاد و تثبیت عمل به تعهدات در
بازار، برداشته است. اینکه تصور شود، چنین دستورالعمل سختگیرانهای باعث
پردامنهتر کردن رکود میشود میتواند از سوی کسانی مطرح شود که با
رفتارهای اقتصادی متهورانه خود ریسکهای اقتصادی را بالا میبرند و در عمل
توقع دارند که اگر نتوانستند به تعهدات خود عمل کنند، مورد بازخواست آن
چنانی قرار نگیرند، در حالی که دستورالعمل تازه همگام با رویکرد جهانی در
پی کاهش ریسکهای اقتصادی از طریق کاهش نکول در بازار است و میتواند در
بلندمدت ضامن اقتصادی شفافتر باشد. آری با سهلگیری بر متخلفان نمیتوان
انتظار اقتصاد پررونقی را داشت.
* ابتکار
روزنامه
ابتکار درسرمقاله خود با عنوان "جدال اخوانالمسلمین و نظامیان در ایستگاه
آخر"به قلم داود احمدزاده آورده است:"احمد شفیق” یار غار”مبارک” با صعود
جنجالی به مرحله دوم انتخابات به همراه محمد مرسی، کاندیدای جریان اسلامگرا
چگونگی و اصل برگزاری انتخابات سالم و آزاد را با ابهاماتی مواجه
ساختهاست، چراکه حضور احمد شفیق در عرصه انتخابات به دلیل عدم ارائه
برنامه و تبلیغات مناسب کمرنگتر از دیگر رقبا بود.
اکثریت مردم مصر
پس از مشخص شدن نتایج اولیه انتخابات و راهیابی احمد شفیق به دور دوم، این
گزینش را غیرعادلانه دانستهاند. بعضی گزارشها از تطمیع گسترده مردم برای
رأی دادن به احمد شفیق در میان طبقه دهقان و قشر تهدیدست جامعه مصر از سوی
طرفداران وی حکایت میکند. از دیگر سو، احمد شفیق بهعنوان چهره ممتاز
نظامیان در عرصه انتخابات بهتر از عمروموسای میانهرو میتواند در حفظ بقای
قدرت این طبقه پرنفوذ در مصر ثمربخش باشد. احمد شفیق به جرأت از لزوم
سرکوب آزادیهای مدنی و حفظ اقتدار نظامیان صحبت میکند.
احمد شفیق
الزام و پایبندی به تعهدات مصر به قراردادهای بینالمللی به ویژه حفظ روابط
راهبردی با غرب و اسرائیل را محور سیاست خارجی خود میداند. بنابراین اگر
از این منظر هم به قضیه نگاه کنیم میتوان دریافت احمد شفیق میتواند بهتر
از دیگر نامزدهای انتخاباتی مجری سیاستهای غرب و نیز کشورهای محافظه کار
عرب نظیر عربستان و قطر در منطقه باشد. گرچه نباید از تشتت آرا در میان
اسلامگرایان و معرفی همزمان دو نامزد (عبدالمنعم ابوالفتوح و مرسی)
بهعنوان برگ برنده سکولارها و نظامیان در دور اول انتخابات غافل ماند.
با
این وجود برخی سناریوهای منفی حکایت از آن دارد که شورای نظامی حاکم بر
مصر با حمایت مالی و رسانهای غرب و عربستان به جد بهدنبال ایجاد نوعی
توازن قدرت میان دو جریان اصلی حاضر در جامعه اسلامگرا - ملیگرا و
سکولارهاست. از این رو پس از غافلگیری در انتخابات پارلمانی با برنامهریزی
و هدفمندی خاص در تلاشند که از انحصار قدرت اخوانالمسلمین بر حیات سیاسی
مصر جلوگیری کند.
در چنین شرایطی همه نگاهها به دور دوم انتخابات و
رقابت دشوار میان محمد مرسی و احمد شفیق دوخته شدهاست. بیتردید در صورت
ادامه روند طبیعی تحولات، اخوانالمسلمین میتواند با کسب آرای قابل قبول،
رئیسجمهوری آینده شود. در این مسیر نقطه تعیینکننده و سرنوشتساز برای
پیروزی بر رقیب سرسخت نظامی (احمد شفیق)، در تلاش مضاعف اخوانیها در
ائتلاف سازی گسترده از طریق جلب نظر طرفداران محمد بن صباحی (جریان چپها) و
دیگر گروه های انقلابی و جلوگیری از چرخش آرای احتمالی آنان به سوی احمد
شفیق نهفتهاست.
این در حالی است که اقلیت قبطی همانند دور اول
انتخابات آرایش را به سبد کاندیدای سکولارها و نظامیان خواهد ریخت. باید
دید آیا اخوانیها میتوانند از این آزمون سخت انتخاباتی با بسیج عمومی و
شناخت ترفندهای مختلف رقیب برای حفظ قدرت پیروز از میدان رقابت بیرون
بیایند یا نه؟