کد خبر: ۵۸۲۰۷
زمان انتشار: ۱۴:۰۹     ۱۱ خرداد ۱۳۹۱

-وقتی سال گذشته سریال ساختمان پزشکان به روی آنتن رفت به فاصله ی اندکی آنقدر حرف و حدیث ها درباره آن بالا گرفت که بسیاری از شخصیت ها نسبت به آن موضع گرفتند

 - احسان باقری مستند ساز جوانی است که دست به کار شده تا این فضا را بشکند و نشان دهد اتفاقا انتقادات مهم از این مجموعه نه صنفی که کاملا عمومی است و اصلی ترین ایراد هایی که به آن وارد می شد مربوط به تبلیغ نوع خاصی از سبک زندگی است که این مجموعه در خدمت آن بوده.  

من با آقای قاسم خانی صحبت کردم، همراه شان را گرفتم و مطرح کردم که ما یک نقد علمی می خواهیم نسبت ساختمان پزشکان داشته باشیم که برخورد خیلی بدی با من کردند و اولا گفتند که شما از کجا زنگ می زنید و کی هستید و چه کاره اید؟

-ما باید یک مواقعی به این دقت کنیم که اگرچه سازندگان این سریال در هنجارشکنی و بدعت گذاری ید طولایی داشته اند و یک جورایی السابقون السابقون هستند ولی حرف ما ساختمان پزشکان نیست و در این کار اگرچه بیشتر بحث راجع به ساختمان پزشکان بوده ولی بحث کلی تری هم داشته باشیم و حرف ما این فضای ساخت سریال و فیلم است…

ادامه مطلب را ببنید…

 

  "ساختمان پزشکان” پایه‌گذار عبور از حریم خانواده

وقتی سال گذشته سریال ساختمان پزشکان به روی آنتن رفت به فاصله ی اندکی آنقدر حرف و حدیث ها درباره آن بالا گرفت که بسیاری از شخصیت ها نسبت به آن موضع گرفتند آنقدر این انتقادات تند شد که حتی معاون سیمای رسانه ملی در مراسمی که برای تقدیر از عوامل این سریال ترتیب داده بود به آن اشاره کرد اما جالب این بود که ایشان شایعه ای را به زبان می آورد که همه این انتقادات را در حصار خاصی محدود می کند؛ شایع شده بود که چون همسر آقای دارابی روانپزشک هستند انتقادات زیادی به این سریال وارد شده است اما باید از آقای دارابی پرسید آیا همه انتقادات به این سریال، انتقادات صنفی بود و ایشان آن دسته از انتقادات فرهنگی را که به این اثر وارد شده است نشنیده اند؟
احسان باقری مستند ساز جوانی است که دست به کار شده تا این فضا را بشکند و نشان دهد اتفاقا انتقادات مهم از این مجموعه نه صنفی که کاملا عمومی است و اصلی ترین ایراد هایی که به آن وارد می شد مربوط به تبلیغ نوع خاصی از سبک زندگی است که این مجموعه در خدمت آن بود.


این روزها و در شرایطی که مسوولان صدا و سیما از ساخت ادامه آن یعنی ساختمان پزشکان ۲ با وجود قول قبلی شانه خالی می کنند و البته از آن سو قول یک مجموعه دیگر را به تیم سازنده می دهند خواندن حرف های کارگردان جوان "ضلع غربی ساختمان پزشکان” خالی از لطف نیست.

اصلاً چه شد که شما به این فکر افتادید مستند بسازید آن هم راجع به این موضوع؟

من فکر می‌کنم یک هنرمندی که یک‌سری باورهای دینی و اعتقادی دارد بیشتر از قالب و فرم و مسائل زیبایی‌شناسی در هنر باید برایش ابتدائاً موضوع و مدیوم تأثیرگذار مهم باشد. یعنی این که ببیند چه موضوعی در اولویت است و با چه رسانه‌ای به آن پرداخته شود، تأثیرگذارتر است. من با این که چندسالی در زمینه عکاسی فعالیت داشتم و موفقیت های زیادی هم داشتم و در جشنواره های مختلفی مقام آورده بودم و حتی زمینه‌های کاری هم داشتم و دارم، احساس کردم برای زدن آن حرف هایی که ما اعتقاد داریم ، سینما و تلویزیون بستر مناسب تری است.

من هم با توجه به این که این سریال در ساعتی پخش می شد که زمان شام بود و معمولا تلویزیون ما هم روشن بود، این سریال که شروع شد با توجه به این که به کار سازندگان این سریال همیشه توجه ویژه ای داشتم توجهم جلب شد و دوست داشتم ببینم چه کار می کنند.

ابتدائا هم از فضای سریال خوشم آمد همین طور که کار پیش رفت احساس کردم که پشت سر این خنده حرف های دیگری هم وجود دارد و هرچه جلوتر می رفت احساس می کردم این حرف ها بیشتر است و بعضا می شد که یکی دو موضوع جدید را که شروع می کرد و یکی دو قسمت دنبال می کرد خدا خدا می کردم نتیجه ای که من حدس می زنم اتفاق نیفتد ولی متأسفانه همان اتفاق می افتاد. همین مسئله کم کم من را مکلف کرد و این احساس مسئولیت در من بوجود آمد که حتما باید در مقابل چنین موضوعی واکنش نشان بدهم.

اطرافیان و دیگرانی هم همه به نوعی نقد داشتند می گفتند "بی خیال” و متأسفانه یک بی تفاوتی ای حتی در کسانی که از فضای این سریال اذیت می شدند می دیدم. ولی من احساس می کردم که واقعا تکلیفم است که در این موضوع تا حدی که خودم فهمیدم و احساس مسئولیت کردم کار کنم و کار را به یک جایی برسانم و این بود که بعد از این سریال،کل ۵۷ قسمت این سریال را تهیه کردم و دو بار کامل دیدم و براساس موضوعاتی که قبلا نوشته بودم و دقتی که در دوبار دیدن مجدد انجام شد موضوعاتی را مشخص کردم، مثلا نمادها، مسائل روان شناختی، مسائل خانواده، مسائل مربوط به همجنس گرایی که این تم در کارهای قبلی این دوستان وجود داشت و مسائل اخلاقی فلسفی و در نهایت هم مسائل سیاسی.

از همان ابتدا مسائل سیاسی را حذف کردم به این دلیل که معتقد هستم که هم مسائل اخلاقی مهم تر است و هم مورد قبول اکثریت جامعه است و حتی در جوامع دیگر هم به نوعی یک سری حساسیت های اخلاقی وجود دارد. خیلی از این محورهایی که خدمت شما عرض کردم یکسری همپوشانی هایی هم داشت ولی من طبق این روال تقسیم بندی کردم و قسمت های سریال را جدا کردم و براساس آن یک شات لیستی و یکسری محورهایی تهیه کردم و با یکسری کارشناس گفتگو کردم و سعی کردم یکسری افراد را برای مصاحبه متقاعد کنم که این روند پیچیده ای داشت.

گفتید یکسری حساسیت نسبت به کارهای قبلی سازندگان "ساختمان پزشکان” داشتید. چرا این حساسیت به وجود آمده بود؟

سازندگان این سریال خصوصا پیمان قاسم خانی به عنوان یکی از نویسندگان مشترک خیلی ازکارهای آقای مدیری و کارهای مطرح سریال های تلویزیون از ابتدا در شکستن حریم اخلاقی جامعه بدعت هایی را به وجود آوردند. از اولین کارهای این ها شما تفاوتی را نسبت به بقیه کارها می بینید که به نظر من هرکدام از کارهای این ها در زمان خودشان به شدت در جامعه تغییر ذائقه و تغییر سبک زندگی به وجود آوردند.

ما اعتقاد داریم که امروز رسانه چیزی است که مردم بسیار از آن تأثیر می گیرند. هم نسل هایی که به نوعی تأثیرگذاری روی آن ها زیادتر از بقیه است مثل نوجوان ها و جوان ها و کودکان و هم بقیه افراد. ولی بیشتر این نسل از جامعه هستند که در آن ها تغییر به وجود می آید و جوان ها هستند که بعدها قرار است آینده ساز جامعه باشند. شما در تمام کارهای این ها یک نوع بدعتی را می بینید. در زدن یکسری ارزش های اخلاقی، مطرح کردن یکسری چیزهایی که در جامعه ما خط قرمز اخلاقی است و چیزهای بدی مثل همین تم های همجنس گرایی و مسائلی از این قبیل در کارهای دیگر این دوستان هم دیده می شد و چون خودم هم در دوره کارشناسی و هم ارشد روان شناسی خواندم و به این موضوعات در این رشته پرداخته می شود، متوجه این موضوع می شدم ولی اینقدر قدرت نداشتم یا این که احساس می کردم دیگران از من نمی پذیرند به همین خاطر زیاد راجع به آن صحبت نمی کردم ولی در این سریال موضوع خیلی جدی تر شد.

به همین دلیل من فکر می کنم این جریانی است که این ها پیگیر آن هستند. این جا اتفاقی افتاد، یک کار مشترک بین سروش صحت و پیمان قاسم خانی، یعنی به نظر من این جا چند نفر با هم پیوند خوردند که اتفاقا پیوند این ها باعث شد که خیلی از این اتفاقات عمیق تر و حساب شده تر به وجود آید. مانند طراحی صحنه محراب قاسم خانی، سرپرست نویسندگی پیمان قاسم خانی و سازندگی سروش صحت این ها در کنار هم ترکیبی شد که در نهایت شد سریال ساختمان پزشکان که شما می بینید موجی از مسائل غیراخلاقی و غیرفرهنگی در آن ترویج می شود.

خب شما به این نتیجه رسیدید که باید این موضوع را بسازید، بعد با یکسری کارشناس صحبت کردید.سوال من این است که با تیم سازنده "ساختمان پزشکان” هم تماسی داشتید یا خیر؟

بله. من با آقای قاسم خانی صحبت کردم، همراه شان را گرفتم و مطرح کردم که ما یک نقد علمی می خواهیم نسبت ساختمان پزشکان داشته باشیم که برخورد خیلی بدی با من کردند و اولا گفتند که شما از کجا زنگ می زنید و کی هستید و چه کاره اید؟ من گفتم رشته من روان شناسی بوده و در حوزه هنر هم فعالیت دارم و به نظرم آمده که یک نقد علمی منصفانه ای می توان ساخت راجع به این موضوع، دوست دارم شما هم حرف های تان را بزنید، گفتند نه من اصلا لزومی نمی بینم که با شما همکاری داشته باشم و با آقای کریمی مدیر تولید سریال صحبت کردم، ایشان هم همان فضا را داشتند با یک مقدار هوشمندی بیشتر مبنی بر این که شما ببینید خیلی نقدها انجام شده شما آن ها را ببینید از ساختن این مستند منصرف می شوید.

برای همه شان خیلی سؤال بود که چه کسی پشت کار است، کدام ارگان یا سازمان و وقتی من تأکید می کردم که این دغدغه شخصی بنده است و هنوز هیچ کس حتی حمایت مالی از این کار نکرده باورشان نمی شد و فکر می کردند طبق روال عادی جامعه فکر می کردند باید یک جایی یک کاری کرده باشد. آقای کریمی هم در نهایت گفتند شما نقدهایی که شده را ببینید منصرف می شوید که من گفتم نه من آن نقدها را دیدم ولی اصلا فضای شان فرق دارد و ضمن این که بیشتر تقدیر است و ما می خواهیم چنین کاری را انجام دهیم.

در نهایت که دیدند نمی توانند بنده را منصرف کنند گفتند که ما حاضر به همه نوع همکاری هستیم ولی این کار محصول شبکه سه است و ما اجازه نداریم و شما باید از شبکه سه اجازه بگیرد. من هم گفتم یعنی من اگر بخواهم با شما یا آقای قاسم خانی مصاحبه بگیرم باید از شبکه سه اجازه بگیرم؟ گفتند بله چون این کار را شبکه سه ساخته.

من ابتدائا یک نامه برای آقای پورمحمدی نوشتم و توضیح دادم که طرح ما چیست و می خواهیم با توجه به استقبال مردم از سریال های نود شبی و تأثیر زیاد آن ها ما می خواهیم در این چهارچوب نقدهای علمی ای وارد کنیم و دوست داریم یک ارزیابی فرهنگی جامع باشد و تهیه کننده (به این معنا که شبکه سه این کار را سفارش داده) و تولید کننده (عوامل تولید) در این کار باشند که یک کار یک طرفه نشود.

خودشان را که بعدا من دیدم تکذیب کردند و می گفتند من این نامه را ندیدم ولی دفترشان ما را به آقای مقیسه قائم مقام شبکه ارجاع دادند. من با ایشان دیدار حضوری داشتم و ایشان خیلی تلاش کردند که من را منصرف کنند و تلاش ایشان خیلی برای من عجیب بود. تا این حد که ما به شما در شبکه سه آنتن زنده می دهیم، روز قبل، سریال را به شما می دهیم ببینید و آن شب بعد از پخش سریال، شما این سریال را نقد کنید….

کدام سریال؟

…. بعد می گفتند ستایش یا سریال هایی از این دست که آخر کار به جایی رسید که من به ایشان گفتم پیش تولید و پژوهش این کار انجام شده و بعد می گفتند برو سری دوم ساختمان پزشکان را نقد کن از کار اول گذشته و فلان. خیلی برای من جالب بود که چرا اینقدر اصرار دارند که ساختمان پزشکان بحث نشود کما این که حتی در مدیران شبکه و تهیه کنندگان شبکه راجع به این در همان زمان اعتراض شده بود.

می دانید چه کسانی اعتراض کرده بودند؟

من شنیده بودم که حتی خود آقای مقیسه هم به نوعی خیلی راضی نبودند. خلاصه ایشان که اصرار من را دیدند پارافی نوشت پایین نامه برای آقای تخشید "مدیر گروه فیلم و سریال” که "با ایشان همکاری گردد البته اگر این نقد راجع به ساختمان پزشکان ۲ صورت پذیرد بهتر است.” ما رفتیم سراغ آقای تخشید. این روندی که خدمت شما عرض می کنم سه ماه طول کشید. مسؤول دفتر آقای تخشید می گفتند که ما می گوییم و جواب آقای تخشید یک ماه طول کشید و در نهایت آقای تخشید گفتند ما می گوییم که همکاری کنند، بعد من تماس گرفتم و خانم مسؤول دفتر ایشان گفتند شما به آقای کریمی زنگ بزنید و بگویید دفتر آقای تخشید گفته که همکاری کنید من هم خوشحال به مدیرتولید کار "آقای کریمی” زنگ زدم و گفتم این طوری شده، گفتند این طوری که نمی شود، شبکه سه باید یک نامه بدهند.

گفتم به من این طوری گفتند، گفت نه شبکه سه باید یک نامه کتبی رسمی بدهد که با گروه شما همکاری کنم. زنگ زدم دفتر آقای تخشید و موضوع را گفتم و آن خانم خیلی ناراحت شدند و گفتند بیخود کردند این حرف را زدند و به ایشان بگویید با من تماس بگیرند و از این حرف ها، دوباره زنگ زدم. گفتند من خودم با ایشان تماس می گیرم، ظاهرا یک جلسه ای برقرار شد و یک دفعه ورق برگشت و دیگر جواب تلفن ما را نمی دادند و در نهایت گفتند که کار دوباره به آقای پورمحمدی ارجاع شده، دوباره از آقای پورمحمدی پیگیری کردیم گفتند آقای مقیسه، از آقای مقیسه پیگیری کردیم و گفتند کار شما را آقای پورمحمدی به آقای شریعت پناهی مدیر گروه اجتماعی ارجاع داده اند. چون دوستان من با ایشان آشنا بودند با تلفن همراه ایشان تماس گرفتم و گفتم چنین اتفاقی افتاده و ایشان گفتند: سر کارت گذاشتند چون این موضوع هیچ ربطی به بخش اجتماعی ندارد. در نهایت من اینجا احساس کردم که تکلیفم را عمل کردم و در طول این سه ماه به اندازه کافی تأخیری که در تولید کار انداختیم کافی است و بدون آن ها کار را ادامه دادیم.

چطور به این کارشناسان رسیدید؟

من ۱۷-۱۸ گزینه داشتم و ترجیحم این بود که حداقل شش هفت کارشناس در تخصص های مختلف داشته باشیم. با هرکدام از این ها جلسه می گذاشتم و آن قسمتی را که از سریال انتخاب کرده بودم که از ۵۷ قسمت ۴ ساعت را در آورده بودم و باز آن را هم به ۲ ساعت کاهش داده بودم. دو ساعت قسمت هایی از سریال و شات لیست و یک برگه محور موضوعات برای آن ها می بردم صحبت می کردم می گفتم این را ببینید و اگر راضی و موافق هستید بیایید مصاحبه بگیریم.

بخش معدودی بودند که اصلا کار را قبول نداشتند. اکثر افراد دیگری که در انتخاب بنده بودند کار را قبول داشتند ولی به دلایل مختلف از همکاری با ما سر باز زدند. مثلا یکی که خیلی هم نقد جدی به این کار داشت بعد از یک هفته که من کار را داده بودم و قرار بود یک قرار مصاحبه بگذاریم گفتند نه این کار چون موضوع طنز است به ما می خندند و بعدا مشکل به وجود می آید، یکی دیگر منوط کرد به صحبت با شبکه سه که اجازه دهید من با آقای پورمحمدی صحبتی بکنم. من گفتم چه لزومی دارد اگر شما کار را قبول دارید صحبت با آقای پورمحمدی معنا ندارد. یکی از کارشناسان گفتند من ممنوع التصویرم که گفتم کار ما قرار نیست در شبکه پخش شود، گفتند این طوری شاید آقای ضرغامی فکر کند که من دارم با او مقابله می کنم و به هر حال به دلایل و بهانه های واهی و غیرمنطقی هرکدام سرباز می زدند. یا با کارشناس دیگری صحبت کردم و ایشان گفتند کار گذشته و حالا بیست ساعت مستند است شما در آن ها نگاه کن ببین کدام به دردت می خورد و چند نفر دیگر هم از کارشناسان دانشگاه در حوزه نمادشناسی و ارتباطات بودند که الان ما جای آن ها را خالی داریم که این ها هم به نوعی حرف شان این بود که مشکل ایجاد می شود و بیشتر ترس از ارتباط بعدی با صداوسیما بود. در نهایت با شش نفر مصاحبه گرفتیم که دو نفر را خودم حذف کردم و چهار نفر را که کار کردیم.

راجع به حامیان و تیم تان بفرمایید.

من این قدر راجع به این کار انگیزه داشتم که گفته بودم حتی اگر هیچ کسی هم حمایت نکند من این کار را خواهم ساخت با هر بودجه و توانی که شده. اصولا به خاطر این که اکثر کسانی که از یک کار به عنوان تهیه کننده و سرمایه گذار پشتیبانی می کنند می خواهند اعمال سلیقه کنند و خودشان را مطرح کنند و به این فضا خیلی سوء ظن داشتم ترجیحم این بود که این اتفاق نیفتد و می خواستم یک کاری با چهارچوب های ذهنی خودم انجام شود. در نهایت موسسه فرهنگی دفتر هنر و ادبیات با توجه به این که من با آن ها ارتباط داشتم پذیرفتند و قرار هم این شد که آن ها فقط سرمایه گذاری کنند و کار آماده را تحویل بگیرند و با روند کار، کاری نداشته باشند و با این شرط پذیرفتم و آن هم بیشتر به این خاطر که فکر می کردم حضور یک جای رسمی می تواند کمک کند به پخش کار وگرنه این تصمیم را گرفته بودم که به هر صورتی شده کار را خودم بسازم. آن ها هم حمایت مالی کردند و کار تولید شد.

نظراتشان اعمال نشد؟

چون نظراتشان نزدیک به من بود خیر، هیچ صحبتی بعد از آن نشد که این خوب است یا بد است و این قسمت را حذف یا اضافه کن.

چند نفر بودید؟

یک تصویربردار داشتیم که آقای سامان لطفیان بود که امسال در جشنواره فجر جایزه بهترین تصویربرداری در بخش بین الملل را گرفت، اقای مسعود مظفری تدوین گر بود، یک صدابردار استودیو بود که نریشن را آن جا ضبط کردیم.آقای صادق لطفی زاده هم ویدئو گرافیک و تیتراژ را انجام دادند. بخش پژوهش و پیش تولید و تحقیقات را خودم انجام داده بودم و در نهایت یک کارگردانی هم به عهده خودم بود.

چقدر طول کشید؟

به خاطر همین مسائل، کار حدود ۹ ماه طول کشید. به خاطر این که ما سه ماه کار را برای شبکه متوقف کردیم و بعد یکی دو ماه هم دیدن سریال و رایزنی با کارشناسان که آن ها را پای کار بیاوریم که کار سختی بود و غیر یکی دو نفر همین افرادی هم که پای کار آمدند سخت متقاعد شدند روی این حساب ما پنج شش ماه وقت پرت داشتیم و در نهایت حدود ۹ ماه کار طول کشید.

تا الان چند اکران داشتید؟

ما هشت اکران داشتیم.

کجاها؟

رونمایی و نشست خبری و اکران اول در دانشگاه امیرکبیر بود، روز بعد دانشکده علوم دانشگاه تهران بودیم، دانشگاه امام صادق(ع) اکران داشتیم، دانشگاه چهارمحال و بختیاری اکران داشتیم. بعد دانشگاه اصفهان و بعد دانشکده داروسازی دانشگاه تهران و بعد هم در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی اکران داشتیم. از چند شهر دیگر تقاضا داشتیم و هم خودمان یکسری برنامه های دیگری داشتیم که متأسفانه الان به تعطیلی دانشگاه ها خوردیم و بعد از این هم دیگر دانشجوها نمی آیند و بعد هم امتحانات شروع می شود شاید اگر یک ماه زودتر کار آماده می شد حداقل ۱۵ اکران در دانشگاه ها داشتیم.

واکنش ها چطور بود؟

من به غیر از یک اکران بقیه اکران ها را حضور داشتم و تا آن جایی که من دیدم خیلی خوب بود. معمولاً این طور بود که بعد از اکران مستند من بیست دقیقه توضیحاتی راجع به کار می دادم و بعد پرسش و پاسخ داشتیم. بیشتر حرف هایی که در پرسش و پاسخ ها بود یعنی در اغلب موارد، این بود که شبکه سه چه برخوردی داشته و چرا عوامل سریال نیستند و آن ها چطور برخورد کرده اند و بیشتر راجع به این که این کار تا به حال هیچ وقت به این صورت جدی انجام نشده چه فضایی را دنبال کرده.

طیف شرکت کننده در اکران ها چگونه بود؟

من یک تعبیر این جوری دارم که با توجه به این که خود موضوع یا آنونس یا تبلیغاتی که ما کرده بودیم تا حدی فضای کار را نشان می داد تا حدی یک بخشی از بینندگان ما و بخشی از مخاطبان که خیلی به کار اعتقاد نداشتند ریزش داشتند ولی آن گروه از مخاطبین که هدف بنده بود به عنوان یک بخشی از کار که آن ها حتما کار را ببینند و نسبت به آن آگاهی پیدا کنند، استقبال خوبی از کار داشتند. در فضای دانشگاهی طبیعتا افرادی آمده بودند که دغدغه نسبت به این موضوع دارند که بین آن ها هم نقدهایی بود. مثلا در دانشگاه اصفهان یک خانمی سوال کرد و گفت که ضمن این که من کلیت کار شما را قبول دارم و کار قوی ای است ولی خیلی شما دچار توهم شدید چطور یک سریال می تواند سبک زندگی مخاطب را تغییر دهد، ذائقه مخاطب را تغییر دهد که من در آن جا تأکید کردم که ما اصلا نمی گوییم یک سریال یک چنین کاری می کند طبیعتا فرهنگ یک جامعه با یک سریال تغییر نمی کند ولی مشکل این است که وقتی شما می بینید در طول ده سال این محصولات به صورت خزنده تولید و پخش و تقدیر می شود و مردم می بینند کم کم تأثیر می گذارند و تأثیر این ها اینقدر ریز و ظریف است که ده سال دیگر مشخص می شود که در آن زمان بررسی این ها دیر شده. شما اگر نسبت به هرکدام از این ها حساس نباشید اتفاقی می افتد که الان در خیلی از موضوعات این اتفاق افتاده و خیلی از فضیلت ها و ویژگی های تربیتی جامعه ما کم کم فراموش شده به خاطر نپرداختن رسانه یا پرداختن به موضوعات ضد و غیر از آن و این اتفاقی است که وقتی شما این سریال ها را کنار هم می گذارید می بینید که تأثیر خودش را می گذارد.

واکنش مسؤولان چطور بوده؟

من آقای پورمحمدی را اتفاقی وقتی داشتم برای اکران به اصفهان می رفتم دیدم و خودم را معرفی کردم و ایشان هم خیلی برخورد خوبی با من داشتند و کار را ظاهرا روز قبل دیده بودند و حتی بعد صحبت این شد که یک وقتی را من بگذارم و خدمت ایشان برسم که راجع به کار صحبت کنیم روی هم رفته به نظرم رسید از فضای نقدی که انجام شده راضی هستند. از نظارت و ارزیابی صداوسیما با من تماس گرفتند که گفتند دوست داریم کار را ببینیم و شنیدیم چنین کاری هست و حتی اگر بتوانیم می خواهیم یک اکرانی داشته باشیم که ما سی دی را به دست شان رساندیم و در همین حد باقی مانده و از صداوسیما بازخورد دیگری من نداشتم.

نهایتا ارزیابی خودتان از کار چیست. الان که به آن نگاه می کنید راضی هستید یا خیر. فکر می کنید توانستید حرف خودتان را بزنید؟

من به احساس تکلیفی که کرده بودم عمل کردم و سعی کردم به خاطر واقعا این احساس تکلیف کار انجام شود اگرچه همیشه نیت با عمل خیلی فاصله دارد ولی احساس می کردم این فضای ضداخلاقی و غیراخلاقی را یک کسی باید یک جایی همت کند و یک حرکتی کند بلکه دیگران هم حساس شوند و کارهای جدی نقد خوب در این حوزه به وجود بیاید و الان احساس می کنم آن تأثیری که دنبال آن بودم خدا لطف کرده به وجود آمده است. وقتی می بینم افراد مذهبی و افرادی که روی این موضوع دغدغه داشند تشکر می کنند و از این کار راضی هستند، وقتی می بینیم به هر حال از خود صداوسیما بازخوردهایی داشتیم و همچنین خبرهایی که راجع به عدم ساخت سری دوم ساختمان پزشکان می شنوم خدا را شکر می کنم. البته این ایده آل کار ما این نبوده است. ما یک مطالعه موردی روی ساختمان پزشکان کردیم ولی حرف ما ساختمان پزشکان نیست و این ها فقط اسم و قالب است، ما با تفکر این هنرمندان مشکل داریم و فقط صرف این که ساختمان پزشکان ساخته نشود خیلی نمی تواند راضی کننده باشد. ما می گوییم صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که خیلی ها به اعتماد این نظام پای آن می نشینند و قبل از انقلاب اصلا تلویزیون نداشتند و خیلی خانواده ها خیلی راحت تلویزیون در اختیار بچه های شان است به این دلیل که به تلویزیون جمهوری اسلامی اعتماد دارند بعد ما این طور این قشر از مخاطبین که با اعتماد پای تلویزیون ما می نشینند را از دست می دهیم. ما این طوری نمی توانیم آدم های ماهواره‌بین را جذب کنیم چون آن ها هیچ وقت دنبال کپی‌ها نمی‌آیند و اصل آن را می بینند، ضمن این که ما اجازه نداریم به خاطر این که آن ها را جذب کنیم به یکسری از مسائل غیراخلاقی مشروعیت ببخشیم با پخش آن ها در تلویزیونی که ادعا و هدف آن ظاهرا این است که فضای غیراخلاقی در آن نیست.

شما می گویید در صداوسیما این فضا، فضای غالبی است در سریال سازی. فکر می کنید چرا این طیف و اگر بهتر بگویم این تفکر اجازه رشد پیدا کرده اند؟

به خاطر این که ما در آن طرف موضوع خلأ داریم. یعنی ما متأسفانه هنرمندهایی با شاخصه های تعهد دینی که مد نظر این انقلاب بوده (در همه حوزه ها و در حوزه هنرسینما) نداریم و تربیت نشده اند. بنده این اصطلاح را در همه اکران هایم هم به کار برده ام و آن اینکه مسئولین رسانه ای ما مسحور جو این هنرمندان غیرمتعهد هستند. به خاطر این که ما هنرمندی که با آن شاخصه ها باشد را نداریم و این ها کارشان می گیرد و استقبال خوبی از طرف مردم نسبت به کار آن هاست، چون جذابیت های غیراخلاقی جذب می کند. خیلی برایم جالب بود وقتی یک جمله ای را از شهیدآوینی خواندم و خیلی خوشحال شدم از این که این تأییدی بود بر این نظر بنده و آن این که ایشان می گویند اگر یک برنامه بلندمدت برای پرورش هنرمندان برنامه ساز نداشته باشیم، همین عامل مذکور می تواند ما را تدریجا به سمت یک خضوع ناخواسته در برابر هنرمندان و متخصصان غیرمتعهد به اسلام براند. شما در دانشگاه های هنر می بینید که منابع همه غربی است و هیچ مبانی و تئوری و جهان بینی ای که ما نسبت به هنر داریم را شما نمی بینید چه در اساتید و چه در منابع. طبیعتا هر هنرمندی وارد آن جا شود حتی اگر آدمی باشد از خانواده مذهبی بعید است یک هنرمند متعهد با آن شاخصه ها شود. در نتیجه این است که همین هنرمندان وارد جامعه می شوند و یکسری هم آدم های خلاقی هستند یا به تعبیر دیگری وارد حریم ممنوعه می شوند. در این سریال مثلا جاذبه های جنسی است که جذاب است ولی حریم ممنوعه است و اتفاقا به خاطر همین حریم ممنوعه بودن هم جذاب تر است و این ها هم راهش را یاد گرفته اند که چطور سازوکار نخ نمای سانسور صداوسیما را دور بزنند و چطور حرف شان را به کرسی بنشانند. مثلا یکی از کارهایی که می کنند این است که به مرگ می گیرند که صداوسیما به تب راضی شود. ما خبر تولید این کار را ابتدای سال ۹۰ داشتیم. پخش این کار تیر و مرداد ۹۰ پخش شد، سه ماه این کار به قول شبکه های خبری توقیف و به قول شبکه سه متوقف شد و شما اگر ببینید در خیلی از تصاویر برف میبینید که مشخص است در زمستان ضبط شده. این سه ماه به قول خود شبکه سه برای اصلاحات روی این سریال بوده یعنی این سریالی که ما می بینیم و این قدر به آن نقد و اعتراض داریم و این قدر دل بچه مذهبی ها را به درد آورده اصلاح شده آن سریال است و خیلی دلم می خواهم اصل سریال را ببینم که بدانم چه بوده؟ یعنی ببینید به چه چیز گرفته اند که اصلاح شده آن تازه این کار شده. ضمن این که نگاه و بخش نظارت صداوسیما به این است که موی طرف بیرون است و کاملا شکلی است و اصلا به موضوع کیفی نگاه نمی کنند و خیلی از موضوعات مورد تأکید در این کار که به نظر من خیلی مهم است و تأثیرات بسیار منفی در جامعه دارد آن مسائل فلسفی و اخلاقی خیلی ناخودآگاه است که منتقل می شود. شما می بینید در این سریال چند قسمت با موضوعات مختلف تعریف می شود و یک موضوع اخلاقی مطرح می شود و در طول آن دو قسمت شخصیت اصلی سریال اول ژست این را می گیرد که اصلا حاضر نیست به آن فضای غیراخلاقی تن دهد ولی در طول آن دو قسمت به لجن کشیده می شود و آخر کار به بدترین شکل به فضای غیراخلاقی تن می دهد این ناخودآگاه بیننده ای که پای این سریال نشسته را بعدا در آن موقعیت ها به این سمت می برد که هرکسی که ادعای مسائل اخلاقی و تربیتی را دارد یک روزی مجبور می شود که کوتاه بیاید. مثلا موضوع رشوه بود، موضوع مدیریت سالم و عدالت گرای نیما بود، موضوع در رادیو تبلیغ کردن دکتر نیما که نوع دیگری از موضوع رشوه بود و سه – چهار جای مختلف سریال که به نظر من این ها از خیلی از مسائل غیراخلاقی دیگر می تواند تأثیرات عمیق تری داشته باشد که به نظر من بعضا اصلا متوجه نمی شوند در بخش نظارت و ارزیابی و مدیران یا با آن دقت لازم نگاه نمی کنند یا حساسیت شان نسبت به مسائل اخلاقی را از دست داده اند یا غیره خلاصه این که خروجی کار این می شود.

نکته آخر..

ما باید یک مواقعی به این دقت کنیم که اگرچه سازندگان این سریال در هنجارشکنی و بدعت گذاری ید طولایی داشته اند و یک جورایی السابقون السابقون هستند ولی حرف ما ساختمان پزشکان نیست و در این کار اگرچه بیشتر بحث راجع به ساختمان پزشکان بوده ولی بحث کلی تری هم داشته باشیم و حرف ما این فضای ساخت سریال و فیلم است. اعتقاد بنده این است که ما با تعدد برنامه های مذهبی به این معنا که یک روحانی یک کارشناس مذهبی در تلویزیون راجع به خدا و اسلام صحبت کند نمی توانیم باورهای دینی مردم را حفظ و تقویت کنیم. ما اگر می خواهیم این اتفاق بیفتد باید سریال و فیلم با شاخصه های متعهد و اخلاق گرا داشته باشیم و این ها اصلا به معنای نشان دادن نماز به صورت کلیشه ای و قرآن نیست ما باید سریال های مان ویژگی های مثبت اخلاقی را در متن داستان ترویج کند و ایجاد جذابیت با استفاده از مسایل جنسی در فرهنگ و اعتقادات ما «حریم ممنوعه» است واتفاقا حریم ممنوعه همیشه جذاب تر است، مخاطب را به خنده وادار میکنیم ولی در واقع جفای بزرگی به فطرت مخاطب کرده‌ایم . زیرا غیر از همه ناهنجاری هایی که در پی دارد اگر روزی طنز جالب و البته سالمی هم تولید شود، مخاطب را جذب نخواهد کرد.چون ذائقه مخاطب را بیمار کرده ایم.
منبع: مشرق

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۲:۲۳ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۱
۰
۰
واقعا جالب بود
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها