صراط، توصیه مقام معظم رهبری به بررسی تاثیر و تاثرات ابعاد فرهنگی در طرح های مختلف کشوری مسئله ای است که کمتر مورد توجه مسئولان قرار گرفته است.
ایشان در ابلاغ سیاست های کلی برنامه پنجم توسعه بر تکمیل و اجرای طرح مهندسی فرهنگی کشور و تهیه پیوست فرهنگی برای طرح های مهم تاکید کرده اند.
اگرچه به طور معمول انجام مطالعات پیرامون ابعاد فرهنگی- اجتماعی و یا حتی اقتصادی طرح های کشوری به منظور توجیه انجام طرح به صورت محدود انجام می شود اما پس از تصویب و اجراء هیچ گاه به این مطالعات توجه ای نمی شود و به خصوص رویکرد فرهنگی فدایی سایر ابعاد می گردد.
زمانی به این بی توجهی بیشتر واقف می شویم که مسئولان امور فرهنگی در مقابل سوال «پیوست فرهنگی چیست»، آن را سند مهمی می دانند که هنوز اجرایی نشده است!
در حالی که تاکید رهبری معظم انقلاب بر لزوم وجود پیوست فرهنگی، تغییر نقطه عطف نگاه مسئولان به ابعاد فرهنگی است که معمولاً در طرح های توسعه ای علمی و اجتماعی، یک هدف دست چندم تلقی می شود.
به عنوان نمونه، ضعف عدم مطالعه جوانب فرهنگی را می توان در توسعه بی رویه دانشگاه آزاد مشاهده کرد.
با روند توسعه فیزیکی مذکور هیچ بعید نیست که طی 10 سال آینده شاهد تاسیس شعبات این دانشگاه در سایر کرات باشیم.
عدم یکپارچگی فرهنگی در مناطق مختلف کشور، وابستگی اقوام به آداب و رسوم سنتی خویش و از یک سو و مقابله فرهنگ ایرانی - اسلامی با فرهنگ منحط غرب از سوی دیگر در دهه گذشته از جمله مهم ترین عوامل عمومی جامعه در مقابله با توسعه دانشگاه آزاد را شامل می شوند.
این نگاه منفی به حدی است که در برخی استان ها، اعتراضات مردم یک شهر به تاسیس دانشگاه آزاد به تعطیلی آن و انتقال محل دانشگاه به خارج از شهر منجر می شود.
از سویی باید توجه داشت که برآمدن از مخارج سنگین تحصیل در دانشگاه آزاد سبب ورود قشر خاصی از مردم به این دانشگاه می شود که به طور قطع اختلاف فرهنگی میان دانشجویان و مردم عادی شهرهای کوچک و روستاها از اختلاف سطح اقتصادی نمایان تر خواهد بود.
بیشتر دانشجویان محصل در دانشگاه آزاد از قشر متوسط به بالای شهرهای بزرگ هستند که نوع سطح زندگی آنها عموماً شباهتی با مردم سنتی و بومی ایران ندارند.
دانشجویان متمولی که ظاهر و رفتارهایشان بیشتر مطابق سبک زندگی غربی است و مضاعف شدن پرستیژ دانشجویی آنان را به بزرگ نمایی این تفاوت ها ترغیب می کند.
نمایش ناهنجاری رفتاری این افراد در بین مردم ساکن یک منطقه زمانی بیشتر می شود که تعداد خانه های استیجاری مجردی و حضور دانشجویان به شکل مختلط در مکان های عمومی شهر افزایش می یابد و با استمرار این حضور محیط برای پذیرش خرده فرهنگ وارداتی آماده می شود.
مقابله اولیه مردم بومی بخصوص والدین با «فرهنگ دانشگاه آزادی ها» اگر چه در ابتدا می تواند تاثیر فرهنگی را کمرنگ کند، اما حضور مستمر دانشجویان میان مردم سبب ذائقه سازی و تقاضای شکلی از فرهنگ خواهد بود که به طور عمده محصول زندگی شهری است و با آداب و رسوم محلی ایران سازگاری چندانی ندارد.
مطالعات علمی نشان داده که نسل نوجوان و جوان جوامع بومی بیشترین آمادگی را در پذیرش خرده فرهنگ های سبک غربی دارند و حضور مداوم و چندساله «فرهنگ دانشگاه آزاد» به گسست اجتماعی میان نسل جدید و قدیم دامن می زند و گاه حتی سبب تخریب بنیان های اساسی این جوامع می شود.
در واقع ذبح فرهنگ با توجیه توسعه علمی دقیقاً هدفی است که در توسعه به معنای غربی گنجانده شده و از رویکرد لیبرالیستی برمی خیزد.
صدمات فرهنگی به وجود آمده در مناطق نسبتاً بومی ایران را گر چه تنها نمی توان محصول حضور دانشگاه آزاد دانست، اما به نظر می رسد سهم این نهاد کم نیز نبوده است.
افزایش آمار طلاق، توجه به مدهای غربی تبلیغ شده، افزایش آمار دختران مهاجر به شهرهای بزرگ، تغییر شکل نظام کفویت در مناطق بومی و غیره تنها نتیجه بخشی از ناتوی فرهنگی غرب علیه ایران است که نمی توان توسعه بی رویه دانشگاه آزاد را در آن بی تقصیر دانست.
تاکیدات رهبر معظم انقلاب به لزوم پیوست فرهنگی، در مفهومی ساده هشداری برای آینده است؛ چرا که عمق ساحت فرهنگ طلب می کند که در دوره های بلندمدت تغییر یا عدم تغییر آن کنترل شود و قاعدتاً توجیهات امروز به بهانه علم پاسخگوی صدمات فرهنگی نسل آینده و تغییر آرمان های نظام اسلامی در نگاه جوانان نخواهد بود.