پایگاه 598 -
حجت الاسلام قاسم روانبخش/ واحد آمار و اطلاعات سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) در آخرین آمار خود، که چندین سال پیش منتشر کرده رشد جمعیت ایران را در سال 2005 کمتر از یک درصد یعنی 86 درصد تخمین زده بود که بر اساس آن گزارش جمعیت ایران تا پایان ماه ژوئن سال 2005 به 68 میلیون و 17 هزار و 860 نفر خواهد رسید. بر اساس این گزارش، نرخ رشد جمعیت ایران در سال 2005، کمتر از یک درصد و معادل 86 درصد خواهد بود و نرخ رشد جمعیت ایران نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه پایینتر و به نرخ رشد کشورهای پیشرفته نزدیک شده است.
بر این اساس، نرخ رشد جمعیت آمریکا 92 درصد، استرالیا 87 درصد، آلمان صفر درصد، فرانسه 37 درصد، انگلستان 28 درصد، روسیه منفی 37 درصد، چین 58 درصد، و ژاپن 05/0 درصد میباشد. (خبرگزاری فارس) بر اساس این گزارش تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، کمتر از تعداد فرزندان در خانوادههای انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی وحتی یک خانواده اسرائیلی است.
زنان ايراني با دارا بودن 1.87 فرزند در مکان 144 ام جدول جهاني قرار ميگيرند، اين در حالي است که اسرائيل با رتبه 75، آفريقاي جنوبي 97، برزيل 106، ترکيه 110، فرانسه 118، آمريکا 122، انگليس 137 در مکانهاي بالاتر از ايران قرار ميگيرند. (سايت مشرق به نقل از ايسنا)
هرچند اين آمار توسط سازمان سيا و دشمنان ايران اسلامي تهيه شده است و چندان قابل اعتبار نيست ولي گزارش سازمان آمار ايران در سال 90 نيز چندان فاصلهاي با اين آمار ندارد! رشد جمعيت ايران براساس نتايج سرشماري سال 1390 به 1.3 درصد رسيده که به ميانگين رشد جمعيت جهان در سال 2011 ميلادي به ميزان 1.2 درصد، نزديک شده است. مرکز آمار ايران در نتايج سرشماري سال 90 جمعيت کشور را حدود 75 ميليون نفر اعلام کرده است. در صورتي که رشد جمعيت به ميزان 1.3 درصد طي پنج سال آينده باقي بماند، جمعيت کشور در سال 1395 به اندکي بيش از 80 ميليون نفر ميرسد. به عبارتي، به جمعيت کشور سالانه حدود يک ميليون نفر افزوده ميشود. (گزارش پايگاه اطلاعرساني دولت)
جالب است بدانيد بر اساس سناريوي رشد پايين جمعيتي که سازمان ملل متحد در سال 2010 منتشر کرده است اگر ايران به همين صورت به ادامه جايگزيني جمعيتي بپردازد و برنامهاي براي تعادل آن نداشته باشد، در 80 سال آينده جمعيت 31 ميليوني را تجربه خواهد کرد که 47 درصد آن را افراد سالمند بالاي 60 سال در برميگيرد و اين درحالي است که در خاورميانه، کشورهاي عربستان و قطر داراي بيشترين رشد جمعيتي در ميان ساير کشورهاي منطقه هستند. ايران در حال حاضر نيز جزو 10 کشوري است که به سرعت به سمت کهن سالي در حال حرکت هستند و در جايگاه ششمين کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پيري ميرسند و در بيست سال آينده وارد فاز اول سالمندي جمعيتي خواهد شد و در ده سال آتي نيز فاز دوم سالمندي را تجربه خواهد کرد. جالب است بدانيد که سال در آغاز دولت آقاي هاشمي رفسنجاني ايران در ميان کشور در حال توسعه، در زمينه کنترل جمعيت در بالاترين رده قرار گرفت. (خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران //)
در تاريخ اسفند ، گروه بينالملل اقدام در مورد کنترل جمعيت ايران را در شمار کشورهاي موفّق در زمينه کنترل جمعيت دانست و در مقابل، روسيه را بهعنوان کشور ناموفّق اعلام کردند و حتّي در تاريخ // رئيس فدراسيون بينالملل خانواده برنامهريزي شده (A. R. P. F) از کشورهاي اسلامي خواست تا از الگوي کنترل جمعيت در ايران پيروي کنند!
درباره علل و اهداف و انگيزهها در اجراي اين طرح در ايران و ساير کشورهاي اسلامي و خطراتي که از اين ناحيه انقلاب اسلامي را تهديد ميکند، نکاتي وجود دارد که بايد درباره آنها به بحث و بررسي نشست.
1. خطر سياسي و امنيتي
نکته حائز اهميت در خصوص کاهش جمعيت، برنامهاي است که سياستمدارن و استراتژيستهاي امريکايي و اروپايي براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران در نظر گرفتهاند. برژينسکي، سياستمدار کهنهکار امريکايي و مشاور سابق امنيت ملي امريکا، در مصاحبهاي با روزنامه وال استريت ژورنال در مارچ 2009، در خصوص تغيير جمعيت ايران نکتهاي را بيان کرد که ابعاد بسيار گستردهاي دارد. وي در اين مصاحبه گفته بود: «از فکر کردن به حمله پيشدستانه عليه تاسيسات هستهاي ايران بپرهيزيد و گفتوگوها با تهران را حفظ کنيد، بالاتر از همه بازي طولاني مدتي را انجام دهيد چون زمان و آمارهاي جمعيتي و تغيير نسل در ايران به نفع رژيم کنوني نيست.» آنچه را که برژينسکي در يک جمله کوتاه بيان کرده، ميتوان با تفصيل بيشتري اينگونه بيان کرد:
1-1. رشد منفي جمعيت از هم اکنون پادگانهاي نظامي را تحت تاثير قرار داده است بهگونهاي که ناچار، مدت سربازي افزايش يافته است. چنانچه اين روند منفي ادامه يابد در 15 سال آينده ارتش و سپاه براي تامين نيرو با مشکلات جدي روبهرو خواهند شد. با اين فرض که اکثر استانهاي حاشيهاي از قوميتها و مذاهب مختلفي تشکيل شده که بعضا تحت تاثير فرهنگهاي بيروني مثل عربستان سعودي و... هستند و رشد جمعيتي آنها تقريبا 4 برابر استانهاي مرکزي است، در آينده نيروهاي مسلح چه وضعيتي خواهند داشت؟ اين درحالي است که طبق گزارش خبرگزاريها، در تاريخ // مطبوعات رژيم اشغالگر فلسطين نوشتند، جمعيت اسرائيل يعني دشمن اصلي ايران اسلامي، به 28/5 ميليون نفر رسيده است. بر اساس آخرين آمار بانک جهاني، جمعيت اين رژيم تا سال هر ساله به طور متوسط 8/2 درصد رشد داشته که بالاترين ميزان رشد در جهان است.
2-1. با اين وضعيت و با به هم ريختن تعادل جمعيتي ممکن است در 50 سال آينده بر اثر چالشهاي سياسي، مذهب رسمي که در قانون اساسي مذهب جعفري اثني عشري آمده است مورد سؤال واقع شود و خداي ناکرده همان پيشبيني برژينسکي محقق شود.
3-1. از نظر نيروي کار نيز ايران اسلامي با مشکل جدي مواجه خواهد شد؛ زيرا اکثر جمعيت ايران را افراد سالخورده تشکيل ميدهند بنابراين براي جلوگيري از تعطيلي کارخانهها بايد از کارگران و نيروهاي وارداتي افغاني و غيرافغاني استفاده کرد و براي ديگر کارها و پستهاي مهم نيز بايد از نيروهاي خارجي بهره گرفت. فراموش نميکنيم که در سالهاي قبل از انقلاب و حتي در سالهاي اوليه انقلاب، بهداشت و سلامت کشور توسط نيروهاي وارداتي مثل پزشکان هندي و پاکستاني اداره ميشد که نه درد مردم را درست تشخيص ميدادند و نه زبان آنها را. واردات نيرو از خارج، علاوه بر اينکه آثار منفي اقتصادي مثل خروج ارز را به دنبال دارد، حامل آثار مخرب فرهنگي و اجتماعي است که جامعه ايراني را به سرعت متلاشي ميکند.
2. خطرات اقتصادي
به موازات پير شدن جمعيت و کاهش نرخ رشد جمعيت، توليد نيز در کشور کاهش مييابد. فراموش نميکنيم در سالهايي که جمعيت ايران 27 ميليون بود، از نظر مواد غذايي حتي گندم و ميوهجات نياز مبرم به واردات گسترده وجود داشت ولي امروز با جمعيت 75 ميليوني علاوه بر تامين مايحتاج خود در بسياري از موارد جزو کشورهاي صادرکننده هستيم. افزون بر اين با کاهش رشد جمعيت و پير شدن جمعيت کشور هزينههاي سنگين بيمه و طرحهاي حمايتي دولت براي بازنشستگان کمرشکن خواهد شد. واردات نيروي کار نيز موجب خروج ارز خواهد گرديد و در نتيجه بحران اقتصادي کشور را فرا خواهد گرفت.
3. خطرات فرهنگي و اجتماعي
زماني که تفکر کنترل جمعيت و تکفرزندي در کشور به گفتمان رايج تبديل شد، آثار و تبعات فرهنگي خاصي نيز در پي داشت و عقيمسازي زنان و مردان به يک عرف مجاز تبديل شد به طوري که امروز در جمهوري اسلامي تنها موردي که در بيمارستانها و خانههاي بهداشت به صورت رايگان انجام و بعضا جايزه هم اعطا ميشود، عمل عقيمسازي است! البته سقط جنين نيز در نگاه برخي خانوادهها مجاز دانسته ميشود، زيرا تنظيم خانواده يک ضرورت است و فرزند چهارم به بعد جرم تلقي ميشود! طبيعي است در اين فرهنگ، برخي خانوادههايي که از تنهايي رنج ميبرند خلأ انس با فرزند را با انس با حيوانات به ويژه سگ پر کنند؛ امري که امروزه در بسياري از شهرهاي بزرگ به ويژه مناطق اشرافنشين به چشم ميخورد. شغلهاي جديد و مغازههايي با عنوان غذاي سگ و شستشوي سگ و درمانگاه سگ و... از پديدههايي است که هر روز بر تعداد آنها افزوده ميشود! روشن است خانوادهاي که فرزند نميآورد يا تک فرزند است و فرزندش به دانشگاه رفته و يا ازدواج کرده است، چنين خلايي را در زندگي احساس ميکند و براي جبران آن چنين راهکارهايي ميانديشد که غربيها انديشيدهاند.
4. عوامل اصلي کاهش جمعيت
از عمده عوامل کاهش رشد جمعيت ميتوان به اختصار، امور ذيل را نام برد:
1-4. افزايش سن ازدواج؛ در اين صورت تک فرزندي و يا کم فرزندي از پيامدهاي طبيعي ازدواج است.
2-4. طلاقهاي فراوان و زودرس که اغلب اين خانمها موفق به ازدواج ديگري نميشوند.
3-4. قوانين دست و پاگير مثل بيمه نشدن فرزندان چهارم به بالا و...
4-4. تبليغات گسترده بر ضد فرزند متعدد و تبليغ مثبت براي تک فرزندي و اولاد کمتر و تشويقهاي فراوان براي کاهش رشد از جمله رايگان بودن عقيمسازي مردان و زنان. سنگاندازي در برابر طرحهايي که در راستاي تشويق فرزندداري ارائه شده بود مثل طرح آتيه رئيس جمهور که مقرر شد براي هر نوزاد، مبلغ يک ميليون تومان به حسابش ريخته شود، اما از سوي مجلس تامين بودجه نشد.
5-4. و....
5. چه بايد کرد؟
حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب هيچ گاه از سياستهاي تعديل جمعيتي دفاع نکردهاند بلکه امام در بياناتشان از ظرفيت ايران براي جمعيت 200 ميليوني و مقام معظم رهبري از جميت 150 ميليوني سخن به ميان آوردهاند. ايشان در خصوص جمعيت فرمودهاند: «من معتقدم که کشور ما با امکاناتي که داريم ميتواند صد و پنجاه ميليون نفر جمعيت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعيتم. هر اقدام و تدبيري که ميخواهند براي متوقف کردن رشد جمعيت انجام بگيرد بعد از صد و پنجاه ميليون انجام بگيرد» متاسفانه پس از تصريح معظم له تاکنون دولت و مجلس نه تنها اقدام قابلتوجهي در اين راستا نکردهاند بلکه متاسفانه همچنان همان سياستها مثل رايگان بودن عقيمسازي و عدم تعلق بيمه فرزندان چهارم به بعد و... با همان قوت ادامه دارد و کمتر راهکاري براي کاهش سن ازدواج و جلوگيري از وقوع طلاقهاي زودرس در ميان زوجهاي جوان ارائه ميشود. براي به هم ريختن اين معادله بايد انقلابي رخ دهد و سياستهاي خاصي اعمال شود تا از اين بحران بزرگي که در حال وقوع است جلوگيري گردد و گرنه وقتي از خواب بيدار ميشويم که کار از کار گذشته است و...