فارس، در بخش دیگری از دوازدهمین جلسه رسیدگی به پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی مهآفرید خسروی متهم ردیف اول پرونده برای پاسخگویی به برخی از سؤالات قاضی در جایگاه قرار گرفت.
متهم درباره نحوه تأسیس بانک آریا گفت: بانک مرکزی اعلام کرده بود که به دلیل برخی مشکلات من و برادرم باید از سیستم بانکی آریا خارج شویم و من هم به همین دلیل مقداری پول به برخی از دوستانم قرض دادم و به آنها وکالت دادم تا در هیئت رئیسه بانک آریا مشغول فعالیت شوند.
وی افزود: کل اعتبار بانک آریا 140 تا 150 میلیارد تومان بود که البته 150 میلیارد دیگر هم خرج خرید مستغلات شده بود.
قاضی پرونده گفت: آیا این 150 میلیارد هزینه خرید شعبات بانکی بود یا چیز دیگری که مهآفرید خسروی پاسخ داد من توجیهم این بود که قیمت ملک و مسکن بالا میرود به همین دلیل آن 150 میلیارد را ملک و ابنیه خریدم.
وی در پاسخ به سؤال اجازه دخل و تصرف در 15 درصد سهام بانک آریا به فردی به نام «ع - د» گفت: این اجازهنامه هیچ وقت اجرایی نشد و صرفاً یک اجازه نامه مکتوب بود که البته در اختیار خودم بود و برای آن هم مبلغی در نظر گرفته نشده بود.
قاضی از متهم درباره دامپینگ و انحصار فولاد که توسط دو تن از متهمان به مهآفرید خسروی نسبت به داده شده بود گفت: در رابطه با دامپینگ و انحصار باید بگویم هیچ وقت این موضوع صحت نداشته و قصد چنین کاری را نداشتم.
وی گفت: ما به دلیل رقابتی که در فضای تولید فولاد بود قصد داشتیم قیمت تمام شده فولاد را پایین بیاوریم به همین دلیل سعی میکردیم به همین دلیل سعی میکردیم قیمت زیر بازار را ارائه دهیم.
وی افزود: آقای قاضی یکی از مشکلات بزرگ کشور در بحث فولاد این است که قیمت تمام شده کالا بالاست و به همین دلیل هیچ وقت کسی برای رقابت به میدان نمیآید اما ما تلاش داشتیم فولاد را با قیمت مناسب عرضه کنیم.
وی افزود: این موضوع اندکی غیرمعقول است که من فولاد را 850 تومان بخرم و بخواهم 820 تومان بفروشم این چیزی که درباره اعلام قیمت از سوی من مطرح شده صحت ندارد زیرا آقای «ب» مدیر فروش گروه ملی فولاد قیمت را مشخص میکرد و در اختیار من هم نبود.
متهم درباره انحصار تولید و فروش تراورس گفت: تولید انحصار تراورس چیز مهمی نیست ما آمدیم صرفاً تولید تراورس را با قیمت پایین رونق دادیم. آقای قاضی شما با خرید 30 میلیارد تجهیزات میتوانید کاری کنید که روزانه 4 کیلومتر خط راهآهن بکشید ما ابتکارمان این بود که با پول یک کیلومتر راهآهن 2 کیلومتر راهآهن تولید میکردیم.
وی در پاسخ به سؤال قاضی درباره خرید دو برابری خط و ابنیه گفت: قیمت خط و ابنیه در روزنامه رسمی 129 میلیارد عنوان شده بود که با احتساب سود اقساط 10 سالهاش 159 میلیارد شد. قیمت خط و ابنیه براساس قیمت کارشناسی 230 میلیارد برآورد شده بود اما به دلیل عدم استقبال این رقم به 128 میلیارد تومان کاهش یافت.
مهآفرید خسروی گفت: من استعداد بالقوهام این بود که قیمت واقعی یک شرکت را بررسی میکردم و سپس آن را خریداری میکردم در حالی که دیگران به سود یک روزه فکر میکردند.
قاضی به او گفت: پیشتر این موضوع مطرح شده بود که دلیل خرید تراورس از سوی شما واگذاری 15 تا 16 پروژه ریلی بوده است در حالی که خسروی گفت این موضوع صحت ندارد ما تنها به سوددهی بلندمدت تراورس فکر میکردیم.
مهآفرید خسروی گفت: آقای نماینده دادستان حرفهایی از معدل 10 دیپلم من به میان آورد در حالی که اگر فرض کنیم من از نظر ذهنی کندذهن باشم حاضرم با بزرگترین دکترای اقتصاد ایران بحث و چالش کنم.
وی افزود: حاضرم در یک اتاق دربسته تحتالحفظ باشم و پس از تنها 4 سال 4 شرکت خریداری شده را به سوددهی برسانم بدون آنکه یک ریال به من پول بدهید.
متهم افزود: آقای تورگ نماینده دادستان خرجی زن و بچه من را نمیدهد ایشان دچار کمبینی است و آقای تورگ نسبت به من و خانوادهام سوءنیت دارد.
تورگ در این لحظه واکنش نشان داده و گفت همسر شما در شب عید تقاضای هزینه 25 میلیون تومانی کرده است من نمیتوانم این رقم را به او بدهم.
مهآفرید خسروی گفت: گناه من چیست که شما خرج همسر و بچه مرا با معیار همسر خودتان میسنجید من کسی بودم که 5 هزار میلیارد تومان دارایی داشتم طبیعی است که خرج زنم با شمایی که حقوقتان 2 میلیون تومان است متفاوت باشد.
مهآفرید خسروی خطاب به قاضی گفت: آقای قاضی حرف زدن خیلی راحت است اما عمل کردن سخت است من حقوق دو ماه مجموعهایی را میدادم که 17 هزار نفر پرسنل داشت من پول سیستم بانکی را بدون معوقه پرداخت کردم آقای قاضی بروید بررسی کنید حد اعتباری در تمام دنیا مرسوم است بروید بپرسید که حد اعتباری من چقدر بوده است.
وی خطاب به قاضی درباره نسبت دادن 60 شرکت گفت: هیچ کدام از این شرکتها برای من نیست اینها یک نسبت دروغ و تهمت بزرگ است.
مهآفرید خسروی گفت: هنر شرکت پژو این است که 32 بار در سال پول را در میان کارخانجات خود میچرخاند و هنر من این بود که این کار را کردم.
قاضی به او گفت: پولی که چرخاندی مال چه کسی بود.
متهم گفت: من مرض قند دارم و روزی 10 تا قرص میخورم 3 بار در روز انسولین میزنم.
قاضی گفت: من هم روزانه 10 قرص میخورم.
در نهایت خسروی به نامه 53 صفحهای برای دادستان تهران اشاره کرد و گفت: آیا آقای دادستان آن نامه را خواندی که من چه چیزهایی را برای شما نوشتم.
خسروی گفت: من در سال 67 پرستاری در دانشگاه علوم پزشکی ایران قبول شده بودم اما امروز آقای تورگ مرا یک آدم کندذهن میخواند من یک فرد تصمیمگیر و عملگرا هستم و حاضرم تا پایان سال 96 تحت نظر شما شرکتها را به بهرهبرداری و سوددهی برسانم آخرش هم همه را وقف امام رضا (ع) کنم و به شهر و دیارم برگردم و کشاورزی کنم.