مذاکرات ایران و ۵+۱ به نقطه ی جالبی رسیده است. نقطه ای که اگر تا ابد هم شرایط طرفین تغییر نکند مذاکرات ادامه می یابد بدون اینکه هیچ نتیجه ی روشنی کسب شود!
غرب و ایران هر دو شرایط تقریبا یکسانی دارند. هر دو علاقه شدیدی به ایجاد ثبات و آرامش در فضای سیاسی- رسانه ای دارند و این تمایل بیشتر به وضعیت اقتصادی آنها بر می گردد.
غرب می داند مخاطره ی روابط به تهدید قیمت نفت انجامیده و بحران اقتصادی جهان را تشدید می کند لذا می خواهد با ثبیت قیمت نفت فرصتی برای ذخیره سازی روزافزون این مایع حیاتی بیابد تا در شرایط تشدید بحران بتواند برای کنترل بازار از آن استفاده کند. در عین حال آنها تمایل دارند نتیجه ی تحریم های به تعبیر خودشان فلج کننده را ببیند. لازمه ی رسیدن به این دو هدف صبوری و نشان دادن تصنعی نزدیکی به ایران و رصد فضا برای تصمیمات خطیر آتی است.
در مقابل ایران می خواهد با جلوگیری از تنش های محرک بازار، به تقویت درونی خود بپردازد. لازمه ی پیشرفت اقتصادی و جلب اعتماد اصحاب سرمایه، آرامش فضای سیاسی است. ایران مطمئن است با گذشت زمان به پیشرفت های جدیدی دست می یابد که امتیاز تازه ای در مذاکرات محسوب می شود. برای رسیدن به این دو هدف نیز همان سیاست صبوری و حراست از آرامش لازم است.
تعیین زمان بیست روزه برای بازگشت به مذاکرات و عدم تکیه بر اظهارات تند و گزافه در کنفرانس های خبری جلیلی و اشتون نشانه ی خوبی برای نشان دادن تمایل طرفین به ادامه ی گفتگوهای بی اثر هسته ای است!
جالب است که ایران و غرب با یک استراتژی در مقابل هم قرار گرفته اند. نه می توانند مذاکرات را تمام کنند و نه می توانند مذاکرات را جلو ببرند. می دانند مذاکرات ماحصل عملی ندارد ولی مجبورند به طور جدی مذاکرات را ادامه دهند. باید آنقدر بازی کنند تا یا در حین بازی یکی از پا بیفتد یا حادثه ای پیش بینی نشده روند بازی را تغییر دهد.
***********************
حالا این مواجهه جلیلی-اشتون {یا به تعبیر بهتر ایران و غرب} را مقایسه کنید با مذاکرات روحانی-سولانا! مقایسه کنید قدرت ایران و غرب قدیم و جدید را. مقایسه کنید تهدیدها، تحقیرها و گفتمان دیروز و امروز را. مقایسه کنید صلابت مذاکره کنندگان جدید و قدیم را. مقایسه کنید ایران ۱۳۸۱ را و ایران ۱۳۹۱ را.