کد خبر: ۵۶۸۵۱
زمان انتشار: ۱۵:۳۰     ۰۵ خرداد ۱۳۹۱
جنگ ویتنام چرا آغاز شد و چرا پای آمریکا به ویتنام باز شد؟ چرا ویتنام به باتلاقی برای آمریکا تبدیل شد؟ آمریکا در ویتنام چه جنایاتی را مرتکب شد؟ نتایج آزمایش‌های شیمیایی و بیولوژیک آمریکا تا به امروز چه بوده است؟

مشرق، جنگ ویتنام، که با نام‌های مختلفی همچون "جنگ آمریکا در ویتنام"، "نبرد ویتنام"، "دومین جنگ هندوچین"، "جنگ علیه آمریکایی‌ها برای نجات ملت" شناخته می‌شود، نبردی طولانی میان نیروهای ملی‌گرای ویتنام جنوبی و ایالات متحده بود که در ویتنام، لائوس و کامبوج رخ داد.

این جنگ در تاریخ 1 نوامبر 1955 آغاز شد و در تاریخ 30 آوریل 1975 با سقوط سایگون پایان یافت. نیروهای ملی‌گرا می‌کوشیدند کشور ویتنام را تحت یک دولت کمونیست متحد کنند و آمریکا (با کمک ویتنام جنوبی) می‌کوشید از گسترش کمونیسم جلوگیری کند.

ویت کنگ‌ها (مخفف ویتنام کنگ سان به معنای کمونیست های ویتنام، همچنین معروف به جبهه آزادی‌سازی ملی یا NLF)، نیرویی چریکی بود که با حمایت ویتنام شمالی در برابر ویتنام جنوبی و آمریکا به مبارزه پرداخت. ویت کنگ‌ها در دهه شصت به سرعت شروع به رشد کردند تا این که تا سال 1964 تعدادشان به بیش از 30 هزار سرباز رسید.

برای دولت آمریکا دخالت در این جنگ راهی برای جلوگیری از گسترش کمونیسم به ویتنام جنوبی بود. برای دولت ویتنام شمالی و ویت کنگ ها اما این نبرد به مثابه یک جنگ مستعمراتی بود و نخست دربرابر فرانسه که تحت حمایت آمریکا بود به مبارزه پرداختند و بعد در برابر ویتنام جنوبی٬ که آن را دولت دست‌نشانده آمریکا می‌دانستند.

خروج فرانسه و ورود آمریکا به جنگ

در سال 1954، فرانسه پس از یک شکست سرنوشت‌ساز در دین بین فو درصدد برآمد تا از ویتنام خارج شود. در کنفرانس ژنو 1954، تعدادی از کشورها گرد هم جمع شدند تا راهی برای خروج صلح‌آمیز فرانسه از ویتنام بیابند. در نتیجه این کنفرانس قرار بر این شد که آتش بسی برای خروج نیروهای فرانسه و جدایی موقت ویتنام به واسطه مدار 17 درجه (که ویتنام را به بخش کمونیستی ویتنام شمالی و غیرکمونیستی ویتنام جنوبی تقسیم می‌کرد) اعلام شود. از آن گذشته، تصمیم گرفته شد که یک انتخابات دموکراتیک سراسری در 1956 برای اتحاد این دو برگزار شود. ایالات متحده از ترس پیروزی کمونیست‌ها با برگزاری این انتخابات موافقت نکرد.

ویتنام جنوبی با پشتیبانی آمریکا انتخاباتی تنها در ویتنام جنوبی به جای کل کشور برگزار کرد. "نگو دین دیم" با کنار زدن بیش‌تر رقیبانش در این انتخابات به ریاست جمهوری برگزیده شد، انتخاباتی که به باور بسیاری در آن تقلب صورت گرفته بود. اما به دلیل سیاست‌های سرکوبگرانه‌اش و افزایش مخالفان داخلی، به تدریج حمایت آمریکا را از دست داد٬ تا آنجا که طی کودتایی با حمایت آمریکا به قتل رسید. در همین زمان بود که هواداران کمونیسم در ویتنام شمالی، جبهه آزادی‌سازی ملی معروف به ویت کنگ را علیه ویتنام جنوبی تأسیس کردند.

اعزام نخستین گروه از نظامیان آمریکایی به ویتنام

با ادامه یافتن جنگ میان ویت کنگ‌ها و ویتنام جنوبی، آمریکا مستشاران بیش‌تری به ویتنام جنوبی اعزام کرد. زمانی که ویتنام شمالی در تاریخ 2 و4 آگوست 1964 دو کشتی آمریکایی در آب‌های بین‌المللی (معروف به خلیج تنکین) را بمباران کردند، کنگره با قطعنامه خلیج تنکین پاسخ این اقدام را داد. این قطعنامه به رئیس جمهور آمریکا این اختیار را می‌داد که دخالت ایالات متحده را در ویتنام افزایش دهد. رئیس جمهور لیندون جانسون نیز از این اختیار خود برای اعزام نخستین گروه از نظامیان آمریکایی به ویتنام در مارس 1965 استفاده کرد.

برنامه جانسون برای پیروزی در جنگ

هدف رئیس جمهور جانسون از دخالت در ویتنام پیروری آمریکا در جنگ نبود. بلکه هدف وی پشتیبانی سربازان آمریکایی از نیروهای دفاعی ویتنام جنوبی بود تا آن زمان که ویتنام جنوبی بتواند قدرت کشور را در دست گیرد. جانسون با ورود به جنگ ویتنام بدون هدف پیروزی٬ شرایط را برای ناامیدی مردم و سربازان در آینده فراهم کرد، چرا که آمریکایی‌ها خود را در بن‌بستی با ویتنام شمالی و ویت کنگ یافتند.

از سال 1965 تا 1969 آمریکا وارد جنگ محدودی با ویتنام شد. با این که نیروهای آمریکایی اقدام به بمباران‌های هوایی ویتنام شمالی کردند، رئیس جمهور جانسون همچنان خواهان این بود که مبارزه به ویتنام جنوبی محدود شود.

زندگی در جنگل

در حقیقت نیروهای آمریکایی وارد یک جنگ جنگلی علیه ویت کنگ‌های مجهز شده بودند. ویت کنگ‌ها به شیوه‌های مختلفی سربازان آمریکایی را غافلگیر می‌کردند، چه با پنهان شدن در کمین‌گاه‌هایشان و حمله‌های ناگهانی و چه با کار گذاشتن تله‌های انفجاری یا فرار از راه یک شبکه پیچیده از تونل‌های زیرزمینی. حال نیروهای آمریکایی خود را شرایطی یافتند که حتی یافتن دشمنشان هم برایشان به معضلی تبدیل شده بود. از این رو برای یافتن سربازان ویت کنگ که میان بوته‌های متراکم پنهان می‌شدند نیروهای آمریکایی به سراغ عامل نارنجی یا ناپالم (بمب‌های آتش‌زا) رفتند. عامل نارنجی با ریختن برگ‌ها یا سوزاندن آن‌ها نواحی جنگلی را پاکسازی می‌کردند.

قتل عام روستای مای لای

سربازان آمریکایی قادر به تشخیص دشمنشان در روستاها نبودند چرا که حتی زنان و کودکان نیز قادر به کار گذاشتن تله‌های انفجاری و یا تغذیه ویت کنگ‌ها بودند. سربازان آمریکایی درمانده شده بودند و بسیاری از آن‌ها روحیه‌شان را از دست داده و به مصرف مواد روی آورده بودند. فشار ناشی از مبارزه با دشمنی پنهان سربازان آمریکایی را به ستوه آورده بود تا جایی که آن‌ها با حمله به روستاها خشم و ناامیدی خود را بر سر روستاییانی خالی می‌کردند، بی آن که بدانند آن روستاییان به ویت کنگ کمک می‌رسانند یا خیر. مشهورترین این حمله‌ها "قتل عام مای لای" نام دارد. بنا بر منابع گوناگون، در این قتل عام بین 347 و 504 غیرنظامی کشته شدند. بعدها اجسادی مثله شده نیز یافت شد.

حمله غافلگیرکننده

در تاریخ 30 ژانویه 1968، ویتنام شمالی نیروهای آمریکایی و ویتنام جنوبی را با طرح‌ریزی یک حمله سازمان‌یافته غافلگیر کردند. ویت کنگ‌ها به تقریباً صد شهر و روستا در ویتنام جنوبی یورش بردند. با این که نیروهای آمریکا و ارتش ویتنام جنوبی قادر به دفع این حمله معروف به حمله عید تت بودند٬ این حمله به آمریکایی‌ها ثابت کرد دشمن به مراتب قوی‌تر و سازمان‌یافته‌تر از آن است که گمان می‌کردند. حمله عید تت نقطه عطفی در این جنگ بود چرا که رئیس جمهور جانسون، که اکنون با مردم ناراضی آمریکا و اخبار بد از سوی رهبران نظامی خود در ویتنام رو‌به‌رو بود، تصمیم گرفت دیگر به این جنگ دامن نزند.

برنامه نیکسون برای "صلح افتخارآمیز"

در سال 1969، ریچارد نیکسون به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد. او دارای برنامه‌های تازه‌ای برای پایان دادن به دخالت آمریکا در ویتنام بود. نیکسون برنامه‌هایی به نام "ویتنامی‌سازی" برای خروج نیروهای آمریکا از ویتنام و تحویل جنگ به ویتنام جنوبی طرح‌ریزی کرد. کناره‌گیری سربازان آمریکایی در ژوئیه 1969 آغاز شد. نیکسون جنگ را به کشورهای دیگر مانند لائوس و کامبوج نیز گسترانید، حرکتی که به اعتراض‌های داخلی بسیاری انجامید، به خصوص در دانشگاه‌ها. در طول یکی از همین اعتراض‌های دانشجویی در دانشگاه ایالتی کنت بود که سربازان گارد ملی اوهایو برای خاتمه دادن به تجمع اعتراضی به دانشجویان تیراندازی کردند و واقعه‌ای را رقم زدند که امروز به "قتل عام دانشگاه کنت" معروف است. در تاریخ 25 ژانویه 1969 مذاکرات صلح جدیدی در پاریس آغاز شد.

زمانی که آمریکا بیش‌تر سربازان خود را از ویتنام خارج کرده بود، در تاریخ 30 مارس 1972، ویتنام شمالی حمله گسترده دیگری را، معروف به حمله عید پاک، آغاز کرد. سربازان ویتنام شمالی از مدار 17 درجه و از ناحیه‌ای که از نیروهای نظامی خالی شده بود عبور و به ویتنام جنوبی حمله کردند. سربازان آمریکایی باقیمانده و ارتش ویتنام جنوبی نیز حمله کردند.

پس از آن که آمریکا تمام سربازان خود را از ویتنام خارج کرد جنگ همچنان در ویتنام ادامه داشت. در اوایل سال 1975 ویتنام شمالی با حمله دیگری دولت ویتنام جنوبی را سرنگون کرد. ویتنام جنوبی نیز در تاریخ 30 آوریل 1975، رسماً دربرابر ویتنام کمونیستی شمالی تسلیم شد. تا این که در تاریخ 2 ژوئیه 1976 ویتنام شمالی و جنوبی دوباره به صورت یک کشور کمونیستی با هم متحد شدند و جمهوری سوسیالیستی ویتنام شکل گرفت.

شکل‌گیری جنبش‌ ضدجنگ ویتنام در آمریکا

جنبش ضدجنگ با جذب اعضایی از دانشگاه‌ها، حومه‌نشین‌ها از طبقه متوسط جامعه، اتحادیه‌های کارگری و نهادهای دولتی در سال 1965 اهمیتی ملی یافت و در سال 1968 به اوج خود رسید و قدرت خود را در طول جنگ ویتنام حفظ کرد. این جنبش که حوزه‌های سیاسی، نژادی و فرهنگی را دربرمی‌گرفت منجر به شکاف عمیقی در دهه 60 در داخل جامعه آمریکا شد.

زمانی که ارتش آمریکا در فوریه 1965 شروع به بمباران ویتنام شمالی کرد نخستین جرقه‌های شکل‌گیری این جنش زده شد. سرعت مخالفت‌ها فوراً شدت یافت. در ماه مارس "دانشجویان موافق یک جامعه دموکرات" یا SDS سطح مخالفت‌ها را بالا بردند و به سطح ملی رساندند و برای تظاهراتی در اعتراض به بمباران‌ها در واشنگتن فراخوان دادند. در آویل 1965 حدود 25000 نفر در پایتخت گرد آمدند.

فعالیت این جنبش باعث شد آمریکا حمایت مردمی خود را از این جنگ از دست بدهد و همین از دست دادن حمایت مردمی به یکی عوامل مهم در شکست آمریکا در این جنگ تبدیل شد.

مواد شیمیابی بکارگرفته‌شده توسط آمریکا و اثراتشان تا به امروز

همان گونه که در بالا اشاره شد، سربازان آمریکایی برای این که مانع از مخفی شدن سربازان ویت کنگ در زیر شاخ و برگ درختان و بوته‌ها شوند، از مواد دیفولیانت (گردی که برای ریزش برگ گیاهان بکار می‌رود) استفاده کردند. یکی از مشهورترین این مواد "عامل نارنجی" نام دارد. در سال 1969 به تنهایی 1.034.000 هکتار از جنگل‌ها با استفاده از این عامل نابود شد. "عامل آبی" نیز یکی دیگر از مواد شیمیایی بود که برای نابود کردن محصولات کشاوری و از بین بردن ذخایز غذایی ویتنام شمالی بر روی محصولات کشاوری اسپری می‌شد. بین سال‌های 1962 و 1969، این عامل بر روی 688.000 هکتار از زمین‌های کشاورزی، و به خصوص شالیزارها، پاشیده شد.

آثار منفی استفاده از عامل نارنجی

انسان‌ها

عامل نارنجی و دیوکسین به خصوص برای سلامتی انسان مضرند. آزمایش‌های اخیر بر روی نمونه‌های بافت انسانی (خون، چربی و شیر سینه) از افراد ساکن در بخش‌هایی از ویتنام که این مواد بر آن اسپری شده است نشان‌ می‌دهد میزان دیوکسین موجود در بدن این افراد نسبت به دیوکسین موجود در بدن افرادی که در دیگر مناطق ویتنام و نیز کشورهای صنعتی زندگی می‌کنند بالاتر است

از آن گذشته، به دلیل میزان بالای دیوکسین موجود در شیر مادرانی که در معرض این مواد قرار گرفته‌اند این ماده سمی به نسل بعدی نیز منتقل می‌شود. برخی از بیماری‌هایی که در اثر این ماده در این افراد مشاهده شده از این قرار است: تومور بدخیم بافت نرم، لنفوم غیر هوجگین، بیماری هوجگین، کلرآکنه، سرطان‌های دستگاه تنفسی، سرطان پروستات، تومور بدخیم سلول‌های مغز استخوان، نوروپاتی محیطی، اسپینا بیفیدا، پورفیریا کوتانئا تاردا، زایمان زودهنگام، زایمان جنین مرده، نقص‌های مادرزادی و غیره.

میلیون‌ها ویتنامی در طول جنگ در معرض عامل نارنجی قرار گرفته‌اند. بر اساس تعدادی بررسی مقدماتی، برآورد می‌شود که امروزه حدوداً یک میلیون ویتنامی در اثر این ماده دچار معلولیت یا دیگر مشکلات سلامتی هستند. بنا بر این مطالعات حدوداً 100 هزار از این یک میلیون ویتنامی کودکانی با معلولیت‌ها و نقص‌های مادرزادی هستند.

این انسان‌های آسیب‌دیده تنها با ناتوانی‌ها و مشکلات سلامتی فیزیکی دست و پنجه نرم نمی‌کنند، بلکه ناراحتی‌های روانی نیز گریبانگیرشان است. بسیاری از این کودکان قادر به مدرسه رفتن و پدر و مادرانشان قادر به کار کردن نیستند.

آثار زیست‌محیطی

آثار ویرانگر استفاده از این مواد شیمیایی سمی بر روی محیط زیست همچنان ادامه دارد. میلیون‌ها لیتر عامل نارنجی بکاررفته در این جنگ منجر به از بین رفتن توازن بوم‌شناختی، نابودی چوب‌ها، حیوانات وحشی و محصولات جنگلی گردیده است. از بین رفتن پوشش جنگلی که به حفظ آب کمک می‌کند منجر به سیل در فصل بارانی و خشکسالی در فصلی خشک شده و تولیدات کشاورزی را تحت تأثیر قرار داده است. بدون پوشش گیاهی خاک سطحی به سادگی شسته می‌شود و همین موضوع مانع از بازسازی پوشش گیاهی ازدست‌رفته می‌گردد. زمین‌های مرتفع همچنان فرسوده می‌شوند و زمین‌های پست مملوء از رسوب می‌شود که همین امر خطر وقوع سیل را افزایش می‌دهد.

تعدادی از فعالان سیاسی در فرانسه با نام "محکمه بین‌المللی وجدان در حمایت از قربانیان ویتنامی عامل نارنجی" ادعا کرده‌اند که استفاده از عامل نارنجی در عملیات کارگر مزرعه در ویتنام از سوی آمریکا تعدی از قانون مربوط به استفاده از سلاح‌های شیمیایی محسوب میشود. در سال 2005 شکایتی که علیه ایالات متحده و شرکت‌های بسیاری که تولیدکننده عامل نارنجی طرح شده بود از سوی دادگاه فدرال ایالات متحده در بروکلین رد شد.

نقش مک نامارا در گسترش جنگ

رابرت مک نامارا وزیر دفاع پیشین آمریکا در دوران ریاست جمهوری جان اف کندی و لیندون بی جانسون از سال 1961 تا 1968 که در سن 93 سالگی از دنیا رفت را پایه‌گذار مهمترین مناقشات قرن بیستم، از جنگ‌جهانی دوم، بمباران 67 شهر ژاپن، جنگ ویتنام، بحران موشکی کوبا تا خلیج خوکها دانست.

مک نامارا از نظریه‌پردازان اصلی جنگ ویتنام محسوب می‌شود و به وی لقب معمار جنگ ویتنام را داده‌اند.

پس از شکست و خروج آمریکا از ویتنام، وی به منفورترین چهره در میان مردم آمریکا بدل شد. جنگی که لقب طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم را به خود اختصاص داد. جنگی که سالانه 500 هزار تن بمب، سه میلیون کشته، نابودی جنگل‌ها و محصولات کشاورزی و اثرات مخرب مواد شیمیایی تا به امروز برای ویتنامی‌ها به ارمغان آورد.

خود آمریکا نیز پس از 10 هزار روز جنگ، با برجای گذاشتن 45 هزار کشته، 300 هزار زخمی و 150 میلیارد دلار هزینه، بدون هیچ دستاوردی خاک ویتنام را ترک کرد.

مک نامارا پس از شدت گرفتن انتقادات و حملات، به نوشتن کتاب خاطرات جنگ و دفاع از خود پرداخت.

وی در مستند ارول موریس در جواب این سوال که چقدر خود را مسئول جنگ ویتنام می‌داند، تنها سکوت کرد و اشک ریخت.

وی در کتاب خود می‌نویسد: سخت‌ترین بخش جنگ، بیرون رفتن از کشوری است که به آن حمله کرده‌اید؛ آن هم وقتی که به دروغ هدف از حمله را نجات آن کشور عنوان کرده باشید...

در جایی دیگر نیز وی اعتراف می کند که عقل و منطق سیاست‌مداران مانع جنگ‌افروزی‌های آن‌ها نمی‌شود.

مک نامارا همچنین در توجیه جنگ ویتنام می‌گوید: گاهی برای رسیدن به خیر ناگزیر از انجام عملی شرورانه هستی.

مک نامارا در کتاب خود، نگاه به گذشته، می‌نویسد: "ما افراد دولت‌های کندی و جانسون که در تصمیم‌گیری‌های جنگ ویتنام مشارکت داشتیم بر اساس آنچه گمان می‌کردیم اصول و سنت‌های این ملت است عمل کردیم. ما تصمیم‌های خود را با توجه به آن ارزش‌ها گرفتیم. اما در اشتباه بودیم، سخت در اشتباه."

نوام چامسکی در نقد شدید اما منصفانه خود از خاطرات مک نامارا می‌نویسد: "تنها جنبه جالب این کتاب این است که درک او از شرایط آن زمان و اکنون تا چه اندازه محدود است. او حتی قادر به درک شرایطی که در آن قرار داشت هم نیست. به باور من او در این کتاب صادقانه سخن گفته است. در این کتاب صداقت ملموس است. تصویری که این کتاب از او ارائه می‌دهد یک فن‌سالار به شدت تنگ‌نظر است، یک مهندس ناچیز که وظیفه مشخصی به او محول شده و او فقط سعی کرده آن وظیفه را به درستی انجام دهند و هیچ درکی از شرایط، از جمله کاری که خودش انجام می‌داده، نداشته است."

مک نامارا در ادامه می‌نویسد: " ما موظفیم این را برای نسل‌های آینده توضیح دهیم. من عمیقاً باور دارم که اشتباه ما نه در ارزش‌ها و نیاتمان، بلکه در قضاوت‌ها و توانمندی‌هایمان بود."

نوام چامسکی در پاسخ به این بخش از کتاب می‌گوید: "واقعیت این است او درمورد ارزش‌ها درست می‌گوید. اگر کسی بخواهد از ما نافرمانی کند، ارزش‌های ما این است که آن‌ها را سرکوب و قتل عام کنیم. خب این‌ها ارزش‌های ما هستند. این ارزش‌ها به صدها سال قبل بازمی‌گردد، و این‌ها دقیقاً همان ارزش‌هایی هستند که آن‌ها بر اساس آن دست به عمل زده‌اند."

دلایل شکست آمریکا در جنگ ویتنام

1. آمریکایی‌ها سرسختی، سازمان‌یافتگی، قدرت و سیستم‌های جنگی، مانند تونل‌های زیرزمینی پیچیده، ویت کنگ را دست کم گرفته بودند.

2. با این که حجم بمباران‌های ویتنام بیش‌تر از بمباران‌های کل جنگ جهانی دوم بود، آمریکایی‌ها قادر نبودند مانع از حرکت سربازان یا ذخایر به سمت جنوب شوند.

3. ویتنام شمالی به نوعی یک "جنگ مردمی" را هدایت می‌کرد که در آن تک تک مردم نقشی را ایفا می‌کردند.

4. ابتدا، بیش‌تر آمریکایی‌ها از این جنگ پشتیبانی می‌کرد. اما تا سال 1970، جنبش صلح حمایت تمام‌ اقشار جامعه را به خود جلب کرده بود و دولت آمریکا حمایت مردمی خود را از دست داد. می‌توان گفت این عامل مهم‌ترین عامل در شکست آمریکاست.

5. پس از 1969، تردیدهایی متوجه کارآیی سربازان آمریکایی شد. ارتش آمریکا با مشکلات جدی شیوع استفاده از مواد مخدر میان سربازان و آمار بالای ترک خدمت و روحیه پایین روبه‌رو شده بود.

6. آمریکا هرگز قادر به درک فرهنگ مردم ویتنام نشد و برخلاف تصورش، هرگز نتوانست با کوکا کولا، آدامس و بستنی‌های آمریکایی باورهای کهن مردم این سرزمین را بخرد.

7. آمریکا خود را برای این همه تلفات آن هم در قبال چنین پیشرفت کمی آماده نکرده بود. سربازان آمریکایی برای یک جنگ جنگلی دشوار تعلیم ندیده بودند.

8. شکل‌گیری جنبش ضد جنگ در داخل آمریکا که به یکی از اصلی‌ترین چالش‌های جنگ بدل شده بود. آمریکا در دو جبهه درگیر جنگ بود؛ جبهه داخل ویتنام و جبهه داخل آمریکا و مخالفان جنگ

جنگ 20 ساله ویتنام و دنبال کردن روند آن - جدا از تلفات انسانی ناشی از بمباران‌های شیمیایی آمریکا - نمونه روشنی از شکل‌گیری جنبشی مردمی در برابر اشغالگری و ادامه مبارزه تا پیروزی است. ویت‌کنگ‌ها -در ابتدای شکل‌گیری - چریک‌هایی سازمان نیافته بودند که جنگی نامتقارن را علیه ارتش مجهز آمریکا بدون داشتن تجهیزات پیشرفته نظامی طراحی و اجرا کردند. در طول جنگ، ویت کنگ‌ها به کابوسی برای نظامیان آمریکایی تبدیل شدند تا جایی که نظامیان آمریکا سردرگم و ناتوان از یافتن و مقابله با تاکتیک‌های آن‌ها، به قتل عام مردم روستاها روی آوردند. اما در نهایت این مقاومت ویت‌کنگ‌ها بود که آمریکا را مجبور به خروج خفت‌بار از باتلاقی که 20 سال در آن به دام افتاده بود، کرد.

منابع و مآخذ:

http://en.wikipedia.org/wiki/File:US-troops-spray-Agent-Orange-from-riverboat-Vietnam.ogv

http://history1900s.about.com/od/vietnamwar/a/vietnamwar.htm

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/628305/Viet-Cong-VC

http://www.vietnampix.com/popvc.htm

http://www.wehonorveterans.org/i4a/pages/index.cfm?pageid=3315

http://www.learnhistory.org.uk/vietnam/usdefeat.htm

http://www.opednews.com/articles/McNamara-Was-Wrong-Terri-by-John-Nichols-090707-929.html

http://www.english.illinois.edu/maps/vietnam/antiwar.html

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها