مادر
ایشان بنابر مشهور سمانه نام دارد. از امام، چهار پسر و یک دختر باقی
ماندند: امام حسن عسکری، حسین ، محمد و جعفر - معروف به کذاب – و عَلیّه.
فعلا به این چند سطر درباره حیات شخصی ایشان بسنده می کنم.
حکّام زمانه امام دهمامام
هادی در طول دوران امامتشان با 6 نفر از خلفاء عباسی معاصر بودند: معتصم
عباسی (م 227 ه ) واثق(م 232 ه ) متوکل(م 247 ه ) منتصر (م 248 ه )
مستعین(م 251 ه ) معتز (م 255 ه ) که در این میان دوران متوکل عباسی هم به
لحاظ طول زمان و هم به لحاظ ثبات حکومت عباسی دارای جایگاه خاصی است.
می
دانیم که متوکل دشمنی خاصی با اهل بیت علیهم السلام داشته است و به ویژه
نسبت به امیرالمومنین بی ادبی می کرده است. اساسا تبعید امام هادی علیه
السلام از مدینه به سامرا و تحت نظر قراردادن ایشان در آن جا از اقدامات
متوکل برای کنترل حضرت قلمداد میشود. شواهد بسیاری بر این مدعی است، از
جمله تصریح سبط ابن جوزی بر این مطلب. او از قول دانشمندان تاریخ نقل می
کند که متوکل به یحیی بن هرثمة گفت: ( اذهب الی المدینة و انظر فی حاله و
اشخصه الینا ).
تاریخ انتقال حضرت سال243 بوده است و همانگونه که
شیخ مفید تصریح فرموده ده سال و چند ماه در اقامت جبری به سر می بردند. (هر
چند سبط ابن جوزی آن را 20 سال و 9 ماه ذکر کرده است. )
پایگاه اجتماعی اماممکانت و منزلت معنوی حضرت در جامعه را می توان از داستانی که جناب کلینی در کافی شریف روایت کرده است فهمید. خلاصه آن چنین است که :
«
متوکل در اثر یک بیماری در آستان مرگ قرارگرفته بود. با توصیه پزشکی ایشان
(امام هادی علیه السلام)، مشکل متوکل برطرف می شود و مادرش مبلغ ده هزار
دینار به حضرت تقدیم می کند.»
از اینجا معلوم می شود که منزلت ایشان حتی در بین نزدیکان خلیفه نیز روشن بوده است. دنباله قضیه هم جالب و در عین حال تلخ است:
«بعد
از چند روز، فردی در نزد متوکل سعایت (و سخن چینی) امام را می کند و مدعی
می شود که حضرت اموال و اسلحه جمع کرده است. متوکل دستور بازرسی شبانه منزل
امام را صادر می کنند و اموال را توقیف کرده و می برند اما بعد معلوم می
شود که این اموال را مادر خلیفه فرستاده بوده است و مشکل برطرف می شود.
هنگامی که مامور بازرسی برای عذر خواهی خدمت امام بر می گردد ایشان این آیه
را خواندند.(سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون)
قضیه دیگری در
این زمینه وجود دارد که نشان دهنده ارج مظلومیت آن حضرت است. مسعودی در
مروج الذهب نقل می کند که در مورد دیگری از امام نزد متوکل بدگوئی می کنند.
او جماعتی از ترکها را مامور کرد امام را بازداشت کنند. آنان شبانه به
منزل حضرت ریختند و امام را در حالیکه مشغول تلاوت قرآن بود دستگیر کرده
نزد خلیفه آوردند. مجلس شراب بود و متوکل جام شرابی در دست داشت. حضرت را
احترام کرد و در کنار خود نشاند و با کمال وقاحت به ایشان مشروب تعارف کرد.
امام فرمود بخدا قسم هرگز با گوشت و خون من تا کنون مشروبی مخلوط نشده
است. متوکل از امام در خواست خواندن شعر کرد اما امام با خواندن چند بیت
شعر آموزنده درباره مرگ از فرصت استفاده کرده و مجلس معصیت را به مجلس تذکر
تبدیل نمودند.
از آنجا که ترجمه اشعار حضرت سبب طولانی شدن نوشتار می شود از ذکران آن صرف نظر نمودیم.
در
هر صورت بی تردید بخش زیادی از امامت حضرت هادی علیه السلام در شرایط
نامناسبی سپری شده است و امام نمی توانستند آزادانه به فعالیتهای علمی و
تربیتی خود بپردازند.
دور امّا نزدیکبا
اینکه امام هادی علیه السلام در بخش مهمی از زندگانی خود از حضور در جمع
شیعیان و ارادتمندان دور بودند اما با استفاده از دو راه ارتباط خویش را با
آنها حفظ کردند:
راه اول : از طریق وکلای خود با شیعیان ارتباط داشتند:
اساسا
با گسترش تشیع از زمان امام صادق علیه السلام شبکه وکالت هم توسط ائمه
اطهار مورد توجه قرار می گیرد و شیعیان مناطق دوردست بوسیله نوّاب و وکلا
با ائمه ارتباط پیدا می کردند.
امام هادی علیه السلام هم در همین راستا
این روش را ادامه دادند. ایوب بن نوح، جعفر بن سهیل صیقل، علی بن جعفر
همانی ، فارس بن حاتم قزوینی ، علی بن ریان بن صلت قمی، علی بن حسین بن عبد
ربه ، ابو علی بن راشد، علی بن مهزیار اهوازی ابراهیم بن مهزیار اهوازی،
ابراهیم بن محمد بن همدانی، محمد بن فرح، خیران احمد بن اسحاق قمی و از همه
مهمتر عثمان بن سعید عمری اسامی 14 وکیل امام است که در اختیار داریم.
شرح بیشتر سازمان وکالت را به خواست خدا در جای دیگر خواهیم داد.
راه دوم : از راه مکاتبه و نامه نگاری با ارادتمندان:
آنگونه
که مرحوم آیة الله میانجی در کتاب ارزنده مکاتیب الائمة جستجو کرده اند از
آن حضرت 266 نامه در موضوعات مختلف به دست ما رسیده است.
میراثی گرانسنگعلاوه
بر نامه های یاد شده احادیث منقول از آن امام همام بخش دیگری از میراث
حضرت را برای ما به یادگار گذاشته اند که یکی از مهمترین و معروفترین آنها
زیارت جامعه کبیره است. جناب شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه این زیارت
عالی قدر را از آنحضرت روایت کرده اند.
زیارت جامعه یک دوره امام
شناسی شیعی را به صورت روشن مطرح نموده است و اگرچه از نظر اعتبار سند محل
بحث واقع شده لکن از جمله مواردی است که در اثر قوت متن اعتبار و ارزش
بالائی را در میان بزرگان ما پیدا نموده است و آنها متن حدیث را دلیل بر
صدور آن می دانند.
امید است که خوانندگان محترم توفیق قرائت و
مطالعه این زیارت شریف را که در کتب مختلفی ذکر شده است از دست ندهند و از
مضامین آن بیشترین بهره را ببرند.
زندگینامه حضرت هادیحضرت
امام علي بن محمد الهادي عليه السلام در نيمه ذيحجه سال 212 هجري در "صريا
"، منطقه اي واقع در 6 کيلومتري مدينه متولد شد. نام مبارک ايشان "علي"،
کنيه اش "ابوالحسن" و القاب آن بزرگوار : نجيب، مرتضي، هادي، نقي، عالم،
فقيه، امين، مؤتمن، طيب و عسکري مي باشد که مشهورتر از همه "هادي" و "نقي"
است.
پدر گرامي آن حضرت، امام جواد عليه السلام و مادر ايشان بانوي گرانقدر و با فضيلتي به نام "سمانه مغربيه" است. محمد بن فرج مي گويد:
"ابوجعفر
، محمد بن علي عليه السلام مرا خواست و فرمود: کارواني از را ه مي رسد که
برده فروشي در ميان آن است و کنيزاني همراه خود دارد. سپس هفتاد دينار به
من داد و امر کرد با آن کنيزي را با مشخصاتي که داد، بخرم. من ماموريت را
انجام دادم. اين کنيز همان مادر امام هادي عليه السلام است.
قدر و
منزلت اين بانوي گرامي بدان پايه بود که امام هادي عليه السلام درباره اش
فرمود : «مادرم عارف به حق من و اهل بهشت است. شيطان سرکش به او نزديک نمي
شود، خداوند حافظ و نگهبان اوست و او در زمره مادران صديق و صالحان قرار
دارد.» (1)
عبادت امامامام
هادي عليه السلام شب هنگام به پروردگارش روي مي آورد و شب را با حالت خضوع
به رکوع و سجده سپري مي کرد و بين پيشاني نوراني اش و زمين، جز سنگ ريزه و
خاک حايلي وجود نداشت. پارسايي و انس با پروردگار، آن چنان نمودي در زندگي
امام داشت که در مقام بيان برجستگي و صفات والاي آن گرامي به ذکر اين
ويژگي پرداخته اند.
ابن کثير مي نويسد: او عابدي وارسته و زاهد بود. ايشان کمر همت به عبادت بسته، فقيه و پيشوا بود.
ابن عباد حنبلي نيز مي گويد: کان فقيها، اماماً ، متعبدا. (2)
اخلاق حسنه امامپيشوايان
معصوم عليهم السلام انسانهاي کامل و برگزيده اي هستند که به عنوان الگوهاي
رفتاري هدايت جامعه را به سوي خداوند عهده دار شده اند.
گفتار و منش امامان عليهم السلام، ترسيم "حيات طيبه" انساني و وجودشان تبلور تمامي ارزشهاي الهي است.
نمونه تعبيرامام هادي عليه السلام در زيارت جامعه کبيره *
معدن
رحمت، گنجينه داران دانش، نهايت بردباري و حلم، بنيانهاي کرامت، خلاصه و
برگزيده پيامبران، پيشوايان هدايت، چراغهاي تاريکي، پرچمهاي پرهيزکاري،
نمونه هاي برتر و حجت هاي خدا بر جهانيان هستند.
امام هادي عليه
السلام همچون نياکان خود در برابر ناملايمات بردبار بود و تا جايي که مصلحت
اسلام ايجاب مي کرد با دشمنان حق و ناسزا گويان و اهانت کنندگان به ساحت
مقدس آن حضرت، با بردباري برخورد مي کرد. "بريحه" عباسي - که از سوي دستگاه
خلافت به سمت امام جماعت مکه و مدينه منصوب شده بود- از امام هادي عليه
السلام نزد متوکل شکايت کرد و براي او نوشت: اگر خواهان حفظ مکه و مدينه
هستي ، "علي بن محمد" را از اين دو شهر بيرون کن زيرا او مردم را به سوي
خود خوانده و گروه زيادي از او پيروي کرده اند.
متوکل امام را از
کنار حرم رسول خدا صلي الله عليه و آله تبعيد نمود. هنگامي که امام از
مدينه به سمت سامرا در حرکت بود، بريحه نيز همراه ايشان بود. در بين راه
بريحه به امام گفت: تو خود مي داني که عامل تبعيد تو من بودم. سوگند مي
خورم که چنانچه شکايت مرا نزد خليفه ببري، تمام درختانت را در مدينه آتش مي
زنم، خدمتکارانت را مي کُشم و چشمه هاي مزارعت را کور مي کنم. بدان که
اين کارها را خواهم کرد. امام عليه السلام در جواب فرمود:
«نزديک
ترين راه براي شکايت از تو اين بود که ديشب شکايت تو را نزد خدا بردم و من
اين شکايت را که بر خدا عرضه کردم نزد غير او، از بندگانش نخواهم برد»
بريحه چون اين سخن را از امام شنيد، به دامن آن حضرت افتاد، تضرع کرد و از
ايشان تقاضاي بخشش نمود. امام فرمود: تو را بخشيدم. (3)
امام عليه السلام در بيان ديگرانامام
هادي عليه السلام پيوسته تحت نظر حکومتهاي جور بود و سعي مي شد که آن حضرت
با پايگاههاي مردمي و افراد جامعه تماس نداشته باشد. با اين حال آن مقدار
از فضايل اخلاقي از ايشان بروز نموده که دانشمندان و حتي دشمنان اهل بيت
عليهم السلام را به تحسين آن وجود الهي واداشته است. ابوعبدالله جنيدي از
دانشمندان مسلمان مي گويد: سوگند به خدا، او بهترين مردم روي زمين و برترين
آفريده هاي الهي است. متوکل در نامه اي که براي امام عليه السلام مي نويسد
خاطر نشان مي کند: ميرالمومنين عارف به مقام شماست و حق خويشاوندي را نسبت
به شما رعايت مي کند و طبق آنچه مصلحت شما و خانواده تان مي باشد عمل مي
کند. (4)
شاگردان امامبنا
براظهار شيخ طوسي، تعداد شاگردان امام هادي عليه السلام بالغ بر 185 نفر
بوده است که در ميان آنان چهره هاي برجسته علمي و فقهي فراواني که داراي
تاليفات گوناگوني بودند نيز ديده مي شود. در اينجا از برخي شاگردان آن حضرت
به طور اختصار ياد مي شود:
1- ايوب بن نوح: مردي امين و مورد وثوق
بود و درعبادت و تقوا رتبه والايي داشت، چندان که او را در زمره بندگان
صالح خدا شمرده اند. او وکيل امام هادي و امام عسکري عليهما السلام بود.
ايوب به هنگام وفات تنها يکصد و پنجاه دينار از خود به جاي گذاشت، در حالي
که مردم گمان مي کردند او پول زيادي دارد.
2- حسن بن راشد: وي از
اصحاب امام جواد و امام هادي عليهما السلام شمرده مي شود و نزد آن دو
بزرگوار از منزلت و مقام والايي برخوردار بوده است.
3- حسن بن علي
ناصر : شيخ طوسي او را از اصحاب امام هادي عليه السلام شمرده است . وي پدر
جد سيد مرتضي از سوي مادر است . سيد مرتضي در وصف او مي گويد : مقام و
برتري او در دانش و پارسايي ، و فقه روشنتر از خورشيد درخشان است . او بود
که اسلام را در "ديلم" نشر داد، بگونه اي که مردم آن سامان به وسيله او از
گمراهي به هدايت راه يافته و با دعاي او به حق بازگشتند . صفات پسنديده و
اخلاق نيکوي او بيش از آن است که شمرده نشود و روشنتر از آن است که پنهان
بماند .
4- عبد العظيم حسني: وي که نسب شريفش با چهار واسطه به
امام حسن مجتبي عليه السلام مي رسد، از ياران امام هادي و امام عسکري
عليهما السلام است. عبدالعظيم ، مردي پارسا ، وارسته ، دانشمند ، فقيه و
مورد اعتماد و وثوق امام دهم بود . ابو حماد رازي مي گويد : در سامراء بر
امام هادي عليه السلام وارد شدم و درباره مسائلي از حلال و حرام از آن حضرت
پرسيدم ، ايشان فرمود : اي حماد ! هر گاه در ناحيه اي که زندگي مي کني ،
مشکلي در امر دين ، برايت پيش آمد از عبد العظيم حسني بپرس و سلام مرا به
او برسان .
5- عثمان بن سعيد : وي در سن جواني و در حالي که يازده
سال از عمرش مي گذشت ، افتخار شاگردي امام را پيدا نمود. امام هادي عليه
السلام در مورد او به احمد بن اسحاق قمي فرمود : عثمان بن سعيد ، ثقه و
امين من است ، هر چه به شما بگويد از سوي من گفته و هر چه به شما القا کند
از ناحيه من القا کرده است. (5)
امام هادي و شيعيان ايشان در ايران
اکثر
شيعيان در قرن نخست از شهر کوفه بودند. از دوران امام باقر و امام صادق
عليهما السلام به اين طرف ، لقب"قمي" در آخر اسماء تعدادي از اصحاب ائمه به
چشم مي خورد. اينها اشعري هاي عرب تباري بودند که در قم مي زيستند. در
زمان امام هادي عليه السلام، قم مهمترين مرکز تجمع شيعيان ايران بود و
روابط محکمي ميان شيعيان اين شهر و ائمه طاهرين وجود داشت. در کنار قم، دو
شهر آبه (يا آوه) و کاشان نيز تحت تأثير تعلميات شيعي قرار داشته و مردم
اين شهرها از بينش شيعي مردم قم پيروي مي کردند.
مردم قم و آوه ،
همچنين براي زيارت مرقد مطهر امام رضا عليه السلام به مشهد مسافرت مي کردند
که امام هادي نيز آنها را در قبال اين عمل "مغفور لهم" وصف کرده اند. (6)
پي نوشتها :
1- دلايل الامامة، ص 216.
2- تاريخ اجمالي پيشوايان عليهم السلام.
3- اثبات الوصية، مسعودي، صص 196-197
4 الارشاد، شيخ مفيد، ص 333
5- الغيبة، شيخ طوسي، ص 215
6- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 260
منبع :تبیان