یالثارات الحسین، وقت بازنگری فرارسیده است. مسیری که سینمای امروز ما میپیماید، راهی است که طی دو دهه گذشته با یک شیب نزولی در محتوا به نقطه ای رسیده که حتی فریاد اهالی خودش را نیز درآورده است. عملکردی که گهگاه آنقدر ناهماهنگ با نظام اسلامی و خواست مردم متدین است که کار را به اجرای بند «میم» وصیتنامه امام راحل میکشاند.
این روندی است که جواد اردکانی کارگردان سینما درمورد آن میگوید: به نظر میرسد که وقت آن رسیده تا به بازنگری عملکرد و مسیر طی شده سینمای کشور طی سه دهه گذشته و به ارزیابی نقاط ضعف آن پرداخت. ما در این راه باید اصل را براین مبنا قرار دهیم که ادامه مسیری که مدیران سینمایی کشور در آن قدم برمی دارند الزاما بهترین راه برای رسیدن به نقطه مطلوب نیست. بنابراین بازنگری کاملا کارشناسی در عملکرد سینمای بعد از انقلاب یک مقدمه ضروری برای تصمیمات آتی در این عرصه محسوب میشود.
مدیران شش ماهه
جواد اردکانی معتقد است: بعضی از آقایان پیش از دوره تصدی مدیریت سینمایی، منتقد سینما محسوب میشوند و پس از اشتغال درپستهای تصمیم گیرنده به حمایت ازروندی که به آن انتقاد داشتهاند میپردازند. مدیران ما با کولهباری از آرمانها وارد سینما میشوند و در کمتراز 6 ماه دستان خود را به نشانه تسلیم بالا میبرند، بنابراین این رفتار دوگانه موید عدم عملکرد کارشناسانه در ادوار مختلف است.
این روند تداوم مییابد
پس تا مهندسی فرهنگی اتفاق نیفتد وپازل فرهنگ کشور که بخشی از آن سینماست نظم و نظام نیابد باید در انتظار تداوم مشکلات گذشته در عرصه سینما باشیم. این معضل هیچ ارتباطی به مدیران مختلف در ادوار سابق ولاحق نیز ندارد بلکه ایراد موجود به ساختار مدیریت فرهنگی کشور بازمیگردد که تا اصلاح نشود با روی کار آمدن هر دولت دیگری نیز شاهد ادامه این روند خواهیم بود.
سینمای وابسته و فهرستهایی که جابه جا میشوند
این کارگردان سینما درادامه میگوید: تداوم مشکل به این معناست که یک فهرست از اشخاص مورد حمایت در هر دولت با فهرست دیگری در دولت بعد عوض میشود اما حاصل این تغییرات در سطوح مدیریتی، تغییر در روند غلط جاری نیست بلکه تداوم آن است.
سینمای امروز کشورما به دلیل وابستگی به نقاط اتکاء بسیار، از نقاط ضعف زیادی برخوردار است که محل آسیب رسانیدن به آن است. لذا تداوم مجموعه این نقاط ضعف در مدیریت کلان فرهنگی کشور نوید دهنده آینده مطلوبی برای سینمای کشور نیست.
اما نظرات جواد اردکانی به هفته نامه یالثارات خود پدیدآورنده سوالاتی بود که پاسخ آن را از سید ناصر هاشم زاده فیلمنامه نویس در عرصه سینما پرسیدیم:
دغدغه دینی نه سیاسی
آقای هاشم زاده، 33 سال است که از انقلاب اسلامی در ایران میگذرد؛ انقلابی که ماهیتا فرهنگی بود وسینما هم قاعدتا بخشی از این فرهنگ است اما به استناد شواهد موجود و اذعان کارشناسان گویا انقلاب 33 ساله در بخش سینما تا سن 2الی 3 سالگی بیشتر رشد نکرده است. علت عقب افتادگی سینما از انقلاب از نظر شما چیست؟
- به نظر میرسد پس از گذشت 33 سال از انقلاب اسلامی با ماهیتی فرهنگی، دغدغهها در مورد سینما به عنوان بخشی از فرهنگ جمهوری اسلامی ایران نیز باید صرفا با ماهیت فرهنگی فارغ از رنگ و بوی سیاسی مطرح و دنبال شوند. درواقع این سیاست و اقتصاد است که باید تابعی از فرهنگ دینی و اسلامی باشند ونه برعکس. براین اساس(دغدغههای دینی) باعث میشوند تا اعتراضها به انحرافات احتمالی در حوزه سینما شکلی کاملا متفاوت از اعتراضات با ماهیت سیاسی داشته باشند.
منظور شما از دغدغه سیاسی و دینی مفهوم نیست لطفا با ذکر مصداق توضیح دهید.
- امروز معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و شهرداری در حوزه سینما هرکدام ساز جداگانه ای را کوک کرده و مینوازند. خود بنده جزو معترضین به روند حاکم بر سینمای حال حاضر کشور هستم اما معتقدم باید به تفکیک اعتراضات با ماهیت سیاسی و دینی پرداخت تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنیم.
سینما، امروز«بیتفاوت»، «روشنفکرنمازده» و هجمهکننده به اخلاق است.
بافرض تفکیک اعتراضات سیاسی از دینی، و بااین فرض که اعتراضات شخص شما به عنوان یک کارشناس سینما و معتقد به ارزشهای اسلامی نیز از ماهیت دینی برخوردار است. چه نمرهای به عملکرد وزارت ارشاد در ارائه مجوز ساخت به آثار بیمحتوا و بعضا اشاعه دهنده رسمی فساد میدهید؟
- وزارت ارشاد و معاونتهای مختلف آن قطعا باید در قبال آنچه ذکر کردید پاسخگو باشند. قرار ما در حاکمیت اسلامی براین بوده که آنچه در خلاف مسیر اندیشه دینی درحرکت است عرصه ای برای اظهار وجود نیابد. امروز ما باید به ارزیابی 3 دهه گذشته سینمای انقلاب بپردازیم و مشخص کنیم از ابتدا تا کنون چهاندیشههایی در عرصه سینما ظهور کرده و در ردههای برنامه ریز ومدیریتی نقش داشتهاند. باید به این پاسخ دست پیدا کنیم که طی این دوران سینما یا به سمت بیتفاوتی سوق پیدا کرده و یا به سوی روشنفکرنمایی سر خورده است. امروز هم با سینمایی روبرو هستیم که اخلاق جامعه را مورد هجوم قرار داده است.
شمقدری انقلابی و تسامح و تساهل ناسازگار بادین
بنابراین برای نتیجه گیری صحیح ضمن بررسی سیر تحول اندیشههای حاکم بر سینمای کشور، همه اعم از کسانی که مجوز ساخت و اکران فیلمهایی با مضامین غیر اخلاقی دادهاند باید پاسخگو باشند؛ حتی این جایگاه پاسخگویی باید برای کسانی که در جشنواره به چنین فیلمهایی جایزه دادند هم در نظر گرفته شود. ما معتقدیم که دین قابلیت حضور در همه عرصهها و از جمله سینما را نیز دارد.
امروز ما میخواهیم بررسی کنیم تا مشخص شود چه کسانی قصد دارند دردوران تصدی دو دولتی که مدعی پاسداری از ارزشهای انقلاب است از عرصه سینما دینزدایی کنند؟ زمانی که آقای شمقدری و گروه منتسب به او سکان دار معاونت سینمایی وزارت ارشاد شدند همه گفتند که انقلابیترین گروه ممکن کاررا به دست گرفته است(!) اما باگذشت این سالها این سوال مطرح است که خروجی عملکرد این انقلابی ترینها چه بوده است؟ امروز تسامح و تساهلی بر مدیریت سینمای کشور مسلط شده که هیچ جایی در اندیشههای دینی ما ندارد. این درحالی است که این تسامح و تساهل به طور مستقیم در برنامه ریزی برای سینمای کشور دخالت دارد. امروز مدیرانی درعرصه فرهنگ و به خصوص سینما تصدی امور را در دست گرفتهاند کهاندیشه محدودی دارند یا به عبارتی درکی از اندیشه دینی ندارند.
دکترای فقه و توصیه به خیانت؟!
اما وزیر ارشاد کنونی دارای دکترای فقه است؟!
- شما از دکترای فقه وزیر ارشاد سخن میگویید و من پاسخ میدهم در این عرصه برخی علما هم درمانده اند. اما اینجا این سوال مطرح است که چه کسانی باعث عملکرد سوء مسئولی میشوند که دکترای فقه دارد؟! نتیجه محدودیت اندیشه آقایان بهعلاوه حلقه محدود مشاورانشان این بود که هیچ متوجه نبودند که 14 فیلم با مضمون خیانت را تایید کردهاند(!) بعد از تایید هم به اتفاق همان حلقه محدود دارای اندیشه محدود به تماشای آن نشستهاند و به آن مجوز اکران درجشنواره و سپس هم مجوز اکران عمومی صادر کردند. و درنتیجه توصیههایی که باید انتظار شنیدن آن را از زبان شبکههای فارسی وان و مستهجن آن سوی آب داشته باشیم از مضمون 14 فیلم مجوز اکران گرفته در جشنواره فیلم فجر جمهوری اسلامی ایران دریافت کردیم؛ آن هم توصیه به خیانت!
دولت هزینهساز برای نظام؛ فاجعهساز برای فرهنگ!
این بیمسئولیتی در قبال فاجعه ای که از آن یاد شد در دوره تصدی دولتی اتفاق افتاده که نظام جمهوری اسلامی ایران با تحمل هزینه فراوان، و تحمل تهمتی بزرگ به یک چالش بزرگ سیاسی تن داده است تا از حقانیت آن دفاع کند. حالا همین دولت به آثاری مجوز میدهد که اعتراض اقشار متدین و صاحبان نظام و انقلاب را به دنبال دارد. حالا در اثر این بیمسئولیتی فضای غبارآلودی در سینما ایجاد شده که مسئولین راهاندازی آن به کناری خزیدهاند. درحالی که امروز در این دعوا نه یقه کسی گرفته میشود ونه از کسی بازخواست میشود و نه مدیری به دلیل این بیمسئولیتی برکنار میشود. درحالی که دردهه چهارم انقلاب ماباید ادعای بسیار بزرگ داشته باشیم، در جایی متوقف شده ایم که مجبوریم به فیلم چهارنفر جوجه فکولی که ارزشهای انقلاب را زیر سوال میبرند اعتراض کنیم و به مناقشه وقتگیر و فرصت سوز برسر آن بپردازیم.
هندوانه فروش و تصدی امور در سینما
برایند صحبتهای شما این است که مدیران سینمایی امروز کشورما اهلیت تصدی این پست را ندارند. لطفا بفرمایید این سکان باید به چه کسی سپرده شود؟ خود شما معترفید که آقایان انقلابی ترین گروهی هستند که تا کنون در عرصه مدیریت سینما ظهورکردهاند.
- خداوند در سوره نساء آیه 58 میفرماید: إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَی أَهْلِهَا. براین اساس شغلها و پستها نیز امانت محسوب میشوند که باید به اهل آن واگذار شوند. ملاک اهلیت در اینجا صرفا دینداری نیست. بلکه دیندارانی که اهلیت دارند شایستگی تصدی پست مدیریت در عرصه سینما را دارند. مگر یک هندوانه فروش یا فیلسوف دین ندارند؟! پاسخ این است که آنها دین دارند ولی اهلیت تصدی امور سینما و فرهنگ را ندارند. بنابراین معاونت سینمایی وزارت ارشاد را به خاطر سوء برنامه ریزی در این عرصه مسئول پاسخگویی میدانم.
احیای فیلمفارسی با مرثیهخوانی برای یک شخصیت درجه3
این درحالی است که بابت وضع امروز سینما و فرهنگ، مدیران صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران هم باید پاسخگو باشند. درحالی که سینمای قبل از انقلاب مرده بود، عده ای تصمیم گرفتند از تریبون ملی و درقالب برنامههایی طی یک دهه اخیر مثل برنامه سینمایی «هفت» آن را زنده کنند. آنها فیلم فارسی را زنده کرده و فقط یک لچک به سرش بستهاند.
در آخرین نمونه این برنامه آقای جیرانی به مرثیهخوانی برای ایرج قادری پرداخت که در همان عرصه فیلم فارسی هم از نظر کارشناسان یک شخصیت درجه 3 محسوب میشود. پس جیرانی برای ایرج قادری مرثیه خوانی نکرد بلکه برای فیلم فارسی مرثیه خوانی کرد. این وقتی که آقایان برای روضه خوانی در رثای یک شخصیت درجه 3 فیلم فارسی صرف کردند. کجا در راه تفکر امثال شهید آوینی به شکل غیر شعاری صرف شده است؟
فیلم «بفروش» و شاخصهای آن
در مجموع برنامهریزی امثال برنامه(هفت) برای فیلمسازان این است که آرام آرام این نکته را به خورد آنها بدهند که فیلمهای تولیدی باید «بفروش» باشد. البته این فیلمهای «بفروش» باید دارای المانهای خاص خود باشد که از نظر گردانندگان امثال برنامه هفت باید شامل شاخصهای موجود در فیلم فارسی و هندی باشد. این درحالی است که ذات اندیشه دینی هرگز نمیتواند برای گفتن منظورش از این جذابیتها بهره ببرد. فارغ از برنامه «هفت» که عذر و ماموریتش موجه است باید این سوال را از مسئولین سینمایی کشور پرسید که چرا به سمت سینمایی با این مشخصات حرکت کردهاند؟!
اغتشاش درمجموعه نظام فرهنگی
الان این سوال مطرح است که آیا ما افرادی را که اهلیت تصدی مدیریت سینمای کشور را داشته باشند در اختیار داریم یا باید به تربیت چنین افرادی بپردازیم؟
- خیر ما چنین افرادی را به شکل بالقوه در اختیار داریم. اما همانطور که در ابتدای بحث مطرح شد دعوا و مطالبه فرهنگی نباید رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرد. چون نتیجه دخالت سیاست این میشود که شهرداری از یک سو برخی فیلمهای مسئله دار را حمایت و میلیاردها تومان برای ساخته شدن آنها خرج میکند و از طرف دیگر میگوید من فیلمهای مسئله دار را اکران نمیکنم. پس این یک تعارض است که تنها از دل یک دعوای سیاسی بیرون میآید. امروز علاوه بر عملکرد معاونت سینمایی وزارت ارشاد، باید عمکرد حوزه هنری تبلیغات اسلامی هم بازنگری و ارزیابی شود. بنابراین مجموعه نظام فرهنگی ما دچار اغتشاش است که در برخی موارد خوراک دشمنان انقلاب میشود.
ذائقه مردم را با ارزشهای دینی مانوس کنیم
در نهایت به نظر شما راه برون رفت از وضعیت جاری سینما چیست؟ راهی که با پیمودن آن دوباره شاهد سرریز شدن کاسه صبر متدینین نباشیم؟
- برخی از مسئولین کمر به گسترش سینمای «بدنه» بستهاند که معیارهای آن همانهایی است که آقای جیرانی طی سالهای گذشته از رسانه ملی مشغول اشاعه آن بوده است. این درحالی است که ما جذابیتهای دینی داریم که باید مردم را باآن مانوس کنیم. اما مدیریت سینمایی کشور، ذائقه مردم را به سمت فیلمهای فارسی سوق داده است. و درعین حال از ارقام میلیاردی فروش این فیلمها نیز به عنوان معیار موفقیت در کارنامه حرفه ای خودشان یاد میکنند.
مدیران سینما مشغول باج دادن هستند
این روند باید متوقف شود. نظام ما اسلامی است، بودجه صرف شده از بیت المال است و قرار براین بوده که این سینما درخدمت همین مردم باشد و به فرهنگ دینی آنان احترام بگذارد و به نشر و توسعه آن بپردازد پس برای این منظور کسانی باید در مصدر امور قرار بگیرند که برای ارزشهای دینی مردم احترام قائل باشند. زیرا وقتی یک مدیر سینما دارای ضعف مدیریت(ازنوع دینی) است برای پوشش دادن این ضعف و ابقای خود در پست اشغال شده مشغول باج دادن میشود. باج در ازای ساخت فیلمهایی که به اعتراض متدینین و دلسوزان انقلاب ختم شده است.
رئیسجمهور و تعیین اهلیت
نتیجهگیری بحث ما براین مبناست که آنچه امروز سینمای ما را به این وضعیت اسفبار رسانیده تحکم اشخاص فاقد اهلیت در این عرصه است. این درحالی است که شما شخص وزیر کنونی را هم به صرف داشتن مدرک دکترای فقه صاحب اهلیت برای تصدی در این عرصه نمیدانید، حالا این سوال مطرح است که مرجع تعیین اشخاص دارای اهلیت کیست و کجاست؟
- رئیس جمهور در راس این هرم قرار دارد که موظف به تعیین وزیر دارای اهلیت است و این وزیر دارای اهلیت موظف به انتخاب و انتصاب مدیران دارای اهلیت در زیر مجموعه خود است.
اغتشاش در راس هرم
پس باید از رئیس جمهور در این رابطه سوال کنیم؟!
- چه اشکالی دارد؟ همه در نظام اسلامی مسئول و در مقام پاسخگویی هستند و استثنایی هم نداریم.
رئیس دفتر نهادی که شما از آن یاد میکنید اخیرا در دیدار با جمعی از تهیه کنندگان سینما به یکی از تهیه کنندگان فیلمهای توقیفی که اتفاقا خود شما هم به اثر او معترضید در قبال ادعای خسارت وی، برای جبران و در ضمن راهاندازی پروژههای بعدی 15 میلیارد تومان ناقابل هدیه کرده است! این درحالی است که این سینماگر درهمان جلسه اعتراف کرده که فیلم توقیفی اش در راستای منویات آن مقام مسئول بوده است! بااین وصف آیا نباید بپذیریم که اغتشاش در مرجع تعیین صلاحیتهاست نه اعتراضات موجود؟!
- این حرف درستی است و شکّی در صداقت مردم در اعتراضاتشان وجود ندارد. اینجا مخاطب، مسئولین تصمیم گیرنده در عرصه فرهنگ هستند.