در
ادامه پيگيري پرونده اي براي فضاي مجازي به سراغ روح الله مومننسب،
کارشناس و یکی از مدیران فضای مجازی رفتيم تا درباره مسائل مختلفي پيرامون
مخاطرات و محتواسازي در فضاي مجازي با وي گفت و گو كنيم.
مومن نسب در ابتدا از ما خواست که وي را
با عنوان «سرباز انقلاب اسلامی» معرفي كنيم؛ زیرا برخی از رسانه های مغرض،
دیدگاه های مومن نسب را به عنوان موضع رسمی نهاد یا سازمانی هایی که در
آنها مشغول فعاليت است اعلام می کنند، در حالی که استناد به دیدگاه های
کارشناسی افراد به عنوان موضع رسمی این نهادها، غیر قانونی و دور از اخلاق
رسانه ای است.
در ادامه بخش اول گفت و گوي «خبرگزاري دانشجو» با مومن نسب را مي خوانيد:
همه چيز درباره فيلترينگ / چه كسي سايت هاي اينترنتي در ايران را فيلتر مي كند
«خبرگزاري دانشجو» - راجع به چگونگي تشخیص محتواي مجرمانه توضيح دهيد.
مومن نسب: همان گونه که در مصاحبه های قبلی نبز عرض کردم
كارگروه تعيين مصادیق محتوای مجرمانه در بهمن ماه 1388 و بعد از تصویب
قانون جرايم رايانهاي تشكيل شد. اين كارگروه بر اساس ماده 22 قانون جرايم
رايانهاي با عضویت وزیر یا نماینده وزارتخانه های آموزش و پرورش، ارتباطات
و فناوری اطلاعات، اطلاعات، دادگستری، علوم، تحقیقات و فناوری، فرهنگ و
ارشاد اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، رئیس سازمان صدا و سیما و
فرمانده نیروی انتظامی، یک نفر خبره در فناوری اطلاعات و ارتباطات به
انتخاب کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی و یک نفر نماینده مجلس
شورای اسلامی به انتخاب کمیسیون حقوقی و قضایی و تأیید مجلس شورای اسلامی و
به ریاست دادستان کل کشور در محل قوه قضائیه تشکیل می شود؛ دبیری این
کارگروه نیز بر عهده دکتر خرم آبادی است که دست راست خود را در راه مبارزه
با دشمنان اسلام، تقدیم انقلاب کرده اند.
بر اساس تبصره (1) همین ماده نیز، جلسات کارگروه حداقل هر 15 روز یک بار و
با حضور هفت نفر عضو دارای حق رأی رسمیت مییابد و تصمیمات کارگروه با
اکثریت نسبی حاضران معتبر است.
این كارگروه در جلسات ابتدایی خود فهرستی از مصادیق جرم در فضای مجازی را
از قوانین جاری کشور احصا کرده و با عنوان فهرست مصادیق محتوای مجرمانه در
هشت بند در رسانه ها و بخصوص اینترنت منتشر نمود که این فهرست مبناي تشخيص
محتواي مجرمانه در کارگروه قرار می گیرد.
نکته جالب اینکه در میان مقررات و قوانین جمهوری اسلامی، كمتر قانوني در اين حد انتشار يافته و در دست عموم قرار گرفته است.
در قانون جرايم رايانهاي، مسئوليت كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه
است، منتها در ماده 23 همین قانون ذکر شده که دستور کارگروه تعیین مصادیق
یا مقام قضایی رسیدگی کننده به پرونده پایگاه های اینترنتی بوده و ممکن
است با دستور كارگروه تعيين مصاديق يا مقام قضایی رسیدگی کننده به پرونده،
اين پايگاه ها بسته شوند.
به نظر ميرسد كه قانونگذار توجهش به اين مطلب بوده كه كارگروه تعيين
مصاديق كه رئيس آن حجت الاسلام محسني اژه ای در جایگاه دادستان كل كشور به
عنوان مدعی العموم در گستره کشوری و دبيرش، دكتر خرمآبادي، مشاور قضايي
دادستان کل کشور است، با توجه به کشوری بودن تاثیرات جرایم عمومی در
اینترنت، به جرايم عام رسیدگی كند و مقام قضایی رسیدگی کننده به پرونده،
جرايم مربوط به شاکی خصوصی را مورد رسیدگی قرار دهد.
يك سايت از فيلتر تا رفع فيلتر...
«خبرگزاري دانشجو» - معمولاً مردم در طی گردش در اینترنت
به برخی محتواها بر می خورند که ظاهراً باید فیلتر شود و از سویی، برخی
سایت های مفید فیلتر شده اند.
مومننسب: كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه سازوكاري
تعريف كرده كه از طريق آن ساز و كار مردم ميتوانند در صورت رويت محتواي
مجرمانه به نشانی
http://gozaresh.peyvandha.ir مراجعه کرده و آن را به کارگروه گزارش کنند.
تارنمای گزارش شده از طرف مردم پس از دريافت و بررسي اوليه و تخصصی در
دبیرخانه کارگروه توسط اعضا، با دستور كارگروه جهت پالایش به وزارت
ارتباطات یا ارائه دهندگان خدمات دسترسی و میزبانی ابلاغ می شود.
نكتهاي كه اينجا هست اينكه در كشورهاي غربي معمولاً نحوه مشخص و
دموكراتيكي براي نظارت بر اينترنت وجود ندارد و دولت راساً تصميم ميگيرد
كه سايتي را ببندد؛ نحوه فيلترينگ آنها هم به اين صورت است كه فقط صفحه را
نميبندند كه با فيلترشكن و VPN قبال دسترسي باشد، بلكه آنها دامنه يا
«هاست» را حذف ميكنند و سايت كلاً از دسترس خارج ميشود، پس نحوه نظارت و
برخوردشان بسيار قويتر و سلبی تر از ماست.
در ايران اگر تارنمایی با دستور کارگروه پالایش شده باشد، مسئول آن تارنما
حق دارد علت پالایش تارنمایش را پرسیده و بعد از رفع محتوای مجرمانه نسبت
به بازگشایی آن اقدام كند که اگر اين فرآيند دقيق و اصولي انجام شود، رفع
پالایش حداكثر 24 تا 48 ساعت زمان خواهد برد و اگر شاكي خصوصي وجود داشت،
پس از تشکیل پرونده و طی مراحل دادرسی، به درخواست شاکی پرونده رسيدگي
ميشود.
از طرفی اگر كارگروه تعيين مصاديق محتوای
مجرمانه، مصداق جرم عام كه بر اساس فهرست مصادیق مشخص شده است را در
تارنمایی مشاهده کرد و آن پايگاه اینترنتی نیز در ستاد ساماندهي پايگاههاي
اينترنتي ایرانی، مستقر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ثبت شده باشد، به
آنها تذكر ارسال مي کند، يعني بدواً فيلتر نميشوند و تنها به آنها تذكر
داده ميشود كه انتشار فلان مطلب به استناد فلان بند فهرست مصادیق جرم است و
بايد حذف گردد و چنانچه حذف شد، در پرونده تارنما درج شده و آن تارنما
پالایش نمی شود.
يك نكته جالب اين است كه كساني كه بعد از فيلتر شدن سايتشان به كارگروه
مراجعه ميكنند به دليل توجيهات موثر حقوقي خودشان بعداً كارشناس حقوقي
فضای مجازی ميشوند و ميتوانند به بقيه تارنماها پيرامون محتواي مجرمانه
مشاوره دهند.
همین امر باعث شده است که تا كنون كمتر از يك درصد از تارنماهايي كه قبلاً
فيلتر شده بودند، دوباره فيلتر شوند؛ زیرا مسئولان این تارنماها موارد
محتواي مجرمانه را شناخته و رعایت ميكنند.
«خبرگزاري دانشجو» - چرا برخي از سايتها که با دستور مقام قضایی مسدود شده، برای رسیدگی به پرونده و بازگشایی تارنمایشان دچار سردرگمی می شوند؟
مومننسب: وقتي فهرستی از مصادیق جرم رایانه ای مشخص شده و فرایندی نیز
برای رسیدگی به آن در قوه قضائیه وجود دارد، به نظر می رسد بهتر است در
دادگاه به اين شكل عمل نشود كه به شكل خاص، دادستان های عمومی كه به صورت
ميداني و عملياتي اقدام مي كنند، شاکی پرونده تارنمایی شوند که در گستره
کشوری فعالیت دارد.
از طرفی حتماً بايد فرآيند قضایی رسیدگی به جرم نیز طي شده باشد تا مقام
قاضي حكم صادر کند و در واقع بدون پرونده، تشكيل دادگاه و صدور حکم قضایی
غير ممكن است.
لذا توصيه می کنم پرونده تارنماهاي فيلتر شده از طریق همان دادگاه صادر کننده حکم پالایش یا دادگاه های صالحه دیگر پيگيري شوند.
«خبرگزاري دانشجو» - آيا ممكن است سايتي بدون تشكيل
پرونده فيلتر شده باشد؟ چون برخي افراد اعلام ميكنند كه پس از بسته شدن
سايتشان به دادگاه فراخوانده شدهاند.
مومننسب: همان گونه که عرض شد، بر اساس قانون امكان
ندارد بدون تشكيل پرونده، تارنمایی پالایه شده باشد؛ چون قانون مشخص کرده
است که تارنماها با دستور کارگروه تعیین مصادیق یا مقام قضايي رسیدگی کننده
به پرونده پالایه می شوند، یعنی مقام قضایی بر روی پرونده مشخصی دستور
صادر كرده است، پس حتماً پرونده وجود دارد.
در موارد اخير كه برخي تارنماهاي منتشر کننده فایل های صوتي و تصويري مورد
شكايت قرار گرفتهاند نیز بنده يك اعتراض جدي به صدا و سيما دارم. ما در
زماني واقع شدهايم كه آقا دستور ايجاد شورايي را دادهاند به نام شوراي
عالي فضاي مجازي كه صدا و سيما نيز عضوي از اين شورا است؛ یعنی رهبر انقلاب
برای این نهاد انقلابي ماموریت هایی داشته اند که نام آن را در میان اعضا
این شورا قرار داده اند.
اما شاهدیم که متاسفانه درست در زماني كه همه مشغول آماده كردن مقدمات
اجرای فرمان امام خامنه ای و محیا براي انجام اين دستور و ماموریت بزرگ
هستيم - كه طبق فرمایش آقا از بزرگترين كارهاي بعد از انقلاب است - يك
دفعه ميبينيم كه رسانهها و تریبون های مهم و تاثیرگذار انقلابي در فضای
مجازی به واسطه شكايت يكي از نهادهاي انقلاب به دادگاه احضار مي شوند.
من از رئیس این نهاد که در فرمان تشکیل شورای عالی فضای مجازی مامور شده
است به «سرمایه گذاری وسیع و هدفمند در جهت بهره گیری حداکثری از فرصت های
ناشی از اینترنت» و «ارائه خدمات گسترده و مفید به اقشار گوناگون مردم»، می
پرسم که آیا بسته شدن تارنماهای مهم منتشر کننده محتوای مفید در اینترنت و
حذف میلیون ها فرصت ناشی از اینترنت، در جهت فرمان امام خامنه ای است یا
مقابل آن؟
شكايت صدا و سيما از سايت هاي تصويري بازي دوسر باخت است
شما چگونه می خواهید و می توانید بدون کمک همین نیروهای جوان و فعال انقلاب، خدمات گسترده و مفید به اقشار مختلف مردم داشته باشید؟
اين بازی شروع شده، يك بازی دو سر باخت است، يعني اين تارنماها كه بيش از
سه ميليون محتواي مفيد را به اينترنت وارد كردهاند، اگر در روند اين
دادگاه شكست بخورند و تعطيل شوند چه بردي براي صدا و سيما دارد؟ صدا و
سيمايي كه مسئول انتشار محتواي مفيد در سطح جامعه است اگر شكست بخورد آسیبی
بزرگی به آبروی این نهاد ملی وارد می شود.
بر اساس تعريفي كه اين آقايان از راديو و تلويزيون دارند، من و شما را هم
شامل مي شود! چرا كه ميگويند هر چيزي كه صدا و تصوير داشته باشد رادیو و
تلویزیون است، كه خب من و شما هم، هم صدا داریم و هم سیما!!!
ما به اين دل خوش هستيم كه بعد از انقلاب با تدبير امام خمینی (ره) رسانه
صوتي و تصويري كشور يا همان راديو و تلويزيون، ملي شد و مانند كشورهای غربی
و بخصوص آمريكا در انحصار صاحبان قدرت و ثروت نيست كه تصميم بگيرند چه پخش
شود و چه پخش نشود و يا چه خبري به طور كامل حذف گردد و يا يك خبر كوچك،
بزرگ شود و همه چیز را استثمار کنند.
الان اگر بشنويم كه سازمان صدا و سيما به جاي حمايت از كساني كه افسران جنگ
نرم هستند و با هزينههاي شخصي خودشان سايتهايي را راه انداختهاند و
همين پايگاههاي اينترنتي موفق شدند كه در سطح دنيا تاثيرگذار باشند، از
اين تارنماها شكايت كرده است و در مقابلشان صفآرايي نموده، چه ميشود؟
از طرفی معلوم نیست استناد صدا و سیما به کدام بخش از قانون است، ولی تا
جايي كه من اطلاع دارم مقام قضايي دادسراي فرهنگ و رسانه، عادلانه موضوع را
بررسي خواهد كرد و در فرآيند بررسي عادلانه نميتوان به خطاي اين
تارنماها راي مثبت داد.
صدا و سيما يك تارنماي تاثير گذار ندارد
به اعتقاد من بهتر است كه سازمان صدا و سيما شكايت خود را از این تارنماها
پس بگيرد و از مسئولان این تارنماها عذرخواهي كرده و از آنها در راه
ماموریت اصلی اش كمك بگيرد؛ چرا كه اينها منبعي عظیم از انرژي و تجربه
هستند و موفق شده اند تارنماهايشان را به جایگاه های اول ايران و در جمع
پربازدیدترین تارنماهای جهان صعود دهند و این یعنی موفقیت چند جوان مومن
ایرانی از سازمان عریض و طویلی مثل صدا و سیما در فضای مجازی به مراتب
بیشتر بوده است؛ چرا که صدا و سيما با این همه ثروت و سرمایه هنوز نتوانسته
است بعد از سال ها تبلیغ شبانه روزی در برنامه هایش، تارنماهای خود از
جمله IRIB را حداقل بين چند تارنمای تاثيرگذار ايران وارد کند، پس اگر این
سازمان بيايد و بخواهد اين تارنماهاي فعال را نیز در شرایط حساس فعلی
ببندد، ما نميتوانيم اميدوار باشيم كه اين سازمان بتواند فضای بهتري را در
فضای مجازی برای مردم ارائه نمايد و جايگاه بهتري را به نيروهاي انقلاب
اسلامی در فضاي مجازي بدهد.
«خبرگزاري دانشجو» - بر اساس مصادیق محتوای مجرمانه، بعضي
از سايتها مانند سایت های غير اخلاقي بايد شود، اما الان ميبينيم كه اين
سايتها به راحتي با يك فيلترشكن قابل استفاده هستند. آيا براي اين فكري
شده است؟
مومن نسب: مشکل عمیق تر از اینهاست و باید ریشه ای آن را
بررسی کرد؛ یعنی اینکه فضاي مجازي فعلي ما و خاصتر اينترنت ما، مال ما
نيست ما واردكننده اينترنت به كشور بوده و تنها مصرف كننده هستيم.
ما از 10 كشور اينترنت ميخريم كه آنها
هم از آمريكا ميخرند و واسطه هستند، بنابراين هر كليك ابتدا به گيتوي
كشور خودمان در شركت ارتباطات زيرساخت، بعد به شركت واسطه و سپس به آمريكا
ميرود، بنابراين من يك ايميل كه به شما ميفرستم در هر گيت وي، که همان
گمرك اينترنت است، بايد بارم را زمين بگذارم هزينهاش را بدهم و رد شوم! خب
همين ميشود که هزينه بالا، سرعت پايين و امنيت پايين است. هر كدام از اين
گمركها كه مشكل پيدا كند اينترنت دچار مشكل ميشود، خب بی تردید این روش
تامین اینترنت غیرمعمولی، مشکوک و نامعقول است.
تدبير رهبري در فضاي مجازي...
تدبيري كه آقا در فضاي مجازي داشتند، تدبيري بسيار هوشمندانه، بجا و بموقع
است؛ يعني كوچكترين خللي به اين تدبير نميتوان وارد كرد؛ به اعتقاد ما
شوراي عالي فضاي مجازي را ميتوان تعبير به معجزه ولايت كرد، معجزهاي كه
قرار است تمام جادو جنبلهاي آمريكا را در فضاي مجازي ببلعد. يعني
افعيهايي كه به نظر ما بزرگند مثل yahoo، google ، facebook و بقیه مارهای
مجازی بوجود آمده توسط خبره ترین جادوگرهای آمریکایی كه در واقع نقش لانه
های جاسوسي نوین آمريكا را بر عهده دارند و اکنون متاسفانه صندوقنامهها و
اطلاعات ما در همین جاسوس خانه ها قرار دارد.
واقعاً جای تعجب و تامل دارد كه چگونه ما تمام اين سالها اين گونه در
اينترنت حضور داریم؛ كشوري كه در هشت سال دفاع مقدس تمام دنيا مقابلش بود و
بعد هم كه وارد جنگ نرم شديم باز هم تمام دنيا مقابل ماست، چگونه با اين
همه دشمن، مبالغ هنگفتی پول روی اطلاعات مهم کشورش مي گذارد و سرمایه های
ملی را به همراه گرانبهاترین اطلاعات به بزرگترین دشمنش هدیه مي کند!
به نظر می رسد قضیه اینترنت ما امروز مثل
ماجرای بنزين است که اگر ما سالها بعد به بچههاي خودمان بگوييم كه 10
بشكه نفت خام می فروختیم با پولش از همان کشور يك بشكه بنزين مي خریدیم می
آوردیم در کشورمان دود ميكرديم ميرفت هوا، بدون هیچ گونه کار مولد و
موثری، خندهشان ميگيرد و شاید فکر کنند شما دارید با آنها شوخی می کنید!
الان هم در اينترنت پول و اطلاعات ميدهيم چيزی تحويل نميگيريم. از شما می
پرسم! فرزندان و جوانان ما در اينترنت چه كار ميكنند؟ آیا امکانات
اينترنتي را برای وبگردی آنها فراهم کرده ایم؟
وقتي جوانان حزب اللهي مي خواهند محتوا توليد كنند صاحبان قدرت جلوي آنها مي ايستند
نه! متاسفانه وقتی چهار تا جوان ایرانی باانگیزه و حزباللهي هم راه
ميافتند كه يك كاري بكنند و محتواي مفیدی تولید یا توزيع كنند، يك صاحب
قدرتي ميآيد و جلويشان ميايستد!
اکنون بعد از صدور فرمان تشکیل شورای عالی فضای مجازی توسط فرمانده کل قوا،
به نظر می رسد کسانی كه قرار است ستاد فرماندهي را داشته باشند، دارند
ضعیف عمل می کنند! ستاد فرماندهي اول بايد خودش محكم باشد تا امثال من و
سرباز صفريهاي مثل من، بااراده قوی تری حرکت کنند.
من به شخصه وقتی حکم آقا را ديدم درجههايم را كندم و گذاشتم زمين؛ يک
سرباز صفر ميايستد ببيند فرماندهاش چه ميگويد؛ ما هم اکنون منتظريم، فكر
ميكنم الان تمام بچههاي فضاي مجازي اين گونه اند؛ منتظرند ببينند ستاد
فرماندهي كجا را نشان ميدهد و ميدانم كه آقا بيترديد به همین نيروهاي
حزباللهي که الان در اينترنت نيروهاي كار كشته اي هستند، امید دارند،
بله! اينها یقیناً ميتوانند دنيای مجازی ساخته آمریکا را بگيرند و به
مستضعفان جهان هدیه کنند.
دوست و دشمن هم به اين اقرار ميكنند؛ مانند مديرعامل گوگل كه گفت: ما
نميتوانيم نيروهاي ايراني را پيش بيني كنيم؛ كه اين ترتيب به توان بالای
نیروهای سایبری ایران اقرار کرد.