کیهان در ستون ویژهای خود نوشت :
مرديم از احساس خوشبختي! صداي آمريكا را تعطيل كنيد!
شبكه بالاترين خواستار تعطيلي تلويزيون فارسي VOA به خاطر كيفيت مبتذل آن شد.
اين
شبكه در شكوائيه اي به قلم يكي از عناصر اپوزيسيون فراري - و البته با نام
مستعار- نوشت: تا 4 سال پيش كه به خارج آمده ام VOA را نگاه مي كردم اما
بعد از آن تلويزيون صداي آمريكا را نگاه نمي كنم. دورادور سرنوشت صداي
آمريكا را در ميان اخبار رصد مي كردم و بويژه بعد از رياست جمهوري اوباما و
در دو سال اخير مي دانستم كه اين تلويزيون دچار دگرگوني هاي آشفته و
گوناگوني شده كه بنظرم مي رسيد در حال تلاش براي تبديل شدن به رسانه اي
مستقل تر و غير اپوزيسيوني تر است. اما كماكان رغبتي به تماشاي آن نداشتم و
ندارم. تا اينكه پريشب و از روي تبليغ بالاترين رفتم و برنامه افق سيامك
دهقانپور را ديدم. بايد اعتراف كنم كه آنچه كه ديدم فقط بد نبود بلكه به
جرات مي شود گفت فاجعه بود. ميهمانان كارشناس شركت كننده در ويديوكنفرانس
مجتبي واحدي در واشنگتن، بابك داد در پاريس و [...] در تهران بودند.
اين
ضدانقلاب لندن نشين مي افزايد: بعد از حدود نيم ساعت تا 40 دقيقه اي كه با
خودخوري و عصبانيت توانستم برنامه را تحمل كنم نوعي احساس بدبختي و
درماندگي براي خودم، تاسف براي آمريكا و پول هايي كه خرج مي كند، حسرت براي
سه كارشناسي كه هر چه كه با خود آورده بودند توشه كارشناسي شان جزوش نبود و
نوعي غصه عميق براي آنها كه قرار بود مخاطب اين تلويزيون و اين كارشناسان
باشند كردم. خلاصه برنامه اين بود كه در شروع و ادامه و پايان برنامه نه
كارشناسان عزيز خودشان مي دانستند كه چه گفته اند. نه مجري مي دانست كه هر
كدام از آقايان چه نظر و تحليل مشخصي براي موضوع مشخص برنامه داده اند. نه
هيچ كدام از كارشناسان سه گانه مي دانستند كه آن دو رفيق و هم پانل شان چه
گفته است. و لابد بايد انتظار داشتم و داشتند كه مردمان مخاطب فهميده باشند
كه اين آقايان چه دري سفته اند! لذا بر آن شدم كه در اينجا ثبت كنم كه من
گفتم كه «محض رضاي خدا VOA را تعطيل كنيد».
حمله ماه هاي اخير برخي طيف
هاي اپوزيسيون به صداي آمريكا و بي كفايت توصيف كردن آن در حالي است كه
انواع رسانه هاي بيگانه منطبق با حجم و كيفيت فعاليت هاي محافل اپوزيسيون
فعال مي شوند يا دچار ركود مي گردند. به عبارت ديگر حملات اخير اپوزيسيون
به VOA و شبكه هاي مشابه نوعي فرار به جلو براي توبيخ نشدن و مورد ملامت
قرار نگرفتن است.
وضعيت تيره و تار منافقين پس از تعطيلي پادگان اشرف
تعطيلي پادگان اشرف و اخراج گروهك منافقين از عراق، عملا اين سازمان تروريستي را در معرض فروپاشي كامل قرار داده است.
يك
عضو جدا شده اين سازمان در پايگاه اينترنتي ايران اينترلينك نوشت: سازمان
مجاهدين خلق[منافقين] با ناكامي هاي متعددي روبروست از جمله؛ نابودي
نيروهاي نظامي سازمان و از دست دادن مقر اصلي براي فرقه سازي و اسارت اعضا،
فرار و نارضايتي در بين كادرها، مخالفت و چنددستگي در ميان شوراي دست ساز
سازمان، از دست دادن هواداران قديمي در خارج، تو زرد درآمدن برخي حاميان
منطقه اي سازمان از جمله در عراق كه هم اكنون فراري و به جرم ترور و انفجار
تحت تعقيب اينترپل هستند (طارق هاشمي)، جدايي يا نامه نگاري كادرهاي خارج
از عراق براي جدايي از سازمان، و سرانجام تمسخر مظلوم نمايي هاي سازمان
توسط اپوزيسيون خارج نشين.
عضو جدا شده منافقين اضافه كرد: قطعا تعداد
زيادي از پيكره سازمان- شايد در حدود يك سوم آن- خواهان بازگشت به ايران و
زندگي عادي خواهند بود و البته نيمي از باقيمانده هم قطعا منتظر راهي براي
جدايي خواهند ماند. اگر آمريكا خود پناهندگي و حضور اين افراد را بپذيرد،
قطعا آنها هم در آن ور آب ها مثل بقيه اپوزيسيون و در جدال با آنها به
فراموشي و ورطه شوهاي تلويزيوني دچار خواهند شد. اگر كشوري مثل آذربايجان
يا هر كشور ديگري در منطقه در دشمني با مردم ايران آنها را بپذيرد بدون شك
تكرار خاطرات تلخ همكاري اين گروه با صدام و دشمنان ايران و ايراني، از
آنها نه گروهي فراموش شده كه فرقه اي به شدت منفور و عبرت تاريخ خواهد
ساخت.
بهزاد عليشاهي مي افزايد: پراكنده شدن آنها در كشورهاي مختلف در
اروپا و يا هر كجاي ديگر نيز چيزي كه سازمان به شدت از آن هراس دارد و
خواهان انتقال گروهي است، اين نوع انتقال قدرت تسلط فرقه بر اعضا را از بين
خواهد برد و اعضا در مواجهه با دنياي آزاد حقايق را خواهند فهميد و از
سازمان دلزده و شاكي خواهند شد، امري كه لو رفتن هرچه بيشتر اسرار جنايت و
وابستگي سازمان را در پي خواهد داشت.
ايران در شطرنج مذاكرات آهسته و پيوسته پيش مي رود
محافل
سياسي و رسانه هاي غرب استراتژي فشار بر ايران را فاقد كارايي ارزيابي مي
كنند و معتقدند ايران به رغم اين فشارها برنامه هسته اي خود را پيش مي برد.
روزنامه
نيويورك تايمز دراين باره نوشت: ايران به اعتبار مذاكرات، براي برنامه
هسته اي خود مشروعيت بيشتري را كسب مي كند. كارشناسان مي گويند به رغم
تشديد تحريم ها، روش هميشگي ايران مبني بر تداوم آهسته اما پيوسته برنامه
هسته اي خود تاكنون موفقيت آميز بوده است.
اين روزنامه نوشت: واقعيت اين
است كه موفقيت مذاكرات از منظر غرب به اين معناست كه ايران با انتقال تمام
اورانيوم غني سازي شده به خارج موافقت كند. اما مقامات آمريكايي مي گويند
در مذاكرات اسلامبول هيچ توافقي در مورد غني سازي پيشنهاد نشد. استقلال، از
ستون هاي اصلي انقلاب و حاكميت ايران به شمار مي رود و به همين دليل آنها
در برابر هر نوع شرطي مبني بر تعطيلي مراكز هسته اي مقاومت مي كنند.
در
همين حال روزنامه واشنگتن پست در گزارشي خاطر نشان كرد كه تحريم ايران شكست
خورده است. به نوشته اين روزنامه « ايران با درگير كردن كشورهاي غربي در
مذاكرات، براي فعاليت هاي هسته اي خود زمان مي خرد. اوباما بعد از 3 سال
بايد اعلام كند سياست تحريم و فشار و مذاكره با شكست مواجه شده است هر چند
كه برخي تحليلگران مي گويند اوباما هرگز چنين اعترافي نخواهد كرد».
از
سوي ديگر و در حالي كه گروهي از سناتورهاي آمريكايي مانع از تصويب تحريم
جديد عليه ايران در سنا شدند، اختلافات ميان اعضاي جمهوري خواه و دموكرات
سنا شدت يافته است. گفته مي شود اين اختلافات بي ارتباط با انتخابات ماه
نوامبر آمريكا نيست.
سناتور ليندزي گراهام دراين باره گفته است: تحريم
ها عليه ايران خيلي خوبند و اميدواريم كه باعث تغيير رفتار ايراني ها شوند
ولي تاكنون چنين اتفاقي رخ نداده و فكر مي كنم از اين به بعد نيز اتفاق
نيفتد.
ناتواني سياست فشار عليه ايران موجب اعتراض مقامات رژيم
صهيونيستي شده است. ايهود باراك وزير دفاع اسرائيل به سي ان ان گفت: ايران
همچنان از مذاكرات با 1+5 سود مي برد و غرب را فريب مي دهد. ما به وعده هاي
آمريكا اطمينان داريم اما نگرانيم غرب نتواند جلوي برنامه هسته اي ايران
را بگيرد.
وي مي افزايد: مذاكرات 1+5 و ايران با اين محور كه به توافق
بر سر ساز و كارهايي براي تداوم پيشرفت برنامه اتمي ايران منجر شود، مسخره
است. اگر غرب و جامعه جهاني آستانه اي براي برنامه هسته اي ايران در نظر
بگيرند و ايران هم آن را قبول كند اما عملا اجازه داده شود كه ايران برنامه
خود را پيش ببرد. اين مسخره و يك فريب است، چه رسد به اينكه ايران تنها
بخش هايي از طرح غرب را بپذيرد.
باراك تصريح كرد: يك ايران هسته اي، دورنماي كلي خاورميانه را تغيير خواهد داد.
همچنين
نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي ضمن يك كنفرانس مطبوعاتي در پراگ اعلام
كرد: ايران به هيچ وجه از برنامه هسته اي خود صرف نظر نخواهد كرد.
وي
با بيان اينكه ايران شطرنج باز ماهري است و شطرنج مذاكرات را خوب بلد است،
گفت: هيچ نشانه اي وجود ندارد كه ايران مي خواهد برنامه هسته اي خود را
متوقف كند حتي اگر چيزهايي را بپذيرد.
چرا بايد هزينه تندروي گروه هاي خارج كشور را ما بپردازيم؟!
اعلام
موجوديت گروهكي به نام «شوراي هماهنگي جنبش سبز» در برابر «شوراي هماهنگي
راه سبز اميد»، تبديل به قوز بالاي قوز براي فتنه گران شده است.
اولين
بار نام گروه موسوم به شوراي هماهنگي جنبش سبز را مهدي خزعلي در وبلاگ خود و
در آستانه مرحله دوم انتخابات علم كرد برخلاف سناريوي تحريم انتخابات، از
قول اين گروه خواستار حضور تك راي در انتخابات مرحله دوم شد. با اين همه
فردي كه از وي در انتخابات حمايت شده بود، حائز 50 هزار راي كمتر نسبت به
مرحله اول شد!
مهدي خزعلي درباره شوراي ياد شده به سايت روز آن لاين
گفت: آنها تعدادي از فعالان سياسي در داخل هستند و هويت سياسي مستقل دارند،
برخلاف شوراي هماهنگي راه سبز اميد كه در خارج از كشور توسط اردشير
اميرارجمند اداره مي شود، من به آن جريان خارج احترام مي گذارم ولي حرف من
اين است كه وقتي جريان ديگري هم كه به طور كلي در داخل است اعلام موجوديت
مي كند، بايد با آنها هم با احترام برخورد كنيم و بگوييم كه قطعا آنها نيز
نظري و انديشه اي دارند و وقتي كه ناگزير شده اند اعلام موجوديت كنند قطعا
مواضع و راهكارهايشان در جاهايي با «راه سبز اميد» منطبق نبوده است. چرا
پذيرش اين مسئله اينجا سخت مي شود؟
وي برخي مواضع گروه وابسته به
اميرارجمند را راديكال توصيف كرد و گفت: مشي يي كه آن گروه اتخاذ مي كرد در
مواردي راديكال بود(مثل اعتراضات خياباني) و بهانه به دست رقيب مي داد تا
بكوبند و از سوي ديگر مشي انفعالي بود؛ در جاهايي كه ظرفيت هاي قانوني
اعتراض وجود داشت و ما مي توانستيم بدون بهانه دادن حركتي بكنيم. موضعگيري
اين شورا ما را منفعل مي كرد، مثل تحريم انتخابات. نبايد اجازه داد كه
گروهي تندرو با شعارهاي ساختارشكن و راديكال در مسير مبارزه مدني اخلال
كنند. در واقع هزينه شعارهاي گروه هاي تندرو و راديكال خارج از كشور را ما
مي پردازيم.
يادآور مي شود برخي محافل ضد انقلاب، مدعي شده بودند خزعلي
نفوذي جمهوري اسلامي در ميان اپوزيسيون است و اگر غير از اين نبود، از
بازداشت آزاد نمي شد تا سر بزنگاه انتخابات، عليه تحريم انتخابات موضع
گرفته و براي شركت در انتخابات دست به تبليغات وسيع بزند.