رجانیوز / روزهای زندگی را باید از دو جهت حائز
اهمیت دانست. اول آنکه در پی آن است که باب تازه ای را در مورد سینمای دفاع
مقدس باز کند و دوم اینکه شاید بتوان آن را مهمترین فیلم کارنامة شیخ طادی
دانست. اما فارغ از این دو اهمیت جنبههای دیگری نیز دارد که در این مطلب
قصد داریم در موردش سخن بگوییم.
حاشیه های مهمتر از متن
شاید بتوان حاشیهپردازی در کنار اتفاقات
بزرگ و پر اهمیت تاریخی را راهی تازهای دانست که باید گشوده شود. نمونة
اعلای این مساله در مختارنامه است. در مختارنامه به جای آنکه به ماجرای
عاشورا به عنوان یک اثر مرکزی نگریسته شود و موجب آن گردد که تجربههای
شخصی و پراهمیت هر شیعه از عاشورا خدشه دار شود؛ یک داستان حاشیهای مطرح
شد. داستانی که آینهای گشت تا رنج و محنت و عزت و وقار عاشورا را به تصویر
بکشد و به جای خدشهدار کردن تصویر ذهنی و تقلیل آن نزد هر شیعه از عاشورا
به آن وسعت بخشیده شد. به صورتی که اکنون حتی تیتراژ ابتدایی و انتهایی
مختارنامه هم موجب حزن و غم میشود. بنابراین یک مسیر میانبر مهم در بیان
حادثههای بزرگ پرداختن به حاشیههاییست که میتواند آینهای در برابر سرو
بلند بالای «متن حادثه» باشد. روزهای زندگی تقریبا از همین جنس است.
بیمارستانی صحرایی که قرار است در خطهای عقبی باشد اما با یک عقب نشینی پس
از قبول قطعنامه در اسارت دشمن قرار می گیرد و خط مقدم می شود.
پرداختن به افرادی که در قمستهای دیگر
دفاع مقدس- غیر از یگانهای رزمی- درگیر بودهاند تا به حال در سینمای ایران
آنچنان که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته. انتخاب چنین ایدهای در جای
خود تحسین برانگیز است. بهتر است برای بررسی فیلم را به سه بخش تقسیم کنیم.
اولین قسمت از ابتدای فیلم است تا قبول قطعنامه؛ قسمت دوم از قبول قطعنامه
تا حمله¬ی سراسری نیروهای بعثی تا عقب نشینی و قسمت سوم گیر افتادن
رزمندگان و کادر بیمارستان صحرایی.
بخش اول: رزمندگان بی سلاح
در این بخش از فیلم شاهد زندگی یک زوج
پزشک هستیم. شخصیت زن و مرد فداکاری که عاشقانه به رزمندگان خدمت میکنند.
بخش عمدهای از موفقیت فیلم در این بخش مدیون بازی خوب و روان آقای حمید
فرخ نژاد و خانم هنگامه قاضیانی است. در این بخش شاهد جلوههای ویژه¬ی خوبی
در لحظات حمله هستیم. هر چند به نظر میرسد در لحظههایی فیلم تنها به
خاطر این جلوههای بصری، جذاب به نظر میرسد و عملا داستان آن مورد توجه
قرار نمیگیرد. یعنی گاهی شدت انفجارهاست که سوژة واقعی است.
بخش دوم: غفلت و هجوم
با ورود دکتر جوان که به اجبار در
جبههها حاضر شده است و پس از قبول قطعنامه شادی میکند عملا بطالتی در
بیمارستان پیدا میشود. بطالتی که روایت جماعتی است که جهاد برایشان بیشتر
یک رفع تکلیف بوده نه تکلیف و وظیفه و اکنون سرمست چیزی هستند شبیه بیهوشی
و غفلت. و رژیم بعثی از همین غفلت استفاده میکند تا ضربة تازهای به
ایران وارد سازد و موفق میشود تا کیلومترها در مرز ایران نفوذ کند. نمایش
این اتفاق درکنار غفلت عدهای، در این بخش به خوبی انجام شده است.
بخش سوم: اسارت
در بخش سوم فیلم و پس از هجوم بعثیها
کادر بیمارستان به پناهگاه میروند و مجبور میشود در آنجا بمانند. نبود آب
و غذا و دارو از طرفی و مجروحیت چشم دکتر موجب آن میشود تا فشار بیشتر
شود. در این بخش چندبار برای آوردن دارو و آب پرستارها و دکتر زن فیلم به
بیرون پناهگان میروند. یکی از بخشهای عجیب فیلم در اینجا اتفاق میافتد.
پتویی که آنها روی خود برای استتار میاندازند آنچنان واضح است که حتی
نمیتواند برای لحظهای مخاطب فیلم را گول بزند پس چطور توانسته سربازان
عراقی را فریب دهد؟ از طرف دیگر در یکی دیگر از این خروجها وقتی یکی از
پرستارهای زن با یک سرباز عراقی روبرو میشود که او هم به روی او اسلحه
کشیده است(که سرباز موقعیت بالاتر را در دارد) به جای آنکه دشمن غاصب
سرزمینش را بزند میایستد و بحث می کند که از خاکم برو بیرون! و به خاطر
این تعلل سرباز او را مورد هدف قرار میدهد. افزون بر این با مجروح شدن چشم
دکتر و تخریب دیوار چگونه او میتواند در حالت نابینایی دیواری خراب شدة
پناهگاه را تعمیر کند؟
این موارد در بخش سوم فیلم نشان میدهد
که مداقّة کارگردان و فیلمنامهنویس آنچنان که باید و شاید در بخش سوم صورت
نگرفته است. و از آن مهمتر نمیتواند همذاتپنداری مخاطب را برانگیزد.
خصوصا آنجا که پرستار بر اثر اشتباه خودش کشته میشود، مسالهای که اصلا
جای اهمال نداشت. در میان بخشهای فیلم این بخش از اهمیت مضاعفی برخوردار
بود. چرا که از صبری صحبت میکرد که باید باشد و گاهی جهاد تحمل این صبر
است. اما اکنون با اتفاقاتی که در این بخش می افتد عملا دو بخش دیگر ارزش
بیشتری پیدا می کند.
با این حال روزهای زندگی نوید اتفاق خوبی
را در سینمای ایران، خصوصا سینمای دفاع مقدس می دهد. فزونی یافتن فیلمهایی
که سوژههایی زمینی و دست یافتنی دارند و از حماسه های این ملت سخن
میگویند. هرچند در مورد آنها دقت بیشتری هم باید صورت پذیرد.