مقصد نهایی سیر و سلوک پویندگان راه خدا رسیدن به قله یقین و شهود قلبی حضرت حق است، همان جایگاهی که دور نمای آن در مناجات شعبانیه بدین سان تصویر شده است: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار القلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک»
پروردگارا به من نهایت درجه گسستن از همه و پیوستن به خودت را ارزانی دار و دیده های دل ما را در پرتو نگاه به خویش روشن بدار تا دیدگان دل حجاب های نور را بشکافند و به کانون عظمت برسند و جان هایمان به شکوه قداست تو بپیوندند.
هنگامی که سالک، به قله معرفت شهودی و دیدار قلبی حضرت حق دست یافت، از برهان عقلی برای شناخت خدا بی نیاز میشود و به زبان حال و قال می گوید: متی غبت حتی تحتاج ال دلیل علیک؟ (دعای عرفه)
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟ کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟
غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را
یکی از کسانی که به این درجه از معرفت رسیده بود فقیه عارف، آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت رحمه الله علیه بود، ایشان که مراحل تهذیب را در زادگاهش ( فومن ) و در کودکی، با ارشادات عالم بزرگواری به نام «آقا شیخ احمد سعیدی» آغاز کرده بود در هفده سالگی، در کربلا به وسیله آیت الله سید محمد حسن الهی طباطبایی (برادر علامه سید محمد حسین طباطبایی) توفیق آشنایی با عارف ربانی آیت الله سید علی قاضی را پیدا کرد و سپس در نجف به حلقه شاگردان عرفان و اخلاق وی پیوست و گم شده خویش را در وجود او یافت. ایشان هچنان سالها ، علاوه بر فقه و اصول، در سیر و سلوک معنوی، از محضر آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی بهره ها برد.
آیت الله بهجت راه رسیدن به یقین را این گونه بیان می دارند: یک راهش، تفکر در مسایل علمی است که انسان را به علم الیقین می رساند و راه دیگر دوام ذکر است.
علم الیقین همان یقین و معرفتی است که از راه برهان عقلی برای انسان حاصل می شود ؛ اما راه رسیدن به معرفت شهودی (که عین الیقین نامیده می شود) دوام ذکر و یاد خداست.
ذکر و یاد خدا در اندیشه آیت الله بهجت
آیت الله بهجت ذکر و یاد خدا را کلید رسیدن به مقامات معنوی می دانستند و بارها به بیان های مختلف، بر نقش توجه به خداوند متعال و تداوم ذکر در رسیدن به معرفت شهودی تاکید می نمودند. حجت الاسلام ری شهری نقل می کند که آیت الله بهجت (ره) یک بار به آیه « أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحیط» اشاره کردند و فرمودند: توجه به خداوند متعال، کلید وصول به مقامات معنوی و شهود حق تعالی است.
یک بار هم فرمودند: غایت چیزی که از بشر می خواهند « دایم الذکر بودن » است؛ همان چیزی که در روایت آمده که سه چیز است که طاقت انجام آن را ندارند. یکی از آن ها « ذکر الله علی کل حال » است و آن هم؛ ذکر الله فی کل موطن اذا هممت علی طاعته او معصیته ... دوام ذکر انسان را به مرتبه یقین می رساند. آیا ممکن است کسی دائم الذکر باشد و موقن نباشد؟
یک بار هم فرمودند: عاقبت ذکر، عجائب و غرائب است. انا جلیس من ذکرنی.
آری ! تداوم یاد خدا، برکات مهم و ارزشمند و فراوانی برای انسان دارد؛ اما بی تردید مهم ترین برکت یاد خدا، دستیابی به معرفت شهودی حضرت حق است.
حجت الاسلام محمد حسین رخشاد از شاگردان آیت الله بهجت، اینگونه آورده است که آیت الله بهجت می فرمودند: هر عمل خیری، حدی از آن مطلوب است و اگر از حد بگذرد، ضدش حاصل می شود به جز «ذکر الله» که حدی بر آن نیست. البته مقصود ذکر لسانی نیست، زیرا در اثر ذکر لسانی نیز اعضا و جوارح انسان به ضعف و سستی دچار می شوند، بلکه ذکر الله که حدی ندارد اعم از ذکر قلبی و لسانی، بلکه اعم از ذکر بدنی است، چون تمام طاعات و همه آنچه مورد رضایت خداست ذکر الله است و اینگونه ذکر با همه طاعات جمع می شود، نظیر قضای حوائج، اداء واجبات، بلکه به جا آوردن مستحبات، که نزد اهلش ذکر الله است، بلکه ترک مکروهات و محرمات هم ذکر الله است از امام صادق علیه السلام روایت شده که می فرمودند: « مِنْ أَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ذِکْرُ اللَّهِ کَثِیراً ثُمَّ قَالَ لَا أَعْنِی سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ إِنْ کَانَ مِنْهُ وَ لَکِنْ ذِکْرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّمَ »
از سخت ترین چیزهایی که خداوند بر خلق واجب نموده، ذکر بسیار خداوند است سپس فرمودند: مقصودم سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست، هر چند این ها نیز از یاد خداست؛ بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام اوست.
ذکر، راه رسیدن به معرفت
پس دوام ذکر راه رسیدن به معرفت شهودی یا همان عین الیقین است؛ در معنای معرفت شهودی می توان گفت: مشاهده، بعد از محاضره یعنی (حضور قلب) حاصل می شود، مشاهده عبارت از اینست که انوار تجلی خداوند به گونه ای بر قلب عارف بتابد که هیچ چیز بین نور تجلی الهی و قلب عارف فاصله نیندازد و موجب انقطاع نور الهی نشود، همان گونه که وجود پیاپی برق به گونه ای شب را نورانی می کند که شب تاریک را مانند روز می گرداند قلب هم همین طور است؛ هنگامی که انوار تجلی پروردگار به طور دائم بر قلب عارف بتابد قلب او پیوسته روز خواهد بود.
بنابراین در تمام حالات به یاد خداوند بودن باعث تابش انوار تجلی خداوند بر قلب می شود و شب های تاریک قلب های ظلمت زده را تبدیل به روز روشن می نماید.
مراتب معرفت شهودی
احادیث فراوانی، به روشنی دلالت دارند که انسان می تواند به معرفت شهودی حضرت حق، نائل گردد و خداوند را با دیده دل ببیند. همچنین از اهل بیت علیهم السلام مکرر نقل شده: ما خدایی را که نبینیم عبادت نمی کنیم. البته باید توجه داشت که معرفت شهودی مراتبی دارد که اهل بیت علیهم السلام در بالاترین مراتب آن بوده اند و دیگران به میزان تلاش خود می توانند صعود کنند و به این قله معرفت نزدیک شوند . آیت الله بهجت درباره پایین ترین و بالاترین مرتبه دیدار خدا می فرمود: نخستین مرتبه لقاءالله ( برای عبد ) این است که در حال نماز، برای او، انس و دلگرمی پیدا شود و بالاترین مرتبه لقاء الله، حالتی است که در حدیث « قرب نوافل » به آن اشاره شده است.
مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُه.
بنده ای به من با بهتر از انجام دادن واجباتش تقرب نجسته است. و او با انجام دادن مستحب، به من تقرب می جوید تا دوستدارش شوم، و چون دوستدارش شوم، گوش شنیدن او دیده دیدن او و زبان گویای او و دست فعالیت او می گردم. اگر مرا بخواند، استجابتش می کنم و اگر از من بخواهد عطایش می کنم.
این سخن بدان معناست که در بالاترین مرتبه معرفت شهودی، خداوند متعال چنان بر دل تجلی می کند که سالک، اراده خود را در اراده حق فانی می بیند و در این حال احساس می کند که همه افعال و حرکات و سکناتش، مستند به خداوند متعال اند و بدین سان، مفهوم حقیقی « لا حول و لا قوه الا بالله » را در می یابد و با دستیابی به این مرتبه از شهود، مستجاب الدعوه می شود و اراده او به اذن خدا در جهان کار ساز می شود.
کامل ترین ذکر و یاد خدا
آیت الله بهجت می فرمودند: بزرگ ترین ذکر خدا، ذکر در نماز است « و لذکر الله اکبر »
قرآن کریم در تبیین آثار و برکات نماز می فرماید: « وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر »
و نماز را بر پا دار که نماز از کار های زشت و ناپسند باز می دارد و هر آینه ( آثار و برکات) یاد خدا بزرگ تر است.
آیت الله بهجت درتبیین این آیه شریفه فرموده اند: جمله « تنهی عن الفحشاء و المنکر » اشاره به تخلیه(6)و عبارت «و لذکر الله اکبر» اشاره به تحلیه(7 )دارد.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید: جمله" وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ" به منزله ترقى در تبیین آثار و برکات یاد خدا در نماز است، و البته منظور از ذکر در آن جمله نیز همان ذکر قلبى است، که گفتیم از نماز حاصل مىشود.
پس گویا فرموده: نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منکر باز دارد، بلکه آنچه عاید تو مىکند، بیش از این حرفها است، چون مهمتر از نهى از فحشاء و منکر این است که: تو را به یاد خدا مىاندازد، و این مهمتر است، زیرا ذکر خدا بزرگترین خیرى است که ممکن است به یک انسان برسد، چون ذکر خدا کلید همه خیرات است، و نهى از فحشاء و منکرات نسبت به آن فایدهاى جزئى است. بنابراین، ذکر خدا بزرگترین خیر و برکتی است که ممکن است به یک انسان برسد. (المیزان جلد 16 ص 203)
از منظر آیت الله بهجت تداوم یاد خدا در غیر نماز نیز یکی از برکات مراقبت از نمازهای واجب است. ایشان درباره راه تداوم ذکر فرمودند: توجه به نماز ! اگر نماز درست شد همه چیز درست می شود « و اعلم ان کل شیء من عملک تبع لصلاتک » بدان که همه اعمالت پیرو نمازت است .( نهج البلاغه نامه 27)
اندیشه فلسفی آیت الله بهجت
آیت الله بهجت (ره) یکی از بزرگان فلسفه و عرفان به شمار می رود، ایشان فلسفه را از آیت الله سید حسین بادکوبه ای (ره) که استاد علامه طباطبایی (ره) نیز بود، فراگرفت. آیت الله بهجت (ره) نظریه وحدت شخصی وجود را به گونه ای تقریر می کنند که سابق بر ایشان چنین تقریری بیان نشده است. آیت الله بهجت (ره) با عنایت به آنچه در تبیین مراتب معرفت شهودی و معنای دیدار قلبی حضرت حق، بیان شد معتقد می باشد: آنچه در وحدت شخصی وجود، واحد است تجلی حضرت حق است. موضوع «تجلی» در آیات و روایات الی ما شاء الله مطرح است. من معتقد به وحدت حُکمیه و کثرت حقیقیه هستم و ندیدم کسی این مطلب را گفته باشد. آنها هم که قائل به وحدت حقیقیه هستند، عملا همین اعتقاد را دارند. جمع میان کثرت حقیقیه و وحدت حقیقیه محال است، مگر این که کسی بگوید تناقض محال نیست.
آیت الله بهجت در ادامه توضیحاتشان درباره «وحدت حقیقیه و وحدت حکمیه» فرمودند: وقتی خورشید آمد ستارگان دیده نمی شوند؛ اما واقعا هستند. جمع میان برهان و وجدان و آنچه به صورت متواتر در کتاب و سنت آمده، اقتضاء می کند که قائل به کثرت حقیقیه و وحدت حکمیه شویم .....تصریح به تفسیر از وحدت را در کلام کسی ندیدم.
دیدگاه آیت الله بهجت (ره) در مورد محی الدین ابن عربی
آیت الله بهجت (ره) معتقد بودند برخی از عرفا که کتاب های آنان، حاکی از آن است که پیرو مذهب اهل سنت هستند، در اواخر عمر، مذهب اهل بیت علیهم السلام را اختیار کرده اند. ایشان در این باره می فرمودند: ابن عربی، مانند غزالی شیعه شده. البته کتاب های آنان دلالت بر سنی بودن آن ها دارد؛ ولی (از عقیده شان) برگشته اند. حال، برگشتن آن ها را با آن کتاب ها، خدا قبول کند یا نه، مطلب دیگری است. احتمالا سیوطی هم مذهب امامیه را پذیرفته است.
این اسوه تقوی و پرهیزگاری، عارفی که فنا را برای همگان معنا کرد و در حالی که هنوز صدای گریه او در حال نماز در آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» در جان عاشقانش طنین انداز بود در 27 اردیبهشت ماه سال1388 چهره در نقاب خاک کشید. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
پی نوشت ها
لقاء: (اصطلاح عرفانى)- نزد صوفیه عبارت از ظهور معشوق است چنانکه عاشق را یقین شود که اوست به صورت آدم ظهور کرده (از کشاف ص 1311).
«من احب لقاء الله احبه الله و من کره لقاء الله کره لقائه. (از عده ج 8 ص 55).
«مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ»
منابع:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- رخشاد ، محمد حسین ، در محضر بهجت ، ج1 ، موسسه فرهنگی سماء – قم ، چاپ 15، 1389 ش.
4- فخر رازی ، موسوعه مصطلحات نص 713 .
5- قمی ، شیخ عباس، مفاتیح الجنان . ذیل دعای عرفه
6- طباطبایی ، سید محمد حسین ،تفسیر المیزان ، ج16 ، قم بی تا.
7- محمدی ری شهری ، محمد، زمزم عرفان ، دارالحدیث- قم، چاپ دوم 1389 ش .
8- هلالى، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، 2جلد، الهادى - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1405ق