کد خبر: ۵۵۴۷۴
زمان انتشار: ۱۹:۲۱     ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۱
با توجه به نزدیک شدن موعد مذاکرات بغداد، ضروری است به بررسی و تحلیل شرایط، در ابعاد داخلی و بین الملل و نیز آنچه در استانبول۲ رخ داد، بپردازیم. این تحلیل برای فهم دقیق مسائل و نیز نقش آفرینی صحیح کمک می کند.
محدوده نوشت: آغاز دور جدید مذاکرات میان ۱+۵ و ایران، اهمیت بسزایی برای امریکایی ها دارد. شاهد این ادعا ترکیب و وزن هیأت امریکایی شرکت کننده در استانبول۲ است. روبرت اینهارن، گری سیمور، پانت تالور و مایک هامر با سرپرستی خانم وندی شرمن معاون وزارت امورخارجه امریکا در این مذاکرات شرکت کردند. هرچند شرمن مشاور ویژه بیل کلینتون، رئیس جمهوری اسبق آمریکا و هماهنگ کننده سیاسی در مورد کره شمالی بود و دیپلمات با سابقه و توانمندی به شمار می رود، اما در واقع هدایت تیم مذاکره کننده امریکا، با گری سیمور، مشاور ارشد باراک اوباما بود.


از یک منظر می توان این برداشت را داشت که بخشی از سیاست های جاری امریکا در مورد ایران، متوجه رقابت های تبلیغاتی برای ریاست جمهوری است. تلاش اوباما بر این است که از موضوع ایران در معادلات انتخاباتی امریکا استفاده و بهره برداری کند.


بن بست احتمالی در نتایج مذاکرات، دموکرات ها را با مسأله افت آرا و از دست رفتن کرسی ریاست جمهوری آتی مواجه می کند. از این رو طرف غربی به شدت نگران شکست مذاکرات و خواهان تداوم مذاکرات به هر قیمت ممکن است. آنها این نیاز را به شیوه های مختلف در نشست استانبول۲ نیز ابراز نموده اند.


برای ۱+۵ روشن است که در صورت شکست مذاکرات باید مجددا وارد فاز تقابل با ایران شوند در حالی که درباره اقدام خصمانه ای که باید در مقابل ایران انجام شود، هیچ توافقی میان گروه ۱+۵ وجود ندارد. مسأله دیگر نگرانی جدی از بابت تاثیری که هرگونه شکست یا عدم توافق در مذاکرات روی بازار جهانی نفت است.


در شرایط فعلی با ورود جدی و پر وزن امریکا در مذاکرات ۱+۵، میز مذاکره به سمت دو قطبی شدن پیش می رود؛ تبدیل مذاکرات ایران و ۱+۵ به مذاکره ایران و امریکا برای طرف امریکایی بسیار خوشایند و پر امید است. میدل ایست آنلاین در تحلیل مذاکرات می گوید «مذاکراتی که میان ایران با ۱+۵ بر سر برنامه هسته‌ای اش جریان دارد در حقیقت با علم بر این است که مذاکرات جدی و عملی میان ایران و ایالات متحده امریکا خواهد بود».


در همین راستاست که کاترین اشتون در استانبول۲، با تأکید بر اهمیت دور بعدی مذاکرات، مذاکره مستقیم ایران با نماینده آمریکا را خواستار می شود و نیز نماینده آمریکا می گوید «روابط تهران و واشنگتن نباید اینقدر بد باشد ».


با توجه به آنچه گفته شد، امریکایی ها تلاش می کنند که در دو موضوع تعیین کننده، به موفقیت نسبی دست یابند. اولین موضوع، جلب حمایت صهیونیست ها و لابی ایپک است که بدون پشتیبانی آنان، شانس پیروزی در انتخابات بسیار پایین است. در این راستا اوباما به دنبال آن است که گام ملموس مورد انتظار رژیم صهیونیستی در محدود کردن ایران را عملی کند.


مسأله دوم ایجاد رضایت عمومی در امریکاست که این موضوع وابستگی کامل به قیمت نفت و بنزین دارد. در واقع، قیمت بنزین، سنجش مناسبی برای رضایت مردم امریکا از دولت اوباما و حمایت از وی در انتخابات ریاست جمهوری است. هر گونه فضای تقابلی با ایران قیمت نفت را بالا می برد و این چیزی است که اوباما از آن نگران است به گونه ای که در اجلاس سالانه آیپک نیز به آن اشاره کرد.


بنا بر آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت، شکست مذاکرات، راهبرد انتخاباتی باراک اوباما برای انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر را به طور کامل تخریب می کند. بنابراین، نیاز جدی و غیر قابل رفع امریکا در این مذاکرات به مثبت بودن فضا و ضرورت تداوم مذاکرات، این کشور را واداشت که فضای متفاوتی در مذاکرات ایجاد کند. اما این رویکرد از یک منظر دیگر قابل تحلیل است و آن راهبرد جدید امریکا در مواجهه با ایران است که در ادامه به آنها پرداخته خواهد شد.


ایران و امریکا
تاریخ تنش های ایران و امریکا گویای آن است که علی رغم فضای پرالتهاب میان دو کشور و مواضع رسمی قاطع و بعضا رادیکال، پرونده مذاکره و برقراری رابطه، همیشه باز بوده است. در تاریخ سی و سه ساله پس از انقلاب، برای مذاکره و از سرگیری رابطه، دائما زمزمه هایی از طرف دولت و گروه های مختلف سیاسی در امریکا و نیز در ایران به گوش رسیده است.


مرکز سابان در گزارش سال ۲۰۰۸ خود تحت عنوان «کدام راه به سوی ایران» ، با اذعان به اینکه زمان به سرعت در حال گذر است، و عصر اوباما آخرین فرصت آمریکاست، در یکی گزینه های دیپلماتیک، تحت عنوان «وسوسه کردن تهران»، روش حذف چماق و فربه کردن هویج را پیشنهاد می دهد. در ذیل این گزینه گفته شده است که «از نتایج مفید آن، ایجاد رابطه و تعامل با ایران تاثیر گذاری و تغییر رفتار آن است. امروز در میان همه جناح ها یک نظر واحد وجود دارد و آن هم این نکته است که همه از ضرورت مذاکره با آمریکا سخن گفته‌اند و یا باید احمدی نژاد را دور زد و یا او را به درون میدان برنامه کشاند».


این همان مسأله ای است که کنت ام پولاک (مدیر مرکز سابان)، در کتاب «معمای ایران» آن را پیشنهاد می دهد. یعنی پذیرش ایران هسته‌ای؛ وی در توجیه این راه حل می گوید: «رفتار ایران در پانزده‌سال گذشته نشان داده که در مورد استفاده عملی نکردن از سلاح‌های اتمی می‌توان به ایران اطمینان کرد».


البته مهمترین عیب این گزینه از نظر سابان، نیز این است که «اسراییل در معادلات تعامل هم‌چون یک کارت وحشی و برگه غیر قابل مهار عمل می‌کند».


اظهارات چهره های سیاسی و مقامات سابق ایران و نیز تحرکات اخیر دولت محمود احمدی نژاد نشان از تحقق این گزینه دارد. احمدی نژاد در سفر سال گذشته خود به امریکا با بیان اینکه ما اصل را در برقراری رابطه می دانیم فقدان ارتباط را به زیان دو طرف عنوان کرد. البته در برخی موارد نیز ظاهرا اقداماتی در راستای عادی سازی روابط انجام شده است.


علیرضا سالاری،‌ رئیس میز امریکا در وزارت امور خارجه در سال ۸۸ در گفت و گو با وال استریت ژورنال می گوید: «دولت جدید بر این باور است که ما باید روابط مان را با قاره آمریکا، افزایش دهیم که این شامل امریکای شمالی و امریکای جنوبی می¬شود. به علاوه اینکه مسائل مربوط به امریکا، پیش از این به طور کلی نادیده گرفته می¬شد. ما سعی می¬کنیم این شرایط را تغییر دهیم.


افکار عمومی جهان بر این عقیده است که باراک اوباما می¬خواهد رویکرد امریکا در مقابل جهان را تغییر دهد. ما در مورد عراق و افغانستان می توانیم به آنها کمک کنیم و اگر امریکا بی¬ریا تمایل خود را برای گفت¬و¬گو با ما نشان دهد ما حتما با آنها مذاکره خواهیم کرد».


او در رابطه با نظر رئیس جمهوری اسلامی ایران، می گوید: «آقای احمدی نژاد جرأت بیشتری برای برداشتن گام های موثر دارد. او به هیچ وجه نگران بحث و جدل نیست و می خواهد با مسائل جدیدی رو به رو شود. او نگران افکار عمومی نیست و اگر فکر کند که مسئله ای درست است، حتما آن را انجام خواهد داد. من مطمئن هستم که این خصوصیات برای دیپلماسی ما در مقابل امریکا بسیار موثر هستند».
آنچه در استانبول ۲ گذشت


روزنامه لس آنجلس تایمز (۲۸ آوریل ۲۰۱۲) در مقاله ای به قلم پل ریشتر نوشته است: «یک مقام ارشد دولت امریکا گفت: اگر ایران خواسته های امریکا و دیگر قدرت های جهان را در راستای اجرای نظارت دقیق و پادمان های سازمان ملل تامین کند می توان درمورد ادامه برنامه غنی سازی ۵ درصد در این کشور مذاکراتی انجام داد».


این روزنامه تاکید می کند: «به تدریج امریکا و دیگر مقامات به این نتیجه رسیده اند که بعید است ایران با توقف کامل برنامه غنی سازی خود موافقت کند. بنابراین تاکید براین مسئله رسیدن به توافق در مذاکرات برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران و به دنبال آن جلوگیری از حمله نظامی را غیر ممکن می سازد».


در همین روز، کنث کاتزمن، مشاور ارشد کنگره امریکا هم در گفت وگویی با رادیو فردا می گوید: «فکر می کنم که کشورهای ۵+۱ موضع خود را تغییر داده اند و آمادگی این مسئله را دارند که در صورت درخواست ایران، غنی سازی اورانیوم را در این کشور مد نظر قرار دهند اما به شرط اینکه تنها تا سطح ۵ درصد باشد که برای تولید برق مورد استفاده دارد».


پیش از این هم گری سیمور، گفته بود امریکا آمادگی دارد برنامه هسته ای صلح آمیز را در ایران بپذیرد و درباره مصداق آن با ایران به گفت وگو بپردازد.


در واقع بر خلاف آنچه منابع غربی در هفته های قبل از مذاکرات گفته بودند و تحلیل های مفصلی که در این باره منتشر شده بود، گروه ۱+۵ درون مذاکرات هیچ کدام از درخواست هایی را که پیش از مذاکرات انتظار می رفت در مذاکرات مطرح شود، مطرح نکرد. در مذاکرات هیچ بحثی درباره غنی سازی ۲۰ درصد، فردو و ... به میان نیامد.


اندیشکده «بروکینگز» در گزارشی به قلم «دنیل پلتکا» با تحلیل مذاکرات اخیر گروه ۵+۱ با ایران، تأکید کرده است که «ایران بدون تردید پیروز این مذاکرات بود... این گفت‌وگوها پیروزی برای ایران بود و تحقیری برای دولت اوباما و هیأت مذاکره کننده فلک‌زده آمریکایی بود که تنها می‌گفتند، لطفا بیایید با ما مذاکره‌ کنید!».


مهمترین دستاورد ایران در این مذاکرات این بود که این‌گفت‌وگوها روی مواردی که هیأت ایرانی تمایل داشت، برگزار شد. توافق بر سر مذاکره در چارچوب پیمان منع گسترش سلاح های اتمی (NPT) و قبول حقوق مصرح در آن از جمله پذیرفتن حق غنی سازی، موفقیت بزرگی برای ایران محسوب می شود. البته نباید از شنیدن این خبر ذوق زده شد چرا که غنی سازی جزو مبانی NPT است و این تأکید بر حقوق اولیه ایران است.


تعیین رهیافت گام به گام و مبتنی بر اصل اقدام متقابل برای ادامه مذاکرات، شاید بهترین نتیجه ای باشد که در طول تاریخ پر فراز و نشیب مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای اروپایی و سپس ۱+۵ به دست آمده است.


موضوع محوری دیگر در مذاکرات استانبول۲، تأکید تیم مذاکره کننده بر فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره حرمت ساخت و استفاده از سلاح های هسته ای به عنوان یک مبنای بسیار روشن در زمینه رفتار هسته ای ایران بود به گونه ای که ضمانتی معتبرتر از آن برای صلح آمیز باقی ماندن ماهیت برنامه ایران وجود ندارد. به طور کلی در رابطه با مذاکرات استانبول۲، می توان نتیجه گرفت، هرچند روند این مذاکرات با درایت و هوشمندی آقای جلیلی و تیم مذاکره کننده، از حاشیه و بیراهه به مسیر درست هدایت شد، اما مسأله تمام نشده و این آغاز مسیر پر فراز و نشیب پیگیری حقوق ایران است. شواهد نشان می دهد طرف غربی نیز هوشمندانه و با برنامه وارد میدان شده است.


نشست بغداد
آنچه در رابطه با دور بعدی مذاکرات در بغداد خودنمایی می کند، تلاش امریکا برای ایجاد تصوری بسیار مثبت و رو به پیشرفت و تعامل از مذاکرات است. ظاهرا امریکایی ها می خواهند با اشاعه تحلیل هایی در این راستا، فضای افکار عمومی را به گونه ای شکل بدهند که گویی آنها حداکثر انعطاف را به خرج داده اند و اگر مذاکرات بغداد شکست بخورد، مقصر ایران است.


به عبارتی امریکا در صدد آن است که به خیال خود هزینه پذیرش توقف غنی سازی ۲۰ درصد را برای ایران پایین بیاورد، در حالی که غنی سازی ۲۰ درصد حق ایران بوده و تنها تکلیف این کشور انجام آن تحت نظارت آژانس است.


مسأله دیگر بحث تحریم و شرایط اقتصادی داخلی ایران است. غرب به دنبال آن است که بتواند موضوع تحریم را تبدیل به یک عامل تولید نگرانی برای جمهوری اسلامی ایران کند. و این در فضای مذاکرات موثر است و موضع ایران را تا سطح در خواست برای لغو یا فریز تحریم ها تنزل می دهد.


پولاک در توصیف این فضا می گوید: «آنچه که ما در ۱۵ سال گذشته از ایرانیان دیده ایم این است که هر زمان احساس کنند در معرض تحریم های چند جانبه قرار دارند تغییر موضع می دهند و روش معکوس را در پیش می گیرند. آنها در عرصه اقتصادی، بسیار آسیب پذیرند».


لذا تلاش سازماندهی شده ای برای شرطی کردن افکار عمومی با موضوع مذاکره در حال انجام است؛ به گونه ای که مردم بهبود شرایط اقتصادی را در ادامه مذاکرات بدانند و این گونه تیم مذاکره کننده ایران تحت فشار قرار بگیرد. در داخل کشور نیز برخی به دنبال کمک به ایجاد این فضا هستند.


باید توجه کرد که هرچند تحریم در وضعیت اقتصادی داخلی تأثیر دارد، اما حواله کردن همه مشکلات به بحث تحریم صحیح نیست. بهبود وضعیت اقتصادی مستلزم تلاش توأم دولت و ملت برای افزایش بهره وری و اصلاح سیستم ها و نیز تغییر سبک زندگی است.


همچنین غربی ها عملیات روانی گسترده ای را قبل از نشست بغداد شروع کرده اند. ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا، در جریان کنفرانسی در وین با موضوع معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، با انتشار بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند ایران باید همه فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی اورانیوم را به حال تعلیق درآورد. آمریکا نیز در این نشست، خواهان برداشتن «گام‌های عملی فوری» از سوی ایران به منظور ایجاد اعتماد شد.


اسراییل نیز، یاکوف آمیدرو رییس شورای امنیت ملی خود را هفته گذشته به اروپا فرستاد تا درباره مسئله هسته ای ایران با مقام های اروپایی گفت و گو کند. گزارش ها نشان می دهد آمیدرو به شدت از امتیازدهی ۱+۵ در مذاکرات به ایران نگران بوده است.


به همین جهت برخی کارشناسان عقیده دارند که مخاطب بسیاری از اظهارات امریکایی ها و اروپایی ها قبل از مذاکرات بغداد، نه ایران بلکه اسراییل بوده و هدف هم آرام کردن صهیونیست ها است.
اما آنچه مسلم است، مذاکرات در روز فتح خرمشهر و روز ملی مقاومت، ایثار و پیروزی، برگ برنده ایران در مذاکرات بغداد است. از سوی دیگر بغداد که باتلاق نیروهای آمریکایی و غربی است و اکنون به عنوان یکی از قوی ترین پایگاه های تحت نفوذ ایران به شمار می رود، مکان مذاکرات است که پیش از آغاز مذاکرات، فارغ از نتیجه آن، باید دور بعدی گفتگوها را پیشاپیش برد جمهوری اسلامی ایران دانست. شنیده ها حاکی از آن است که گروه ۱+۵ بعد از قبول زمان و مکان گفتگوها با اطلاع از مناسبت عظیم این روز برای ایرانیان تقاضای جابجایی زمان مذاکرات را داشتند که با مخالفت جمهوری اسلامی ایران مواجه شدند.


چه باید کرد؟
در انتها لازم است پیشنهاداتی در سه سطح برای پیشرفت صحیح مذاکرات طرح کنیم.


سطح اول، دایره مسئولین و سیاسیون کشور است. متأسفانه بارها دیده شده که اظهارات نسنجیده، نابجا و بعضا غلط و متناقض مسئولین و شخصیت های سیاسی، باعث مشکلاتی در مسیر برنامه ریزی و اجرای مذاکرات شده است. این گونه اظهارات حتی در عالی‌ترین سطوح وزارت خارجه و از سوی شخص وزیر امور خارجه نیز مطرح شد؛ برای نمونه، آقای صالحی در جایی با اشاره به مذاکرات جاری میان ایران و ۱+۵ گفته بود: «اگر آن‌ها ضمانت دهند که سوخت را در غناهای گوناگونی که نیاز داریم به ما بدهند، موضوع فرق خواهد کرد».


یا در مورد دیگری، پس از مذاکرات استانبول۲، آقای صالحی در مصاحبه با ایسنا، ضمن موفقیت آمیز و سازنده خواندن مذاکرات، می گوید: «تهران در ازای کاهش تحریم ها، آماده حل نگرانی های جهانی برسر برنامه اتمی اش است. جمهوری اسلامی غنی سازی اورانیوم را حق خود می داند اما تهران آماده مذاکره درباره سطح غنای اورانیوم است».


آقای محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در تازه ترین موضع گیری خود در پرونده هسته ای اعلام کرده که در مورد دستاورد نشست بغداد خوش بین است اما همچنان راه درازی برای حل موضوع باقی مانده است. این اظهار نظر با وعده علی اکبر صالحی، مبنی بر حل سریع و آسان مسائل مطرح بر سر پرونده هسته ای ایران در تضاد است.


نمونه این اظهارنظرهای متناقض از سوی مقامات سیاسی کشور بسیار زیاد است و متأسفانه این عزیزان به جایگاه حقوقی خود و عواقب گفته هایشان خیلی آگاه نیستند. این گونه اظهارنظرها راه را برای نتیجه‌گیری غرب درباره قرار داشتن ایران در موضع ضعف داخلی و چند دستگی، و امکان تحمیل نتیجه دلخواه، بازتر کرد. از مسئولین محترم و شخصیت های سیاسی انتظار می رود حتی نظرات کارشناسی شخصی خود را از طریق تعامل با مسئولین پرونده هسته ای در شورای عالی امنیت ملی منتقل کنند تا شاهد وحدت سیاست گذاری، هدایت و مدیریت از سوی دبیر محترم شورا باشیم.



گروه دوم، تیم مذاکره کننده است؛ ابتدائا باید گفت آقای جلیلی و تیم همراه ایشان، نماینده کل حاکمیت و ملت ایران هستند و مردم و مسئولین اعتماد کامل به ایشان دارند و حمایت همه جانبه ملت، پشتیبان آنان است.


نکته بعدی اینکه، انجام مذاکرات صرفا هسته ای بدون در نظر گرفتن تحولات منطقه ای و تحولاتی که امروزه در چارچوب بیداری اسلامی در حال شکل گیری است، خیلی منطقی و عادلانه به نظر نمی رسد. با توجه به رفتار غرب، از جمله اعمال تحریم در حوزه های مختلف از جمله مسائل پزشکی، لازم است هیأت مذاکره کننده ایرانی بر سر طیف گسترده ای از موضوعات متقابل بر سر میز مذاکره بنشیند.


نکته سوم هم اینکه، امریکایی ها ایران را با حقارت ترک کرده اند و در طول سال های پس از انقلاب، محاسبات و برآوردهای آنان با شکست مواجه شده است. به نظر می رسد امریکا به دنبال انتقام جویی از تحقیر خود است. سابقه تعاملات ایران و امریکا نشان می دهد که امریکا و حتی کشورهای اروپایی به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند و مرتبا تعهدات خود را زیر پا نهاده اند و این مسأله ای است که باید مورد توجه قرار گیرد.


اما نکته آخر خطاب به مسئولین پرونده هسته ای، این است که ایران هم می تواند با استفاده از فضای پیش آمده، رابطه شرطی پیش آمده میان انتخابات ریاست جمهوری امریکا و روند مذاکرات را تشدید کند و این بهترین فرصت برای رسیدن به گام های استوارتر و تثبیت مطالبات ما از غربی ها است. اگر قرار است ادامه مذاکرات، ابزاری برای نوامبرِ مطابق طبع امریکا در جهت موفقیت اوباما در انتخابات، و نیز متعادل نگه داشتن بازار انرژی باشد، رفع مقطعی برخی فشارها از سوی ۱+۵ در مقابل این اتفاق، خیلی عادلانه به نظر نمی رسد و باید اقدام غرب متناسب با این محصولی باشد که از مذاکرات برداشت می کند. پس بهتر است مذاکرات بغداد را به عنوان آخرین فرصت غرب برای تصمیم گیری در رابطه با برداشتن یک گام ملموس و پایدار تعیین کنیم.


اما سخن سوم با نخبگان جامعه و موثرین سیاسی اجتماعی است.




اولین مسأله، راه اندازی حرکت های اجتماعی برای احقاق حقوق کشور و نیز حمایت از پایداری در سیاست خارجی است. باید توجه کرد که طرف مقابل از حداکثر توان سازمان های مردم نهاد و گروه های مردمی در راستای تصمیم سازی برای کشورها و فشار بر جمهوری اسلامی ایران استفاده می کند اما متأسفانه این ظرفیت در کشور ما تا حدی زیادی مغفول مانده است.


اما در شرایط فعلی شاید مهمترین وظیفه نخبگان، یادآوری و تأکید مجدد بر اصول و ارزش های انقلاب و مطالبه آن از مسئولین و موثرین کشور باشد. مواجهه قاطع و صریح با زمزمه های مذاکره و برقراری رابطه، و نیز تمام شدن دوران گرگ و میش، تنها با نقش آفرینی این دسته امکان پذیر است. البته باید گفت که نخبگان به واسطه اطمینان و اعتمادی که به شخص آقای جلیلی و تیم ایشان دارند، معمولا این گونه حرکات را لازم نمی دانند؛ اما باید به این مسأله توجه کرد که اتفاقا یادآوری اصول، مواضع ایشان را در داخل و خارج، استحکام می بخشد. در ادامه باید افزود که مذاکرات ایران و ۱+۵ در هر مرحله ای ممکن است با شکست مواجه شود و تیم مذاکره کننده ایرانی، ادامه کار را به ضرر منافع ملی و مغایر با اصول بداند. پس باید تلاش کرد که غرب از این مسأله برای فشار بر مسئولین پرونده هسته ای ایران استفاده نکند.


در جمع بندی باید گفت، مقاومت گزینه دائمی روی میز ملت ایران است و فراز و نشیب های پس از انقلاب ثابت کرده که تنها مقاومت است که جواب می دهد خواه عرصه، عرصه نظامی باشد و خواه اقتصادی و سیاسی؛ ملت بزرگ ایران مشتاقانه و پر امید منتظر تحقق وعده الهی است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها