وبلاگ نقد امروز نوشت: همان طور که میدانیم زن چه در ادبیات و فلسفه یونان و چه در ادبیات ایران و چه از نگاه فلسفه هنر نماد سرزمین و عقیده است. سرزمین وعقیده ای که میتواند ثابت قدم و استوار باشد و توسط اندیشه ای صحیح بارور شود و حاصل آن صیرورتی رو به تعالی باشد و یا اینکه برعکس خود را به اجنبی بفروشد و با آغوش باز پذیرای فرهنگ اجنبی باشد، چیزی که در سینمای آمریکا کاملا حساب شده عمل میکند اما در سینمای ما(!)نمیدانم چرا بر عکس عمل میکند .شاید اصلا سینماگرهای ما چیزی از نمادشناسی و کاربرد آن نمیدانند، شاید هم میدانند و... .
بلاشک کاراکتر زن فیلم روزهای زندگی را میتوان نمادی درست و حساب شده از سرزمین و عقیده ایرانی دانست. عقیده ای که تا آخر ثابت قدم میماند، عقیده ای که برای حفظ خود حتی خود را به خطر می اندازد، حتی در این راه صدمه میبیند اما در انتها پیروزی از آن اوست. عقیده ای که همیشه پشتیبان مرد (نماد حکومت وایدئولوژی)خود است و در نبود یا ضعف ایدئولوژی خود برمی خیزد و با عظمی راسخ برای حفظ خود با دشمن میجنگد. ودر نهایت این عقیده است که حکومت و ایدئولوژی خود را نجات میدهد.
مثلا استفاده هالیوود(ودر کل سینمای غرب) از بازیگران زن ایرانی با هدف القای این موضوع که سرزمین و عقیده ایرانی عاشق غرب است و با آغوش باز بیقرار وصال آنهاست ودر لایه پایین تر القای این پیام که ای ایرانیان منتظر باشید در آینده نه چندان دور سرزمین زیر پایتان را هم میگیریم(مثل فیلم های هالیوود درباره ویتنامی ها که همیشه یک زن ویتنامی همراه سرباز آمریکایی است، یعنی عقیده آغوش باز کرده حالا نوبت اشغال خود سرزمین مادی است). یا این که حتی در سینما داخلی هم در کارهای به اصطلاح معروف همیشه زن میخواهد به خارج از کشور برود، با شوهرش مشکل دارد و در این راه حاضر است حتی آینده سرزمین و عقیده(فرزند) خود را فدا کند. بله دیگر، فیلمساز اگر این کار را نکند که جایزه نمیگیرد.
منظور ازعقیده ایرانی، عقیده اسلامی است آن هم از نوع "اسلام ناب محمدی"
26اردیبهشت 91
*یکی از دوستان به نکته خوبی اشاره کرد و آن اینکه این یادداشتم متاثر از سخنرانی آقای دکتر حسن عباسی است. بله کاملا درست است اما من دوباره درباره نکات و کلید واژه ها تحقیق کردم و یادداشت فوق نتیجه مطالعات خودمن و با آدرس گیری از سخنان آقای عباسی میباشد. یعنی کپی کاری نکردم.