شرق: هفته پيش همين لحظهها بود كه نگار،
بهاره و مهدي مانند خيلي از بچههاي همسن و سال خودشان بنا به قولي كه
مادران و مربيانشان داده بودند؛ دل توي دلشان نبود كه براي روز جمعه و
جشني كه با حضور خاله شادونه برگزار ميشد؛ آماده ميشدند؛ نميدانستند كه
شايد اين هفته و امروز را كه هيچ صبح ديگري را نبينند. سه روز از ماجراي
دردناك مرگ سه كودك خردسال و زخمي شدن چند كودك ديگر در اثر بياحتياطي،
عدم رعايت استاندارد، فروش بيرويه بليت، ... و به هر دليلي كه خودتان
ميتوانيد نامش را بگذاريد در اثر برگزاري يك جشن با حضور يك مجري تلويزيون
گذشته است و همه به جاي ريشهيابي اين جريان به فكر پاك كردن صورتمساله
هستند.
خالهشادونه متاسف است
«مليكا زارعي» در چند روز گذشته سكوت كرده است و اطرافيانش ميگويند كه حال و روز خوبي ندارد. همه او و گروهش را مقصر اين فاجعه ميدانند. او در يادداشتي ضمن تسليت به خانوادههاي كودكان و ابراز تاسف گفته است: «من به دليل عدم تخصص در امور مربوط به چگونگي برقراري نظم در ورود و خروج افراد از سالنهاي برگزاري نمايش و جشن، نميدانم چرا و چگونه اين اتفاق دردناك هنگام خروج از سالن شهداي خرمدره رخ داد، اما همواره با خود زمزمه ميكنم ايكاش آن هنگام من نيز در سالن حضور داشتم تا با فدا كردن جان خود مانع وقوع اين حادثه دلخراش ميشدم.»
برنامههايي كه استاندارد ندارد
با اينكه به دنبال مقصر نبايد گشت؛ اما خيلي از مجريان و دستاندركاران برنامههاي كودك مقصر را برنامهگذاران اين برنامه ميدانند و معتقدند كساني كه قرار است با بچهها سر و كار داشته باشند، بايد بدانند كه اول بايد امنيتشان را فراهم كنند. «نگار استخر» كه با عروسك سنجد شناخته شد؛ در گفتوگو با شرق ضمن ابراز تاسف از رخ دادن اين ماجرا گفته است: «از صدا و سيما هم در عجبيم كه چرا ماجراي به اين غمانگيزي و فاجعهاي كه رخ داده است را پيگيري نكرده و حرفي از آن به ميان نميآورد. همينطور منتظر هستيم ببينيم اين برنامه چگونه روي آنتن خواهد رفت. اين برنامههاي غيراستانداردي كه با اين حجم طرفدار روبهرو ميشود، نشانه اين است كه كودكان ما از عدم تفريح رنج ميبرند. چطور مسوولان اجازه ميدهند كه با تفكر، شعور و جان كودكان به اين راحتي بازي شود. اين ماجرا از نظر حرفهاي به هيچ عنوان تاييد نميشود.»
استخر كه خودش مادر دختربچهاي به سن و سال همين بچههاست، ميگويد اين اتفاق در اثر بياحتياطي نبوده و جنبههاي مادي آن نيز موثر بوده است: «در تمام سالهايي كه به كار كودك مشغول بودهام چه زمان اجراي تلويزيوني «و چه الان» كه برنامهسازي ميكنم، اصلا تجربه رفتن روي «استيج» را نداشتم و چون نه دوست داشتم و نه در شأن خودم ميدانستم كه بروم بالا و دست بزنم و عدهاي تماشايم كنند. در آن زمان هم از حضور در برنامه زنده خودداري ميكردم. اين سوال همچنان بيپاسخ است كه جز لباسهاي رنگي و حركات عجيب چه چيزي ميتواند يك مجري را به بت تبديل كند.»«مسلم آقاجانزاده» تهيهكننده برنامه عموپورنگ مقصر اصلي را وزارت فرهنگ و ارشاد ميداند كه مجوز چنين برنامهاي را داده است وبه ايسنا ميگويد: «نه با خالهشادونه، بلكه با تمام هنرمندان معروفي كه به واسطه بليتفروشي يك جنگ (مراسم)، بهويژه در شهرستانها برگزار ميكنند، بهشدت مخالفم. مقصر اصلي را وزارت ارشاد ميدانم به اين دليل كه بليتفروشي در يك صورت معني دارد و آن اينكه آن اثر يك اثر هنري مثل اجراي موسيقي و تئاتر و نمايش فيلم باشد نه برنامهاي كه در آن هيچ اثر هنري ديده نميشود.»
اما آزاده آلايوب خالهنرگس در گفتوگو با شرق ضمن تاكيد بر اين موضوع كه مجري را نبايد مقصر دانست، ميگويد: «من خودم به عنوان مجري به هيچ عنوان كنترلي بر برنامهاي كه اينگونه اجرا ميشود، ندارم اما مدير برنامه آنقدر بايد تجربه داشته باشد كه همه چيز را پيشبيني كند. اينكه ورود و خروج بچهها از كجا باشد و براي اتفاقات پيشبينينشده چه تمهيداتي را داشته باشند. آتشنشاني و اورژانس بايد باشد كه اگر اين اتفاقهاي ناگوار افتاد، به سرعت وارد عمل شوند چون سالنهاي ما اصلا استاندارد ندارد.»
او ميگويد من نميتوانم خودم را جاي مجري بگذارم: «او هم مثل خيلي از ما در اين مراسم شركت كرده بود. شايد بايد مطمئن ميشد با چه كسي كار ميكند. هرچند مطمئنم با عشقي كه به بچهها دارد، الان اوضاع خوبي ندارد.»گروه اجرايي فيتيله يعني محمد مسلمي، علي فروتني و حميد گلي نيز در نشست خبري كه در مشهد براي يكي از برنامههايشان برگزار كردند؛ ميگويند ديگر برنامه زنده نخواهند داشت. آنها درباره واقعه خرمدره با ابراز تاسف گفتهاند: «ميتوان از زواياي مختلف به اين حادثه تلخ نگاه كرد و از آن جمله ميشود به بحث فرهنگي اشاره كرد كه در بعضي شهرها آنقدر برنامه اجرا نميشود كه وقتي يك هنرمند در آنجا حضور پيدا ميكند، مردم، زيادي و بيشتر از ظرفيت سالن وارد آن ميشوند يا اينكه تمهيدات امنيتي انديشيده نشده است.»
اما چه كسي مقصر است؟
همه اين سخنان در مقابل جان سه كودكي كه جان خود را باختند و آنهايي كه حالا در بيمارستان هستند و خانوادههاي داغدار فقط ميتواند طرح موضوع كند. اين اتفاق اگر در يك استاديوم فوتبال ميافتاد؛ چنانچه در سالهاي قبل هم افتاد، چند سال پيش كه يك تماشاگر فوتبال در بازي ايران و ژاپن زير دست و پاي ديگران درگذشت موضوع به مسالهاي مهم تبديل شد و حتي مجلس شوراي اسلامي هم به آن ورود كرد. اما در اين چند روز مسايل ديگر براي نمايندگان مهمتر از جان اين كودكان است. شايد هم به اين دليل كه اينجا موضوع كنفدراسيون آسيا نيست و موضوع در يك شهرستان كوچك در استان زنجان است و ربطي به پايتخت ندارد؛ مسالهاي كه شايد اگر پيش از آن همه به فكر آن بودند به چنين فاجعهاي منجر نميشد. خالهشادونه كه فعلا قرار نيست برنامهاي داشته باشد و تلويزيون و نهادهاي مربوطه قرار است بررسي كنند و برخي از گروهها هم گفتهاند برنامههاي زندهشان با كودكان را تعطيل خواهند كرد. اما اين راهحل نيست!