کاری که اصلاح طلبان با ما کردند جمهوری اسلامی هم نکرد!

روزنامه کیهان امروز دوشنبه 25/2/91 در ستون اخبار ویژه خود نوشت: «اصلاح طلبانی که به خارج آمده اند، می خواهند سر خانه و زندگی و شغل خود در ایران برگردند و به همین دلیل هم برخی از آنها به عنوان عوامل حکومت اسلامی در میان اپوزیسیون مقیم خارج عمل می کنند».

پایگاه اینترنتی سکولاریسم نو وابسته به زوج «اسماعیل نوری علا و شکوه میرزادگی» ضمن انتشار خبر فوق نوشت: حکومت اسلامی ما و رسانه های ما در خارج از کشور را گرفتار خود کرده است. حکومت، نویسندگان و روشنفکران و سیاستمداران را به خارج فرستاده و سانسور را به طور غیرمستقیم به بیرون مرزها کشانده اند. بدین ترتیب حکومت ما را در کشورهای مدرن غربی نیز کنترل می کند و در میان ما نفوذ کرده است. این نفوذی ها مطالب ما را به دلایل سیاسی، مذهبی و عقیدتی و به روش خود سانسور و حذف می کنند.

«سکولاریسم نو» افزود: عنوان «ساختارشکنی» عنوانی بود که چند تن از اصلاح طلبان وارد حرکت ها و رفتارهای سیاسی کردند و ساختارشکنی را به زیان همه خواندند. این ترفند بیشتر از آن که در ایران کار کند، در خارج از کشور موثر افتاد و برای ساکت کردن اپوزیسیون خارج کشور مورد استفاده قرار گرفت. به این معنی که برخی از سایت ها و رادیو و تلویزیون ها که از جنبش سبز پشتیبانی می کردند، این ادعای بیهوده «به زیان همه بودن ساختارشکنی» را باور کردند و بی آن که متوجه باشند، مستقیم یا غیرمستقیم، جلوی پخش گفته ها و شعارهای «ساختارشکنانه» را گرفتند. در آن روزها، و از دید اصلاح طلبان، از «جمهوری ایرانی» یا «جمهوری دموکراتیک» گفتن، از سکولاریسم یاد کردن یا حرف های فمینیستی زدن یا پرچم شیر و خورشید را به تظاهرات آوردن، ساختارشکنی بود. البته در اینجا به نقش رسانه هایی چون صدای آمریکا، و رادیو فردا که آگاهانه و به پیروی از سیاست اوباما، این نوع سانسور را به کار گرفتند، و همچنان نیز به کار می برند، کاری نداریم و بیشتر منظور ما رسانه های مستقل و یا غیردولتی، و افراد خارج از کشور است که گول خوردند و ندانسته به آن تن دادند».

نویسنده ادامه می دهد: اگرچه این جریان، در پی خاموش شدن شعله های جنبش سبز، برای بسیاری از اپوزیسیون خارج کشور و به خصوص رسانه های مستقل روشن شد اما با آمدن تعداد زیادی از اصلاح طلب ها به خارج و جمع شدن شان در کشورهای اروپایی و آمریکا، به شکل سازمان داده شده ای ادامه پیدا کرد. در واقع، بیشترین این افراد، که یا به دلیل ترس منطقی و یا به دلیل ماموریت های سیاسی شان، و یا هر دو، به خارج آمده اند، روند اعمال سانسور در خارج از ایران را گسترش داده اند. دلیل این امر هم روشن است؛ برخلاف بیشتر مهاجرانی که در سه دهه گذشته از جمهوری اسلامی و قوانین آن گریخته اند، آن ها اکنون می خواهند که با عملی کردن خواست های جزئی، به سر خانه و زندگی و شغل هایشان بازگردند.

سکولاریسم نو با بیان اینکه «کاری که اینها با اپوزیسیون کردند، جمهوری اسلامی هم نکرده»، نوشت: آنها بر معدود کسانی که از حکومت اسلامی بریده اند، فشار می آورند. اکنون حکومت آموخته که به واسطه اینها، هر آنچه را می خواهد از سایت های خارج حذف کند و در بسیاری از موارد، وسیله این حذف نویسندگان و سیاستمدارانی هستند که در میان اپوزیسیون قرار دارند. متاسفانه در یکی دو سال گذشته به تدریج بر تعداد کسانی که پس از انتشار مطالبشان خواستار حذف آن مطالب از سایت ها می شوند، افزوده شده است.

این پایگاه اینترنتی نیمه تعطیل در پایان نوشت: راه بهتر این است که نویسنده های هرچه قدر بزرگ از این قسم، اصلا مطلبی ننویسند یا با اسم مستعار بنویسند. در غیر این صورت ما هم به حکومت اجازه داده ایم پا را از مرزها فراتر گذاشته و ما را به سبک خود کنترل و حذف کند. ما در این جا توریست نیستیم و باید مبارزه کنیم.

اصلاح طلبان مجبورند هزینه برخورد با تندروهای جبهه اصلاحات را بپردازند

فعالان اصلاح طلب معتقدند وزن این طیف در انتخابات مجلس باز هم کاهش یافته و بنابراین باید از فرصت انتخابات آتی ریاست جمهوری به عنوان آخرین فرصت احیای خود استفاده کرد.

احمد حکیمی پور- عضو شورای شهراول تهران که سرانجام منحل شد- در تحلیلی نوشت: ترکیب نهایی مجلس نهم هم بالاخره مشخص شد و اصلاح طلبان باز هم نسبت به دوره های قبل تعداد کمتری کرسی را به خود اختصاص دادند تا موضوع لزوم برنامه ریزی بیشتر برای ادامه حیات بیش از پیش احساس شود. باید یادآور شد که هیچ کدام از کاندیداهایی که با عنوان اصلاح طلب در این انتخابات شرکت کرده بودند با یک سازماندهی قبلی و به عنوان یک جبهه واحد سیاسی وارد گود رقابت نشده بودند با این حال لزوم تعامل جبهه اصلاحات با این عده کاملا ضروری به نظر می رسد چرا که از یک سو این عده معدود افراد باقیمانده در ارکان نظام هستند که خود را ذیل جناح اصلاح طلب تعریف کرده و تریبون هایی در اختیار دارند و از سوی دیگر می توانند به عنوان پیش برنده برخی سیاست ها و منتقل کننده نظرات و آرای اصلاح طلبان در محافل و نهادهای سیاسی و تصمیم گیر باشند. وی می افزاید ارتباط و تعامل اصلاح طلبان خارج از قدرت با نمایندگان اصلاح طلب مجلس نهم بیش از هر چیز در گرو این است که آنها خود را در قالب یک فراکسیون منسجم سازماندهی کنند.

حکیمی پور در «آرمان» نوشت: در حالی که اصولگرایان با تشکیل گروه ها و جبهه های جدید سیاسی دامنه فعالیت خود را افزایش می دهند، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نمی تواند به هر دلیلی منسجم عمل کند. در این میان کار مهمی که برعهده اصلاح طلبان است این است که به شکلی جدی به بازخوانی و بازنگری در روش ها و برنامه های گذشته خود بپردازند و نتایج مثبت و منفی سیاست های خود را بدون اغماض بپذیرند.

در همین حال محمدجواد حق شناس عضو مرکزیت حزب اعتماد ملی و مدیرمسئول روزنامه توقیف شده این حزب می گوید: ترکیب مجلس نهم اکنون مشخص شده و در این بین باز هم تعداد اصلاح طلبان مجلس نسبت به دوره های قبلی کاهش یافته است. ارائه ندادن لیست واحد از سوی اصلاح طلبان، به نوعی از مشکلات درون گروهی هم بود. و اصولگرایان در غیاب جبهه اصلاحات، 13 لیست جداگانه را ارائه کرد. ارائه این روند به نفع اصلاح طلبان نمی تواند باشد.

وی با بیان اینکه انتخابات سال آینده ریاست جمهوری آخرین فرصت برای احیای اصلاح طلبان است، گفت: طبیعتا هیچ گروهی برای رقیب خود فرش قرمز پهن نمی کند. سابقه هم نشان می دهد اصولگرایان از پایگاه قابل قبولی در جامعه برخوردار هستند.

حق شناس با اشاره به حضور برخی طیف های تندرو در میان جبهه اصلاحات گفت: هنگامی که اصلاح طلبان معتدل برنامه ریزی کنند برای بازگشت به عرصه سیاسی، نیروهای تندرو اصلاح طلب امواجی در مخالفت و مقابله به راه می اندازند. با این حال اگر لازم باشد چنین هزینه هایی نیز باید پرداخت شود و نباید گریزان از این هزینه ها باشیم.

وی خواستار کاهش توقعات اصلاح طلبان شد و گفت: ضرورت اصلی ورود مجدد اصلاح طلبان به رقابت سیاسی، کاهش سطح توقعات و واقعی دیدن فضای سیاسی جامعه است. یکی از مباحث اصلی در شرایط کنونی این است که فعالان اصلاح طلب فضای آرمانی ساخته شده در ذهن خود را به فراموشی سپرده و با درکی درست از واقعیت موجود به تجدید حیات سیاسی خود فکر کنند.

وی افزود: بر اصلاح طلبان واجب است که متناسب با قدرت و توان واقعی خود و در عین حال متکی بر دو عنصر قانون و منافع ملی حرکتشان را برنامه ریزی و شروع کنند چه آن که اگر همین فاکتورها به طور کامل مدنظر فعالان این جناح در انتخابات مجلس نهم بود اکنون می بایست شاهد حضور بیش از 40 نماینده اصلاح طلب در بین منتخبین باشیم. به نظر می رسد در همین انتخابات نیز نوعی نگاه فانتزی که خواهان حضور حداکثری اصلاح طلبان در مجلس نهم بود در نهایت موجب ریزش تعداد نمایندگان آنها شد چرا که جناح اصلاحات از ابتدا افقی دست نیافتنی را پیش روی خود ترسیم کرد و انتزاعی بودن آن ثابت شد. حال اگر چنین نحوه کنشگری در پروسه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیز تکرار شود در حقیقت مهمترین و تنها گزینه پیش روی اصلاح طلبان از بین خواهد رفت.

اهانت به مقدسات نباید باعث شکاف در اپوزیسیون شود!

ارگان حلقه لندن پس از چند روز سکوت در قبال هتاکی یک خواننده خارج نشین علیه ائمه معصومین(ع)، نسبت به این اقدام صرفاً از آن جهت که باعث شکاف بیشتر در میان جنبش سبز می شود ابراز نگرانی کرد!

این سایت وابسته به محسن کدیور در مطلبی که توسط مرتضی کاظمیان (عضو فراری گروهک ملی - مذهبی) نوشته شده، هشدار می دهد که کارهایی از قبیل اقدام شاهین نجفی ترانه خوان مقیم آلمان «باعث شکاف در جنبش سبز که از گوگوش تا سروش را در بر می گیرد، می شود.» این عنصر ضدانقلاب تأکید کرده که جنبش سبز و موسوی در آغاز فعالیت خود توانستند برخی محافل وگروه های مذهبی را نیز یارگیری کنند اما اکنون اهانت به ائمه(ع) باعث شکاف بیشتر این طیف با جریان های سبز لائیک خواهد شد.

یادآور می شود در حالی که سازمان ناتوی فرهنگی با حمایت های آشکار از طیف های ملحد، دستور حرمت شکنی علنی علیه مقدسات اسلامی را صادر کرده، محافل منافقی نظیر شورای هماهنگی سبز (شامل مشارکتی ها، سازمان مجاهدین ها و نهضت آزادی) و رسانه های آنها (کلمه، جرس، سحام نیوز، ندای سبز آزادی، رسا و...) در قبال هتاکی اخیر یک ترانه خوان مبتذل، سکوت کامل اختیار کرده اند و حاضر نیستند در دفاع از مقدسات اسلامی که با نقاب آن، فتنه و آشوب سال 88 را کلید زدند، کمترین سخنی بر زبان جاری سازند.

برخی از عناصر وابسته به این طیف که اکنون متواری هستند از سرحلقه های اصلی بازی دادن برخی از هواداران و پیوند آنان با کسانی چون موسوی و کروبی و خاتمی و... بودند و در مقاطع روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و 6 دی (عاشورای) سال 1388 ماهیت ضددین خود را کاملاً برملا کردند.

یادآور می شود پایگاه اینترنتی اخبار روز- وابسته به طیفی از گروهک های لائیک مقیم آلمان- دیروز فاش کرد طیف هایی از اصلاح طلبان و گردانندگان سایت های جرس و کلمه به اپوزیسیون پیغام داده اند «ماجرای ترانه شاهین نجفی را بزرگ نکنید.»!

پیام تبریک صاحب عزا تف سر بالای آقای سنگ پا!

سخنگوی «شورای -نیمه تعطیل- هماهنگی سبز» انتخاب فرانسوا اولاند به ریاست جمهوری فرانسه را تبریک گفت.

اردشیر امیرارجمند در وب سایت شخصی خود (کلمه) نوشت: سخنگوی شورای هماهنگی سبز (امیرارجمند) ضمن تبریک به آقای اولاند برای موفقیت در رقابت های انتخاباتی، ابراز امیدواری کرد فرانسه از تلاش های بین المللی برای رفع سایه جنگ از منطقه و حل مسالمت آمیز و عزتمند پرونده هسته ای ایران و همچنین توسعه صلح و دموکراسی در جهان پشتیبانی و حمایت کند.

نوشابه باز کردن امیرارجمند برای خود به بهانه عرض تبریک به رئیس جمهور فرانسه در حالی است که حتی محافل اپوزیسیون نیز برای نامبرده و گروهک چند نفره او تره خرد نمی کنند.

اما فارغ از وزن امیرارجمند و گروه وی باید توجه داشت که اولا رقیب بازنده اولاند در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه (سارکوزی) حامی سرسخت فتنه سبز بود و سقوط وی که در تاریخ دهه های اخیر فرانسه بی سابقه است، جای تسلیت به آقای امیرارجمند و رفقا دارد! ثانیا همین آقای سارکوزی حامی سرسخت حمله به ایران بود و سقوط او، جبهه از هم پاشیده صهیونیست های وراج بر سر حمله تهدید نظامی را آشفته تر هم خواهد کرد. ثالثا فرانسوا اولاند با اختلاف 3درصد آرا بر سارکوزی پیروز شد و سارکوزی که به لات بازی در فرانسه معروف است، همین پیروزی اولاند با تفاوت اندک آرا را پذیرفت و به وی تبریک گفت اما کسانی چون موسوی با تحریک و اغفال امثال آقای امیرارجمند، به جای پذیرش اختلاف 11میلیونی آرا، به تدارک اغتشاش و آشوب پرداختند حال آن که آرای احمدی نژاد 62درصد کل آرا و آرای موسوی 33درصد کل آرا بود؛ بماند که پدیده ای مثل کروبی با 330 هزار رای- کمتر از یک درصد کل آرا- جوگیر شده و او هم مدعی شد به اندازه 24 میلیون رای (فاصله رای خود و رای احمدی نژاد) تقلب شده است!!

گفتنی است امیرارجمند با گروهک تروریستی منافقین مرتبط است و به واسطه تماس با کنسولگری آمریکا در اسلامبول از کشور گریخت و راهی پاریس شد تا شورای هماهنگی سبز را سرپا کند. با این حال، دیگر اثری از آثار حیات این شورا باقی نمانده و در انتخابات مجلس نهم نیز دعوت این گروهک به تحریم انتخابات باعث 13درصد افزایش مشارکت به نسبت انتخابات مجالس هشتم و هفتم شد!