ندای انقلاب، انتخاب مضمون یکی از مسائل بسیار مهمی است که در تعیین کیفیت و جذابیت طرح اولیه داستان مطرح می شود و در صورتی که مضمون به اندازه کافی مناسب و جذاب باشد و بتواند برنامه ریزان، مدیران و در نهایت مخاطبان را جذب کند، دارای اهمیت و برخوردار از شایستگی لازم برای تولید یک سریال است، اما به نظر می رسد مدتها است که در تلویزیون ما انتخاب مضمون از سوی مدیران و برنامه سازان تبدیل به یک مشکل جدی و بزرگ شده است.
تلویزیون بخصوص وقتی جنبه ملی و عمومی پیدا می کند و قرار است برای عامه مخاطبان برنامه سازی کند، باید به متوسط سلیقه عمومی توجه داشته باشد. به عبارت دیگر، مدیران و برنامه سازان باید متوجه باشند که در جامعه همه قشری زندگی می کنند. از افراد بی سواد و کم سواد تا اساتید دانشگاه و افراد فرهیخته و نخبه. در چنین شرایطی تلویزیون باید حد وسط را بگیرد. به طور مثال متوسط سواد عمومی را دیپلم در نظر بگیرد و شهرنشین (چون تعداد شهرنشینان بیش از روستاییان است).
تعیین متوسط سن عمومی جامعه نکته مهم دیگری است که باید برنامه سازان و مدیران تلویزیون در نظر بگیرند. برای نمونه وقتی جامعه ای جوان است، متوسط سن نیز بین 20 تا 30 در نظر گرفته می شود. البته طی سال های گذشته حوزه عملکرد شبکه های تلویزیونی تعیین شده است و همین موضوع باعث می شود که هر تلویزیون بنا بر دستوری که دارد برای گروه یا گروه های سنی مشخص و خاصی برنامه بسازد. همه اینها که گفته شد بخشی از نکاتی است که هنگام تعیین مضمون سریال و فیلم های تلویزیون در نظر گرفته می شود. یکی دیگر از نکاتی که برای تعیین محتوای سریال ها مد نظر قرار می گیرد، حال و هوای جامعه است. یعنی اینکه در مقطع زمانی خاصی که قرار است یک فیلمنامه نوشته شود، چه مسئله یا مسائلی مورد توجه عموم مردم قرار دارد تا این موضوع تبدیل به محور شود.
با همه توضیحاتی که داده شد و بیش از سی سال تجربه ای که تلویزیون پس از انقلاب در زمینه ساخت فیلم و سریال دارد، هنوز ناپختگی ها و گاه اشتباه های عجیبی در زمینه انتخاب مضمون دیده می شود که از یک گروه حرفه ای کاملا بعید است. برای نمونه، مدتهاست که تلویزیون به ساخت سریال هایی دست می زند که همه چیز سیاه و آزاردهنده است. به عبارت دیگر، مسائل و موضوع هایی
انتخاب می شوند که هیچ مخاطب سالمی آنها را نمی پذیرد و نمی پسندد. این گونه مضامین معمولا به مسائلی همانند کلاهبرداری، بی وفایی و خیانت در خانواده، درگیری و ناامنی در محیط خانه، شکست های عاطفی و اقتصادی منجر به جدایی و درگیری بخصوص در میان زوج های جوان و.... می پردازند.
در حالی که انتظار می رود تلویزیون به سراغ مسائل و موضوع هایی برود که تحرک اجتماعی در برداشته باشد و باعت برانگیختگی مثبت مخاطب شود. به عبارت دیگر، مخاطبانی که از سر کار به خانه برمی گردند یا حتی مشغول تحصیل و خانه برایشان محلی برای استراحت و تجدید قوا محسوب می شود، انتظار دارند از تماشای تلویزیون انرژی دوباره ای بگیرند و با انرژی بیشتری به محل کار یا تحصیل برگردند. وقتی بیشتر مضامین تلویزیونی از خیانت، خباثت، جنایت و درگیری های کوچک و بزرگ خبر می دهد و عمده موضوع هایی که انتخاب می شود به خانه و خانواده یا اطرافیان و فامیل برمی گردد در دنیای گسترده و پیشرونده رسانه ها چگونه می توان انتظار داشت مخاطب در طولانی مدت به سریال ها و فیلم های ایرانی علاقه نشان بدهد و پای آنها بنشیند.
البته مفهوم این کلام، چشم بستن بر حقایق، نادیده گرفتن واقعیات و ارائه تصویری از مدینه فاضله نیست. بلکه وجود چنین سریال هایی با مضامینی که به آن اشاره شد نیز وجود دارد تا تلنگری به اتفاقات مختلف جامعه زده شود و حتی راه یا راه حل هایی پیش روی مخاطب قرار بگیرد، اما وقتی عموم سریال هایی که نشان داده می شود از یک مضمون واحد برخور دارند، حسی که به مخاطب انتقال پیدا می کند، ناراحتی، درگیری، خستگی و پژمردگی است. با توجه به این مطالب، نویسندگان و ایده پردازان تلویزیون لازم است که غیر از داشتن تبحر در امر فیلمنامه نویسی همواره مشاوره با جامعه شناسان، روانشناسان، مشاوران تربیتی و خانوادگی و به طور کلی افرادی که در جامعه به صورت مستقیم در ارتباط هستند و به آمارهای مختلف دسترسی دارند را در نظر داشته باشند و با نظر خواهی از این افراد نسبت به نگارش یک اثر دست بزنند.
روزنامه نگاران، محققان اموراجتماعی، معلمان، اساتید
صاحب نظر دانشگاه و افرادی که با کودکان، نوجوانان و جوانان به صورت مستقیم و علمی در ارتباط هستند از دیگر گروه هایی هستند که باید مورد مشاوره و همفکری فیلمنامه نویسان قرار داشته باشند. در این صورت نویسنده متن یک اثر تلویزیونی فقط به داشته و دانسته های خود بسنده نمی کند، بلکه همواره در جریان آخرین اخبار و اطلاعات و نیازهای جامعه قرار می گیرد و بهترین گزینه ها را انتخاب و ارائه می کند.