«۱۰۰ سفر به تمام استانهای کشور و دیدار با مردم دورافتادهترین روستاهای کشور»؛ این جمله حتی در ظاهر هم بسیار طاقتفرسا و حتی غیرممکن به نظر میرسد اما این مساله به واقعیت پیوسته و رئیسجمهور روز گذشته صدمین سفر استانی خود و هیات دولت را در خراسان رضوی و در پایتخت معنوی ایران جشن گرفت.
به گزارش رجانیوز، شاید ۱۰ خرداد ۸۴ هنگامی که احمدینژاد در نطق انتخاباتی خود در دانشگاه تهران وعده تمرکززدایی و مسافرت دولت به استانها را میداد و حتی هنگامی که پس از پیروزی در انتخابات، نخستین جلسه استانی دولت را در خراسان جنوبی (آبان ۸۴) برگزار میکرد، کمتر کسی به ادامه و تکمیل این سفرها مطمئن بود، به طوری که حتی علاوه مخالفان دولت که انتظار الگو شدن این فرآیند ابتکاری برای سیستم مدیریتی کشور در جهت حل مشکلات کهنه مردم را نداشتند و بخشهایی از بدنه دولت که سالها با رکود و تمرکزگرایی در پایتخت خو کرده بودند، چشم انتظار عقیم ماندن این پروژه ملی بودند.
به هر حال، دیوار ضخیم دولت- ملت که احمدینژاد از شکستن آن به توبه و استغفار دولت یاد کرد، در شرایطی بنا شده بود که طرفداران لیبرالیزه کردن حاکمیت، نه تنها برای کوتاه کردن آن گام مؤثری برنداشته بودند بلکه با تأکید بر ضرورت ایجاد نهادهای واسط، اساس ارتباط مستقیم مردم و دولت را منتفی میدانستند. شاید از همین رو نیز بود که رئیسجمهور از این سفرها به اردوکشی پرزحمت دولت تعبیر کرد و گفت: «ما باید تلاش میکردیم دیواری که بین مردم و مسوولان وجود داشت، برداشته شود... در تاریخ کشورمان سابقه ندارد که یک دولت چنین حرکتی کرده باشد. سابقه ندارد یک رییس دولت تمام ایران را خودش دیده باشد... این اتفاق باعث تحول در سیستم اداری، تقویت اقتدار کشور، اتحاد ملی و همبستگی ملی است و آثار آن کمنظیر و بیبدیل است که چیزی را نمیتوان جایگزین آن کرد.»
بازتولید سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی
اساس اشکلگیری انقلاب مردم در سال ۵۷ مبتنی بر حمایت آنان از امام خمینی (ره) به عنوان یک رهبر مقتدر و دلسوز بود که سبب شد ارتش «ژاندارم منطقه» هم نتواند در برابر موج خروشان انقلاب ایستادگی کند. این سرمایه اجتماعی که به طور ویژه وامدار شخصیت معنوی امام بود، سبب شد تا مردم بسیاری از مشکلات پس از انقلاب و همچنین جنگ ۸ ساله را تحمل کنند و با باوری که به امام روحالله داشتند، موانع را یکی یکی از پیش رو بردارند.
پس از رحلت امام و آغازبکار دولت سازندگی، با وجود تاکیدات و هشدارهای مکرر رهبر انقلاب نسبت به خطر دوری مسئولان از مردم و فاصله گرفتن از آنها، دولتهای هاشمی رفسنجانی و خاتمی گام به گام از مردم و ارتباط مستقیم با جامعه عقبنشینی کردند این در حالی بود که اشاعه فرهنگ ثروتاندوزی و کاخنشینی باعث شد تا مردم، مسئولان را نه از جنس خود که با فاصله بسیاری از خود ببینند که مشکلات و حرفهایشان برای آنان خریداری ندارد.
این دوریگزینی مسئولان اجرایی کشور درحالی صورت میگرفت که شخص رهبر انقلاب بارها به سفرهای استانی رفتند و از اکثر استانهای کشور شخصا بازدید کردند.
هدفگذاری دقیق رهبر انقلاب و سخنان هوشمندانه ایشان سبب شد تا پس از دو دولت سازندگی و اصلاحات که بیشترین فاصله میان مردم و مسئولان ارشد اجرایی کشور را ایجاد کرده بودند، سبب شد تا در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال ۱۳۸۴ فردید که وعده احیای فرهنگ «ریاست جمهوری به سبک شهید رجایی» را داشت پیروز میدان باشد، مسالهای که با بیان ایده سفرهای استانی به طور جدیتری پررنگ شد.
ارتباط چهره به چهره ارشدترین مسئول اجرایی کشور با مردم دورافتادهترین مناطق کشور که تاکنون حتی از دیدار و سخن گفتن با یک مدیرکل هم محروم بودند، باعث احیا و رونق مجدد سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی شده است سرمایهای که برتر از برترین سلاحهای نظامی جهان میتواند حافظ امنیت ملی و آرامش مرزی کشور باشد.
توسعه اقتصادی و عمرانی و انقلابی به معنای واقعی کلمه
سفرهای استانی اما علاوه بر آنکه مدل جدیدی از روابط دولت- ملت ارائه میکرد و به ارتقاء شاخصهای اقتصادی تمام نقاط کشور و مناطق محروم میانجامید، فصل جدیدی در مناسبات امنیت ملی نیز بود. این مساله از آنجایی قابل تامل است که در برخی مناطق به دلیل حجم کارهای انجام نشده و محرومیت بیسابقه مردم، کارهای اجرایی و عمرانی تبدیل به یک غول عظیمالجثه شده بود که تنها با دستور مستقیم شخص رئیسجمهور قابل حل شدن بود به نظر می رسد در بسیاری از موارد، این گره کور به جای «دندان» بخشنامههای بیفایده که در تهران صادر میشد، با «دست» سفرهای استانی باز شده است.
علاوه بر تأثیرات قابل توجه این سفرها در امنیت داخلی در اثر فروریختن دیوار میان مردم و مسئولان، سفرهای استانی همواره شاهد مهمترین سخنرانیهای رئیسجمهوری نیز بوده است تا مدل امام خمینی (ره) در ارسال پیام به قدرتهای خارجی در این حوزه نیز احیا شود. به این ترتیب، مهمترین پیام های سیاست خارجی این سال ها، از سفرهای استانی شنیده شده است.
صدمین سفر استانی دولت فارغ از به جلوه درآوردن برکات مثبت این سفرها برای مردم سراسر ایران، یادآور یک نکته است: سفرهای استانی هیات دولت که یکی از برگهای برنده گفتمان سوم تیر است، اکنون به یکی از مطالبات جدی مردم تبدیل شده و دیگر در انحصار یک دولت خاص نیست و تمامی مسئولان اجرایی کشور از این به بعد باید خود را موظف و مقید به انجام آن بدانند؛ حتی اگر در نحوه اجرای آن نیز نقصی مشاهده میکنند، باید آن را تصحیح کنند اما تعطیلی «الگوی سفرهای استانی» توسط دولتهای بعدی قطعا غیرممکن و بیدلیل خواهد بود و زمینه را برای از دست رفتن مجدد این سرمایه اجتماعی عظیم فراهم میکند.