کد خبر: ۵۴۳۳۰۰
زمان انتشار: ۱۴:۰۶     ۰۵ اسفند ۱۴۰۳
مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی پاسخ داده‌اند:
مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی تصریح کرده اند: مراد از معرفت خدا که کمال اشرف و اعلای هر انسان است؛ معرفت حقیقت ذات خدا نیست، زیرا آن معرفت عقلاً و نقلاً محال و غیر قابل حصول و به اصطلاح محاط محیط نشود و بنابراین در احادیث شریفه از تفکر در ذات خدا نهی شده است.

به گزارش پایگاه خبری 598، مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در نوشتاری با طرح این سوال که معنای حدیث قدسی گنج چیست؟ تصریح کرده اند:

سؤال: در حدیث قدسی آمده است: «گنج پنهانی بودم، دوست داشتم شناخته شوم؛ پس مردم را آفریدم برای اینکه شناخته شوم». پس چرا انسان ها از تفکر در خدا منع می شوند؟ و راه شناخت خداوند چیست؟

جواب: این حدیث سند معتبری ندارد. مراد از معرفت خدا که کمال اشرف و اعلای هر انسان است، معرفت حقیقت ذات خدا نیست، زیرا آن معرفت عقلاً و نقلاً محال و غیر قابل حصول و به اصطلاح محاط محیط نشود و بنابراین در احادیث شریفه از تفکر در ذات خدا نهی شده است.

جایی که حقیقت بسیاری یا همه مخلوقات بر بشر مجهول است و جز به خواصّ و آثار آنها پی نبرده است، حقیقت ذات اقدس ربوبی چگونه امکان درک دارد؟ هرچه بشر در ذات او فکر کند به جایی نمی رسد؛ و باید با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم زبان شده و بگوید: «لَا اُحْصِی ثَنَاءاً عَلَیک، أَنْتَ کمَا أَثْنَیتَ عَلَی نَفْسِک» و «مَا عَبَدْنَاک حَقَّ عِبَادَتِک،‏ وَمَا عَرَفْنَاک حَقَّ مَعْرِفَتِک».

خدا را باید به صفات و اسماء الحسنی و آثار قدرت او ـ که در کائنات ظاهر است ـ شناخت؛ چنان که در قرآن می فرماید:

«وَفِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنینَ * وَفی‏ أَنْفُسِکمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ‏»؛

در وجود خودمان و این انسانی که یکی از مخلوقات به ظاهر بسیار کوچک این عالم است باید تفکر نمود.

با این همه بررسی هایی که در طول قرون، در عجایب باطن و ظاهر و نظامات حاکم بر آن انجام شده، هنوز هم بشر خودش بر خودش مجهول است. این است یکی از معانی متعدّد و معرفت آموز حدیث شریف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ‏ رَبَّهُ‏»؛ خدا را باید به آیاتش شناخت و در آیاتش، در خلق آسمان ها و زمین، کرات و کهکشان ها، فضا و مخلوقات زنده برّی و بحری و هوایی تفکر کرد، که به فرموده قرآن هم، اینها برای خردمندان آیات و نشانه های حقّ هستند.

آفرینش همه تنبیه خداوند دل است کوه و صحرا و درختان همه در تسبیحند

این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

نه همه مستمعی فهم کند این اسرار هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار

* * *
برگ درختان سبز در نظر هوشیار کدام برگ درخت است اگر نظر داری

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار که سر پاک الهی در آن نه محجوب است

همه آیات و نشانه های جمال و جلال و کمال، حق و قدرت و علم بی منتهای او هستند.

نگه دارنده بالا و پستی وجودش بر همه موجود قاهر

بری از ضدّ و ندّ خویش و از کس گواه هستی او جمله هستی

نشانش در همه اشیا است ظاهر صفاتش «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ» بس

* * *
تو که در علم خود زبون باشی عارف کردگار چون باشی؟

قرآن کریم می فرماید: «أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیرِ شَی‏ءٍ أَمْ هُمُ الْـخَالِقُونَ‏»، «أَ فَرَأَیتُمْ مَا تُمْنُونَ * ‏أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْـخَالِقُونَ‏»، «أَ فَرَأَیتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ‏».

کتاب تکوین را که اسرار و عجایب نظامات هر بخش کوچک و هر ذرّه اش با تألیف کتاب های تدوین نمی توان شرح داد، مطالعه کنید تا به حقیقت بزرگی که در این آیه کریمه معجزنشان نهفته است کمی آشنا شوید:

«وَلَوْ أَنَّ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کلِمَاتُ اللهِ»‏

و این آیه:

«قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِکلِمَاتِ رَبِّی لَـنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً».

این شکل تفکر و اندیشه انسان را به مبدأ نزدیک می کند و روحش را به عوالم بالا پرواز می دهد و وجودش را پر از امید و عشق و شور و شوق و حبّ صاحب این عالم می نماید.

خداوند متعال ما و شما را به این سیر و سلوکی که قرآن کریم و احادیث شریف، ما را به آن راهنمایی کرده اند توفیق عطا فرماید؛ نظر ما را در عالم نظر، مورد قبول و نگاه ما را به کمال و جمال خلقت قرار دهد تا همیشه خود را در حضور حق بدانیم و علم و حکمت او را در این کتاب قطورتر از فواصل همه کهکشان ها و اجرام بخوانیم. با امیرالمومنین علیه السلام در تمام مناسبات با خدا و اقرار به عظمت قدرت و آفرینش او هم زبان شده، بگوییم: «سُبْحَانَک مَا أَعْظَمَ مَا نَرَی مِنْ خَلْقِک وَمَا أَصْغَرَ کُلَّ عَظِیمَهٍ فِی جَنْبِ قُدْرَتِک، وَمَا أَهْوَلَ مَا نَرَی مِنْ مَلَکوتِک، وَمَا أَحْقَرَ ذَلِک فِیمَا غَابَ عَنَّا مِنْ سُلْطَانِک».

قلم در میدانی وارد شده است که هرچه جلو می رود ـ اگرچه سال ها و قرن ها بنویسد ـ به پایانی نزدیک نمی شود و بنابراین در همین جا عاجزانه به این دو بیت مترنّم شده و به حقارت و کوچکی خود اعتراف می کنیم:

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر

وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم

این دو بیت را هم برای کسانی که در اثر عجز و ناتوانی از درک بعضی اسرار عالم تکوین و تشریع از خطّ رضا و تسلیم خارج شده و بسا زبان به اعتراض و چرا بگشایند، می خوانیم:

زمین در جنب این نه طاق خضرا تو خود بنگر از این خشخاش چندی

چو خشخاشی بود بر روی دریا سزد گر بر بروت خود بخندی

کلام معجز نظام کشّاف حقایق، امام جعفر صادق علیه السلام را تبرّکاً پایان بخش کلام می کنیم: «یا ابْنَ آدَمَ لَوْ أَکلَ قَلْبَک طَائِرٌ لَمْ یشْبِعْهُ، وَبَصَرُک لَوْ وُضِعَ عَلَیهِ خَرْقُ إِبْرَهٍ لَغَطَّاهُ، تُرِیدُ أَنْ تَعْرِفَ بِهِمَا مَلَکوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ‏».

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام