
به گزارش پایگاه خبری 598، آیت الله شب زندهدار در یکی از درس های اخلاق خود به «تفسیر آیات سوره واقعه در اثبات آخرت» پرداختند که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
قرآن کریم در آیات شریفه میفرماید: «الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم بالآخرة هم یوقنون؛ یعنی کسانی که نماز را به پا میدارند و زکات میپردازند و به آخرت یقین دارند».
اکنون بحث به موضوع آخرت و جهان دیگری رسیده است که در پیش روی انسان قرار دارد. در این خصوص، پرسش اساسی این است که آیا زندگی پس از مرگ و برانگیخته شدن مردگان امکانپذیر است یا خیر؟
* آیا زندگی اخروی در زمره امور محال است یا در دایره امکان قرار دارد؟
لازم است این موضوع به طور کامل روشن شود که آیا این مسئله امری شدنی است یا از محالات به شمار میرود.
قرآن مجید با بیانهای متعدد و به شیوههای گوناگون، امکانپذیر بودن این مسئله را تبیین میکند و به صراحت نشان میدهد که معاد و رستاخیز امری محال و ناشدنی نیست.
در سوره مبارکه واقعه، قرآن کریم یک شبهه و اشکال را مطرح کرده و به آن پاسخ میدهد. در این سوره، انسانها به سه گروه تقسیم شدهاند و درباره گروه سوم که «اصحاب الشمال» یا همان گروههای چپ هستند، توضیحات مبسوطی ارائه شده است.
این تعبیر «اصحاب الشمال» با تنکیر (نکره آوردن) همراه است که نشاندهنده وضعیت بسیار دشوار و طاقتفرسای آنهاست.
اصحاب شمال در معرض «سموم» یعنی بادی بسیار سوزان و آبی به غایت داغ قرار دارند. آبی که نهایت درجه حرارت را داراست و به آن «یحموم» گفته میشود.
سایهای که در آن قرار میگیرند «لا بارد و لا کریم» است؛ یعنی نه خنک است و نه کرامت و ارزشی دارد.
این در حالی است که معمولاً وقتی انسان در گرمای شدید قرار میگیرد، با دیدن سایهای از دور، مشتاقانه به سمت آن میرود تا از خنکای آن بهرهمند شود، اما این سایه به گونهای است که نه تنها خنک نیست، بلکه هیچ ارزش و جذابیتی برای بیننده ندارد.
* بررسی زندگی دنیوی و اخروی گروه «مترفین»
قرآن کریم در ادامه به بیان علت این وضعیت میپردازد و میفرماید: «انهم کانوا قبل ذلک مترفین؛ آنها پیش از این (در دنیا) از مترفین بودند».
مترفین کسانی هستند که چنان غرق در نعمت و عیاشی میشوند که از هر چیز دیگری غافل میمانند. نه به خدا توجه دارند، نه به دین، نه به تعالیم الهی و نه به راه راست و هدایتی که پیامبران آوردهاند.
همه اینها را پشت سر میاندازند و تنها مشغول عیاشی و بهرهبرداری از نعمتهای مادی هستند که در اختیار دارند.
نکته قابل توجه این است که برای قرار گرفتن در زمره مترفین، لزوماً نباید از ثروت و نعمت فراوان برخوردار بود. گاهی ممکن است شخصی با داشتن نعمتهای اندک نیز چنان مشغول و سرگرم آنها شود و به عیاشی بپردازد که در گروه مترفین قرار گیرد.
بنابراین، معیار اصلی، میزان دارایی نیست، بلکه نوع نگرش و رفتار انسان در برابر نعمتهای الهی است، خواه این نعمتها کم باشند یا زیاد.
بنابراین، اشتغال به نعمتهای دنیوی به گونهای که انسان از جنبههای تربیتی در مکتب انبیاء و تعالیم آنها کناره بگیرد و این تعلیمات در زندگیاش هیچ جایگاهی نداشته باشد و تنها به عیاشی و توجه به نعمتهای مادی بپردازد، او را در زمره مترفین قرار میدهد.
قرآن کریم میفرماید: «و کانوا یصرّون علی الحنث العظیم؛ یعنی آنها بر گناه بزرگ اصرار میورزیدند».
* لجاجت و پافشاری مترفین در انجام گناه
معمولاً کسانی که چنین زندگی و عیاشیهایی را برای خود برمیگزینند و اوقات خود را در چنین مجالس و شبنشینیها میگذرانند، برای دستیابی به آرامش فکری، منکر مسئله معاد میشوند.
زیرا اگر انسان به این باور برسد که جایی دیگر حسابرسی در کار است، نمیتواند به عیش و نوش دلخواه خود بپردازد.
این آیه به چند صورت تفسیر شده است. یک تفسیر این است که آنها با اصرار و لجاجت بر گناهی بزرگ پافشاری میکردند. آن گناه بزرگ این بود که میگفتند: «أإذا متنا و کنا تراباً و عظاماً أإنا لمبعوثون»؛ یعنی با تمسخر میپرسیدند آیا وقتی مردیم و خاک و استخوان شدیم، دوباره برانگیخته خواهیم شد؟
برای تقویت استهزای خود و نشان دادن بعید بودن این امر به مردم نادان میگفتند: «أوَ آباؤنا الأولون»؛ آیا پدران پیشین ما نیز [زنده میشوند]؟
تفسیر دیگر این است که «الحنث العظیم» به معنای هر گناه بزرگی است که آنها مرتکب میشدند و بر آن اصرار داشتند. قرآن در پاسخ به این شبهه، ضمن توصیف عذاب سخت آنها در «سموم و حمیم و ظل من یحموم»، زندگی دنیوی و ماهیت مادی آنها را نیز نشان میدهد که چه نوع زندگی و چه وضعیتی داشتند.
* ماهیت وحشتناک غذاهای گروه «مترفین» در قیامت
در پاسخ به انکار آنها مبنی بر اینکه چگونه پس از تبدیل شدن به خاک و استخوان و پس از گذشت نسلهای پیشین، دوباره زنده میشوند، قرآن با قاطعیت میفرماید: «قل إن الأولین و الآخرین لمجموعون إلی میقات یوم معلوم؛ یعنی همه اولین و آخرین در روزی معین گرد آورده میشوند».
این پاسخ نشان میدهد که صحنه رستاخیز بسیار شگفتانگیزتر از وضعیت کنونی خواهد بود، زیرا در حال حاضر، حیات و زندگی همه انسانها همزمان نیست و نسلهای گذشته - چه ده هزار سال پیش و چه بیست سال پیش - با یکدیگر همراه نیستند.
نکته شگفتانگیز این است که در روز قیامت، همه انسانها همزمان حضور خواهند داشت. چنانکه قرآن میفرماید: «إن الأولین و الآخرین لمجموعون إلی یوم معلوم»؛ همانا همه اولین و آخرین در روزی معین گرد هم میآیند.
قرآن کریم سپس به انذار و هشدار میپردازد و میفرماید: «ثم إنکم أیها الضالون المکذبون لآکلون من شجر من زقوم»؛ ای گمراهان تکذیبکننده، شما از درخت زقوم خواهید خورد.
این درختی است که طبق آیات سوره صافات، از قعر جهنم میروید. تصور کنید درختی که از عمق آتش سوزان جهنم رشد میکند و میوه میدهد و گمراهان مجبور به خوردن آن میوهها هستند.
«فمالئون منها البطون»؛ پس شکمهای خود را از آن پر میکنید. با وجود ماهیت وحشتناک این غذا، از شدت گرسنگی مجبور به خوردن آن میشوند.
«فشاربون علیه من الحمیم»؛ و بر روی آن از آب جوشان مینوشند. برخی مفسران گفتهاند که این نوشیدن بلافاصله پس از خوردن زقوم اتفاق میافتد، و این آب جوشان در نهایت حرارت است.
«فشاربون شرب الهیم»؛ و مینوشند همانند شتران تشنه و بیمار. این تشبیه به بیماریای اشاره دارد که در برخی حیوانات، مانند استسقاء در انسان، رخ میدهد که مبتلا دائماً تشنه است و پیوسته طلب آب میکند. این بیماری در شتر باعث میشود که مدام در پی نوشیدن آب باشد.
* ما هستیم و خلقت شما از جای دیگری نیست
«هذا نزلهم یوم الدین» این است پذیرایی از آنها در روز جزا. «نُزُل» به معنای وسایل و اسباب پذیرایی از مهمان است. این غذا و این نوع پذیرایی در آن روز برای آنها مهیا شده است.
حال ببینید چه محیط هراسانگیزی توصیف شده و چه فضایی ترسیم گردیده است. اگر کسی اندکی انصاف و احساس داشته باشد، با شنیدن این آیات متوجه حقیقت میشود. قرآن ابتدا شبهه منکران را مطرح کرده، سپس به طور قاطع از روزی با این سختیها خبر داده است.
در چنین شرایطی، کسی که میخواهد پاسخ را بشنود، با این وحشت و ترسی که در او ایجاد شده، استدلالهای قرآن تأثیر بیشتری در او خواهد داشت و با حساسیت بیشتری به درک مطالب میپردازد.
قرآن کریم بلافاصله میفرماید: «نحن خلقناکم فلولا تصدقون» ما شما را آفریدیم، پس چرا تصدیق نمیکنید؟
مگر همین حیات کنونی شما چگونه پدید آمده است؟ این قدرت ماست که شما را خلق کرده است.
پس چرا زندگی دیگر را تصدیق نمیکنید؟ زندگی دیگر نیز همین گونه است که انسان ساخته میشود.
در این آفرینش، دو عامل دست به دست هم دادهاند:
یکی وجود خدای متعال که در آیه به او اشاره شده
و دیگری کار و فعل او که خلقت از آن ناشی میشود.
«نحن» و «خلقناکم» به این دو عامل اشاره دارد. خداوند میفرماید ما هستیم و خلقت شما از جای دیگری نیست. با این دو عامل، آفرینش دوباره نیز ممکن است.
* هیچ دلیل منطقی برای انکار معاد وجود ندارد
سپس برای روشنتر شدن مطلب میفرماید: «أفرأیتم ما تمنون» آیا به نطفهای که خارج میکنید توجه کردهاید؟ «أأنتم تخلقونه أم نحن الخالقون»؛ آیا شما آن را میآفرینید یا ما آفرینندهایم؟
اساس خلقت همین است؛ سلولی که ما آفریدهایم و منشأ پیدایش انسان شده است. آیا اسپرم در مرد یا تخمک در زن را شما ساختهاید؟
«نحن قدرنا بینکم الموت»؛ ما مرگ را میان شما مقدر کردهایم. نکته مهم در این آیه این است که خداوند مرگ را با تأکید خاصی به خود نسبت میدهد و آن را از مقررات حسابشده میداند. یعنی مرگ با خصوصیات معین و ریزهکاریهای دقیق و طبق نقشهای حسابشده مقدر شده است.
در حدیثی شریف از امام سجاد علیهالسلام نقل شده که فرمودند: «من در شگفتم از کسی که نشئه اولی (آفرینش نخستین) را میبیند، اما منکر نشئه آخرت (آفرینش دوباره) میشود».
با اینکه انسان اکنون صحنه آفرینش را میبیند، چگونه میتواند منکر آفرینش دوباره شود؟ هیچ دلیل منطقی برای انکار معاد وجود ندارد.
برای دانلود صوت جلسه اینجا را کلیک کنید