سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی ۵۹۸-دکتر محمد مهدی بهداروند: مذاکره با ایالات متحده همواره یکی از موضوعات بحثبرانگیز در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. این مسئله را میتوان از منظر تاریخی و با در نظر گرفتن سوابق روابط ایران و آمریکا بررسی کرد. به عبارت دیگر موضوع مذاکره با آمریکا یکی از چالشبرانگیزترین مباحث در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. این مسئله نهتنها ریشههای تاریخی دارد، بلکه متأثر از عوامل ایدئولوژیک، منطقهای و بینالمللی نیز هست.
در این یادداشت، ابتدا به سوابق تاریخی روابط دو کشور پرداخته، سپس موانع و امکانسنجی مذاکرات ودرپایان موانع، فرصتها و پیامدهای احتمالی مذاکره را بررسی خواهیم کرد.
بخش اول: تاریخچه روابط ایران و آمریکا
۱. دوران روابط دوستانه (قبل از انقلاب ۱۳۵۷)
روابط ایران و آمریکا قبل از انقلاب اسلامی از اواخر دوران قاجار آغاز شد، اما در دوران پهلوی عمدتاً دوستانه و راهبردی بود و به اوج خود رسید. برخی از نقاط کلیدی این دوره عبارتاند از:
الف - کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲: آمریکا و بریتانیا نقش کلیدی در سرنگونی دولت مصدق و بازگرداندن محمدرضا پهلوی به قدرت داشتند.دراین برهه زمانی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آمریکا نقش اصلی در تثبیت حکومت محمدرضا پهلوی ایفا کرد و ایران به یکی از متحدان استراتژیک واشنگتن در منطقه تبدیل شد.
ب - روابط نظامی و اقتصادی گسترده: ایران در دوران پهلوی یکی از متحدان اصلی آمریکا در خاورمیانه بود و قراردادهای تسلیحاتی و اقتصادی متعددی میان دو کشور بسته شد. ایران در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی به بزرگترین خریدار تسلیحات آمریکایی در منطقه تبدیل شد.
ج - برنامه هستهای ایران: برنامه هستهای ایران در دهه ۱۹۷۰ با همکاری آمریکا آغاز شد.
۲. دوران تقابل و قطع روابط (پس از انقلاب اسلامی)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط ایران و آمریکا وارد مرحلهای پرتنش شد که دلایل آن عبارتند از:
الف - تسخیر سفارت آمریکا (لانه جاسوسی )(۱۳۵۸): این واقعه موجب قطع روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا شد.
ب - تحریمهای اقتصادی و سیاسی: آمریکا در پاسخ به بحران گروگانگیری، تحریمهایی را علیه ایران اعمال کرد.
ج - حمایت آمریکا از عراق در جنگ تحمیلی: آمریکا در دوران جنگ تحمیلی (۱۳۵۹-۱۳۶۷) از عراق حمایت کرد و اقداماتی مانند حمله به سکوهای نفتی ایران و هدف قرار دادن پرواز مسافربری ایرانایر را انجام داد.
۳. مذاکرات و تعاملات مقطعی
در چندین مقطع تاریخی، مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم میان ایران و آمریکا انجام شد، از جمله:
الف - ماجرای مکفارلین (۱۳۶۵): آمریکا از طریق فرستاده خود، مکفارلین، به ایران نزدیک شد اما این مذاکرات به نتیجه نرسید.
ب - مذاکرات هستهای (۲۰۱۳-۲۰۱۵): توافق برجام در دوران دولت اوباما، نمونهای از مذاکره موفق بین ایران و آمریکا بود که بعدها با خروج آمریکا از توافق در سال ۲۰۱۸، بیاعتبار شد.به عبارت دیگرمذاکرات وتوافق هستهای برجام(۲۰۱۳-۲۰۱۵) مهمترین نمونه از مذاکره موفق ایران و آمریکا بود، اما خروج ترامپ از این توافق نشان داد که آمریکا بهراحتی تعهدات خود را نقض میکند.
بخش دوم: موانع و چالشهای مذاکره با آمریکا
۱. عدم اعتماد تاریخی
یکی از بزرگترین موانع مذاکره، سابقه بدعهدی آمریکا در قبال ایران است. خروج یکجانبه آمریکا از برجام نمونهای از این بیاعتمادی را تقویت کرد. ایران تجربه تلخی از رفتارهای آمریکا دارد، از کودتای ۲۸ مرداد تا حمایت از صدام و خروج از برجام. این بیاعتمادی باعث میشود که مقامات ایرانی مذاکره را بیفایده بدانند.
۲. تضاد ایدئولوژیک
ماهیت جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای استکبارستیزانه آن با رویکرد سلطهطلبانه آمریکا در تضاد است. این تضاد ایدئولوژیک، امکان دستیابی به توافق بلندمدت را دشوار میسازد.براین اساس جمهوری اسلامی ایران بر محور گفتمان استکبارستیزی بنا شده است و آمریکا را مظهر "استکبار جهانی" میداند.سیاستهای آمریکا نیز مبتنی بر فشار حداکثری و تغییر رفتار جمهوری اسلامی است.
۳. نفوذ لابیهای ضدایرانی
گروههای لابی قدرتمند مانند آیپک (لابی صهیونیستی) و جریانهای جنگطلب در آمریکا مانع از هرگونه توافق پایدار با ایران میشوند.
۴. رویکرد دوگانه آمریکا در منطقه
حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی و کشورهای متخاصم منطقهای مانند عربستان و امارات، موجب بیاعتمادی ایران نسبت به نیت واقعی آمریکا در مذاکرات میشود.بنابراین با توجه به تجربه تاریخی و موانع موجود، مذاکره مستقیم و پایدار بین ایران و آمریکا با چالشهای جدی مواجه است. با این حال، در شرایط خاص، امکان مذاکرات محدود یا غیرمستقیم در قالب چندجانبه وجود دارد، اما تحقق یک توافق پایدار نیازمند تغییرات اساسی در سیاستهای آمریکا و جلب اعتماد ایران است.
بخش سوم: امکان سنجی مذاکره
با وجود تمام موانع، نمیتوان احتمال مذاکره را بهطور کامل رد کرد. برخی شرایط که میتواند مذاکره را ممکن کند عبارتاند از:
۱. نیاز اقتصادی دو طرف
تحریمها فشار اقتصادی زیادی به ایران وارد کرده و ممکن است شرایطی ایجاد شود که دولت ایران به سمت مذاکره حرکت کند.
آمریکا نیز ممکن است برای جلوگیری از درگیریهای منطقهای، به راهحلی دیپلماتیک نیاز داشته باشد.
۲. تغییر در رویکرد دولتهای آمریکا
سیاست دولتهای دموکرات (مانند اوباما) نسبت به جمهوریخواهان (مانند ترامپ) انعطافپذیرتر بوده است.
اگر در آینده یک دولت معتدلتر در آمریکا روی کار بیاید، ممکن است زمینه برای مذاکرات جدید فراهم شود.
۳. مذاکره در چارچوب چندجانبه
ایران معمولاً مذاکره مستقیم با آمریکا را رد کرده اما در قالب مذاکرات چندجانبه (مانند برجام) امکان تعامل وجود دارد.
بخش چهارم: پیامدهای احتمالی مذاکره
۱. پیامدهای مثبت احتمالی
کاهش تحریمها و بهبود اقتصاد ایران
کاهش تنشهای منطقهای و کاهش خطر درگیری نظامی
احتمال سرمایهگذاریهای خارجی و بهبود تجارت بینالمللی
۲. پیامدهای منفی احتمالی
افزایش فشار داخلی بر دولت ایران به دلیل مذاکره با "دشمن"
امکان بدعهدی مجدد آمریکا و استفاده از مذاکرات برای اهداف خاص خود
اختلافات داخلی در ایران میان جریانهای مخالف و موافق مذاکره
نتیجهگیری
با توجه به تاریخ روابط ایران و آمریکا، مذاکره همواره گزینهای دشوار و پرریسک بوده است. بیاعتمادی تاریخی، تضادهای ایدئولوژیک، نفوذ لابیهای مخالف و تجربه خروج آمریکا از برجام، همگی مذاکره را بسیار چالشبرانگیز میکنند. با این حال، در شرایط خاصی مانند تغییر دولت در آمریکا، فشار اقتصادی یا در چارچوب مذاکرات چندجانبه، امکان تعامل محدود وجود دارد. در نهایت، سرنوشت این مسئله بستگی به تحولات داخلی و بینالمللی دارد.بنابراین با توجه به سوابق تاریخی و موانع جدی که بررسی کردیم، مذاکره با آمریکا نهتنها دشوار بلکه غیرممکن به نظر میرسد. بیاعتمادی عمیق، تضادهای ایدئولوژیک، فشارهای داخلی و خارجی، و تجربههای تلخ گذشته نشان داده که آمریکا نهتنها شریک قابل اعتمادی برای مذاکره نیست، بلکه همواره بهدنبال تحمیل خواستههای خود بر طرف مقابل بوده است.زیرا از نگاه راهبردی، ایستادگی بر اصول و اتکا به توان داخلی، راهبردی معقولتر از امید به مذاکرهای است که نتیجه آن از پیش مشخص است. با توجه به سوابق تاریخی و موانع جدی که بررسی کردیم، مذاکره با آمریکا نهتنها دشوار بلکه غیرممکن به نظر میرسد. بیاعتمادی عمیق، تضادهای ایدئولوژیک، فشارهای داخلی و خارجی، و تجربههای تلخ گذشته نشان داده که آمریکا نهتنها شریک قابل اعتمادی برای مذاکره نیست، بلکه همواره بهدنبال تحمیل خواستههای خود بر طرف مقابل بوده است.از نگاه راهبردی، ایستادگی بر اصول و اتکا به توان داخلی، راهبردی معقولتر از امید به مذاکرهای است که نتیجه آن از پیش مشخص است.