پایگاه خبری 598: در دنیای امروز که بسیاری از جوانان از ازدواج گریزان هستند و یا در انتخاب همسر دچار وسواسهای بیمورد میشوند، نیاز به راهنمایی و مشاوره از سوی کارشناسان خبره بیش از پیش احساس میشود.
حجتالاسلام والمسلمین مظاهری، از کارشناسان مشاوره و خانواده، در گفتوگویی تفصیلی با خبرگزاری حوزه، به تبیین جنبههای مختلف ازدواج، از مراحل انتخاب همسر تا چالشهای دوران نامزدی و عقد پرداخته است.
در این گفتگو، موضوعاتی همچون نقش خانوادهها، اهمیت مشاوره پیش از ازدواج، مدیریت دوران نامزدی و راز موفقیت در زندگی مشترک مورد بحث و بررسی قرار گرفته است که تقدیم شما مخاطبان فرهیخته میشود.
در این مصاحبه خواهید خواند:
* سن طلایی ازدواج؛ چه زمانی برای شروع زندگی مشترک مناسب است؟
* چالشهای ازدواج دیرهنگام: از فشارهای اجتماعی تا آسیبهای روانی
* شرط اصلی برای ازدواج موفق
* آیا مشکلات مالی مانع اصلی ازدواج جوانان است؟
* جهیزیههای سنگین؛ سنتی که زندگی جوانان را فلج کرده است
* تفاوتهای فرهنگی در ازدواج: چالشها و راهکارها
* فضای مجازی و ازدواج: فرصت یا تهدید؟
* دوران عقد؛ فرصتی برای شناخت یا تلهای برای تردید؟
* نقش خانوادهها در ازدواج: حمایت یا مانع؟
* ضرورت مشاوره پیش از ازدواج
* ازدواج در سنین بالا: چرا جوانان امروز از ازدواج میترسند؟
* ازدواج بهموقع؛ راهی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی
* چگونه از وسواس در انتخاب همسر دوری کنیم؟
* دوران نامزدی؛ شیرین اما پرچالش
* چرا جوانان امروز از ازدواج فرار میکنند؟
* در دنیای امروز که بسیاری از جوانان تمایلی به ازدواج نشان نمیدهند، چرا و در چه زمانی باید ازدواج کرد و نتایج عدم ازدواج چه خواهد بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ امروزه مسئله ازدواج یکی از موضوعات کلیدی و مهم جامعه ماست که مورد توجه بزرگان و مسئولان قرار دارد. اما علیرغم توجه و تلاشهای صورت گرفته، نتایج حاصله با انتظارات ما فاصله دارد. این امر به دلیل وجود موانعی است که اجازه به ثمر رسیدن تلاشها را نمیدهد، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
در خصوص ضرورت ازدواج باید گفت که این امر یک مسئله کاملاً طبیعی و فطری است. خداوند متعال از روی حکمت، انسان را به گونهای آفریده که دارای نیازها و غرایز خاصی است.
این نیازها و غرایز باید به موقع و به شکل صحیح برآورده شوند، در غیر این صورت، حیات طبیعی انسان دچار اختلال میشود.
ازدواج یکی از مهمترین این نیازهاست که اهمیت آن همتراز با نیازهای اساسی انسان مانند غذا، آب و هوا میباشد. نمیتوان ازدواج را امری فرعی و اختیاری تلقی کرد، همانطور که نمیتوان نیاز به غذا را که برای ادامه حیات ضروری است، نادیده گرفت. بنابراین نباید به ازدواج به عنوان موضوعی فرعی که «اگر شد، شد و اگر نشد، نشد» نگاه کرد
مسئله ازدواج موضوعی حیاتی است که نمیتوان با آن با رویکرد «اگر شد، شد و اگر نشد، نشد» برخورد کرد، زیرا بیتوجهی به آن مشکلات جدی به دنبال داشته و باعث اختلال در نظم زندگی انسانی میشود.
در یک تقسیمبندی کلی، ما ازدواج را از نظر زمانی به سه دسته تقسیم میکنیم: ازدواجهای زودهنگام، دیرهنگام و بههنگام.
در این میان، نه ازدواجهای زودهنگام را توصیه میکنیم و نه دیرهنگام را صلاح میدانیم؛ تنها ازدواجهای بههنگام است که مورد تأیید و توصیه ماست.
وقتی به جوانی که نیاز به ازدواج دارد میگوییم که شرایط دشوار است و باید صبر کند، مانند این است که به فردی تشنه یا گرسنه بگوییم باید منتظر بماند. جوانان ما با بزرگواری میپذیرند و میگویند «چشم»، اما این مهلتخواهی نباید طولانی شود.
اگر این انتظار بیش از حد به درازا بکشد، ممکن است جوانان ما به مسیرهای نادرست کشیده شوند؛ درست مانند فرد گرسنه یا تشنهای که از روی ناچاری به غذای آلوده یا حرام روی میآورد و سلامتش به خطر میافتد.
مهلتخواهی از جوانان باید در حدی باشد که توان تحمل آن را داشته باشند. امروز به جوانانمان میگوییم که نیازشان به ازدواج را درک میکنیم، اما به دلیل مشکلات موجود از آنها صبر و شکیبایی میخواهیم.
آنها نیز با متانت میپذیرند، اما اگر این مهلت طولانی شود، دیگر پذیرش و صبوری معنا نخواهد داشت و ممکن است به رفتارهایی روی آورند که هم به زیان خودشان است و هم به ضرر جامعه باشد.
بر اساس فرمایش پیامبر اکرم (ص)، «مَن أحَبَّ أن یَلقَی اللّه َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْیَلْقَهُ بزَوجَةٍ؛هر که دوست دارد که پاک و پاکیزه خدا را دیدار کند ، با داشتن همسر به دیدارش رود» که بر مبنای فرمان خداوند متعال است و خداوند انسان را به صورت زوج آفریده، نه به صورت فرد و تنها.
در قرآن کریم، یکی از زیباترین آیات درباره خانواده این آیه شریفه است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً» که میفرماید: «و از نشانههای حکمت خداوند این است که برای شما همسرانی از جنس خودتان آفرید تا در کنار آنها آرامش بیابید و میان شما مودت و رحمت قرار داد».
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که در زمان پیامبر اکرم (ص)، مشکلی به نام معضل ازدواج وجود نداشت.
من این موضوع را در محافل مختلف علمی مطرح کردهام و همواره گفتهام که اگر کسی خلاف این را میداند، میتواند به من اطلاع دهد تا در نظر خود تجدیدنظر کنم. این در حالی است که در آن زمان امکانات مادی بسیار محدود بود. این حقیقتی است که عقل به خوبی آن را میپذیرد و جوانان ما نیز وقتی به روشنی برایشان تبیین شود، درک میکنند.
متأسفانه گاهی مشکل از کمکاری خانوادههاست. در مدینهالنبی، در جامعهای که پیامبر (ص) تشکیل دادند - که حدود نه تا ده سال طول کشید، زیرا در مکه هنوز جامعهای شکل نگرفته بود - هیچ جوانی بدون همسر نمیماند، مگر آنکه خودش نمیخواست و هیچ دختری بدون شوهر نمیماند، مگر آنکه خودش تمایلی نداشت.
در زمان پیامبر اکرم (ص)، با وجود امکانات محدود، ازدواج برای همه کسانی که تمایل داشتند، امکانپذیر بود.
یکی از دلایل مهم این موضوع که برای ما روحانیون و مسئولان حکومتی بسیار آموزنده است، این بود که شخص پیامبر اکرم (ص) مستقیماً در این امر ورود میکردند.
ایشان جوانان جامعه را میشناختند و اگر هم نمیشناختند، از وضعیت ازدواج آنها جویا میشدند. وقتی با جوانی مواجه میشدند که ازدواج نکرده بود، علت را جویا میشدند و در صورت وجود مشکل، برای حل آن کمک میکردند. حتی به کسانی که از ازدواج سر باز میزدند، میفرمودند: «تو مانند برادر شیطان هستی» و می گفتند که من نمیخواهم برادر شیطان باشم.
ایشان نه تنها در امر واسطهگری کمک میکردند، بلکه در موارد نیاز، افراد مناسب را نیز معرفی مینمودند و حتی در مشکلات مالی نیز یاری میرساندند. به همین دلیل در جامعه پیامبر (ص) نه مشکلی به نام ازدواج وجود داشت و نه مفاسد اجتماعی ناشی از آن.
* آیا میتوان سن مشخصی برای ازدواج تعیین کرد یا این تصمیم باید بر اساس تجربه و بلوغ فکری افراد گرفته شود؟
باید گفت که ما سن مشخصی تعیین نمیکنیم، بلکه ملاکهایی را مشخص میکنیم. جوانان ما معمولاً در میانه دهه دوم عمرشان به بلوغ میرسند، اما زمان مناسب ازدواج وقتی است که فرد به چهار نوع بلوغ رسیده باشد: بلوغ جنسی، بلوغ عقلی، بلوغ مدیریتی و بلوغ عاطفی.
زمانی که فرد به این ملاکها دست یافت، وقت ازدواج او فرا رسیده است
* ملاک تشخیص افراد به این بلوغها برای ازدواج چیست؟
برای تشخیص این ملاکها، خانوادهها میتوانند از نشانههای خاصی بهره ببرند. در مورد بلوغ جنسی، معمولاً خانوادهها، بهویژه مادران، زودتر متوجه میشوند.
مادران در مورد دختران حساسیت بیشتری دارند و در مورد پسران نیز، گرچه مادر زودتر متوجه میشود، پدر نیز این تغییرات را درک میکند. این نوع بلوغ با نیازهای طبیعی همراه است که خود را نشان میدهد.
در خصوص بلوغ عقلی و اجتماعی، پدر و مادر نقش کلیدی در تشخیص و پرورش آن دارند. به والدین توصیه میکنیم که در رسیدن فرزندانشان به بلوغ عقلی، عاطفی و کارآمدی مدیریتی، نقش بسیار مؤثری دارند.
حتی اگر خانواده از نظر مالی در رفاه باشد و نیازی به کار فرزند نداشته باشد، سپردن مسئولیتهای مختلف به جوان میتواند رشد مدیریتی و اجتماعی او را تسریع کند.
از نظر رشد عقلی نیز، عوامل متعددی مانند تحصیلات، راهنمایی حکیمان و اطرافیان مؤثر هستند، اما نقش پدر و مادر در درجه اول اهمیت قرار دارد. آزمودن تدریجی جوان در موقعیتهای مختلف میتواند به شناخت بهتر سطح رشد او کمک کند.
نکته مهم دیگر این است که در جامعه امروز ما، پدیدهای به نام مشاوره شکل گرفته که بسیار مبارک و ارزشمند است.
در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که یک مشاور دانا و توانا میتواند در این زمینه کمک شایانی به خانوادهها ارائه دهد؛ البته تأکید میکنم که مشاور حتماً باید دانا و توانا باشد، زیرا مشاور ناآگاه ممکن است به جای کمک، مشکلآفرین باشد.
مشاور متخصص میتواند به ما کمک کند تا تشخیص دهیم آیا جوان به حد نصاب لازم در این بلوغهای چهارگانه رسیده است یا خیر.
* مهمترین چالشهایی که جوانان امروز در مسیر انتخاب همسر با آن روبرو هستند، کدامند؟
وقتی از جوانان درباره علت عدم ازدواجشان سؤال میکنیم، مهمترین مسئلهای که مطرح میکنند، مسائل اقتصادی است.
در این زمینه نکته جالبی وجود دارد که شاید برای شما و بینندگان عزیز جالب باشد. من کتابی نوشتهام به نام «جوانان و انتخاب همسر» که در سال ۱۳۷۲ تألیف و در سال ۱۳۷۳ منتشر شد. اکنون سی سال از آن زمان میگذرد. در فصلی از این کتاب که به «مشکلات و موانع ازدواج و راهحلها» میپردازد، اولین مشکل مطرح شده، مسئله اقتصادی است.
جالب اینجاست که چه سی سال پیش، چه سال قبل و چه اکنون، این مشکل همچنان پابرجاست. این وضعیت تا زمانی که جامعه ساده و بسیط بود، وجود نداشت. اما از زمانی که جامعه پیچیدهتر شد، پدیدهها و روابط اجتماعی گسترش یافت و مسائل و نیازهای اقتصادی متنوعتر شد، این مشکل نیز پدیدار گشت.
امروز که در سال ۱۴۰۳ هستیم، اگر به سال ۱۳۷۱-۷۲ نگاه کنیم، میبینیم که حتی در آن زمان هم که این حجم از گرانی و تورم وجود نداشت، باز هم مهمترین مسئله، مشکلات اقتصادی بوده است.
البته ما هرگز مسائل اقتصادی را انکار نمیکنیم و توجیه نابجا نمیکنیم. گرانی و مشکلات اقتصادی واقعاً وجود دارد، اما باید توجه داشت که بُعد فرهنگی این مسئله حتی از بُعد اقتصادی آن مهمتر است. به عنوان مثال، من میتوانم به ازدواج خودم در سال ۱۳۶۲، یعنی چهل و یک سال پیش، اشاره کنم.
در اصفهان، نزدیک منزل ما مسجدی بود که صندوق قرضالحسنه واقعی داشت. ما از آن صندوق شش هزار تومان وام قرضالحسنه گرفتیم.
برای اتاقمان یک موکت ساده به قیمت دویست تومان خریدیم؛درست است که این مبالغ در مقایسه با امروز بسیار ناچیز به نظر میرسد، اما باید توجه داشت که ما موکت ساده خریدیم، نه فرش دستباف و گران قیمت.
در آن زمان، بسیاری از لوازمی که امروز جزء ضروریات جهیزیه محسوب میشوند، مانند تلویزیون، اصلاً جزء جهیزیه نبودند.
یخچالها هم از نوع یکدره و کوچک بودند. ما زندگی مشترکمان را در یک نیمطبقه آغاز کردیم. درست است که در آن زمان قیمتها پایینتر بود و با شش هزار تومان میشد زندگی را شروع کرد، اما نکته مهم این است که اگر قناعت نمیکردیم، همان مبلغ هم کفاف نمیداد.
من به عنوان مشاور، امروز چیزهایی میبینم که فراتر از آمارهای رسمی مرکز آمار است. درست است که آمارهای رسمی علمی و معتبر هستند، اما تجربههای ما در محیط مشاوره و در کف میدان، واقعیتهای دیگری را نشان میدهد.
مثلاً امروز مقدار جهیزیه نسبت به سال ۶۲ که ما ازدواج کردیم، تقریباً پانصد برابر شده است. حتی با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، این افزایش قابل توجیه نیست.
برای مثال، همان موکت سادهای که ما خریدیم را مقایسه کنید با فرشهای دستبافتی که امروز جزء الزامات جهیزیه شده است، در حالی که در آن زمان، نه تنها فرش دستباف، بلکه حتی تلویزیون هم جزء اقلام جهیزیه محسوب نمیشد.
* آیا در شرایط اقتصادی امروز میتوان از زوجهای جوان انتظار داشت با حداقل امکانات (مثل نداشتن فرش و تلویزیون) زندگی مشترک را آغاز کنند؟
درست است که امروز نمیتوان به جوانان گفت بدون فرش یا تلویزیون زندگی کنند. وقتی جوانان میگویند این وسایل جزء ملزومات اولیه زندگی است، حق دارند. اما نکته مهم این است که میتوان با انتخابهای معقولتر شروع کرد؛ مثلاً به جای فرش گرانقیمت، از موکت یا فرش ماشینی ارزانتر استفاده کرد، یا برای یخچال، مدل متوسط خرید.
آنچه من در تجربههای مشاورهایام میبینم، این است که سطح توقعات در مورد جهیزیه مدام در حال افزایش است. مردم به داشتن یک فرش معمولی یا یک یخچال ساده قناعت نمیکنند. مدلهای لوکستر و گرانتر را میخواهند و این مسئلهای کاملاً فرهنگی است.
یکی از رسوم نادرستی که امروزه رواج یافته، این است که هنگام آوردن جهیزیه، همسایهها و خویشاوندان را دعوت میکنند تا از جهیزیه دیدن کنند. این رسم در زمان ما وجود نداشت.
امروز وقتی مهمانها میآیند و جهیزیه را میبینند، شروع به مقایسه میکنند: «این مثل مال فلانی است»، «آن یکی مارکش بهتر است» و این حرفها ناخودآگاه در ذهن افراد این حس را ایجاد میکند که «من نباید از دیگران کمتر باشم.»
این رسم غلط که متأسفانه جا افتاده، ضررهای زیادی دارد و باعث ایجاد حسادت و کینه میشود. همین که افراد فکر میکنند نه تنها نباید از دیگران کمتر باشند، بلکه باید کمی بیشتر هم داشته باشند، و این «کمی بیشتر» مدام تکرار میشود، کار را به جایی رسانده که جامعه در این زمینه دچار نوعی فلج شده است
در تجربههای مشاورهای خود میبینم که وقتی زوجی صاحب دختر میشوند، به جای خوشحالی، عزا میگیرند. آنها نگران هستند که چطور باید چند میلیارد تومان برای جهیزیه دخترشان فراهم کنند. از همان ابتدا شروع به پسانداز میکنند تا بتوانند در زمان ازدواج دخترشان، این مبلغ هنگفت را تأمین کنند. این یک فاجعه و عمل جاهلی است.
در حالی که جهیزیه نباید اینگونه باشد و نیازی نیست که والدین از زمان تولد دختر به فکر جمعآوری جهیزیه باشند. کافی است در یک بازه زمانی نزدیک به ازدواج، مثلاً یک سال قبل از آن، برای تهیه وسایل ضروری اقدام کنند.
البته ما مشکلات اقتصادی را انکار نمیکنیم. من در بسیاری از مصاحبهها گفتهام که دیگر نمیخواهیم همه مسئولیت را به گردن دیگران بیندازیم و بگوییم این وظیفه حاکمیت و سران قواست، چرا که این رویکرد تا به حال نتیجهای نداشته است.
به جای آن، پیشنهاد میکنم که ما مردم خودمان برای اصلاح فرهنگمان اقدام کنیم، به خودمان رحم کنیم و سطح توقعات مادی را پایین بیاوریم.
ما واقعیتهای زندگی امروز و نیازهای جوانان را درک میکنیم و قبول داریم که آنها باید مطابق با شرایط امروز زندگی کنند، اما این زندگی باید با قناعت همراه باشد. نباید فراموش کنیم که از نظر دینی، اسراف همیشه حرام است و این یک حکم دینی غیرقابل تغییر است.
* در مواردی که بین دو خانواده تفاوتهای فرهنگی و خانوادگی وجود دارد، آیا ازدواج فرزندانشان توصیه میشود و چه راهکارهایی برای مدیریت این تفاوتها وجود دارد؟
سؤال بسیار خوبی است. باید توجه داشت که تفاوتهای فرهنگی بین دو خانواده نیازمند مدیریت است. نباید از همان ابتدا به صرف وجود تفاوتهای فرهنگی، موضوع را منتفی دانست.
در این موارد، مشاور میتواند به ما کمک کند تا تشخیص دهیم چه میزان از این تفاوتها قابل تحمل و مدیریت است و چه میزان غیرقابل حل است.
کشور ما دارای قومیتهای گوناگون است و همواره این پرسش مطرح است که آیا ازدواج بین اقوام مختلف، یا بین شهری و روستایی، یا بین فرهنگهای متفاوت مناسب است یا خیر. اصل اساسی این است که باید تلاش کنیم تفاوتها و فاصلهها را به حداقل برسانیم. اما نباید از همان ابتدا به دلیل تفاوت در قومیت، شهر، یا سطح تحصیلات، موضوع را کنار بگذاریم.
توصیه میکنم از همان ابتدا از یک مشاور دانا و توانا کمک بگیرید. برخی تصور میکنند مشاوره فقط برای حل مشکل است، در حالی که اینطور نیست.
من در تجربه مشاورهای خود میبینم که بیش از نیمی از مشاورهها نه برای حل مشکل، بلکه برای یافتن راهکارهای بهتر زندگی کردن است.
بنابراین، در عین حال که تفاوتها را در نظر میگیریم، نباید عجولانه موضوع را رد کنیم، زیرا بسیاری از این تفاوتهای فرهنگی با مدیریت صحیح قابل حل هستند.
* با توجه به گسترش فضای مجازی و افزایش آشناییهای اینترنتی، آیا میتوان به ازدواجهایی که از این طریق شکل میگیرند اعتماد کرد و چه ملاحظاتی را باید در نظر گرفت؟
اگر انسان به زمانه خود آگاه باشد، پدیدههای نوظهور او را گیج نمیکند، اما اگر این آگاهی را نداشته باشد، عقب میماند. در مورد شبکههای اجتماعی و انتخابهایی که در این فضا صورت میگیرد، هم امکان استفاده درست وجود دارد و هم سوء استفاده.
در ابتدای شکلگیری سایتهای همسریابی، اکثر موارد منفی بود و مردم ذهنیت خوبی نسبت به این پدیده نداشتند. اما با گذر زمان، افراد متعهد وارد میدان شدند و اقداماتی انجام دادند.
امروز حتی برخی سازمانهای رسمی در حال انجام فعالیتهای همسریابی هستند. متدینان نیز کانالهای همسریابی راهاندازی کردهاند و در حوزههای علمیه نیز چنین فعالیتهایی وجود دارد که منجر به ازدواج بسیاری از جوانان شده است.
در ابتدا، استفاده از این سایتها، گروهها و کانالها برای همسریابی در نظر والدین و حتی خود جوانان امری ناپسند تلقی میشد، اما به تدریج با مشاهده نتایج مثبت، این نگاه منفی کاهش یافت.
ما مقالهای داریم به نام «روزنه امید» که در آن به این موضوع پرداختهایم. در جامعه امروز که بافت شهرها تغییر کرده و زندگی آپارتماننشینی باعث شده مردم کمتر همدیگر را بشناسند، این روشهای جدید میتواند کمککننده باشد. در واقع، این همان واسطهگری ازدواج است که پیامبر اکرم(ص) شخصاً به آن اهتمام داشتند.
تا چند سال پیش، این واسطهگری در محلهها رایج بود. مثلاً میدانستند که «مش حسن دختر دارد» و «مش علی پسر دارد» و به شیوههای مختلف این خانوادهها را به هم معرفی میکردند.
من خودم در کوچههای اصفهان شاهد بودم که چطور دو نفر در حال عبور، طوری که جوانهای نزدیکشان بشنوند، درباره دختر مشدی حسن صحبت میکردند و میگفتند که دختر خوبی است، و جوانها هم میشنیدند و پیگیری میکردند.
اما آنچه که شما اشاره کردید، یعنی ولنگاری و همسریابیهای اینترنتی که به دوستیها و ارتباطهای نامشروع منجر میشود، قطعاً فرجام خوبی ندارد.
من این را تجربه کردهام که چنین روابطی به دلزدگی و سستی در روابط منجر میشود و به ازدواجهای موفق نمیانجامد، چرا که هوس در آنها غالب است.
با این حال، ما سایتها و مراکز همسریابی که با اصول اخلاقی کار میکنند را تأیید میکنیم.
* برای جوانانی که از سن متعارف ازدواج گذشتهاند و به دلیل سختگیری زیاد یا شرایط خاص موفق به انتخاب همسر نشدهاند، چه راهکارهایی برای رسیدن به یک انتخاب مناسب وجود دارد.
وقتی سن دختران بالا میرود، نگران میشوند و به تدریج از معیارهایشان میکاهند. گاهی این کاهش معیارها به حدی است که ما نگران میشویم حتی معیارهای اصلی و ضروری را هم کنار بگذارند، که البته ما توصیه میکنیم این کار را نکنند.