به گزارش
پایگاه خبری 598، در دنیای معاصر که شاهد تغییرات چشمگیر در ساختار نظم جهانی هستیم، کشورهای جهان به منظور تأمین منافع ملی خود، در پی ایجاد توافقهای بلندمدت و استراتژیک با کشورهای دیگر بر اساس منافع مشترک هستند. در واقع، در شرایطی که نظم جهانی دستخوش تغییرات اساسی قرار دارد، این کشورها در حال شکلدهی ائتلافهای جدیدی هستند که در آن، همافزاییهای متقابل در زمینههای مختلف موجب تقویت و ارتقاء منافع طرفین میشود.
در این راستا، در تاریخ ۲۸ دیماه، در جریان دیدار مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در مسکو، یک توافق راهبردی و جامع به امضا خواهد رسید که از اهمیت ویژهای در روابط دوجانبه برخوردار است. پیش از این، ایران و روسیه در سال ۲۰۰۱، یک قرارداد استراتژیک ۲۰ ساله امضا کردند که به طور خودکار در سال ۲۰۲۰ برای پنج سال دیگر تمدید شد. با این حال تغییرات اساسی در فضای بینالمللی و تحولات ساختاری در حال وقوع موجب شد دو کشور تصمیم بگیرند که قرارداد قبلی را با یک سند جدید و جامعتر جایگزین کنند که بهطور خاص به مسائل راهبردی و دائمی روابط دو جانبه پرداخته و قادر به انطباق با تحولات جدید جهانی باشد.
در دوران ریاستجمهوری شهید رئیسی، تلاشهای چشمگیری برای دستیابی به یک توافق جدید با رویکردی دائمی و راهبردی صورت گرفت. شهید رئیسی ملاقاتهای متعددی با رئیسجمهور روسیه داشتند که آخرین دیدار آنها در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۲ در مسکو برگزار شد. دولت شهید رئیسی همواره بر این موضوع تأکید داشت که باید توافقی جامع و راهبردی با روسیه به امضا برسد که متضمن منافع ملی ایران باشد، و اکنون شاهد نتایج این تلاشها هستیم.
در حالی که این توافق، نوید بخش آغاز عصری جدید در روابط ایران و روسیه است؛ ایرنا، رسانه رسمی دولت آقای پزشکیان، در یادداشتی با عنوان «اهمیت توازن در توافق مسکو و تهران»، ضمن بررسی این سند راهبردی با ادبیات انتقادی به تخریب روابط با کشور روسیه پرداخته است. این دیدگاه در حقیقت انعکاس رویکردی است که هر نوع رابطه با کشورهای غربی، حتی اگر برخلاف منافع ملی باشد را مطلوب میداند و در مقابل روابط با کشورهای شرقی را تحت هر شرایطی منفی ارزیابی میکند، حتی اگر چنین روابطی به نفع منافع ملی کشور باشد.
با وجود اینکه جریان اصلاحات همواره خود را مدافع تعاملات بینالمللی معرفی میکند، عملکرد آنها در سالهای اخیر نشان داده که این تعاملات صرفاً در چارچوب رابطه با غرب، بهویژه آمریکا، معنا پیدا میکند. این جریان، آمریکا را قبله آمال خود میداند و هرگونه تعامل راهبردی با کشورهای دیگر، بهویژه در محور شرق را، صرفنظر از منافعی که برای کشور به همراه دارد، با نگاهی منفی تحلیل میکند. این در حالی است که جهان بهسمت چندقطبیشدن پیش میرود و تمرکز بر همکاریهای منطقهای و شرقی، بهویژه با کشورهایی مانند روسیه و چین، برای تأمین منافع ملی ایران ضروریتر از هر زمان دیگری است.
نکته جالب اینجاست که حتی در شرایطی که دولت پزشکیان، برخاسته از همین جریان اصلاحطلبی، درصدد امضای توافقی راهبردی با روسیه است، باز هم رسانهها و چهرههای برجسته این جریان به روسیهستیزی روی میآورند و حتی دولت متبوع خود را قربانی منافع آمریکا میکنند.
در حقیقت، این جریان با رویکردی دوگانه، از یک سو بر تعامل با جهان تأکید دارد و از سوی دیگر، هر نوع رابطهای که با چارچوبهای مطلوب غرب همخوانی نداشته باشد را زیر سؤال میبرد. این رفتار، نهتنها اعتماد به سیاست خارجی ایران را کاهش میدهد، بلکه این پیام را به دشمنان مخابره میکند که همچنان میتوانند از ایران امتیاز بخواهند، چراکه در داخل کشور افرادی هستند که شیفته آنها بوده و آماده همراهی با خواستههایشان هستند.