به گزارش پایگاه خبری 598، شهید نظر میکند به وجه ا... و شهادت آغاز است نه پایان ، چراکه به گواه قرآن «شهید زنده است و نزد پروردگارش روزی میخورد». اما همیشه آن ها که می مانند بیشتر رنج می کشند، هر چند آن رنج، عاشقانه و شیرین باشد، مادران و همسران شهدا میایستند و رفتنِ جانِ جهانشان را نظاره گرند. آن لحظه انفجار، آن گاه که شهادت چون ردایی زرین بر تن شهید مینشیند، جان از پیکرِ زندگی یک بانوی جوان هم رخت برمیبندد، چنان که همسر شهید عارفی میگوید: «این آزمایش بزرگی برای من بود، همسرم را بسیار دوست داشتم و بعد از شهادتش حقیقتا دنیا برای من تمام شد».
بارها در روایتهایی که از مقتَل ها خوانده میشود، شنیدهایم ام البنین(س) به جای پرسش از جان چهار پسرش، سراغ حسین (ع) را گرفت. برای او از علمدار گفتند از عون و جعفر و عثمان، اما او برای حسین (ع) دل نگران بود. هر بار با همسر یا مادر شهیدی صحبت کردیم او بیش از عزیزش، از راهی گفت که به خاطرش از همه زندگیشان دست کشیدهاند. به مناسبت روز گرامی داشت مقام مادران و همسران شهید گفت و گویی داشتیم با همسر شهید عزیز مصطفی عارفی از شهدای مدافع حرم که سال ۱۳۹۵ در مبارزه با داعش در سوریه به شهادت رسید.
آرامش دل در کنار امام مهربانیها
زینب عارفی، همسر شهید مدافع حرم مصطفی عارفی، یکی از هزاران بانویی است که با تکیه بر باور قلبی، درد فراق یار را به جان خریده تا همسرش وصال معبود را از آن خود کند. همسر شهید عارفی درباره ازدواج با شهید میگوید: خانواده ما دید بدی نسبت به افراد به اصطلاح حزب اللهی داشتند، گمان میکردند خیلی سختگیر و بیمحبت باشد و همسرش را اذیت کند، اما تنها دو هفته بعد از عقدمان، مادرم که از مخالفان سرسخت او بود به شدت به آقا مصطفی علاقهمند شد.
چون همسرم به کوچکترین چیزهایی که دوست داشتم توجه میکرد، من صدای جیرجیرک و قورباغهها را دوست دارم، یادم هست قبل از نماز صبح بیدارم کردند و لب برکه رفتیم، فقط به خاطر این که من صدایی را که دوست دارم، بشنوم. ما بسیار با هم گفتوگو داشتیم وقتی از رفتن برای مبارزه با داعش گفت، به حرم امام رضا (ع) رفتم، به آقا گفتم من میدانم راهش درست است اما میبینم که پشت سر مدافعان حرم حرف زیاد میزنند، من جواب صریح میخواهم، قرآن را باز کردم و مضمون آیه این بود: «دعوت پیامبر با دعوت انسانهای عادی فرق میکند به او اجازه دهید.»
روزهای دلگیر همسران شهدا
از همسر شهید عارفی میخواهیم از روزهای بدون آقا مصطفی بگوید؛ بغض در کلماتش میدود، گویا شنیدن «روزهای بدون مصطفی» جمله راحتی برایش نیست ولی ادامه میدهد: اکثر مردم بسیار لطف دارند، به خانواده کمک میکنند، مثلا پسر کوچکم دلش میخواست استخر برود، همراهی کردند. اما همسر شهید مدافع حرم بودن برای من امتحانی بزرگ بود، چون وابستگی و علاقه بسیار زیادی به همسرم داشتم به نظرم خدا میخواست ببیند این همه ما شعار میدهیم «کاش زمان امام حسین (ع) بودیم و کمک میکردیم» آیا الان که نیاز شده است، باز هم سر حرفمان هستیم و وفاداریم!؟
بعد از شهادت همسرم حقیقتا دنیا برای من تمام شد، حس تنهایی و غربت همیشه هست، به خصوص در مناسبتهایی مثل روز زن و روز مرد که برای همسران شهدا بسیار دلگیر است.زینب عارفی میگوید: اگر آقا مصطفی زنده شود و در کنارم باشد به او میگویم «باز هم هر زمان اسلام ذرهای به خطر بیفتد با وجود آن که با چشمان خودم دیدم چه سختیهای زیادی بعد از شهادتت خواهم کشید، باز هم پشتت خواهم بود و تو را در این راه همراهی میکنم.» او مهمترین عاملی را که باعث شده است به عنوان همسر شهید پذیرای شرایط و سختیهای آن باشد، ارتباط قلبی و باور به ائمه اطهار (ع) میداند.
*هانیه غلامی/ روزنامه خراسان