امیر حسین مهدوی عضو سابق سازمان مجاهدین انقلاب با انتشار یادداشتی در
صفحه فیس بوک خود پاسخ برخی هم حزبی های سابق خود را که این روزها زبان به
هتاکی به سبک گروهک تروریستی منافقین گشوده اند را داد.
به گزارش ندای
انقلاب پس از انتشار اظهارات هتاکانه و غیر منطقی ابولفضل قدیانی عضو
سازمان مجادهدین انقلاب که از او بعنوان خط شکن سبزها!در در فضای مجازی یاد
کرده بودند و طی آن اظهارات بسیار بی ادبانه و زشتی را با ادبیات گروهک
منافقین به برخی چهره های برجسته نظام نسبت داده بود، امیرحسین مهدوی عضو
سابق این سازمان پاسخ یاوه سرایی های وی را داد. مهدوی در پاسخ خود به
قدیانی و دیگر هتاکان سیاسی که مدعی مبارزه سیاسی! از این روش هستند آورده
است:« فحاشی اشدِّخشونت لسانی است.خشونت ذاتی واحد دارد و در اشکال متعدد
بروز پیدا می کند.مشی تروریستی القاعده و منافین،تجسم خشونتِ مستتر در
ایدئولوژی آن هاست.وارد کردن واژگان بی ادبانه به گفتار سیاسی،مولد برخورد
نهایی در هر دو پایگاه مبدا و مقصد توهین ها خواهد بود»
این عضو سابق
سازمان مجاهدین انقلاب پیش از این نیز بارها نسبت به عملکرد سازمان و صدور
برخی بیانیه های هتاکانه از جانب برخی افراد به نام سازمان انتقاداتی را
مطرح کرده بود.
متن کامل نوشته امیرحسین مهدوی به شرح زیر است:
آستانه
عملِ غیر اخلاقی در سیاست کجاست؟اخلاق و سیاست نسبتی دارند یا وفق نقل
افواهیِ موجود،سیاست فاقد «پدر و مادر»مُعیّن است؟!آیا سیاست ورزی هم مثل
تجارت،نوشتن، طبابت،فیلمسازی و سایر حرفه ها شئون اخلاقی پذیرفته شده و
جهان شمولی دارد یا از هر قیدی رهاست؟
تَعیّن بخشی به مفاهیم و یا
تجزیه آن ها تفاهم بر سر معانی را سهل تر می کند.مثلا اختلاف نظر بین زیر
مجموعه های امرِ اخلاقی بسیار کمتر از خود آن است.«ادب» یکی از این معانیِ
روشن است.فردِ باادب،مقاله مودبانه و رفتاز توام با نزاکت تقریبا در همه
دنیا تعریف واحدی دارد.خصوصا در مورد نگارش و تکلم که کمتر از رفتارهای غیر
زبانی تفسیر پذیر بوده و در روزگار موتور های ترجمه آنلاین از منطق واحدی
پیروی می کنند.
سیاست حوزه اُتو کشیده و مقیدی است.گفتگوهای سیاسی حتی
اگر حامل خشن ترین منظورها باشند در لفافی از واژگان محترمانه بسته بندی می
شوند.گفتارهایی که مضمونی جنگ آورانه را نقل می کنند هم ظاهری پاکیزه
دارند،چه برسد به مباحثی که قرار است در فرم و محتوا «اصلاح گرایانه»باشند.
متاسفانه چندی است مصاحبه ها و نامه هایی از سوی برخی چهره های معترض
داخلی منتشر می شود که فصل مشترک آن ها هتک و دشنام به رهبری جمهوری اسلامی
ایران است.کلمات عریان و جملات فحش آلود از سوی افرادی صادر می شود که
موانست با قلم و تلاش بر حکفرمایی آموزه های اسلامی در حکومت را سبقه خود
خوانده و داعیه اصلاح و امر به معروف دارند.قطع نظر از موضوعات مورد نقدِ
این افراد بی شک افتادن آنان در وادی«سیاست منهای ادب» به قربانی شدن اهداف
شان هم خواهد انجامید.چرا که:
۱-اصلاح طلبی خود را فرآورده سیاسی
نواندیشی دینی،محصولِ انقلاب اسلامی و فرزند خلفِ طالقانی و بهشتی و مطهری و
امام خمینی(ره) می داند.این جریان با کامیابی سید محمد خاتمی در کارزاری
اخلاقی و قانونی به جامعه معرفی شد و از ابتدا نه تنها خود را ملزم به ادب و
متانت اسلامی دانسته که همواره مدعی خروج جریانات مقابل از این مدار بوده
است.چگونه می توان با بکار بردن لعن و طعن ادعای همسویی با خاتمی را داشت
که نجابت وی از سوی شخصیت های منتقدش نیز ستوده شده است؟
۲-انتظار
جامعه از سیاستمدار مسلمانی که اجرای کامل قانون اساسی را برنامه خود می
خواند چیست؟ او می باید به اعتبار پوشیدن رخت سیاست اسلامی از افتادن در
ورطه ناسزا گویی های اراذل کوچه و خیابان مبرا باشد و به خاطر اعتقاد به
جمهوری اسلامی مرز خود را با ادبیات گروه های سابقه دار ضد انقلاب روشن
کند.استفاده از کلماتی که منافقین در اوج جنگ و پس از آن برای بنیانگذار
فقید انقلاب بکار می بردند،خطاب به رییس جمهور امام چه توجیهی دارد؟انگ و
فحش چه خویشاوندی با گفتمان اصلاحات دارد؟آیا حفظ حرمت ها در سخنرانی ها و
مواضع ِشخصیت های اصلی اصلاحات تصادفی است یا آنان نیز اینگونه سخن گفتن را
مردود می دانند؟
۳-بی شک بیان مشفقانه نقد ها و مطالبات هم از اثر
گذاری مطلوب تری برخوردار است و هم به گوشِ مردم مسموع تر خواهد بود.انتظار
جامعه از نخبگان سیاسی شنیدن فحش نیست.رکیک تر و پر ملاط تر آن در
«بالاترین» و گاهی در کف خیابان قابل دسترسی است.سیاستمدار باید از پیشرفت
محسوس برنامه خود و نزدیک کردن کشور به نقطه بهینه مورد نظرش دفاع کند.مردم
برای شنیدن نفرین و هتاکی به سراغ گروه های سیاسی نمی روند.قاعده پیشروی
گام به گام در چارچوب قانون مرام و اخذ نتیجه ملموس (آزادی و عدالت و توسعه
بیشتر)هدف اصلاح طلبی است.هتاکی های اخیر ما را به اهداف نزدیک تر خواهد
کرد یا هتاکان برای ثبت سلحشوری خود در تاریخ و به بهای وخیم تر شدن اوضاع
،زبان به دشنام گشوده اند؟
۴-فحاشی اشدِّخشونت لسانی است.خشونت
ذاتی واحد دارد و در اشکال متعدد بروز پیدا می کند.مشی تروریستی القاعده و
منافین،تجسم خشونتِ مستتر در ایدئولوژی آن هاست.وارد کردن واژگان بی ادبانه
به گفتار سیاسی،مولد برخورد نهایی در هر دو پایگاه مبدا و مقصد توهین ها
خواهد بود.یگانه فتوای ترور صادرشده از سوی امام(ره) در واکنش به سب
نبی(ص)صادر شد.چنانکه رفتار کثیف کشیش فلوریدایی در سوزاندن کلام خدا و
کاریکاتورهای دانمارکی هم محرکی برای تضادهای خشن بین الادیانی خواهند
بود.اهانت کنندگان به یک مرجع عالم تشیع با شمارِ کثیر مقلد باید حداقل
لحظه یی بیاندیشند که با شنیدن فحش به مرجع مورد رجوع خود چه احساسی خواهند
داشت؟آیا بروز حس مشابه از سوی مقلدان مقام معظم رهبری را هم می
پذیرند؟اگر جریان های دیگر هم مشی اهانت به شخصیت های روحانی جریان متبوع
آنان را برگزینند چه کسی پاسخگوی عواقب آن خواهد بود؟جهت این بردار رو به
کجاست؟