به گزارش گروه سیاسی پایگاه تحلیلی خبری 598؛ حضور مسئولان در دانشگاهها همواره یکی از موضوعات مورد بحث و توجه در عرصههای سیاسی و اجتماعی کشور بوده است. در این میان، اهمیت گفتوگوی مؤثر میان مسئولان و دانشجویان به عنوان نخبگان جامعه، نقشی کلیدی در شکلدهی به آرمانها و خواستههای عمومی ایفا میکند. در این راستا، اقدامات رئیسجمهور در احترام به صدای دانشجویان و تلاش برای برقراری ارتباطی واقعی و مؤثر، قابل توجه است. اما این تلاشها با چالشهایی نظیر حملات رسانهای و حاشیهسازیهای اطرافیان نیز مواجه است. در ادامه، با در گفتوگو با حجت الاسلام مجتبی عرب رییس بنیاد نهضت و مسئول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه شریف به بررسی ابعاد مختلف این موضوع و نقش آن در تقویت فضای سیاسی و اجتماعی دانشگاهها میپردازیم.
سلام و عرض ادب. وقتتون بخیر. حضور مسئولان در دانشگاهها در دولتهای مختلف همواره با حواشی و واکنشهایی همراه بوده است. به نظر شما، حضور مسئولان در دانشگاهها تا چه اندازه اهمیت دارد و چرا جریان دانشجویی بر این حضور تأکید دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. اهمیت حضور مسئولان در دانشگاهها بر هیچ کس پوشیده نیست. این مسئله یکی از تأکیدات جدی حضرت آقا به تمامی مسئولان در سطوح مختلف است که به دانشگاهها بروند و در میان اساتید و دانشجویان حضور یابند و با آنان به گفتگو بپردازند. دلیل این تأکید بسیار واضح و روشن است: مسئولان باید صدای جامعه را بشنوند و دانشجویان به عنوان نخبگان این جامعه میتوانند نمایندگان این صدا باشند.
حضور مسئولان در دانشگاهها به آنها این امکان را میدهد که نگرانیها، انتقادات و ایدههای نخبگان را در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بشنوند. این شنیدن میتواند به تنظیم آرمانهای آنها کمک کند، به ویژه برای مسئولانی که بهطور طبیعی درگیر مصلحتها و دغدغههای سیاسی هستند.
این حضور نباید صرفاً یک حضور نمایشی و فرمایشی باشد بلکه باید به یک حضور گفتگو محور تبدیل شود. این مسئله اگر امر رهبری هم نبود، باز هم کاملاً عقلانی و روشن است که مسئولان باید به دانشگاهها بروند تا از طرفی نخبگان از شنیده شدن ایدهها، تفکرات و انتقاداتش احساس فایده کند و از طرفی دیگر نیز مسئولان را در لایه آرمانی و در لایه شنیدن ایدههای نو، حرف جوانانه و صدای مردم تنظیم کند.
سؤال مهمی که اینجا پیش میآید این است که دایره نخبگان جامعه محدود به دانشجویان نیست و سایر اقشار همچون طلاب نیز در این دایره قرار میگیرند. با این وجود، چرا تأکید بیشتری بر حضور مسئولان در بین سایر اقشار نخبگان همچون طلاب نمیشود؟
این یک نکته قابل توجه است. در واقع، دلیلی که بیشتر بر حضور مسئولان در دانشگاهها تأکید میشود، وجود پدیدهای به نام جنبش دانشجویی است. جنبش دانشجویی دارای ساز و کار تشکیلاتی و نمایندگی است که میتواند صدای جامعه و ایدههای نخبگان را به طور مؤثری منعکس کند و در امر سیاسی حضور فعالی داشته باشد.
در حوزه علمیه نیز افرادی با تواناییهای برجسته وجود دارند، اما مشکل این است که این افراد معمولاً تک آدم هستند. ما در میان طلاب پدیدهای به نام جنبش طلبگی یا ساز و کار تشکیلاتی منسجم و قوی که بتواند صدای نخبگان را نمایندگی کند، کمتر مشاهده میکنیم. به همین دلیل، در دیدارهای طلاب با رهبری، معمولاً شاهد نمایندگان تشکلها نیستیم و بیشتر افرادی انتخاب میشوند که به اصطلاح فاضل یا صاحب سخن هستند.
از آنجاکه در دانشگاهها به ویژه در حوزه جنبش دانشجویی، این پدیده تشکیلاتی و نمایندگی به وضوح وجود دارد، به همین دلیل است که رهبری بر حضور مسئولان در دانشگاهها تأکید بیشتری دارند. در سایر حوزهها، ممکن است نخبگان وجود داشته باشند، اما به دلیل فقدان ساز و کارهای تشکیلاتی، نمیتوانند صدای نخبگان و جامعه را غربال، پالایش و تنظیم کنند.
در دیدار دانشجویان با رهبری نیز، سخنرانانی از مدالآوران المپیادی یا... میبینیم که بعضا حرفهای کسل کنندهای میزنند. البته بنده به آنها خورده نمیگیرم چون حرف آنها در یک غربال تشکیلاتی قرار نگرفته تا به حرفی روشن و دقیقتر تبدیل شود.
این حرفم به معنای اینکه تشکلهای دانشجویی کم ایراد هستند یا هیچ ایرادی به حرف آنان وارد نیست بلکه به این معناست که تشکلهای دانشجویی حداقل یک مکانیزم غربال، تفکر جمعی و نمایندگی دارند و این تفاوت جدی تشکلهای دانشجویی است.
در صحبتهای شما به وجه تمایز «سیاسی بودن» جریان دانشجویی با سایر اقشار نخبگانی اشاره کردید. برخی افراد میگویند که دانشجویانی که دغدغه سیاسی دارند، میتوانند در احزاب سیاسی فعالیت کنند. به نظر شما چه تفاوتی میان جنبش دانشجویی و احزاب سیاسی وجود دارد؟
این موضوع به وضوح روشن است. حرفهای ما به هیچ وجه به معنای انحصار نیست؛ حرف اینجا این نیست که مسئولان تنها باید به صدای دانشجویان گوش دهند و سایر نظرات را نادیده بگیرند بلکه رییسجمهور و وزرای دولت باید صدای احزاب و گروههای سیاسی دیگر را هم بشنوند.
تفاوت اصلی بین جنبش دانشجویی و احزاب سیاسی این است که احزاب به ثروت و سیاست معطوف هستند. از این رو شاخه جوانان احزاب سیاسی هم خود را عضوی از یک گروه خاص سیاسی با یک ایده خاص سیاسی میدانند که بدنبال تصاحب جایگاهها برای یاران و باند خودشان هستند.
در حالی که جنبش دانشجویی یک حرکت آرمانی است که با حرّیت خود به نمایندگی از صدای مردم و اصلاح اجتماعی عمل میکند. این حرّیت جنبش دانشجویی سبب شده تا اعضای آن از ثروت، زمان و آبروی خود برای خدمت به مردم و نمایندگی صدای جامعه استفاده کنند.
البته ممکن است این نمایندگی (جریان دانشجویی) در بعضی موارد اشتباهاتی نیز داشته باشد، اما این اشتباهات با نمایندگی معطوف به یک ایده و باند مشخص و معطوف به ثروت و قدرت (احزاب سیاسی) تفاوت دارد. چراکه احزاب سیاسی معمولاً به دنبال منافع خودشان هستند و مهمترین اشکال آنان نیز ترجیح منافع شخصی و حزبی بر منافع مردم است. به همین دلیل، صدای جنبش دانشجویی میتواند نماینده واقعیتری برای آرمانها و دغدغههای جامعه باشد.
در دو دهه اخیر، به نظر میرسد که فضای دانشجویی از امر سیاسی فاصله گرفته و به تبع آن تشکلهای دانشجویی نیز با چالشهایی در این زمینه روبرو شدهاند. از طرفی برخی افراد این وضعیت را به عملکرد جنبش دانشجویی نسبت میدهند. نظر شما در این باره چیست؟
واقعیت این است که عدهای در کشور تلاش کردهاند تا دانشگاه را به یک فضای غیرسیاسی تبدیل کرده و جنبش دانشجویی را نیز با دور کردن از سیاست «کوتوله» کنند. این اقدام به دلیل این است که جنبش دانشجویی، به عنوان نماینده مردم و آرمانها، موی دماغ افرادی است که در پشت صحنه به دنبال لفت و لیس هستند. لذا اصحاب ثروت و قدرت که منافعشان در خطر است با کوتوله کردن جنبش دانشجویی بدنبال تبدیل آن به یک چیز رویدادی و غیرسیاسی هستند که به برگزاری چند اردو و دوره خلاصه شود.
در دهه ۹۰، به دلیل فشارهای موجود، تا حدودی موفق شدند که جنبش دانشجویی را تضعیف کنند و بحرانهای کرونا و دیگر مشکلات اجتماعی نیز بر این روند تأثیر گذاشت. اما اگر به ۲-۳ سال اخیر نگاه کنیم، میتوانیم بارقههای امیدی از احیای جنبش دانشجویی و فضای سیاسی در دانشگاهها را مشاهده کنیم. اتفاقات اخیر در دانشگاه تهران نشاندهنده این امر است که جنبش دانشجویی همچنان زنده است و باید به آن توجه شود.
حضرت آقا در جایی فرمودند که «من، شما دانشجویان و جنبش دانشجویی را برای تنظیم آرمانی مسئولانی که حواسشان به مصلحت هاست میخواهم». حالا فرض کنید که این تنظیمگر آرمانی در جامعه از بین برود. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مصلحتها، رنگِ آرمانش را فراموش خواهد کرد.
در مورد اتفاق اخیر در دانشگاه تهران، دانشجویان تلاش کردند تریبونی برای بیان نظرات خود دریافت کنند که متاسفانه پاسخ منفی دفتر ریاست جمهوری و وزیر علوم مواجه شدند اما در یک اتفاق منحصر به فردی رئیسجمهور در جریان جلسه از پشت تریبون پایین آمد و به یکی از دانشجویان تریبون داد. نظر شما در مورد این اتفاق و تفاوت نگاه رییس جمهور با سایر ارکان دولت در مواجه با دانشجویان چیست؟
برخی از جریانهای داخل دولت این موضوع –حق دانشجو برای داشتن تریبون- را نمیفهمند، اما خود رئیسجمهور محترم با نگاه دقیق و آگاهی، متوجه آن است. بعد از این اتفاق، یک جریان گستردهتر در دولت از طریق پروژههای متنوع و با استفاده از زنجیرههای رسانهای تلاش میکند تا افرادی که چنین اقداماتی انجام میدهند، با حاشیهسازی، دروغپردازی و بیان اظهارات خلاف واقع پشیمان کنند. این کار در جهت خنثی کردن صدای دانشجویی و از بین بردن ارزش آن صورت میگیرد، به نحوی که با شعار «زنده باد مخالف من»، عملاً تلاش میشود که مخالفان را ساکت کنند.
به نظر من، این پیامد رسانهای اهمیت بسیار بیشتری دارد، و ما میدانیم که بخشی از این جریان حتی از داخل خود دولت هدایت میشود. این موضوع نشان میدهد که برخی از افراد در دولت هنوز جایگاه واقعی و اصیل این بحثها را درک نکردهاند. برخی فقط میخواهند که حضور مسئولین در دانشگاه، از جمله رئیسجمهور، رؤسای قوای دیگر یا هر مسئول دیگری، صرفاً نمادین و فرمایشی باشد و نه در قالب یک گفتگوی واقعی و مؤثر. این در حالی است که من قبلاً توضیح دادم که ارزش اصلی حضور مسئولان در دانشگاه در گفتگومحوری آن است.
در شرایطی که جریانهای دانشجویی به دنبال بازپسگیری حقوق بدیهی خود هستند—کاری که دانشجویان دانشگاه تهران به خوبی طراحی و اجرا کردند—برخی مسئولین از جمله وزیر علوم و افرادی در تشریفات ریاست جمهوری طوری واکنش نشان میدهند که گویی اتفاقی عجیب و خارقالعاده رخ داده است. انگار که ما داریم درباره موضوعی غیرممکن صحبت میکنیم.
حق طبیعی دانشجویان این است که در حضور مسئولان سؤالات خود را بپرسند و مسئولان پاسخگو باشند. داشتن تریبون حق بدیهی دانشجو است. این تصویر واقعی جامعه اسلامی و حکومت دینی است؛ ولی اکنون ما برای این حق بدیهی داریم میجنگیم. مدیریت رئیسجمهور در این موضوع بسیار شایسته تقدیر بود، چرا که او بهخوبی متوجه شد که دانشجویان حرف دارند و باید فضایی فراهم شود تا صدای آنها شنیده شود. دانشجویان نباید برای بهدست آوردن حقوق ابتدایی خود مبارزه کنند.
بسیار ممنون از شما به خاطر وقتی که به ما دادید و تحلیلهای ارزشمندتان.
من هم از شما سپاسگزارم که این فرصت را فراهم کردید. امیدوارم با همت دانشجویان و مسئولان، شاهد تحولات مثبتتری در فضای دانشگاهها و ارتباطات بین مسئولان و دانشجویان باشیم.