به گزارش پایگاه خبری 598، مواضع دو هفته اخیر رئیسجمهور و وزیر امور خارجه در قبال تهدیدهای رژیم صهیونیستی، بهجا و قابل تقدیر بوده است. تأکید بر مجازات رژیم تروریست صهیونیستی و حمایت قاطع از مقاومت لبنان و غزه ، موجب همافزایی درست دیپلماسی و میدان است.
پیش از آن که عملیات وعده صادق ۲ اتفاق بیفتد، هم آقای پزشکیان و هم آقای ظریف خبر دادند که مقامات غربی در تماسها و پیغامهای خود به طرف ایرانی دروغ گفتهاند.
پیغامها این بود که ایران فعلاً از مجازات اسرائیل (به خاطر ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران) دست نگه دارد تا طرف غربی هم، اسرائیل را به پذیرش آتشبس در غزه مجاب کند.
اما برعکس این وعده، ناگهان خبر آمد که سفیر ایران در بیروت، به همراه چند صد شهروند لبنانی، با خرابکاری و بمبگذاری پیجری ترور شده است؛ پس از آن هم ترور فرماندهان حزبالله و سیدحسن نصرالله با بمبهای آمریکایی اتفاق افتاد و «سردار نیلفروشان» هم در کنار سید مقاومت به شهادت رسید.
از اینجا ورق برگشت. این جنایات تروریستی، نقطه پایان بر دو ماه خویشتنداری ایران بود و بیش از ۱۸۰ موشک نقطهزن در کمتر از نیم ساعت، مراکز مهم رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار دادند.
بازنمایی انسجام و اقتدار ملی در میدان دیپلماسی، از سوی رئیسجمهور محترم و وزیر محترم امور خارجه که با سفر رئیس مجلس به بیروت تکمیل شد، نه تنها اسرائیل را مستأصل کرد، بلکه پشتوانه محکمی برای نیروهای مقاومت به ویژه حزبالله و زدن ضربات منحصربهفرد در حیفا و تلآویو بود.
آنچه در این میان مهم است، رو شدن دست آمریکا به ویژه دموکراتها از یکطرف، و دست اروپاییها از طرف دیگر است. معلوم شد برخلاف گزاره قالبی غربگرایان مبنی بر این که آمریکا جدا از اسرائیل، دموکراتها متفاوت از جمهوریخواهان، و اروپا جدا از آمریکاست، آنها در دشمنی راهبردی با ملتهای منطقه یکی هستند و از هیچ همپشتی با جنایتکاران دریغ نمیکنند.
همچنین معلوم شد «تله تنش» و «تله جنگ» دروغ است و آنچه واقعیت دارد خود جنگ است که از سوی غرب مدیریت میشود.
معلوم شد نه فقط آمریکا بلکه حتی برخی دولتهای اروپایی هم برخلاف تبلیغات رسانهای، هیچ پرهیزی از تنش ندارند، الّا آنجا که طرف مقابل برخورد مقتدرانهای نشان بدهد و تنش، برای غربیها نصرفد (در موارد متعدد طی چند دهه گذشته، قدرتنمایی ایران، موجب عقبنشینی غرب پس از یک دوره تنشآفرینی شده است).
آخرینبار، طرف اروپایی پریروز ماهیت واقعی خود را با تحریم شرکتهای هواپیمایی ایران نشان داد. آنها اگر آنگونه که غربگرایان القا می کردند، کمترین اعتباری به تنشزدایی قائل بودند، نباید وسط بحران بزرگ منطقه، به خصومت دیگری متوسل میشدند.
این خباثت آمیخته با درماندگی، در حالی است که برخی محافل غربگرا ظرف چند ماه گذشته، مدعی تنشزدایی (یکطرفه) با غرب از طریق اروپا و مذاکره و زمینهسازی برای توافق جدید شده بودند.
این جماعت وقیح، از کیسه خلیفه میبخشیدند و مدعی بودند که برجام منقضی شده و دیگر نباید حقوق پایمالشده ایران در آن توافق، یا خسارتهای وارده به کشورمان در اثر اجرای یکطرفه تعهدات را مطالبه کرد، بلکه باید با چشمپوشی از آن حقوق و خسارات، باب مذاکره را باز کرد؛ اما چون دولت آمریکا درگیر انتخابات است و مجال مذاکره ندارد، باید مذاکره را با تروئیکای اروپایی سر گرفت و بهترین وقت هم به بهانه سفر رئیسجمهور به نیویورک است.
براستی مذاکره یا حتی توافق با «اروپای فاقد اراده در برجام، ناتوان در برابر دیکتههای آمریکا و همراه با تحریمهای پسابرجامی کاخ سفید»، دقیقاً چه ارزشی میتواند داشته باشد و حال آن که آنها حتی آداب دیپلماتیک درباره تبریک انتخاب رئیس دولت جدید در کشورها را هم رعایت نکردند.
سه هفته پس از خبرسازی بیپشتوانه درباره سوغاتیهای بینظیر نیویورک و امکان مذاکره و توافق، تحریم شرکتهای هواپیمایی ایران نشان داد که تصور مذاکره و توافق با عهدشکنان اروپایی، سرابی بیش نیست و طرف غربی، به مذاکره صرفاً به چشم عملیات فریب برای فرصتسوزی مینگرد و تصورش این است که میتواند طرف ایرانی را چه در حوزه دیپلماسی، چه در میدان نظامی و چه در زمینه تدابیر درونزا و بروننگر اقتصادی از جنس کارهای درخشانی که در دولت شهید رئیسی اتفاق افتاد و به رشد بالای ۵ درصد منتهی شد، معطل بگذارد.
اکنون به نظر میرسد همگان بهتر به عمق رهنمود مهم رهبر انقلاب در دیدار با اعضای دولت چهاردهم پی برده باشند که فرمودند:
«به دشمن امید نبندیم؛ برای برنامههایمان منتظر موافقت دشمنان و کسانی که با ما [دشمنند نباشیم]؛ این منافات ندارد با اینکه آدم با همان دشمن در یک جایی تعامل هم بکند؛ مانعی ندارد؛ اما امید به او نبندید، اعتماد به دشمن نداشته باشید.».
* روزنامه کیهان