کد خبر: ۵۴۰۳۲۹
زمان انتشار: ۱۳:۲۶     ۰۹ مهر ۱۴۰۳
فرزانه (با بازی ترانه علی دوستی) مربی رانندگی است و یک زندگی روزمره و معمولی را با همسرش، جلال (با بازی نوید محمدزاده) تجربه می‌کند اما زمانی که در خیابان مردی را می‌بیند که دقیقاً شبیه همسرش است، زندگی‌اش وارد مرحلۀ جدیدی می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری 598، قبل از آغاز نقد فیلم تفریق و حواشی مرتبط با فیلم، از شما دعوت می‌کنیم تیزر فیلم تفریق را تماشا کنید.

خلاصۀ فیلم تفریق؛ خطر اسپویل فیلم

فرزانه (با بازی ترانه علی دوستی) مربی رانندگی است و یک زندگی روزمره و معمولی را با همسرش، جلال (با بازی نوید محمدزاده) تجربه می‌کند اما زمانی که در خیابان مردی را می‌بیند که دقیقاً شبیه همسرش است، زندگی‌اش وارد مرحلۀ جدیدی می‌شود.

نقد فیلم تفریق

نمایی از دو شخصیت محسن و بیتا در فیلم تفریق

اتفاقی عجیب؛ روایتی ساده!

داستان فیلم تفریق ساده و سریع آغاز می‌شود و روایت سرراست و مستقیمی دارد. کارگردان به‌خوبی یک ریتم منظم در فیلمش گنجانده است و سرعت فیلم به‌جز یک یا دو قسمت، در حد ثابتی باقی می‌ماند و مخاطب را اذیت نمی‌کند. این ثابت ماندن ریتم و همراه کردن مخاطب با خود، به فیلم‌نامه‌ی تفریق بازمی‌گردد. فیلم‌نامه‌نویس با ذهنی آگاه و هوشیار داستان خود را روی کاغذ آورده است.

در ادامۀ نقد فیلم ایرانی تفریق باید بگوییم که داستان هیچ اضافه‌گویی‌‌ خاصی ندارد و همۀ اتفاقات فیلم در ارتباط و هم‌مسیر با روایت اصلی آن حرکت می‌کنند. همین ارتباط صحیح و مناسب اتفاقات روایت فیلم با جریان اصلی‌اش، اثر نهایی را تبدیل به یک محصول یک‌دست و واحد کرده است که به‌خوبی مخاطب را بدون خسته کردن با خود همراه می‌کند. این نکته در روایت داستان، حرکتی هوش‌مندانه است که درنهایت در نقد فیلم تفریق نکته‌ای مثبت تلقی می‌شود!

ترانه علی دوستی در فیلم تفریق

ترانه علی‌دوستی در نقش بیتا در فیلم تفریق

نقد فیلم تفریق؛ داستانی پرفرازونشیب!

شاید بتوان اندک بودن محتوای داستان اثر جدید مانی حقیقی را اصلی‌ترین مشکل در نقد و بررسی فیلم تفریق حساب کرد. داستان تا زمانی که دو خانواده با یکدیگر ملاقات می‌‌کنند به‌شکل مناسبی پیش می‌رود؛ به‌طوری‌که هم ماجرای اصلی را روایت و هم شخصیت‌هایش را معرفی می‌کند و دغدغه‌ها و مشکلات شخصی زندگی‌هایشان را برای مخاطب آشکار می‌سازد. روایت فیلم در جایی که این مشکلات شخصی وارد ماجرای اصلی فیلم می‌شوند و زندگی دو خانواده به‌هم گره می‌خورد به اوج خود می‌رسد.

مانی حقیقی در ابتدای فیلم، یک سؤال بزرگ در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. مخاطب مدام از خودش می‌پرسد: «آیا آن مرد در خیابان و داخل اتوبوس (محسن) واقعاً یکی شبیه همسر فرزانه است؟» زمانی که دکتر فرزانه به او می‌گوید آن مردی که دیده است به‌واسطۀ تأثیرات بیماری فرزانه و حاملگی‌اش چیزی فراتر از یک توهم ساده نیست، دومین سؤال بزرگ در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد: «نکند آن مرد واقعاً یک توهم باشد؟»

فیلم به‌خوبی مخاطب را با این دو سؤال تشنه نگه می‌دارد، درست تا زمانی که شخصیت جلال، بیتا را (با بازی ترانه علی‌دوستی) می‌بیند. ازاین‌جابه‌بعد، داستان وارد فاز جدیدی می‌شود و زندگی دو خانوادۀ شبیه یک‌دیگر به‌هم گره می‌خورد. مخاطبی که تابه‌حال مشغول هضم کردن شباهت دو خانواده به یکدیگر بود، حال باید ادغام زندگی این دو خانواده را شاهد باشد. این جهش فیلم‌نامه، بزرگ‌ترین نکتۀ مثبت فیلم است که دغدغه‌ها و اهداف شخصی هر شخصیت وارد داستان اصلی می‌شود و هم‌سو و هم‌مسیر با آن پیش می‌رود. از نمونه‌‌های موفق دیگری که چنین روشی را پیش گرفته‌اند می‌توان به فیلم سینمایی هیت Heat محصول سال 1995 اشاره کرد که در ادامۀ نقد فیلم به آن می‌پردازیم.

نوید محمدزاده در فیلم تفریق

نمایی از نوید محمدزاده در فیلم تفریق

فیلم هیت؛ دوئل آل پاچینو و رابرت دنیرو!

فیلم سینمایی هیت، یکی از فیلم‌های خوش‌ساخت و موفق کلاسیک دهۀ نود است که در نقد و بررسی‌ فیلم منتقدان نمره‌های خوبی را به این فیلم داده‌اند. هیت داستان نبرد یک پلیس (با بازی آل پاچینو) با دزد و قاتل حرفه‌ای (با بازی رابرت دنیرو) را نمایش می‌دهد. نکته‌ا‌ی که فیلم هیت را خارج از روایت جذاب و هیجان‌انگیزش باارزش و متمایز می‌کند، ترکیب شدن زندگی شخصی کاراکتر‌ها با ماجرایی است که در آن دخیل هستند.

شخصیت هر کاراکتر در فیلم هیت بر داستان و سرنوشت شخصیت دیگر تأثیر شگرفی می‌گذارد و صرفاً یک عامل اضافی محسوب نمی‌شود. نقطۀ اوج تأثیرگذاری طرز فکر شخصیت‌ها بر جریان فیلم، به سکانس گفت‌و‌گوی آل پاچینو با رابرت دنیرو در رستوران برمی‌گردد که هر دو نفر طرز تفکرشان را به رخ دیگری می‌کشند.

سکانس گفتگوی پاچینو و دنیرو در فیلم هیت

سکانس گفت‌و‌گوی آل پاچینو با رابرت دنیرو در فیلم هیت

 این ویژگی شخصیت‌های آل پاچینو و رابرت دنیرو تا انتهای فیلم همراه آن‌ها می‌ماند تا این‌که در پایان هم‌سو بودن و تأثیرگذار بودن دغدغه‌های شخصی این دو کاراکتر و ماجرای اصلی‌شان با یکدیگر باعث شکل‌گیری مبارزۀ جذاب و دوئلی تماشایی میان پلیس و دزد قصه می‌شود. در این بخش از فیلم هیت، مبارزۀ درونی و بیرونی دو شخصیت با بازی‌های عالی دنیرو پاچینو به‌زیبایی نمایش داده می‌شود.

با نگاهی بر فیلم تفریق، متوجه استفادۀ مانی حقیقی از چنین تکنیکی خواهیم شد که نکتۀ مثبتی در بررسی فیلم تفریق به‌حساب می‌آید. در نیمۀ اول فیلم تفریق هم‌زمان با ماجرای اصلی شباهت دو خانواده با یکدیگر، خصوصیات هر شخصیت نیز برای مخاطب برملا می‌شود. هر کاراکتر با کارهایی که برآمده از دغدغه‌های درونی‌اش است بر زندگی شخصیت‌های دیگر و روی ماجرای اصلی اثر می‌گذارد؛ درنتیجه دغدغه‌های هر شخصیت در داستان اهمیت پیدا می‌کند و ابعاد داستان را گسترش می‌دهد.

پوستر فیلم Heat هیت

پوستر فیلم Heat با بازی آل پاچینو و رابرت دنیرو

هیچ اثری بی‌نقص نیست!

 در یک‌سوم پایانی تفریق، فیلم اندکی از نفس می‌افتد. کاراکترها در این قسمت بیشتر درجا می‌زنند و به عبارت دیگر فیلم حقۀ دیگری در آستینش برای رو کردن به‌ مخاطب را ندارد. اگرچه این وضعیت خیلی هم طولانی نمی‌شود، اما نسبت‌به دو‌ سوم ابتدای فیلم، یک عقب‌گرد حسابی را شاهد هستیم.

اگر مانی حقیقی این قسمت خسته‌کننده را با داستان جانبی دیگری جایگزین می‌کرد بهتر بود. او به‌راحتی می‌توانست پدر جلال را بیشتر وارد ماجرای اصلی کند. به‌طور مثال، زمانی که تمرکز فیلم از روی دو زوج برداشته شد، مانی حقیقی روی پدر جلال تمرکز می‌کرد و شخصیت او را بیشتر گسترش می‌داد؛ درنتیجه وقتی در پایان فیلم پدر جلال به حقیقت پی‌می‌برد، به شخصیت باور‌پذیرتری برای مخاطب تبدیل می‌شد. اگر در فیلم‌نامه شخصیت پدر برای مخاطب بهتر شناسانده می‌شد، در این قسمت شاهد کمبود محتوای فیلم نبودیم. نقد فیلم تفریق به این قسمت از فیلم امتیاز قابل‌قبولی نمی‌دهد.

یک شخصیت‌پردازی مختصر و مفید!

در ادامۀ نقد فیلم تفریق مانی حقیقی به بررسی مهارت کارگردان در توسعۀ شخصیت‌های فیلم می‌پردازیم. خوشبختانه شخصیت‌پردازی فیلم تقریباً بی‌نقص است. نویسنده با ذهنی آگاه، چند تیپ ساده را می‌سازد و برای هر شخصیت رفتار و دغدغه‌های متفاوتی را خلق می‌کند. فیلم به‌صورت عادلانه حول محور چهار شخصیت اصلی می‌چرخد و هیچ شخصیتی را فراتر از دیگری گسترش نمی‌دهد. به‌ این شکل، مخاطب با هر چهار نفر به‌خوبی ارتباط برقرار می‌کند و به‌ همین خاطر حوادثی که در پایان فیلم برای شخصیت‌ها اتفاق می‌افتد مخاطب را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

اگر اندکی به‌ شخصیت پدر جلال بیشتر پرداخته می‌شد بهتر بود، اما به دلیل اینکه تأثیر چندانی روی داستان فیلم نمی‌گذارد، نکتۀ منفی محسوب نمی‌شود. بزرگ‌ترین نقطه‌قوت شخصیت‌پردازی، خلق شخصیت‌ دور از هرگونه بلندپروازی‌های تخیلی است. چهار شخصیت اصلی، هیچ اطلاعات اضافی‌ای به‌ مخاطب نمی‌دهند و همۀ حرکات و رفتارهای آن‌ها متناسب با تیپ ازقبل‌تعریف‌شده‌شان است. از همه مهم‌تر، تمام این رفتارها در مسیر پیش‌برد قصۀ فیلم عمل می‌کنند.

 از فیلم‌های بی‌نقص دیگر در شخضیت‌پردازی، شاهکار کوئنتین تارانیتنو فیلم پالپ فیکشنPulp Fiction محصول سال 1995 است. در این اثر شاهد شخصیت‌هایی هستیم که هیچ نکتۀ اضافی‌ای را به‌ مخاطب نشان نمی‌دهند و تمام ویژگی‌هایشان را در پیش‌برد داستان آشکار می‌کنند. شخصیت‌پردازی فیلم تفریق با تمام مشکلات جزئی‌ای که دارد، امتیاز قابل‌قبولی را دریافت می‌کند.

در مجله هنری اهل سینما بخوانید: نقد فیلم باشو غریبه کوچک

تصویری از فیلم تفریق

ترانه علی‌دوستی و نوید محمدزاده در نقش‌های فرزانه و جلال در فیلم تفریق

ابزورد؛ نقطۀ پایان همان نقطۀ شروع است

در این بخش از نقد فیلم تفریق، ژانر ابزورد را اندکی باز و سعی می‌کنیم تا مفهوم کلی از آن برداشت کنیم؛ ژانری که اصلی‌ترین پیام و هدف فیلم تفریق است. روزنامه‌نگار و منتقد ادبیات، مارتین اسلین، در سال ۱۹۶۲ برای اولین‌بار ژانر یا اصطلاح تئاتر ابزورد را خلق کرد. این واژه پرچم‌دار سبک متفاوتی از نمایش‌نامه است و فلسفۀ منحصربه‌فردی دارد که در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ طرفداران بسیاری پیدا کرد. طبق این فلسفه، زندگی بشری چیزی فراتر از یک زندگی بی‌معنا و پوچ نیست.

ژانر ابزورد مخاطب یا بهتر است بگوییم انسان را با یک حقیقت غیرقابل‌انکار مواجه می‌کند و آن ناتوانی انسان در توصیف جهان پیرامونش است. زمانی که نمایش‌نامه، فیلم‌نامه یا داستان بر مبنای ابزورد نوشته شوند، خطوط منطق را کاملاً در خود می‌شکند. در داستان‌های ابزورد اتفاقاتی می‌افتد که هیچ‌کس توان توضیحشان را ندارد. وقایع محیرالعقولی بر شخصیت‌های داستان رخ می‌دهد که از هیچ استدلال عقلانی‌ای پیروی نمی‌کنند و هدف این ژانر، درمانده کردن هرچه‌ بیشتر ذهن مخاطبان است.

گرچه گمان می‌رود تئاتر ابزورد اولین‌بار از دل نمایش‌نامه‌های یونانی و نمایش‌نامه‌های اخلاقی قرون وسطی بیرون آمد، اما اصلی‌ترین زمانی که این ژانر رنگ‌و‌بوی واقعیت به‌ خود دید پس از جنگ‌جهانی دوم بود.

بعد از جنگ جهانی اول سایۀ عظیمی از ناامیدی بر جهان رخنه کرده بود و نتیجه‌اش خلق شدن ژانر نوار در سینما شد که به‌دنبال آن تعدادی از بهترین فیلم های نوآر ساخته و روانۀ سینماها شدند. بعد از جنگ جهانی دوم نیز سایۀ ترس وحشتناکی روی ذهن عموم مردم حکم‌فرما بود. ترس از حملۀ کشور‌های دوطرف جبهه با بمب‌های هسته‌ای، باعث به‌وجود آمدن جوّی سرشار از ناامیدی و وهم و خیال شد.

فقط نویسندگان نبودند که گاهی تفکرات پوچ‌گرایی و بی‌معنایی این دنیا به‌ذهنشان می‌رسید، حالا همۀ مردم به‌ سهم خود این تفکر را داشتند و دنیا را با تمام کارهای هولناکی که در آن انجام می‌شد غیرقابل‌درک و هیچ‌و‌پوچ می‌دانستند.

تئاتر ابزورد به‌نحوی آشکار، مقابل و در تضاد با تئاتر کلاسیک ایستاد و هرچه را تئاتر کلاسیک انجام می‌داد نقض می‌کرد. ابزورد نه داستان منطقی داشت، نه از دیالوگ‌های معناداری بهره می‌برد و از همه مهم‌تر فضای تئاتر به‌شدت سورئال، غیرواقعی و تخیلی بود. این جنبشی بود که بعدها با وجود فراموش شدن تئاتر ابزورد در بسیاری از فیلم‌ها، مانند بهترین‌ فیلم‌های درام ـ معمایی یا بهترین فیلم های عاشقانه به‌کار رفت و سمبل برجسته‌ای از خود را باقی گذاشت.

تئاتر ابزورد

نمایی کلی از تئاتر ابزورد صندلی‌ها The Chairs

بررسی ریشه‌های ابزورد فیلم تفریق

قبل از معرفی فیلم تفریق از نگاه ابزورد و بررسی لایه‌های پنهان موجود در آن، یک مثال از یک نمایش‌نامۀ معروف و محبوب در انتظار گودو می‌زنیم که بیش‌از‌پیش ژانر ابزورد را متحول کرد.

در انتظار گودو، یک نمایش‌نامه به ‌نویسندگی ساموئل بکت و قصۀ این نمایش‌نامه شبیه‌به یک دایره و چرخه است. کاراکتر‌های عجیب‌و‌غریب در داستان در یک مسیر توهمی و بی‌‌سر‌و‌ته حرکت می‌کنند و در پایان دوباره به‌ نقطۀ شروع برمی‌گردند! این موضوع را می‌توان اصلی‌ترین پیامی دانست که ژانر ابزورد قصد نمایش آن را دارد. شما هرچه بیشتر در این دنیای بی‌منطقی که نیروی جاذبه‌اش روی خردمندی و عقل اثر نمی‌کند تلاش کنید، بیشتر در فضای بدون جاذبۀ وهم‌وخیال قوطه‌ور می‌شوید.

بدون این‌که خودتان متوجه شوید، خود را در حال چرخیدن در آسمانی بنفش می‌بینید که خورشید در آن از غرب طلوع می‌کند، نه از شرق! درواقع نقد اصلی ژانر ابزورد و دغدغه‌ای که به‌دنبال دارد اثبات بی‌فایده بودن تلاش و دغدغه‌های بی‌ارزش انسان در این دنیای خیالی و پوچ است. ابزورد با نمایش چنین تصویری سعی دارد تا تفکرات انسان‌ها و قدرت درک آن‌ها را به‌جایی فراتر از این دنیای خاکی ببرد و بی‌منطق بودن این جهان را ثابت کند تا سرانجام دل‌بستگی انسان به ‌این جهان مادی کمتر شود و او نگران موارد مهم‌تر و ارزشمند‌تری در زندگی‌اش باشد!

نمایش در انتظار گودو

نمایی از تئاتر در انتظار گودو

به‌قول یکی از روزنامه‌نگاران اهل جمهوری چک، یان کولیک، «تئاتر ابزورد امیدوار است تا با استفاده از اسطوره‌ها و آیین‌های کهن و از طریق وارد کردن یک شوک بزرگ به انسان و خارج کردن او از یک هستیِ ناموزون، ماشینی و مادی‌گرایانه، به هدف آگاه کردن انسان از واقعیت‌های همیشگی‌ زندگی‌اش برسد و حس فراموش‌شده‌ و لذت‌بخش حیرت و تسلیم‌پذیری را در او مجدداً احیا کند.»

یکی از بهترین فیلم‌های ژانر ابزورد، فیلم تحسین‌شدۀ مارتین مک‌دونا با نام بنشی‌های اینیشرین است. در صورتی که این فیلم را دیده‌اید، شما را دعوت می‌کنیم نقد فیلم بنشی های اینیشرین را در سایت اهل سینما بخوانید.

حال به تحلیل فیلم تفریق از منظر ابزورد می‌پردازیم.

ابزورد نهفته در تفریق به‌نوعی یک نقد سنگین بر زندگی زناشویی است. یک خانم با نام فرزانه که مدام نسبت‌به همسرش مشکوک است. فرزانه وقتی می‌فهمد یک نفر در این دنیا شبیه اوست، به درماندگی و استیصال می‌افتد. او با هر تلاشی که برای کنار آمدن با قضیه و اثباتش به ‌دیگران انجام می‌دهد، بیشتر دچار عجز و ناتوانی می‌شود تا این‌که سرانجام عملی را انجام می‌دهد که به‌ خیال خود مشکلاتش را کامل‌ حل می‌کند و آن پذیرفتن خود به‌جای همسر محسن با بازی نوید محمد‌‌زاده است.

 او با حفظ همان شکاکیتی که به‌ همسر سابقش یعنی جلال داشت، هنگامی که می‌فهمد محسن جلال را کشته است نه‌تنها از این عمل ناراحت نمی‌شود، بلکه با کمال حیرت از آن استقبال هم می‌کند، اما نکته‌ای که مثل یک تومور سرطانی در سرتاسر ذهنش گسترش پیدا می‌کند انکارناپذیری حقیقت موجود است. او برای لو نرفتن قضیه نقش بیتا (همسر محسن) را ایفا می‌کند اما آیا او از وضعیت فعلی‌اش رضایت دارد؟ آیا می‌تواند هر صبح نقش مادر یک بچۀ دیگر را ایفا و او را راهی مدرسه کند درحالی‌که پدر بچۀ درون شکمش در شعله‌های ماشین آتش‌گرفته سوخت؟

از همه مهم‌تر، جایگاه فعلی فرزانه دقیقاً چه فرقی با جایگاه قبلی او دارد؟ او هم‌چنان یک زن توهمی و ناراحت است که از وضعیت فعلی‌اش احساس خوبی ندارد و هم‌چنان به‌ مردی که در نقش همسر خود پذیرفته اعتماد نمی‌کند. همۀ این اتفاقات، حوادث و قتل بیتا و جلال، تماماً پوچ و بی‌معنا هستند! محسن و فرزانه که با تقلای بسیار به‌دنبال دستیابی به نقطۀ پایان‌اند، هنگام رسیدن به آن خود را مجدداً در نقطۀ شروع می‌بینند.

همۀ این کشمکش‌ها و اعصاب‌خوردی‌هایی که این دو زوج نسبت‌به یکدیگر داشتند، به‌ هیچ نتیجۀ درستی نرسید و وضعیت موجود همانی که بود باقی ماند! مانی حقیقی با نقد این تقلا‌های بیهوده، مخاطب را دعوت به تسلیم دربرابر چنین پدیدۀ نادری و پذیرفتن  آن می‌کند که نکتۀ مهم و اساسی در نقد فیلم تفریق محسوب می‌شود!

نگاهی کوتاه به همتای تفریق

در پایان و به‌عنوان یادداشتی بر فیلم تفریق، مفاهیم ابزورد فیلم دشمن را بررسی می‌کنیم که منبع الهام اصلی فیلم تفریق است. در فیلم دشمن، جیک جیلنهال نقش یک استاد دانشگاه با نام آدام و یک بازیگر درجۀ سه با نام آنتونی را بازی می‌کند. درست همانند فیلم تفریق که دو زوج شبیه یکدیگر بودند، این دو نفر نیز شبیه یکدیگرند.

زمانی که استاد دانشگاه تصادفی در یک فیلم سینمایی بازیگر را می‌بیند و متوجه شباهت عجیب او با خودش می‌شود، تصمیم می‌گیرد او را پیدا کند. مفهوم ابزورد نهفته در دشمن ساده‌تر از تفریق است، اما نحوۀ نمایش این فیلم بسیار پیچیده‌تر و توهم‌آمیز‌تر است؛ به‌طوری‌که یکی از نکات منفی فیلم در زمان اکران محسوب می‌شد.

 نماد اصلی ابزورد در این فیلم، عنکبوت است. عنکبوتی غول‌پیکر که در سطح آسمان‌خراش‌ها راه می‌رود، همانند بارش بدون وقفۀ باران در تفریق که یکی از قسمت‌های بی‌معنی جهان تخیلی این دو فیلم است. بااین‌حال، نماد عنکبوت صرفاً به این موضوع ختم نمی‌شود. عنکبوت در اصل نماد زن و له کردن عنکبوت نماد تخریب شخصیت زن است. این‌که انسان هرچقدر تقلا و تلاش کند دست‌آخر باز هم روحیۀ تخریب‌گر زنان در مغزش باقی می‌ماند و هیچ‌وقت پیشرفت نمی‌کند.

تشخیص این‌که عنکبوت در فیلم دشمن نماد زن و کشتنش تخریب شخصیت زن باشد، در ابتدا کار ساده‌ای نیست و باید کمی بیشتر در عمق فیلم فروبرویم. اولین سرنخی که به‌دست می‌آوریم، نمایش زندگی استاد دانشگاه در یک چرخۀ تکراری در ابتدای فیلم است.

استاد هرروز به کلاس درس می‌رود، به شاگردان درس حکومت‌های استبدادگر و ستمگر را می‌دهد و به آن‌ها می‌گوید چطور این حکومت‌ها مثل یک چرخه در طول تاریخ تکرار شده‌اند؛ سپس به خانه باز‌می‌گردد. با نامزدش شام می‌خورد، کمی با او گفت‌و‌گو می‌کند و سرانجام می‌خوابد.

فیلم دشمن با بازی جیک جیلنهال

نمایی از شخصیت آدام در فیلم دشمن با بازی جیک جیلنهال

 این روند حدود دو الی سه بار در ابتدای فیلم تکرار می‌شود. هدف این تکرار کردن نمایش زندگی ابزورد استاد دانشگاه در همین ابتداست. او یک زندگی روتین و معمولی را می‌گذراند. این اولین نکته‌ای است که ما از ابزورد بودن زندگی و شخصیت استاد کسب می‌کنیم؛ چراکه فیلم تا دقیقۀ آخر ما را گول می‌زند و ما گمان می‌کنیم که استاد دانشگاه مردی است که برخلاف بازیگر، تفکرات تخریب‌کننده دربارۀ زنان ندارد و به آن‌ها خیانت نمی‌کند. همسر بازیگر درجۀ سه متوجه خیانت شوهرش می‌شود اما نمی‌تواند آن را اثبات کند.

[از اینجا به بعد ممکن است داستان فیلم دشمن لو برود] بازیگر نیز با‌ این‌که در ابتدا‌ی فیلم تفکرات واقعی‌اش را پنهان می‌کند، اما هنگام رویارویی مجدد با استاد به سیم آخر می‌زند و عقاید مردسالارانۀ غلیظ خودش را آشکار می‌کند. درحالی که استاد دانشگاه فقط با همسر بازیگر یک مکالمۀ کوتاه داشت، بازیگر با سوءاستفاده از این موقعیت مکالمۀ استاد با زنش را یک ورود و توهین به حریم شخصی و ناموس او قلمداد می‌کند و به‌دنبال تلافی است. بازیگر شخصیت خیانت‌کار را نمایش می‌دهد، پس از تلافی خود‌خوانده‌اش بیشترین استفاده را می‌کند و وارد رابطه‌ی نامشروع با نامزد استاد می‌شود.

نمایی از فیلم دشمن

رویارویی دو شخصیت آدام و آنتونی در فیلم دشمن با بازی جیک جیلنهال

 او مردی است که زنان را در مغزش له و با آنان ستیز می‌کند، به همین دلیل در پایان با نامزد استاد وارد بحثی مرگ‌بار می‌شود که منجر به کشته‌ شدن هردوی آن‌ها می‌شود. از طرف دیگر، همسر بازیگر از همان ابتدا متوجه‌ می‌شود که استاد دانشگاه به خانۀ آن‌ها آمده است و همسر واقعی‌اش نیست. بااین‌حال با گمان این‌که استاد دانشگاه مثل بازیگر نیست و به ناموس خود خیانت نمی‌کند، با آغوش باز او را می‌پذیرد. مخاطب هم تا این‌جا با او همراه می‌شود، غافل از این‌که در پایان قرار است شوک بزرگی به‌ او وارد شود.

عنکبوت غول پیکر در فیلم دشمن

نمایی از حرکت عنکبوت غول‌پیکر در سطح شهر در فیلم دشمن

در پایان فیلم، استاد دانشگاه یک کلید از جیبش درمی‌آورد که متعلق‌به اعضای خصوصی یک کلاب مخفی زنان بدکاره است. این کلید، کلید بازیگر بود اما استاد در حین جست‌وجوی او در ابتدای فیلم تصادفی آن را به‌دست آورد.

بازیگر هرچندوقت‌یک‌بار به آن کلاب مخفی می‌رود. در وسط کلاب یک عنکبوت بزرگ قرار دارد و یکی از زنان با پایش آن را له می‌کند. استاد دانشگاه که کلید را در اختیار دارد، تصمیم می‌گیرد به آن کلاب برود اما درست زمانی که این خبر را به همسر قبلی بازیگر که هم‌اکنون همسر جدید استاد است می‌دهد، همسر تبدیل به یک عنکبوت غول‌پیکر می‌شود که به‌شدت از استاد می‌ترسد و خودش را به دیوار اتاق می‌چسباند.

سکانس پایانی فیلم دشمن

سکانس پایانی فیلم دشمن

این عنکبوت همان عنکبوت داخل کلاب است و این نماد اصلی ابزورد فیلم است. استاد دانشگاه هیچ‌فرقی با بازیگر ندارد و درست مانند او افکار مردسالارانه و خیانت‌کارانه دارد. تمام این رویارویی‌ها و خلاص شدن از دست بازیگر و کشته‌ شدن نامزد استاد، هیچ معنا و فایده‌ای ندارند و مثل یک چرخه تکرار می‌شوند و به نقطۀ شروع بازمی‌گردند! این فیلم که یکی از آثار تفکر‌برانگیز سینما محسوب می‌شود، منبع الهام اصلی فیلم مانی حقیقی است؛ به همین دلیل در نقد فیلم تفریق به‌ این اثر سینمایی پرداختیم.

پوستر فیلم دشمن

پوستر فیلم سینمایی دشمن Enemy با بازی جیک جیلنهال

فیلم تفریق؛ تفکرات انسان، گرفتار در گردابی بی‌پایان!

در این شماره از مجلۀ هنری اهل سینما به نقد فیلم تفریق پرداختیم و خصوصیات مثبت و منفی آن را بازگو کردیم. فیلم تفریق یک فیلم ابزورد ـ معمایی است که مفاهیم نهفته‌ای را دل خودش جای داده است و از فیلم خارجی دشمن برای نمایش داستانش الهام می‌گیرد.

تفریق با بازی عالی بازیگرانش و مفهوم عمیقش، اثری ارزشمند در سینمای ایران به‌شمار می‌آید و تماشای آن با تمام اشکالاتش به شما پیشنهاد می‌شود. 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها